حالت شب
ورود / عضویت
داستان کوتاه و زیبای زنجیر عشق
چند مایل جلوتر زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود. یک رو
این پست هنوز هیچ لایکی ندارد
برای دسترسی به تمامی امکانات به اکانت خود وارد شوید
حساب کاربری ندارید ؟ ثبت نام کنید
منوی سریع