وی فور یو
2 سال پیش / خواندن دقیقه

داستان قضاوت امام محمد باقر (ع) میان دو کبوتر

داستان قضاوت امام محمد باقر (ع) میان دو کبوتر

امام محمد باقر (ع) را باقرالعلوم می خواندند که این عنوان به دلیل علم بالای ایشان بود. علمی که حتی برای قضاوت میان دو پرنده هم دچار مشکل نشد.

ماجرای قضاوت امام محمد باقر(ع) میان دو کبوتر

یکی از اعجازی که خداوند به پیامبران و امامان ما عطا فرموده است، دانستن تمام زبان های خلایق و حیوانات است. کلام هیچ کس از امامان معصوم ما پوشیده نبوده و آنها به اذن پروردگار به هر زبانی سخن می گفتند.

داستان های زیبایی از امامان و پیامبران درباره دانستن زبان حیوانات و صحبت کردن با آنان نقل شده است. در میان این داستان ها ماجرایی جالب از قضاوت امام محمد باقر(ع) میان دو کبوتر از محمدبن مسلم نقل شده است که در این بخش از دین و مذهب پلاس وی آورده ایم.

داستان امام محمد باقر

محمد بن مسلم یکی از اصحاب امام باقر علیه السلام نقل می کند:

کُنْتُ عِنْدَهُ یَوْماً إِذْ وَقَعَ زَوْجُ وَرَشَانٍ عَلَی اَلْحَائِطِ وَ هَدَلاَ هَدِیلَهُمَا فَرَدَّ أَبُو جَعْفَرٍ ع عَلَیْهِمَا کَلاَمَهُمَا سَاعَةً ثُمَّ نَهَضَا فَلَمَّا طَارَا عَلَی اَلْحَائِطِ هَدَلَ اَلذَّکَرُ عَلَی اَلْأُنْثَی سَاعَةً ثُمَّ نَهَضَا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا هَذَا اَلطَّیْرُ قَالَ یَا اِبْنَ مُسْلِمٍ کُلُّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ اَللَّهُ مِنْ طَیْرٍ أَوْ بَهِیمَةٍ أَوْ شَیْ ءٍ فِیهِ رُوحٌ فَهُوَ أَسْمَعُ لَنَا وَ أَطْوَعُ مِنِ اِبْنِ آدَمَ إِنَّ هَذَا اَلْوَرَشَانَ ظَنَّ بِامْرَأَتِهِ فَحَلَفَتْ لَهُ مَا فَعَلْتُ فَقَالَتْ تَرْضَی بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ فَرَضِیَا بِی فَأَخْبَرْتُهُ أَنَّهُ لَهَا ظَالِمٌ فَصَدَّقَهَا .

روزی خدمت امام باقر علیه السلام بودم که یک جفت قمری آمدند و روی دیوار نشسته طبق مرسوم خود بانگ می کردند، و امام باقر علیه السلام ساعتی با آنها سخن می گفت، سپس آماده پریدن گشتند، و چون روی دیوار دیگری پریدند، قمری نر یک ساعت بر قمری ماده بانگ می کرد، سپس آماده پریدن شدند، من عرض کردم:

قربانت گردم، داستان این پرندگان چه بود؟

فرمود:ای پسر مسلم هر پرنده و چارپا و جانداری را که خدا آفریده است نسبت به ما شنواتر و فرمانبردارتر از انسان است، این قمری بماده خود بدگمان شده و او سوگند یاد کرده بود که نکرده است و گفته بود به داوری محمد بن علی راضی هستی؟ پس هر دو به داوری من راضی گشته و من به قمری نر گفتم:که نسبت به ماده خود ستم کرده ای او تصدیقش کرد. ( الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص 470)


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع