فواید و عوارض داشتن مهارت چندکارگی
بر اساس نتایج تحقیق دانشمندان ،در مغز انسان نواحی و مکانیزم هایی وجود دارد که به افراد امکان انجام چندین مسئولیت را بطور همزمان می دهند.با مطالعه شبکه های فعالیت مغز در قشر پیشانی (ناحیه مرتبط با کنترل بر افکار و فعالیت ها)، محققان نشان دادند درجه ای که این شبکه ها خود را بازپیکربندی می کنند و همزمان از مسئولیتی به مسئولیت دیگر تغییر فاز می دهند، انعطاف پذیری شناختی افراد را پیش بینی می کند.
همه ما در طول روز تحت تأثیر «چندکارگی» هستیم. مثلا یک مسابقه فوتبال را حین وب گردی با تبلت یا چک کردن مرتب توییتر و خبرهای تازه می بینیم یا حین دیدن فیلم، روی تردمیل ورزش هم می کنیم. اینها حالات ساده چندکارگی هستند.
در موارد دشوارتر ما مجبور هستیم که در عین حفظ عملکرد و سطح خلاقیت خودمان، چند کار را با هم انجام بدهیم. مثلا مجبوریم ایمیل های کاری و شخصی را که مستلزم پاسخ دادن هستند، مرتب چک کنیم. در عین حال کارهای کاغذی را انجام بدهیم. مواظب باشیم که قبض ها و چک هایمان به صورت منظم پرداخت شوند، برای آینده برنامه ریزی کنیم و امورات خانه را سامان بدهیم.
بعضی وقت ها نگاه کردن به صفحه کامپیوترمان به تنهایی می تواند، آشفتگی ناشی از چندکارگی ما را نشان بدهد:چند ده برگه باز در مرورگرها، باز بودن یک ویرایشگر متنی، پخش موسیقی، باز بودن صفحه ایمیل، باز بودن برنامه تلگرام و امثال آن.
در سال 2014، نتایج یک تحقیق نشان داد که 99 درصد افراد بالغ در طول یک هفته، دست کم یک بار دو شکل متفاوت رسانه را با هم چک می کنند. به طور متوسط طول این چندکارگی دو ساعت و 3 دقیقه است.
گاهی وقت ها ما برای کاستن از آشفتگی تصمیم می گیریم که حین انجام دادن کارهای مهم از چک کردن ایمیل پرهیز کتیم، اما اغلب اوقات نمی توانیم به این کار ادامه بدهیم و این تمایل در ما رنگ می بازد.
به صورت کلی در روانشناسی توصیه کلی سنتی این بوده است که در هر بازه زمانی، تنها یک کار را انجام بدهیم. اما نتایج تحقیقاتی که در چند دهه اخیر انجام شده اند، نشان می دهد که ترجیح دادن تک کارگی یا چندکارگی، بیشتر یک امر سلیقه ای و درونی در افراد است. بعضی ها راحت تر هستند که در یک زمان واحد، تنها یک کار را انجام بدهند و بعضی ها هم وقتی می بینند که قادر به سر و سامان دادن به چند کار در یک زمان هستند، خشنود می شوند.
البته در همین جا باید نکته ای را در مورد چندکارگی تصریح کنیم:بیشتر اوقات چندکارگی به معنی واقعی آن اصلا وجود خارجی ندارد. یعنی ما تنها توهم چندکارگی را داریم و کاری که عملا انجام می شود این است که به سرعت از کاری به کار دیگر پرش می کنیم و این کار را به فرکانس بالایی انجام می دهیم. به عبارت دیگر خیلی وقت ها چندکارگی به معنی واقعی آن، عملا شدنی نیست. مثلا شمایی که هم سریال می بینید و هم وب گردی می کنید، به دفعات میزان توجه خود را به صفحه مانیتور و صفحه تلویزیون کم و زیاد می کنید و نمی توانید در آن واحد هر دو رسانه را مصرف کنید.
مشکل عمده در مورد چندکارگی، کاهش میزان عملکرد شناختی و توجه است. وقتی شما بین کارها پرش می کنید، میزانی از توجه خود را برای کار قبلی جا می گذارید. در مقام تشبیه، شما با این کار، شبیه سیستم کامپیوتری می شوید که میزانی از «رم» خود را در پس زمینه، صرف برنامه دیگری کرده است. واضح است که هر چه کارهای شما میزان توجه، حافظه، تصمیم گیری یا پردازش بیشتری را بطلبند، چندکارگی دشوارتر می شود.
چه باید کرد؟!
اما خب، با وجود اینکه ما می دانیم چندکارگی، می تواند عملکرد ما را کاهش بدهد، عملا ما در زندگی خود نمی توانیم از چندکارگی پرهیز کنیم. در این صورت چه کار می توانیم بکنیم که با چندکارگی بهتر کنار بیاییم؟
مطلب نخست:برنامه ریزی و مشخص کردن مهلت انجام دادن کارها
یکی از بهترین کارها داشتن برنامه و مشخص کردن زمان اتمام هر کار است. فرض کنید که شما کار پاسخ دادن به ایمیل های صبح را تمام کرده باشید و مشغول کار دیگری مثلا نوشتن یک مقاله شده باشید، در شرایط عادی، مقداری از توجه و ذهن شما هنوز پیش ایمیل هایی می ماند که منتظر پاسخ آنها هستید یا تصور می کنید که چقدر خوب بود، پاسخ مشروح تر و بهتری به یکی از آنها می دادید. بنابراین مقداری از عملکرد نوشتاری شما برای تمام کردن مقاله، کم می شود. اما اگر برای نوشتن مقاله، زمان مشخص کنید، مثلا مشخص کنید که حتما تا ساعت یازده و نیم صبح باید مقاله را تمام کنید، میزان سرگردانی ذهنی شما کمتر می شود.
بنابراین عادت کنید که برای کارهای خود مهلت زمانی تخصیص بدهید. شروع این برنامه ریزی ممکن است دشوار باشد، اما اگر چند روز به خودتان زحمت بدهید و این برنامه ریزی های زمانی را انجام بدهید، خواهید دید که عملکردتان در عین چندکارگی، چقدر بهتر خواهد شد.
مطلب دوم:چندکارگی در صورتی که کارها شبیه هم باشند، دشوار است، اما اگر نوع کارها با هم تفاوت داشته باشند، آسان تر است.
بر این اساس، وب گردی با کامپیوتر و چت کردن با گوشی، دشوار هستند. اما گوش کردن با رادیو یا یک کتاب صوتی و چت کردن، کارهایی هستند که آسان تر می شود انجام دادشان.
بنابراین برنامه ریزی کنید و کارهایی با جنس اندکی متفاوت را با هم به صورت چندکاره انجام بدهید.
مطلب سوم:برخی از کارها اگر به صورت چندکارگی انجام بشوند، به صورت متناقض، بهتر انجام می شوند.
در سال 2015، آزمایشی در دانشگاه فلوریدا انجام شد. در این آزمایش از داوطلب ها خواسته شد که در عین ورزش با دورخه ثابت، به صفحه نمایش جلویشان نگاه کنند و کارهایی که از آنها خواسته می شود را انجام بدهند.
معلوم شد که هر چقدر کار سخت تری روی مانیتور از آنها خواسته می شد، سرعت پا زدن آنها هم بیشتر می شد. چون در اینجا مغز برای انجام دادن کارهای دشوارتر ذهنی به سطح برانگیختگی بیشتری می رسید و ناخودآگاه، سرعت پا زدن هم بالاتر می رفت.
بنابراین برخی از کارها به صورت متناقضی، اگر به صورت همزمان انجام شوند، نتایج بهتری را هم در بر دارند. بنابراین شما خیلی راحت می توانید در حین تماشای مسابقه فوتبال روی تردمیل هم بروید.
مطلب چهارم:شاید شما جزو دسته ابرکاره ها باشید!
روانشناس های دانشگاه یوتا، کاملا به صورت تصادفی دریافته اند که حدود 2 درصد مردم، ابرکاره یا supertasker هستند! این پژوهشگران می خواستند تحقیقی انجام بدهند تا دریاند چرا صحبت با موبایل هنگام رانندگی از صحبت با فرد کنار دستی، خیلی خطرناک تر است. (داخل پرانتز عرض کنم که دلیل خطر بیشتر صحبت با موبایل این است که فرد کنار دستی و خود راننده، وقتی شرایط رانندگی سخت تر می شود به صورت ناخودگاه، صحبت را متوقف می کنند و یا آهسته تر صحبت می کنند.)
آنها در این تحقیق متوجه شخصی شدند که، که صحبت کردن با موبایل، اصلا باعث پرت شدن حواس اش تمی شد. اما فقط 2 درصد مردم جزو این دسته ویژه هستند.
البته هوا برتان ندارد و بی جهت خودتان را جزو این گروه خاص تصور نکنید، چون وقتی پای آزمایش علمی به میان می آید، خیلی از کسانی که ادعای مهارت در چندکارگی را دارند، مردود می شوند.
مطلب پنجم:کسانی که چند کار را به انجام می دهند، مهارت بهتری در ادغام اطلاعات با فرمت های مختلف را دارند.
چندکارگی دشوار است، اما شمایی که هم وب گردی می کنید و هم موسیقی و پادکست گوش می کنید و هم ایمیل پاسخ می دهید، مهارت بهتری در ادغام و کنار هم چیدن اطلاعات از منابع و با فرمت های مختلف پیدا خواهید کرد.
مطلب ششم:اما چرا بیشتر ما چندکارگی را دوست داریم؟
ممکن است ما مهارت خوبی برای چندکارگی نداشته باشیم یا متوجه کاهش عملکردهای مهم مان در حین چند کارگی بشویم، اما بیشتر ما در مقابل آن نمی توانیم مقاومت کنیم و اصلا دوست اش هم داریم.
به دلایل مختلف:یکی از واضح ترین آنها وسوسه سرگرم شدن، در حین انجام کار سخت است. مثلا تصور کنید که کار اداری دشواری به شما سپرده شده باشد و شما در عین حال برای تلطیف فضا، توییتر خود را هم باز بگذارید و هر چند وقت یک بار از برنامه صفحه گسترده، به توییت ها نگاه کنید.
مطلب هفتم و آخر:چندکارگی، تنها معضل دنیای مدرن نیست!
به نوشته نیچه در سال 1887 نگاه کنید:
«شخصی را تصور کنید که در حالی که ساعتی در دست دارد، مشغول صرف غذاست و در عین حال تازه ترین خبرهای بازار سهام را می خواند.»