ناگفته های حسین رضازاده در مورد شورای شهر
حسین رضازاده نسبت به انتقادهایی که به حضور ورزشی ها در شورای شهر می شود، واکنش نشان داد و گفت:ما را مجبور کردند به شورای شهر بیاییم. چرا وقتی گفتم به فدراسیون بر می گردم نگذاشتند، چرا وزیر آن زمان اجازه نداد؟
حسین رضازاده پس از اینکه از فدراسیون وزنه برداری رفت و ماندن در شورای شهر را ترجیح داد، دیگر کمتر در رسانه ها ظاهر شد. در آستانه نوروز 96 رضازاده در گفت وگوی عیدانه در مورد خیلی مسائل دوران کودکی تا قرار گرفتن بر روی صندلی ریاست فدراسیون سخن گفت. رضازاده در مورد حضورش در شورای شهر و اینکه چرا در زمان انتخابات، شورا را به وزنه برداری ترجیح داد، حرف زد و در تمام 120 دقیقه ای که با او گفت گو داشتیم می توان به خوبی دریافت که دلش هنوز با وزنه بردری است. در ادامه گفت وگو با رضازاده را می خوانید.
افتخار ما خدمت کردن به مردم است
گفت و گو با قهرمان وزنه برداری:
آقای رضازاده ممنون که وقت تان را در اختیار ما قرار دادید. برای شروع از خود و خانواده تان بفرمایید اینکه حسین رضازاده در چه خانواده ای بزرگ شده است؟
رضازاده:من در اردبیل و در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم و دو برادر و پنج خواهر هستیم. زمانی که 14 ساله بودم، وزنه برداری را شروع کردم.
کجا تحصل کردید و زمان تحصیل شاگرد اول بودید؟
رضازاده:من دبستان را در مدرسه شهید مطهری بودم. برای راهنمایی و دبیرستان در مدارس شهید قمیصی و جهان دانش تحصیل کردم. شاگرد اول که نبودم همان نمره 10 را می گرفتم خدا را شکر می کردم. (با خنده)
در زمان بچگی وسایل سنگین جابه جا می کردید؟
رضازاده:نه! من از اول اینگونه چاق نبودم، زمانی که وزنه برداری می رفتم وزن بدنم 60 کیلوگرم بود، اما استخوان بندی ام درشت بود. زمانی که ایوانف به ایران آمد وزن بدنم بین 108 تا 110 کیلوگرم بود. بعد کم کم وزن بدنم بالا رفت. واقعا هم زحمت کشیدم تا وزنم بالا برود. یادم می آید که از رستوران غذا می آوردم و شب قبل از خواب یک پرس دیگر غذا می خوردم تا وزنم بالا برود. بعد از المپیک سیدنی خانواده ها در اردبیل یا شهرهای دیگر بچه های خود را که چاق بودند می آوردند تا وزنه بردار شوند. (با خنده).
پسرم ابوالفضل هم با وجود لاغر بودن، اما استخوان بندی درشتی دارد، وزنه برداری کار کند بدنش پر می شود.
رویای حسین رضازاده در بچگی چه بوده؟
رضازاده:دوست داشتم وقتی بزرگ شدم معلم یا خلبان شوم. البته بیشتر به خلبانی علاقه داشتم. خانواده ام نیز می خواستند که من موفق شوم. آن زمان اگر کسی لیسانس می گرفت، می گفتند فلانی لیسانس دارد یا دانشگاه می رود، از این رو پدر و مادرم مانند همه پدر و مادر ها دوست داشتند فرزندشان مهندس یا دکتر شود.
فکر میکردید روزی ورزشکار حرفه ای و مطرحی شوید؟
رضازاده:نه اصلا. مثل همه بچه ها در کوچه فوتبال یا والیبال بازی می کردم اما این که بخواهم ورزشکار حرفه ای شوم اصلا تصور نمی کردم. اتفاقی شد که به سمت ورزش حرفه ای آمدم. برای 22 بهمن آموزشگاه ها ثبت نام می کردند که من با دوستانم برای ثبت نام رفتیم. اولین بار هم که به اردوی تیم ملی آمدم 17 ساله بودم و قرار بود در مسابقات قهرمانی نوجوانان آسیا شرکت کنیم.
سطح مالی خانواده شما چطور بود؟
رضازاده:وضع مالی متوسطی داشتیم. پدرم راننده کامیون بود و بعد از المپیک سیدنی بازنشسته شد. آن اوائل برای تمرین من و دوستانم با اتوبوس واحد به سالن می رفتیم. شب که می خواستیم برگردیم اتوبوس واحد نبود، کرایه تاکسی هم 10 – 20 تومان بود. ما هم این مقدار پول نداشتیم. بنابراین نزدیک به 40 دقیقه از باشگاه تا خانه را پیاده می آمدیم.
خسته نشدید که بخواهید ادامه ندهید؟
رضازاده:به هر حال ورزش حرفه ای خستگی هم دارد، اما من وزنه برداری را خیلی دوست داشتم، واقعا ایوانف شرایط وزنه برداری را تغییر داد. وقتی باید قبل از صبحانه تمرین می کردیم می گفتیم این چه می گوید، چه کسی حال دارد، قبل از صبحانه تمرین کند. مربیان ایرانی در هفته یک یا دو مرتبه تمرین سنگین می دادند، اما ایوانف شرایط را عوض کرد.
رضازاده:من در اردبیل و در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم و دو برادر و پنج خواهر هستیم. زمانی که 14 ساله بودم، وزنه برداری را شروع کردم.
کجا تحصل کردید و زمان تحصیل شاگرد اول بودید؟
رضازاده:من دبستان را در مدرسه شهید مطهری بودم. برای راهنمایی و دبیرستان در مدارس شهید قمیصی و جهان دانش تحصیل کردم. شاگرد اول که نبودم همان نمره 10 را می گرفتم خدا را شکر می کردم. (با خنده)
در زمان بچگی وسایل سنگین جابه جا می کردید؟
رضازاده:نه! من از اول اینگونه چاق نبودم، زمانی که وزنه برداری می رفتم وزن بدنم 60 کیلوگرم بود، اما استخوان بندی ام درشت بود. زمانی که ایوانف به ایران آمد وزن بدنم بین 108 تا 110 کیلوگرم بود. بعد کم کم وزن بدنم بالا رفت. واقعا هم زحمت کشیدم تا وزنم بالا برود. یادم می آید که از رستوران غذا می آوردم و شب قبل از خواب یک پرس دیگر غذا می خوردم تا وزنم بالا برود. بعد از المپیک سیدنی خانواده ها در اردبیل یا شهرهای دیگر بچه های خود را که چاق بودند می آوردند تا وزنه بردار شوند. (با خنده).
پسرم ابوالفضل هم با وجود لاغر بودن، اما استخوان بندی درشتی دارد، وزنه برداری کار کند بدنش پر می شود.
رویای حسین رضازاده در بچگی چه بوده؟
رضازاده:دوست داشتم وقتی بزرگ شدم معلم یا خلبان شوم. البته بیشتر به خلبانی علاقه داشتم. خانواده ام نیز می خواستند که من موفق شوم. آن زمان اگر کسی لیسانس می گرفت، می گفتند فلانی لیسانس دارد یا دانشگاه می رود، از این رو پدر و مادرم مانند همه پدر و مادر ها دوست داشتند فرزندشان مهندس یا دکتر شود.
فکر میکردید روزی ورزشکار حرفه ای و مطرحی شوید؟
رضازاده:نه اصلا. مثل همه بچه ها در کوچه فوتبال یا والیبال بازی می کردم اما این که بخواهم ورزشکار حرفه ای شوم اصلا تصور نمی کردم. اتفاقی شد که به سمت ورزش حرفه ای آمدم. برای 22 بهمن آموزشگاه ها ثبت نام می کردند که من با دوستانم برای ثبت نام رفتیم. اولین بار هم که به اردوی تیم ملی آمدم 17 ساله بودم و قرار بود در مسابقات قهرمانی نوجوانان آسیا شرکت کنیم.
سطح مالی خانواده شما چطور بود؟
رضازاده:وضع مالی متوسطی داشتیم. پدرم راننده کامیون بود و بعد از المپیک سیدنی بازنشسته شد. آن اوائل برای تمرین من و دوستانم با اتوبوس واحد به سالن می رفتیم. شب که می خواستیم برگردیم اتوبوس واحد نبود، کرایه تاکسی هم 10 – 20 تومان بود. ما هم این مقدار پول نداشتیم. بنابراین نزدیک به 40 دقیقه از باشگاه تا خانه را پیاده می آمدیم.
خسته نشدید که بخواهید ادامه ندهید؟
رضازاده:به هر حال ورزش حرفه ای خستگی هم دارد، اما من وزنه برداری را خیلی دوست داشتم، واقعا ایوانف شرایط وزنه برداری را تغییر داد. وقتی باید قبل از صبحانه تمرین می کردیم می گفتیم این چه می گوید، چه کسی حال دارد، قبل از صبحانه تمرین کند. مربیان ایرانی در هفته یک یا دو مرتبه تمرین سنگین می دادند، اما ایوانف شرایط را عوض کرد.
افتخار ما خدمت کردن به مردم است
آن زمان در ایران رقیبی هم داشتید؟
رضازاده:بله. یک حریف قدر از خوزستان داشتم که الان از او خبری ندارم. فکر می کنم دیگر ادامه نداد.
حمایت خانواده از شما چطور بود؟
رضازاده:مادرم چون می دید وارد محیط ورزشی می شوم راضی بود، اما شاید پدرم کمی مخالفت داشت، اما پدرم هیچ موقع من را به خاطر باشگاه رفتن کتک نزد اما سر مسائل دیگری که معمولا ناراحت و عصبانی بود از او کتک خوردم. آن زمان مربیان اردبیل هم خیلی برای ما زحمت کشیدند.
اهل گریه وگله از شرایط بودید؟
رضازاده:نه زیاد. فقط بعد از مدال گرفتن، چرا که تمام سختی ها یادآوری می شود. شرایط قبل از رسیدن به تیم ملی و بعد از آن واقعا سخت بود. آن زمان بودجه زیاد نبود. برای بازی های آسیایی 1998 بانکوک شاید کل اردو با یک میلیون تومان در فریدون کنار برگزار شد. یادم می آید در یک اتاق سه در سه، دو ، سه نفر می خوابیدیم و کنار دریا روی ماسه ها تمرین می کردیم. در نهایت نیز با آب سرد دوش می گرفتیم. واقعا تا المپیک سیدنی شرایط سختی بود. حتی در کمپ تیم های ملی روی زمین می خوابیدیم و تخت نداشتیم. فقط یک تلویزیون و یک یخچال بود و حتی کولر در تابستان نداشتیم. بعد از المپیک سیدنی که من و حسین توکلی طلا گرفتیم، هاشمی طبا و تقدس نژاد برای بازدید آمدند و از وضعیت خوابگاه ها تعجب کردند، از این رو دستور باز سازی دادند و برای اتاق ها تخت گذاشتد.
دلتان برای آن روزها حتی با وجود سختی هایش، تنگ نمی شود؟
رضازاده:چرا. به آن روزها که فکر می کنم دلم تنگ می شود. روزهای خوب و شیرینی بود. با این حال همه سختی کشیدیم و واقعا همه در شرایط سخت مدال گرفتیم. شاید برخی تصور کنند ما در پر قو بزرگ شده ایم و تمرین کردیم، اما این طور نبود. ما حتی قهرمان المپیک شدیم پزشک تغذیه نداشتیم، اما دلم برای تمرینات و جو اردو تنگ شده است. البته تمرینات هم سنگین بود. فشار تمرینات طوری بود که گاهی اوقات منتظر بودیم ایوانف سرش را بر گرداند یک حرکت را انجام ندهیم. (می خندد) یادم می آید شهرکرد بودیم و برای مسابقات جهانی 1999 تمرین می کردیم. ایوانف مریض شد و ما خوشحال شدیم که تمرین نداریم. داشتیم سبک کار می کردیم که ناگهان دیدیم ایوانف سرم به دست داخل سالن شد. واقعا ایوانف از لحاظ فنی و فکری و روحی باعث پیشرفت ما شد.
الان با ایوانف ارتباط دارید؟
رضازاده:قبلا بله اما، الان نه. دیگر در ارتباط نیستم. شنیدم که در روستای خود مشغول مزرعه داری است.
دوست دارید ابوالفضل وارد وزنه برداری شود؟
رضازاده:من که دوست دارم، البته اگر دوباره نگویند رضازاده دوست ندارد کسی جز پسرش رکوردش را بشکند (می خندد). من هم مانند همه پدرها برای فرزندم آرزوهایی دارم. حال باید خودش هم وزنه برداری دوست داشته باشد. خودم که در خانه تکنیک ها را به او یاد می دهم 50 درصد رشته را دوست دارد و باید در شرایطش قرار گیرد و به باشگاه برود تا علاقمندی اش کامل شود. از سال دیگر که 13 ساله می شود بهترین موقع است که وارد باشگاه کرد.
دوست دارید پسرتان زیر نظر چه کسی وزنه برداری را یاد بگیرد؟
رضازاده:کوروش باقری.
چرا؟
رضازاده:چون هر چه از اول یاد بگیرد همان ها تا آخر کمکش خواهد کرد.
افتخار ما خدمت کردن به مردم است
ابوالفضل از نظر وضعیت تحصیلی بهتر از شماست؟
رضازاده:از من که خیلی بهتر است (با خنده). الان دیگر شرایط فرق کرده و وضعیت درس بچه ها خوب شده است.
فرزند دیگری جز ابوالفضل دارید؟
رضازاده:دارم. 2 تای دیگر. شاید کسی نداند اما دو پسر یکی همان ابوالفضل و دیگری محمد مهدی و یک دختر 8 ساله به نام فاطمه دارم.
وزنه برداری را بیشتر دوست دارید یا شورای شهر؟
رضازاده:من از وزنه برداری و ورزش وارد شورای شهر شدم و مردم حسین رضازاده را از وزنه برداری می شناسند.
اما زمانی که باید بین وزنه برداری و شورای شهر یکی را انتخاب می کردید، شورا را رها نکردید؟
رضازاده:چهار سال دوره ریاست من در فدراسیون تمام شد و دو سال از دوره ام در شورای شهر باقی مانده بود. نمی توانستم شورا را رها کنم چون مردم تهران به من رای داده بودند. شاید الان بگویند چرا ورزشکار باید در شورای شهر باشد، اما آن زمان کار من مشخص بود و می توانستند بگویند در فدراسیون بمانم حتی حمایت ویژه هم کنند.
در این صورت شورای شهر را رها می کردید؟
رضازاده:بله. 100 درصد
چون فکر کردید شاید وزارت ورزش و جوانان نخواهد رییس فدراسیون شوید، شورا را رها نکردید؟
رضازاده:بله. با ساعی و جدیدی هم صحبت کنید متوجه می شوید آنها هم خواستند برای فدراسیون مربوط به خود کاندیدا شوند اما نگذاشتند. من بیشتر دوست دارم وزنه برداری کار کنم. چون شش سال در فدراسیون بودم. اکنون هم که به شورای شهر آمده ام کمیسیون ورزش را انتخاب کردم.
حسین رضا زاده در شورای شهر کاری انجام داده که به آن افتخار کند؟
رضازاده:افتخار ما خدمت کردن به مردم است.
به هر حال می گویند کار در شورای شهر نیاز به تخصص دارد؟
رضازاده:من که از اول هم قهرمان المپیک نبودم. باید پله، پله یک مسیر را پیش رفت. می گویند کسی که مدال المپیک می گیرد حتما هوشش بیشتر است. ما هم به شورا آمدیم تا به شهروندان تهرانی کمک کنیم. در شورا هم به عنوان عضو خیلی از طرح های عمرانی با امضای من اجرایی می شود. رای ما تاثیرگذار است.
افتخار ما خدمت کردن به مردم است
به هر حال موثر بودن در تدوین یک برنامه اساسی برای شهر تهران خیلی فرق دارد تا این که فقط در رای گیری ها و امضای طرح ها مشارکت شرکت کنید؟
رضازاده:تنها رای گیری نیست، برای 22 منطقه تهران طرح ها را بررسی هایی می کنیم که مثلا فلان طرح عمرانی انجام شود یا نه، برای مردم آن منطقه مفید است یا نه. در نهایت امضا کرده ایم که آن طرح انجام شود.
اخیرا هجمه هایی علیه ورزشی های شورای شهر انجام شده، فکر می کنید چرا؟
رضازاده:معمولا نزدیک انتخابات این اتفاقات می افتد. به غیر از ورزشی ها از قشرهای دیگر هم در شورا هستند. به هر حال نزدیک انتخابات عده ای با این روش ها به نوعی سیاسی کاری می کنند.
این مساله شما را ناراحت نمی کند؟
رضازاده:دیگر عادت کرده ایم.
چرا بعد از هجمه ای که علیه ورزشی های شورای شهر ایجاد شده شما سکوت کردید؟
رضازاده:ببینید کلیپی که مربوط به برنامه صندلی داغ از من پخش شد مربوط به سال 81 است و آن برنامه یک ساعت زمان برد. آن صحبت هایی هم که من انجام دادم از قبل مشخص شده بود که برای شوخی و خنده است، اما الان می بینید همان یک دقیقه از برنامه کلیپ شده است. آن بخشی که قرار بود به شوخی و طنز جواب بدهم را پخش کرده اند. من هم نه ناراحت شدم و نه حرفی زدم، چون می دانم برای چه بوده است. اگر سیاسی کاری نیست، چرا پنج، شش سال پیش از این تکه ای از برنامه را پخش نمی کردند.
چه کسی ممکن است با حسین رضازاده مشکل سیاسی داشته باشد؟
رضازاده:من که با کسی مشکل سیاسی ندارم. این که جواب هم نمی دهم به این دلیل است که با کسی مشکلی ندارم.
بررسی نکردید چه شخص یا احتمالا جناحی پشت این ماجرا است؟
رضازاده:نه. اصلا. به دنبال آن هم نمی روم و برایم مهم هم نیست.
اما ممکن است این موضوع روی افکار عمومی تاثیر بگذارد؟
رضازاده:مردم حسین رضازاده را می شناسند و می دانند چه کار کرده است. آنهایی که باید بفهمند، می فهمند.
آقای رضازاده، شما گرایش سیاسی هم دارید؟
رضازاده:نه. هیچ گرایش سیاسی ندارم و فقط کار فرهنگی – اجتماعی انجام می دهم.
اما در انتخابات سال 88 از احمدی نژاد حمایت کردید و این یعنی گرایش داشتن؟
رضازاده:من گرایش سیاسی اصلا نداشتم. آقای احمدی نژاد، استاندار اردبیل بود و او را می شناختم. رفیق بودیم بنابراین حمایتش کردم. همین.
شما یک شخصیت ملی هستید و هزینه کردن این شخصیت ملی برای جریان های سیاسی هزینه هایی دارد. اکنون نیز این موضوع باعث شده رویکردی که مردم به شما و علی دایی دارند، با یکدیگر متفاوت باشد.
رضازاده:این را چرا به من می گویید. باید به مسئولان گفت . حسین رضازاده کارش وزنه برداری بوده و هست. من نخواستم ماجرا اینگونه شود.
شما خودتان خواستید به شورای شهر بیایید. از روی اجبار که نبوده؟
رضازاده:چرا وقتی گفتم به فدراسیون بر می گردم نگذاشتند، چرا وزیر آن زمان نگذاشت؟ من الان هم دوست دارم به فدراسیون برگردم. چرا در ورزش افراد سیاسی هستند. در همین وزارت ورزش و جوانان ببینید چقدر افراد سیاسی حضور دارند. مگر آنها ورزش کرده اند؟
افتخار ما خدمت کردن به مردم است
به هر حال انتخاب شما بوده است. چرا علی دایی این راه را نرفت؟
علی دایی هم اگر فوتبالیست نبود شاید او هم به شورای شهر می آمد. شرایط فوتبال در همه دنیا نسبت به بقیه رشته ها متفاوت است و از لحاظ مالی حرف اول را می زند. اگر مصاحبه ها را بعد از مراسم اهدای جوایز المپیک و پارالمپیک دیده باشید، ورزشکاران می گفتند جوایز آنها به اندازه مبلغ قرارداد یک فوتبالیست درجه سه هم نیست. بنابراین علی دایی هم اگر وزنه بردار یا کشتی گیر بود شاید به شورای شهر می آمد. علی دایی به کشورهای مختلف رفت و پول درآورده است. سرمایه گذاری کرد و شاید اصلا وقت نکند به این کارها وارد شود. الان به علی دایی بگویید برود رییس فدراسیون شود، شاید اصلا قبول نکند.
سرمایه مالی حسین رضازاده از علی دایی کمتر است؟
رضازاده:بله. 100 درصد. هزار برابر (با صدای بلند می خندد). آن موقع که علی دایی آلمان بود ما آرزو داشتیم یک ماشین پیکان داشته باشیم. (دوباره قهقهه می زند)
به هر حال الان بحث محبوبیت اجتماعی افراد مطرح است و مردم شما و علی دایی را با هم مقایسه می کنند؟
رضازاده:من پهلوان این مملکت هستم. فدراسیون که نیستم. الان هم که در شورای شهر هستم چهار نفر آشنا دارم و شاید بتوانم مشکلی را حل کنم. همین صبح که وارد شورای شهر شدم، مردم نامه های زیادی به من دادند (دست در جیب کتش که بر روی چوب لباسی آویزان است می کند و تکه یادداشت های مختلفی را در می آورد و نشان مان می دهد) تا مشکلات آنها را حل کنم.
شورای شهر هم تمام شود حاضرم به فدراسیون بروم. اگر در فدراسیون کارم خوب باشد به من پست دیگری پیشنهاد کنند نمی روم. اما اگر در فدراسیون ببینم که کاری نمی توانم انجام دهم خودم بیرون می آیم. من توضیح دادم، من را مجبور می کنند که ما اینجا بیاییم. در حالی که باید سراغ کار خودمان برویم. این را مردم هم می دانند و حتی گفته اند که می دانند ما را جای خودمان نمی گذارند. آنهایی که بالا هستند سیاسی بازی می کنند. زمانی که من فدراسیون آمدم گفتند رضازاده جوان است نمی تواند مدیریت کند، اما دیدید که موفق هم بودم. فدراسیون را هم با 80 میلیون بدهی تحویل دادم. طباطبایی، سرپرست فدراسیون می گفت فکر می کردم فدراسیون بیش از یک میلیارد بدهی داشته باشد.
انتقادی که نسبت به عملکرد حسین رضازاده در شورا می شود این است که هیچ وقت نظر یا مطلب موثری در شورا مطرح نکرده است؟ این را قبول دارید؟
رضازاده:روز سه شنبه جلسه علنی شورا است. کسانی که سیاسی هستند، چون خبرنگار و دوربین است می خواهند خود را مطرح کنند و نشان دهند شروع به بحث می کنند اما من نه. چون همه حسین رضازاده را می شناسند. نیازی ندارم. در جلسات کمیسیون ها شرکت کنید آنجا متوجه می شوید نظر تخصصی دارم یا نه.
اخیرا یکی از همکاران ورزشی شما در شورا حاشیه ساز شده . عکس ها و کلیپ های مختلفی از او دست به دست می شود. شما که به سلفی انداختن علاقه ندارید؟
رضازاده:نه. من سلفی دوست ندارم (با صدای بلند می خندد).
افتخار ما خدمت کردن به مردم است
به هر حال از شما هم کلیپ بیرون آمده. همان کلیپ صندلی داغ؟
رضازاده:اگر ازمن یک کلیپ در اومده، از اونا 100 تا در اومده. (دوباره با صدای بلند می خندد).
از این بحث بگذریم. حالا اگر یک روزی دوباره به فدراسیون برگردید چه اشتباه مدیریتی که داشتید را جبران می کنید؟
رضازاده:بعضی آدم هایی که خوب مشورت نمی دادند را شاید دیگر کنارم بگذارم. البته من اشخاص زیادی را به فدراسیون نیاوردم. زمانی که به فدراسیون آمدم نزدیک به 60 نفر کارمند وجود داشت و 45 میلیون حقوق پرداخت می شد. بعضی از کارمندان را من اصلا ندیده بودم، اما یک میلیون حقوق می گرفتند از این رو قراردادشان را فسخ می کردم، اما برخی ها گفتند دیدید رضازاده مدیریت بلد نیست. فدراسیون حتی برای مسابقات قهرمانی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان یک ریال هزینه نکردیم و فقط حق الزحمه داوران را پرداخت کردیم.
مهم ترین بحثی که در مورد دوران مدیریت شما وجود داشت تعطیل شدن کمیته ها و رده های پایه بود.
رضازاده:ما اعزام می کردیم، اما بودجه زیاد برای اعزام وجود نداشت یا مسابقات مهم نبود. الان رکوردهای مسابقات جوانان آسیا را که چند سال پیش برگزار شد با رکوردهای الان مقایسه کنید. ما اصولی اعزام می کردیم. البته برای این که خودم را نشان دهم می توانستم خودم را بدهکار کنم و تیم را بفرستم. کمیته های تخصصی نیز در زمان من تعطیل نبودند. آنهایی که به دردم می خوردند را داشتم. من نمی خواستم کسی را به فدراسیون بیاورم که فقط بگذارم کنارم. در واقع رو راست بودم و کسی را سر کار نمی گذارم که فردا برود من را نفرین کند. مثل الان که برخی ها دارند نفرین می کنند.
اگر رییس فدراسیون بودید برای اختلاف نظر سجاد انوشیروانی و کیانوش رستمی چه کاری انجام می دهید؟
رضازاده:من از روزنامه ها متوجه شدم که رستمی نحوه تمرینات انوشیروانی را قبول ندارد. باید صحبت کنند حتی شده یک هفته یا یک ماه با آنها صحبت شود که نحوه تمرینات چه چیزی باید باشد چون به نظرم مشکل کیانوش رستمی فقط تمرینات است.
به نظر شما در این اختلاف حق با چه کسی است؟
رضازاده:نمی دانم. چون آنجا نیستم دقیقا اطلاعی ندارم.
به نظر شما علی مرادی در این قضیه خوب عمل کرده است؟
رضازاده:اصلا خوب عمل نمی کند. این که حل ماجرا را به تاخیر می اندازد خوب نیست. کیانوش اعلام کرده به اردو نمی آید و چون او را می شناسم می دانم که نمی آید. باید به ماجرا ورود کرده و آن را حل کند.
از مدال کدام وزنه بردار در المپیک ریو بیشتر خوشحال شدید؟
رضازاده:هر دو خوب بودند. البته چون وزنه برداران روس نبودند رقابت آنچنان سنگین نبود. با این حال مدال طلا همیشه خوشحالی دارد.
در مورد اتفاقی که برای بهداد در المپیک افتاد چه نظری دارید؟
رضازاده:بهداد واقعا غیرت کرد که خود را به المپیک رساند. یک ضرب وزنه خوبی زد، اما دو ضرب باید مدیریت می شد. باید یک وزنه ای برای بهداد انتخاب می کردند که مدالش قطعی شود و بعد با حریف گرجی خود رقابت کند. به نظرم مدیریت وزنه هایش در دو ضرب خوب نبود.
در مورد تصمیم هیات ژوری چه نظری دارید؟
رضازاده:به هر حال المپیک است. می توانستند آن وزنه را هم قبول کنند. البته در جام فجر که تعداد زیادی مهمان خارجی آمدند و از فدراسیون جهانی هم حضور داشتند دیدند که بهداد چطور وزنه می زند و کاملا متوجه شدند بهداد به چه صورت وزنه می زند و بالا زدنش دو تکه است. به نظرم کار اشتباهی کردند که همه را دعوت کردند. این شرایط مانند این است که من دفعه اول متوجه می شوم نوع سوال پرسیدن شما به چه صورت است و به نوعی قلق کار دستم می آید. بنابراین دفعه بعد در مصاحبه می دانم چطور با شما مقابله کنم.
رابطه تان با آیان هنوز خوب است؟
رضازاده:بله. خیلی از کشورها هزینه می کنند تا رییس فدراسیون جهانی آنهار ا تحویل بگیرد، اما آیان من را دوست دارد. او حتی نامه به وزیر فرستاد که دلش می خواهد من دوباره رییس فدراسیون شوم.
این دخالت در انتخابات محسوب نمی شد؟
رضازاده:نه. آیان فقط از من حمایت کرد، در انتخابات دخالت نکرد.
فکر می کنید ایران چقدر شانس برای گرفتن کرسی هایی مانند ریاست و دبیر کلی فدراسیون جهانی را داشته باشد؟
رضازاده:ریاست را نمی توانیم چون قوانین خاص خود را دارد. فکر می کنم آقای مرادی برای هیات رییسه کاندیدا شده باشد. خیلی از پیشکسوتان می گویند جام فجر برای این برگزار شد که او لابی کند. به عنوان یک ایرانی دلمان می خواهد پیروز شود اما نمی دانم موفق می شود یا خیر. بتوانم کمک هم میکنم تا پیروز شود.
من نیز بعد از المپیک لندن برای هیات رییسه کاندیدا شدم و آیان که حمایتم کرد 27 رای آوردم. آسیایی ها به من رای ندادند و خودشان می گفتند با من رفیق هستند ولی آقای X می گوید به من رای ندهند. اما یکی، دو روز قبل از انتخابات کنفدراسیون آسیا روسای فدراسیون ها را جمع کردند و خواستند تصمیم گیری کنند "جلود" یا آقای مرادی دبیر کل شود از آنجا که پرواز من تاخیر داشت، داوود ملکی به جای من در رای گیری شرکت کرد و آقای مرادی تنها یک رای آورد که آن هم مربوط به داود ملکی بود.
کیفیت دومین دوره جام فجر و نبود تیم بزرگسالان را چطور می بینید؟
رضازاده:وقتی این همه هزینه کردند چرا تیم ملی بزرگسالان وزنه نزد؟ اگر نزدیک مسابقات بود مشکلی نداشت که وزنه نزنند. الان جام فجر چه خروجی برای ما داشت. پیشکسوتان گلایه داشتند که فدراسیون هنوز از دوره اول جام فجر بدهی دارد و یا این که رییس فدراسیون چرا با پول بیت المال در کشورهای مختلف خودش را تبلیغ می کند.
به سال خوب و بد اعتقاد دارید؟
رضازاده:نه. همه چیز دست خدا است و زیاد به این چیزها اعتقاد ندارم.
اراده حسین رضازاده چقدر می تواند در خوب بودن سال برای خودش موثر باشد.
رضازاده:خیلی. من اراده خودم را قوی می کنم تا شرایط بهتر شود. اراده من به صورتی است که در المپیک سیدنی در یک ضرب 212.5 زدم در حالی که رکوردم 210 بود و تاکنون 212.5 را نزده بودم. واقعا طلای سیدنی را خدا داد. با کسانی رقابت داشتم که عکس هایشان را در اتاقم می زدم و استرس زیادی داشتم. یادم می آید با ایوانف هم اتاق بودم. شب قبل از مسابقه دو ساعت نتوانستم بخوابم و وزنم سه کیلوگرم پایین آمده بود. ایوانف وقتی این را فهمید خیلی عصبانی شد.
افتخار ما خدمت کردن به مردم است
فکر کنم طلای سیدنی را خیلی دوست دارید؟
رضازاده:واقعا المپیک سیدنی رقابت سنگینی بود. نفر ششم 460 کیلوگرم رکورد ثبت کرد اما بهداد برای لندن با 455 کیلوگرم قهرمان شد.
سال آینده انتخابات شورای شهر است. دوباره کاندیدا می شوید؟
رضازاده:بله. اگر کمک کنید رای بیاورم و رای دهید. (با خنده)
دوباره در لیست اصولگرایان هستید؟
رضازاده:توکل بر خدا. ان شاء الله
به نمایندگی مجلس علاقه ای ندارید؟
رضازاده:نه. همین شورای شهر نیز اوایل با خودم می گفتم کاش نمی آمدم و وزنه برداری را بیشتر دوست داشتم، اما نمی شد برگشت چون مردم رای داده بودند. در حالی که کار فدراسیون شاید سخت تر از شورا باشد.
سیاست را دوست دارید؟
رضازاده:نه.
آدم سیاسی هستید؟
رضازاده:نه. سیاستمدارم.
شما غیر از شورای شهر فعالیت اقتصادی هم دارید؟
رضازاده:کم و بیش.
تجارت تان چیست؟
رضازاده:نمی توانم بگویم. (می خندد)
مجموعه ورزشی دارید؟
رضازاده:نه ندارم اما دوست دارم داشته باشم و در فکرش هستم.
با کدام یک از وزنه بردارانی که به نسل طلایی معروف هستید، بیشتر رفاقت دارید؟
رضازاده:با همه ارتباط دارم. اما بیشتر با کوروش باقری.
سال 95 چطور بود؟
رضازاده:خوب و بد داشت. خوشحالی و ناراحتی هم داشت.
آرزو برای سال 96؟
رضازاده:سلامتی برای خودم و خانواده ام و مردم ایران.
موفق باشید و ممنون
رضازاده:ممنون از شما و زحمتی که می کشید. سال خوبی داشته باشید.