وی فور یو
2 سال پیش / خواندن دقیقه

جوک های یکی از فانتزیام اینه که

جوک های یکی از فانتزیام اینه که

جوکها و مطالب طنز جالب که با عنوان یکی از فانتزیام اینه که ... در فضای مجازی می خوانید نوع دیگری از مطالب طنز است که صرفآ جهت خنده است که توسط افراد خلاق و خوش ذوق درست شده است.

یکی از فانتزیام اینه که ...

یکی از فانتزیام اینه که ... یکی دیگر از سرگرمی های کاربران مجازی در زمینه جوک خنده دار و بامزه می باشد که بسیاری از آنها از آرزو ها و فانتزی های افراد نشآت گرفته که این فانتزی ها از بعد طنز به دست کاربران درست شده است،در ادامه چند مورد از این فانتزی های جالب را بخوانید.

یکی از فانتزیام اینه که

یکی از فانتزیام اینه که بی هیچ دلیلی روی بدن مخاطب خاصم چیکه چیکه اسید بریزم بعد درحالیکه اون داره جیغ هفت رنگ میزنه بهش بگم عزیزم من کنارتم نگران نباش !

*****************************

 

یکی از فانتزیام اینه که:
به طرفم بگم جدا شیم بعد محکم بزنه تودهنم و بگه خفه شو کصافطه خر بیا بغلم....
ولی همیشه از شانس بده من طرفم میگه اوکی هرجور راحتی...

*****************************

 

یکی دیگه از فانتزیام اینه بچه دار بشم اسمشو بذارم پرچم
و بفرستمش پُشت بوم بعد همسرم بگه عزیزم پرچم کجاس ؟
منم بگم پرچم بالاس ! بد دوتایی کلی حال کنیم !

*****************************

 

یکی از فانتزیام اینه که:
یه کیف دستی مردونه پیدا کنم که توش پر از تراول و چک باشه به ارزش 5/6میلیارد
منم روحیه انسان دوستیم گل کنه بگردم صاحبشو پیدا کنم بعد یارو از امانت داری من خوشش بیاد و بگه بیا دختر منو بگیر منم در کمال ناباوری قبول کنم
میگی چقدر بی جنبم نه عزیز من
اون موقع که کیفو پیدا کردم نخواستم که پولو خرج کنم ولی اون موقع که دخترشو گرفتم خیلی راحت پولارو خرج میکنم
مثل اینکه میگن هلو بپر تو گلو
بعله بعله یه همچین آدم باهوشیم من

*****************************

 

یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم :لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه،
کلی آدم بیگناه اینجا هست !
.
.
.
.
توهم در حد سراب های بیابان های 150 درجه آمازون

*****************************

 

یکی از فانتزیام اینه که
با مخاطب خاصم دعوام بشه بعد اون منو هل بده و سرم بخوره گوشه میز و ضربه مغزی بشم بمیرم و مخاطب خاصم رو ببرن زندان
بعدش ولی دم ( مادرم ) رضایت ندن و بگن باید حتما قصاص بشه
و در یک سپیده دم سرد درحالی که مخاطب خاصم یه شلوار گا گلی بپوشیده با قدم های لزان بره روی چهارپایه و موقعی که مامورمیخواد طناب رو بندازه گردنش یه صدایی از دور داد بزنه نه! ننننننه!
بعد ببینن که مامانم بیاد پیشونی مخاطب خواصم رو ببوسه و طناب رو بندازه گردنش و بگه بوئینگ من که رفت......
رو کنه به مخاطب خاصم وبگه تو هم برو به جهنم و سپس چهارپایه رو هل بده و با یک نوای غم انگیز دوربین سایه مخاطب خاصم رو که داره بالای طناب دار میلرزه نشون بده و سپس آرام وآرام بره رو به آسمون
سنگ دل هم خودتونین

*****************************

 

یکی از فانتزیام اینه که توی زمستون با مخاطب خاصم ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺰﺍﺭم و ﻟﭙﺎﺵ ﯾﺦ ﺑﺰﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﮐﺶ ﺑﺰﻧﻢ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺩﺭﺩﺵ ﺑﮕﯿﺮﻩ …
ﻋﺎﯼ ﺣﺎﻝ میده ، ﻋﺎﯼ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﻩ !

*****************************

یکی از فانتزیام اینه که مخاطب خاصمو ببرم خونه با خانواده بشینیم پای سفره
بعد هِی مامانم نگاش کنه بگه وای عروس گلم چه چادر بهش میاد بعد اونم ذوق مرگ بشه
از خجالت بیاد خودشو بچسبونه به من!
منم یکی بخوابونم زیر گوشش بگم درست بشین جلو چارتا بزرگتر … والا !

*****************************

فانتزی من اینه بدونم وقتی رفتیم بهشت از
کدوم درخت باید سیب بخوریم عایا؟؟!!!!!!

*****************************

فانتزیم اینه یه چن وقتی برم تو کُما بعد روحم بره پیشِ مخاطبِ خاصم ببینم در چه حالیه، اگه پریشونه از کُما در بیام ولی اگه عین خیالش نیس بمیرم…
چیه فانتزی عاشقانه ندیدی؟!!

*****************************

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ که ﺑﺎ مخاطب خاصم دعوا ﮐﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺍﺯش ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭمو ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻏﺮﻭﺏ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯿﺸﻢ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺰﻧﻪ ﻟﻬﻢ ﮐﻨﻪ ﺑﻌﺪ مخاطب خاصم ﺑﺒﯿﻨﻪ و “ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ”(صدای کفششه!) ﺑﺪﻭﻭﻩ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﮕﻪ آه ﺧﺪﺍی ﻣﻦ ! ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺰﺍﺭﯼ … ﻣﻨﻢ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮﻩ و بعدش ﺩﻭﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﻨﻢ و ﺑﻤﯿﺮﻡ … پسره ﻫﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻪ !!!
ﯾﻪ ﺩﺳﻤﺎﻝ ﺑﺪﯾﻦ ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭﺍﻭﻣﺪ !

*****************************

یکی از فانتزیام اینه که وقتی اعصابم خورده بزنم مخاطب خاصمو لهش کنم بعد پلیس بیاد منو بگیره بندازه زندان ، منم از زندان فرار کنم در حین فرار از پشت تیر بخورم و از هوش برم و وقتی به هوش میام ببینم روی ویلچر نشستم و از دماغ به پایین فلج شدم که درس عبرتی بشه برای سایرین !

*****************************

یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم بچه دار بشم دخترم بزرگ شه
بعد اون و مامانشو بصورت “دخترا” صدا بزنم !

*****************************

یکی از فانتزی هام اینکه یه فرش پونصد شونه بگیرم
بعد هر شب سرمو بذارم رو یکی از شونه هاش


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع