وی فور یو
یک سال پیش / خواندن دقیقه

حرفهای جدید درباره لحظات آخر مرحوم علی انصاریان

حرفهای جدید درباره لحظات آخر مرحوم علی انصاریان

علی انصاریان در سال گذشته به دلیل ابتلا به ویروس دلتا کرونا در گذشت و حالا ناگفته هایی از لحظات آخر و روزهای سخت او منتشر شده است.

ناگفته‌هایی از روزهای سخت مرحوم علی انصاریان

در ماه مبارک رمضان برنامه های زیادی در لحظات قبل از افطار روی آنتن می رود. برنامه «ماهِ ماه» یکی از برنامه های ویژه افطار شبکه سلامت سیما است که با اجرای اسماعیل باستانی هر روز، ساعت 19 به‌صورت زنده به روی آنتن می رود. در شب چهارم این برنامه توحید سلیمانی پرستار مرحوم علی انصاریان ناگفته‌های از روزهای سخت مرحوم علی انصاریان بیان کرد که در این بخش از پلاس وی خواهید خواند.

توحید سلیمانی

توحید سلیمانی پرستار مرحوم علی انصاریان در برنامه ماه ماه حرف‌های شنیدنی را مطرح کرد:

اولاش ما رو نمی شناخت و صمیمیت نبود، داروهاش رو شروع کردیم. ظاهر خوب و غذا می خوره ولی داخل ریه درگیر بود. گفتم علی چرا دیر امدید، گفت آقا توحید والا خودمم نمی دونم اما پشیمونم.

صمیمی شدیم باهم، روز چهارمش بود که سی تی اسکنش رو دیدم و به دکتر هاشمیان نشان دادم، گفتم دکتر یک نقطه سیاه یعنی هوا تو ریه وجود نداره، دکتر هاشمیان لرزید، من یک ساعت گریه کردم. صبحونه نمی خورد، ننه علی هر ساعت ویس می داد و می گفت آقا توحید علی من چطور؟

میگفتم چی بگم خوبه، علی هم در ویدیو کال ها برای مادرش دست بلند می کرد، علی انصاریان که همیشه می خندید دو سه بار وقتی شوخی کردم، فقط خندید.

به علی می گفتم ریشهات رو بزنیم تا ماسکت درست روی صورتت بنشینه، می گفت توحید گریمم به هم می خوره، بالاخره قبول کرد و گفت توحید تو بزن، ریشهاش رو زدم و حموم رو روی تخت انجام دادم.

علی انصاریان دلتا انگلیسی گرفته بود و آخرهاش نمی تونست غذا بخوره من ماسکم رو در می آوردم و می گفتم علی من باهات غذا می خورم. صبح ها که پا می شد، می گفت توحید من یه خط رند 0912 دارم اگه خوب بشم میدم به تو، به نوید محمدزاده و رضا صادقی و... زنگ می زدیم و نوید می گفت خوب می شی و با هم میاین ویلای من.


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع