پلاس وی
2 سال پیش / خواندن دقیقه

بینگ دربرابر گوگل؛ آیا وقتش شده موتور جستجویمان را به بینگ تغییر دهیم؟

بینگ دربرابر گوگل؛ آیا وقتش شده موتور جستجویمان را به بینگ تغییر دهیم؟

گوگل پرجست‌و‌جوترین واژه در بینگ است. اکثر کاربران بلافاصله بینگ را به گوگل تغییر می‌دهند؛ اما آیا بینگ بعد از این همه سال هنوز حرفی برای گفتن ندارد؟

۱۲ سال پیش، گوگل مایکروسافت را متهم کرد نتایج جستجوی بینگ را مستقیما از نتایج گوگل کپی می‌کند و مایکروسافت در جواب گفت: «بله، خب که چی؟ مگر بقیه این کار را نمی‌کنند؟» گوگل در جواب مایکروسافت گفت: «نمی‌خواهی از خودت کمی خلاقیت به خرج دهی و از الگوریتم متفاوتی برای نتایج جستجو استفاده کنی که کپی ما نباشد؟ آخر ما هم بدمان نمی‌آید با الگوریتم‌های جدید رقابت کنیم!»

تماشا در یوتیوب

مایکروسافت نیز چالش را پذیرفت و از آن زمان تاکنون، در حال بهبود الگوریتم‌ها و قابلیت‌های بینگ است تا بتواند به رقیبی قابل‌توجه برای موتورجستجوی اول جهان تبدیل شود؛ اما نمی‌‌دانم از بداقبالی مایکروسافت است یا مارکتینگ ناموفق، بینگ هنوز نتوانسته سهم چشمگیری در دنیای موتورهای جستجو به دست آورد و گوگل با در اختیار داشتن نزدیک ۹۰ درصد از سهم بازار، بر اینترنت حکمرانی می‌کند.

من در این مقاله می‌خواهم موتور جستجوی گوگل و بینگ را رو در روی هم قرار دهم تا همراه با شما ببینیم آیا بینگ واقعا پس از ۱۲ سال هنوز حرفی برای گفتن ندارد؟ به‌ویژه حالا که چت‌بات مبتنی‌بر هوش مصنوعی در قالب «بینگ جدید» به این موتورجستجوی بداقبال اضافه شده است. از کجا معلوم؛ شاید تا چند سال دیگر به جای «گوگل کردن» به همدیگر بگوییم فلان چیز را بینگ کن!

کپی لینک

وقتی عبارتی را در بینگ جستجو می‌کنیم، چه می‌بینیم؟

خلاصه بگویم؛ چیزهای زیادی می‌بینیم! در حدی که اگر بخواهم تمام جزییاتش را در این مقاله شرح دهم، هم حوصله‌تان سر خواهد رفت و هم لذت کشف و تجربه از بین خواهد رفت.

راستش را بخواهید، من نیز مانند میلیون‌ها کاربر وب، فکر می‌کردم جستجو در گوگل آسان‌تر، سریع‌تر و بی‌دردسرتر است؛ به‌همین‌خاطر، دلیلی به استفاده از بینگ نمی‌دیدم. اما در چند وقت اخیر که مایکروسافت، بینگ را به چت‌بات هوش‌مصنوعی مجهز کرده و قول داده تجربه‌ی ما از وب‌گردی را دگرگون کند، حس کنجکاوی‌ام برانگیخته شد. و حالا،‌ پس از چند هفته استفاده از بینگ به‌جای گوگل، به این نتیجه رسیدم که بینگ، باوجود نقطه‌ضعف‌هایی که دارد، بی‌دلیل به‌عنوان دومین موتورجستجوی دنیا (هرچند با اختلاف زیاد) شناخته نمی‌شود.

اولین چیزی که پس از چند دقیقه جستجو در بینگ متوجه خواهید شد، رابط کاربری به‌مراتب زیباتر و مدرن‌تر آن درمقایسه با گوگل است. از همان صفحه‌ی اول گرفته که هر بار تصویر چشمگیر و آموزنده‌ای از سراسر دنیا به نمایش می‌گذارد تا طراحی صفحه‌ی اول نتایج جستجو و اینفوگرافیک‌های جذابی که برای برخی از موارد جستجوشده، تجربه‌ی وب‌گردی را لذت‌بخش‌تر می‌کند.

بینگ نتایج جستجوی کلماتی را که صفحه‌ای در ویکی‌پدیا دارند یا عباراتی را که محبوب هستند و زیاد جستجو می‌شوند (مثلا، The Last of US)، با اینفوگرافیک بسیار جذابی به نمایش می‌گذارد. اگرچه گوگل سادگی را به زیبایی ترجیح داده است، برخلاف بینگ، بین جستجوی فارسی و انگلیسی کمی فرق می‌گذارد؛ برای مثال، برای جستجوی «ببر» ویدیویی از آپارات در بالای صفحه نمایش می‌دهد، اما برای کلمه‌ی «Tiger» از یوتیوب کمک می‌گیرد.

بینگ بیشتر از گوگل تلاش می‌کند تا کاربر جواب سوال خود را از همان صفحه‌ی نتایج به‌دست آورد و نیازی به کلیک روی لینک‌های مختلف نداشته باشد؛ این موضوع هم در چت‌بات بینگ نمایان است، هم در کارت‌های متعددی که حاوی اطلاعاتی از ویکی‌پدیا هستند، هم در جعبه‌‌های Content و Explore در کنار برخی لینک‌ها برای پیدا کردن سریع‌تر اطلاعات و هم آیکون لامپ کنار چند لینک اول که اطلاعات بیشتری را در یک قالب زیبا به نمایش می‌گذارند.

علاوه‌براین، اگر در بینگ دستور آشپزی جستجو کنید، بسته‌ به محتوای وب‌سایت، اطلاعات مربوط به مواد لازم، ارزش غذایی و مواد جایگزین را در کارتی در همان صفحه‌ی بینگ نشان می‌دهد؛ درحالی‌که سیاست سئوی گوگل این است که تاجایی‌که می‌تواند، کاربران را به بازدید از وب‌سایت‌ها هدایت کند.

از آنجایی‌که منبع درآمد گوگل از تبلیغات است، منطقی است که بخواهد بیشتر از بینگ، به صاحبان وب‌سایت‌ها و ایجاد ترافیک برای آن‌ها اهمیت دهد و از راضی کردن کاربران در همان صفحه‌ی نتایج سرچ، پرهیز کند. شاید به همین دلیل بود که مایکروسافت سریع‌تر از گوگل، چت‌بات هوش‌مصنوعی موتورجستجوی خود را عرضه کرد؛ قابلیتی که می‌گویند احتمالا میزان ترافیک وب‌سایت‌ها را کاهش دهد.

اما به نظرم، جایی که بینگ واقعا می‌درخشد و موتورجستجوی اول دنیا را کنار می‌زند، جستجوی تصاویر و ویدیو است. بی‌دلیل نیست که اپل کماکان برای جستجوی تصاویر Siri از بینگ کمک می‌گیرد؛ بااینکه سایر جستجوها را به‌عهده‌ی گوگل گذاشته است.

بینگ در دسته‌ی Images، تصاویری با کیفیت بهتر، دسته‌بندی‌های متنوع‌تر و کاربردی‌تر و ابزار بیشتری برای جستجوی دقیق‌تر در اختیار کاربران می‌گذارد. البته شاید بگویید این مورد، سلیقه‌ای است که حق با شما است. به‌هر‌حال، طراح گرافیست ما احسان، تصاویر پیشنهادی بینگ را ترجیح می‌دهد. از نظر او، تنوع تصاویر بینگ به‌مراتب بیشتر از گوگل است و نمایان شدن اندازه‌‌ی تصاویر با قرار گرفتن نشانه‌ی ماوس روی آن بسیار کاربردی است. البته این نکته را هم اضافه کرد که هرچقدر در لایه‌های بیشتری از جستجو فرو روید، احتمال روبه‌رو شدن با تصاویر بی‌ربط زیاد است.

بینگ در رابط‌کاربری دسته‌ی Videos نیز سنگ‌تمام می‌‌گذارد. تامنیل ویدیو‌ها در بینگ بزرگ‌ترند و مایکروسافت خوب می‌داند چطور از تمام صفحه برای نمایش دادن ویدیوها استفاده کند. با اسکرول کردن صفحه،‌ ویدیوهای بیشتری به‌طور خودکار ظاهر می‌شوند و نیازی نیست مثل جستجو در گوگل، در انتهای صفحه روی صفحه‌ی بعد کلیک کنیم. علاوه‌براین، بینگ برای جستجوی دقیق‌تر ویدیو‌ها، دسته‌بندی‌های مختلفی مثل Trending، تیک‌تاک، Shorts و For You ارائه می‌دهد.

خوبی دیگر جستجوی ویدیو در بینگ این است که با کلیک کردن روی تامنیل موردنظر، بلافاصله به یوتیوب هدایت نمی‌شویم؛ بلکه ویدیو در رابط‌کاربری جذابی در همان صفحه‌ی جستجوی بینگ شروع به پخش‌شدن می‌کند. درضمن، می‌توانید با یک کلیک ساده روی آیکون Save که روی تامنیل ظاهر می‌شود، تصاویر و ویدیوهای موردعلاقه‌ی خود را در پروفایل بینگ ذخیره کنید.

نکته‌ای که درباره‌ی جستجوی ویدیو در بینگ باید بدانید این است که بینگ با پلتفرم‌های اجتماعی نظیر یوتیوب، تیک‌تاک و توییتر به‌خوبی ادغام شده و به محتوای منتشرشده در آن‌ها اهمیت زیادی می‌دهد. این درحالی است که گوگل بیشتر توجه خود را به محتوای صفحات‌وب معطوف کرده و از شبکه‌های اجتماعی تاحدود زیادی غافل مانده است.

به‌همین‌خاطر است که وقتی plusv را در دسته‌ی ویدیوی بینگ جستجو می‌کنیم، با مجموعه‌ای از ویدیوهای آپلود‌شده در کانال یوتیوب پلاس وی رو‌به‌رو می‌شویم که به‌احتمال زیاد، هدف ما از این جستجو است. اما گوگل نمی‌تواند تشخیص دهد plusv درواقع کانالی در یوتیوب است و تنها ویدیوهایی را نمایش می‌دهد که در تیترشان کلمه‌ی plusv آورده شده باشد.

در کنار این موارد، برخی از ویژگی‌های جزئی‌تر بینگ، آن را برای دسته‌ی خاصی از کاربران، به موتورجستجوی بهتری از گوگل تبدیل می‌کند؛ ازجمله اینکه بینگ هرگز وقت شما را با نمایش کپچاهای آزاردهنده و گیج‌کننده تلف نمی‌کند، چون برخلاف گوگل، به آی‌پی شما کاری ندارد و اجازه می‌دهد موقعیت مکانی‌تان را خودتان از بخش تنظیمات بینگ تعیین کنید. این درحالی است که گوگل به آی‌پی به‌شدت حساس است و به‌همین‌خاطر، مرتب به افرادی که از ابزار تغییر آی‌پی استفاده می‌کنند، مشکوک می‌شود و از آن‌ها می‌خواهد ثابت کنند که ربات نیستند.

مورد جزئی اما کاربردی دیگر، قابلیت باز شدن پنجره‌ها در تب جدید است. بینگ به‌طور پیش‌فرض اجازه می‌دهد با کلیک چپ، لینک نتایج جستجو را در تب جدیدی باز کنید؛ درحالی‌که در گوگل، لینک‌ها در همان پنجره‌ی نتایج باز می‌شوند و هر بار مجبور می‌شوید با کلیک‌راست، گزینه‌ی Open in New Tab را انتخاب کنید.

کپی لینک

دو آزمایش برای سنجش توانایی چت‌بات بینگ دربرابر سرچ سنتی گوگل

اگر تا اینجای مقاله با من همراه بوده باشید، احتمالا متوجه شده‌اید که هنوز درباره‌ی یک قابلیت مهم بینگ حرفی نزده‌ام؛ چت‌بات بینگ!

مایکروسافت بر این باور است که با مجهز کردن بینگ به هوش مصنوعی مبتنی‌بر چت‌بات محبوب ChatGPT، سرانجام می‌تواند از زیر سایه‌ی سنگین و ۲۵ ساله‌ی گوگل بیرون آید؛ بگذریم که گوگل نیز برنامه‌هایی برای عرضه‌ی عمومی چت‌بات Bard مبتنی‌بر نسخه‌ی «سبک» مدل زبانی LaMDA دارد و دست‌کم به‌گفته‌ی تحلیلگری در توییتر، گوگل می‌تواند مایکروسافت و OpenAI را در رقابت هوش‌مصنوعی «نابود کند.»

من برای تست توانایی‌های چت‌بات بینگ در برابر سرچ سنتی گوگل، دو آزمایش انجام دادم؛ اولی، توانایی این دو در پاسخ دادن به سوال‌های جنجالی و دومی، پرسشی است که پاسخ دادن به آن نیازمند ترجمه، تجزیه‌وتحلیل داده، دسترسی به محتوای شبکه‌های اجتماعی و توانایی کرال کردن سریع اطلاعات است.

در آزمایش اول، من از گوگل و چت‌بات بینگ پرسیدم که «آیا کلون کردن انسان‌ها ایرادی ندارد؟»

گوگل در بالای صفحه نتایج، از قول سرمقاله‌ای منتشر شده در وب‌سایت دانشکده مهندسی برکلی، در چند خط نوشت که «شبیه‌سازی انسان‌ها نقض جدی حقوق‌بشر است.» گوگل درواقع، تنها به نظر یک نویسنده استناد کرد، درحالی‌که برای سوال‌های جنجالی بهتر است موضوع از تمام جوانب بررسی شود؛ بگذریم که با کلیک روی لینک مقاله، با ارور ۴۰۴ رو‌به‌رو می‌شویم. (گوگل حالا نتیجه‌ی متفاوتی در پاسخ به این سوال نشان می‌دهد و لینک مقاله را از صفحه‌ی اول حذف کرده است.)

وقتی از چت‌بات بینگ همین سوال را پرسیدم، پاسخ به‌مراتب کامل‌تری دریافت کردم. البته این را هم بگویم که مدل‌های زبانی هربار، پاسخ متفاوتی به پرسش یکسان می‌دهند و هرچه فیدبک بیشتری دریافت کنند، کیفیت پاسخگویی‌شان بهتر می‌شود. مثلا وقتی بار اول این سوال را از بینگ پرسیدم، قاطعانه گفت، کلون انسان‌ها به‌هیچ‌وجه درست نیست. بار دوم، چند خط کوتاه از ویکی‌پدیا و یک وب‌سایت دیگر نوشت و گفت شبیه‌سازی انسان‌ها مزایا و معایبی دارد، اما در بسیاری از کشورها ممنوع است. اما بار سوم، پاسخ کامل‌تری ارائه داد و به‌دقت مزایا و معایب این تکنولوژی را شرح داد و از چند جنبه‌ی مختلف به قضیه نگاه کرد.

درکل، جستجوهای سنتی فضای زیادی برای بهبود ندارند. گوگل برای بهتر کردن تجربه‌ی جستجو، الگوریتم‌های امتیازدهی به صفحات‌وب را بهتر می‌کند تا محتوایی با کیفیت بیشتر را به کاربران ارائه‌ دهد. اما چت‌بات‌های مبتنی‌بر مدل‌های زبانی مرتب درحال یاد گرفتن هستند تا پاسخ‌های درست‌تر، جامع‌تر و باکیفیت‌تری را در اختیار کاربر بگذارند.

در آزمایش دوم، از گوگل پرسیدم که نظر مهرداد عیسی‌لو، دبیر فناوری پلاس وی درباره‌ی مک‌اواس چیست. گوگل هیچ تصوری از اینکه مهرداد عیسی‌لو کیست، نداشت، چه برسد به اینکه درباره‌ی macOS چه نظری دارد؛ آن هم به این‌خاطر که گوگل محتوای شبکه‌های اجتماعی را کرال و ایندکس نمی‌کند و تمام توجه‌اش را به محتوای منتشر‌شده در وب‌سایت‌ها معطوف کرده است.

اما چت‌بات بینگ در پاسخ به این سوال، سراغ محتوای پست‌شده در شبکه‌های اجتماعی از جمله توییتر و لینکدین رفت و با بررسی کل توییت‌های مهرداد در چند ثانیه و ترجمه کردن آن‌ها به انگلیسی، در پاسخ گفت که مهرداد درباره‌ی مک‌بوک پرو M1 و M2 پست کرده، اما تابه‌حال نظر مستقیمی درباره‌ی مک‌او‌اس نداده است؛ بعد با نشان دادن نام‌کاربری مهرداد در توییتر، گفت «چطور است خودت مستقیما نظرش را بپرسی؟» (بینگ حالا به این سوال، جواب کامل‌تری می‌دهد؛ می‌توانید در این مطلب به آن نگاهی بیندازید!)

چیزی که در این آزمایش مرا به‌شدت شگفت‌زده کرد، توانایی چت‌بات بینگ به ترجمه‌ی دقیق محتوای فارسی به انگلیسی و استدلال درست از آن‌ها بود؛ قابلیتی‌ که البته پایه‌ی اصلی مدل‌های زبانی بزرگ است و سایر قابلیت‌ها از دل همین ترجمه به‌دست آمده‌اند.

البته مقایسه‌ی درست‌تر این بود که چت‌بات بینگ را دربرابر چت‌بات گوگل قرار می‌دادم؛ اما تا زمانی‌که گوگل «بارد» را عرضه نکرده، صرفا می‌توان گفت چت‌بات بینگ در این دو آزمایش عملکرد بهتری از مدل جستجوی سنتی به نمایش گذاشت و به‌نظرم گوگل چاره‌ای جز استفاده‌ از چت‌بات در موتورجستجوی خود نخواهد داشت.

کپی لینک

بینگ کجا از گوگل عقب می‌ماند؟

تا اینجا از خوبی‌های بینگ گفتیم که اعتراف می‌کنم از آنچه فکر می‌کردم، بیشتر بود! اما بینگ هم مشکلات و محدودیت‌های خودش را دارد و در برخی زمینه‌ها، از رقیبش گوگل جا می‌ماند.

واقعیت این است که گوگل ۱۳ سال بیشتر از بینگ عمر کرده و در این مدت، تجربه‌های بیشتری به دست آورده است. گوگل در این ۲۵ سال، با جمع‌آوری داده‌های کاربران و تبلیغات، نه‌تنها به‌ درآمدهای هنگفت صدمیلیارددلاری رسیده، بلکه با تجزیه‌وتحلیل رفتار کاربران، خود را با مدل سوال کردن آن‌ها بیشتر هماهنگ کرده است.

همین موضوع باعث شده است که در بیشتر مورد، به‌ویژه در جستجوهای فارسی، نتایج گوگل از بینگ سنتی، مرتبط‌تر و حتی قابل‌اطمینان‌تر باشند. درواقع، در پژوهشی که دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۱۹ انجام داد (البته می‌توان حدس زد که وضعیت بینگ حالا بهتر شده است)، مشخص شد که بینگ در مقایسه با گوگل، وب‌سایت‌های بیشتری حاوی اطلاعات اشتباه و گمراه‌کننده نشان می‌دهد (از ۶۰۰ نتیجه، بینگ ۱۲۵ منبع و گوگل تنها ۱۳ منبع حاوی اطلاعات اشتباه نشان داد.)

برای مثال، وقتی من عبارت «haarp weather control» را جستجو کردم تا ببینم آیا پروژه‌ی هارپ در دستکاری آب‌وهوا نقش دارد یا خیر، بینگ در همان صفحه‌ی اول چندین لینک به وب‌سایت‌هایی نشان داد که می‌گفتند، بله؛ هارپ پروژه‌ی خطرناکی برای کنترل آب‌وهوا، ایجاد زمین‌لرزه و حتی کنترل ذهن انسان‌ها است! (ازجمله وب‌سایت theclever و geoengineeringwatch و anomalein)

این درحالی است که گوگل حتی یک لینک هم نشان نداد که این نظریه را تایید کند. من چند وقت پیش، مقاله‌ای درباره‌ی پروژه‌ی هارپ نوشتم و به استناد وب‌سایت‌های معتبری که گوگل به من پیشنهاد داده بود، نتیجه‌ گرفتم که این پروژه هرچقدر هم که مرموز باشد،‌ به نظر نمی‌رسد کاری به آب‌وهوا، زمین‌لرزه و کنترل ذهن انسان‌ها داشته باشد؛ حالا به این فکر کنید که اگر می‌خواستم از لینک‌های بینگ برای نوشتن مقاله استفاده کنم، به نتیجه‌ی کاملا متفاوتی می‌رسیدم! (البته اگر بخواهیم منصف باشیم، نتیجه‌ی اول بینگ، خود وب‌سایت هارپ بود که این نظریه را رد می‌کرد.)

بینگ در بحث نقشه و ترجمه نیز از گوگل فرسنگ‌ها فاصله دارد؛ به‌ویژه اگر جستجویتان به زبان فارسی باشد. وقتی کلمه‌ی «رستوران» را در بینگ تایپ می‌کنید، بینگ کاملا از پیدا کردن رستورانی در ایران عاجز است و به‌طور رندوم، چند رستوران در کشورهای دیگر را به شما نشان خواهد داد.

قابلیت ترجمه‌ی انگلیسی به فارسی بینگ، البته در سرچ سنتی، چنگی به دل نمی‌زند. هرچند در چت‌بات بینگ، به‌ویژه در درک جملات فارسی، سنگ‌تمام می‌گذارد. این موضوع البته قابل توجیه است؛ چراکه گوگل ترنزلیت براساس فیدبک کاربران، کیفیت ترجمه‌ها را بهبود می‌بخشد و می‌توان حدس زد اکثر کاربران ترجیح می‌دهند کدام ابزار ترجمه را برای ارسال فیدبک، انتخاب کنند.

و در آخر، موردی که هنگام صحبت از جستجوی ویدیو در بینگ به آن اشاره‌ای نکردم این است که بینگ هیچ نتیجه‌ای از آپارات نشان نمی‌دهد و اکثر ویدیوها را از یوتیوب می‌گیرد. مثلا اگر در بینگ به فارسی جستجو کنید «بینگ جدید»، هیچ نتیجه‌ای از آپارات نخواهید دید؛ اما گوگل در دومین نتیجه‌ی جستجو، ویدیوی پلاس وی در آپارات را نشان می‌دهد. درکل، به نظر می‌رسد بینگ برای بهینه شدن برای پاسخ به درخواست‌های فارسی، راه درازی در پیش دارد و در این زمینه، گوگل پیشتاز است.

کپی لینک

حرف آخر؛ بالاخره به بینگ مهاجرت کنیم یا خیر؟

درست است که گوگل سال‌ها است بر تخت امپراتوری دنیای اینترنت نشسته و نزدیک به ۹۰ درصد بازار موتورهای جستجوی دنیا را در اختیار دارد؛ اما بینگ هم دیگر آن بینگ ۱۲ سال پیش نیست که حرفی برای گفتن نداشته باشد و گوگل بتواند آن را به کپی کردن از الگوریتم‌هایش متهم کند.

مایکروسافت از آن زمان تاکنون، به پیشرفت‌های چشمگیری در زمینه‌ی بهبود بینگ دست پیدا کرده و از الگوریتم‌های بهتری برای سازگار کردن نتایج جستجو با نیاز کاربر بهره می‌برد؛ شاید بینگ اولین موتور جستجوی دنیا نباشد، اما به دست آوردن جایگاه دوم، حتی با اختلاف فاحش، دستاورد کمی نیست.

حالا هم که چت‌بات بینگ به این موتور جستجو اضافه شده و در برخی موارد، عملکرد بهتری از مدل سنتی سرچ به نمایش می‌گذارد. اگر موفق شدم با این مقاله، حس کنجکاوی‌تان را برای استفاده از بینگ برانگیخته کنم، پیشنهاد می‌کنم که دست‌کم یک هفته به بینگ فرصت دهید و به‌ویژه برای جستجوی تصاویر و ویدیو، از بینگ کمک بگیرید. شاید شما هم مثل من از بینگ خوشتان آمد و حتی بخواهید موتورجستجوی پیش‌فرض را به بینگ تغییر دهید!

و در آخر باید اضافه کنم که این تجربه‌ی شخصی من با بینگ بود و مطمئنا تجربه‌ی شما متفاوت خواهد بود. خوشحال می‌شوم اگر تجربه‌‌ی وب‌گردی‌تان با موتور جستجوی بینگ را با ما در میان بگذارید.


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع