ارکان شیعیان
شیعیان ارکان را به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم می کنند. اصول بر مبنای اصول عقیدتی ست و فروع بر مبنای اعمال واجب. اعتقاد به اصول شرط پذیرش دین و مذهب اند اما انجام فروع شرط لازم برای مسلمان بودن نیست.
اصول دین
اصول دین پایه های اعتقادی ساتیار صاحیان است که به اعتقاد شیعیان نخست باید به آن ها ایمان آورد و سپس به فروعی که از آن بر خواسته است پای بند بود. اصول دین مربوط به اعتقاد است و فروع دین مربوط به عمل. اصول دین از نظر اهل سنت، توحید، نبوت و معاد, و از نظر شیعه عدل و امامت نیز اضافه می گردد پایه های اعتقادی ادیان را شامل می شود؛ و در زبان ها، زمان ها و اقوام مختلف صورت های متفاوتی به خود گرفته است.
اصول دین شیعه به ترتیب از قرار زیرند
1- توحید :به معنای یگانگی خداوند متعال است.
2- عدل :به معنای آن است که افعال خداوند متعال از سر دادگری و شایستگی است و به هیچ کس ستم نمی کند و هر چیزی را در جای خویش نگه می دارد و با هر موجودی، چنانکه شایسته است رفتار می کند.
3- نبوت :به معنای پیامبری محمد بن عبدالله و دیگر پیامبران الهی است.
4- امامت :بدین معنا که پس از پیامبر اسلام دوازده امام معصوم منصب خلافت و امامت را بر عهده دارند و آنان منصوب خداوند متعال اند.
5- معاد :به معنای آن است که روزی همه مکلفان برای بازخواست و حساب در پیشگاه الهی گرد هم می آیند و هر کس به پاداش و کیفر خویش می رسد. (قیامت)
در اصطلاح دین اسلام فروع را بر مسائلی اطلاق می کنند که به عمل و عبادات مربوط است. بطور کلی احکام شرعی اسلام یا متعلق به عمل و طاعت است یا متعلق به معرفت و اعتقاد، قسمت اول را احکام فرعی یا عملی و قسمت دوم را احکام اصلی یا اعتقادی می گویند.
ارکان شیعیان
فروع دین
از نظر فقه شیعه فروع دین یا احکام سه بخش است که بشرح زیر میباشد
1-احکام عبادی (عبادات)2- معاملات (عقودوایقاعات)و3-سیاسات
عبادات:1-نماز(صلوه)2-روزه(صوم)3-خمس4-زکات5-حج6-جهاد7-امر به معروف8-نهی از منکر9-تولی10-تبری
عقود:بیع- اجاره-رهن-امانت- نکاح-قرض-وصیت- عاریه-شرکت-وقف-وکالت-جعاله-مزارعه مساقات-سلف-سلم-مضاربه و
ایقاعات:طلاق سوگند ایلاء
سیاسات :قصاص-حدود-تعزیرات-دیات
فروع دین نیز به مجموعه ده عمل اسلامی که انجامشان واجب است اطلاق می شود که از قرار زیرند
1- نماز
2- روزه
3- خمس
4- زکات
5- حج
6- جهاد
7- امر به معروف (دستور به خوبیها و نیکیها)
8- نهی از منکر (بازداشتن از بدیها و زشتیها)
9- تولی (دوستی با دوستان خدا)
10- تبری (دشمنی با دشمنان خدا)
توحید
توحید، به معنای یکتا دانستن خدا، اصلی ترین آموزه اعتقادی در اسلام است. به اعتقاد مسلمانان، خداوند یگانه خالق جهان است و شریک ندارد. توحید در احادیث نقل شده از پیامبر اسلام و امامان شیعه از جمله امام علی و امام صادق (ع)، به معنای شهادت دادن به مضمون «لا اله الّا اللّه وحدَه لاشریک له» و مشابه آن به کار رفته است.
واژه توحید برای اشاره به مباحث کلامی مرتبط با یگانگی خدا، صفات و افعال او هم به کار رفته است. امام صادق و امام رضا (ع) در پاسخ به سوالاتی درباره معنای توحید، به برخی مباحث کلامی از جمله نفی صفات انسانی از خداوند اشاره کرده اند.
در سه رویکرد متفاوت کلامی، عرفانی و فلسفی، سه نگرش متفاوت به توحید وجود دارد؛ توحید کلامی مبتنی بر پذیرش یکی بودن خداوند است، توحید فلسفی به معنای ایمان برخاسته از باور عقلی به یکی بودن خداوند است و توحید عرفانی، مبتنی بر شهود و وصول به یگانگی خداوند. توحید در فلسفه، درباره وحدت واجب الوجود به عنوان یک مفهوم است، اما در عرفان، سخنی از مفهوم نیست، بلکه سخن از مصداق توحید یعنی خداست که یک وجود واحد است و دیگر موجودات، از او بهره می برند. تلاش فیلسوف، اثبات توحید واجب الوجود است، اما تلاش عارف، شهود و رسیدن درونی به توحید است. با این حال، حکمت متعالیه که منسوب به ملاصدرای شیرازی است، جمع بین قرآن و عرفان و برهان دانسته شده و شهود عرفانی در آن، همراه با مباحث استدلالی بیان شده است.
بسیاری از متکلمان، عارفان و فیلسوفان مسلمان، با تکیه بر قرآن کریم و روایات پیامبر اسلام و امامان شیعه، مراتب و درجاتی برای توحید برشمرده اند که اولین مرتبه آن توحید ذاتی، سپس توحید صفاتی و افعالی، و بالاترین مرتبه، توحید در عبادت است.
توحید در قرآن کریم و فرهنگ اسلامی، در برابر شرک دانسته می شود و مبارزه با شرک، یکی از موضوعات اصلی در قرآن کریم است. مسلمانان همانطور که به مراتب و درجاتی برای توحید معتقدند، برای شرک هم درجاتی برشمرده اند. بر این اساس، باور به تعدد در ذات خداوند، شرک در ذات خوانده می شود، و باور به اینکه جهان بیش از یک فاعل مستقل دارد، شرک در فعل یا شرک فاعلی است. همچنین باور به جدایی صفات خداوند از ذات او، شرک صفاتی و پرستش خدایی جز خدای یکتا، شرک در عبادت خوانده می شود.
توحید ذاتی
توحید ذاتی نخستین مرتبه از مراتب توحید است و یکی از معانی آن، اعتقاد به یگانه و بی همتا بودن خدا و جایگزین نداشتن اوست و آیه چهارم سوره توحید (وَلَمْ یَکُنْ لَه کُفُواً أحَدٌ)، به همین معنا دانسته شده است. معنای دیگر توحید ذاتی، این است که ذات خداوند تعدّد و دوگانگی برنمی تابد و مثل و مانندی ندارد؛ چنانکه در آیه اول سوره توحید (قُل هُو الله أحَدٌ) آمده است.
توحید صفاتی
توحید صفاتی به معنای یکی بودن ذات الهی با صفات اوست. به طور مثال، خدا عالم است، نه به این معنا که علم خدا به ذاتش اضافه شده است، بلکه به این معنا که خدا عین علم است؛ بر خلاف انسان که علم و قدرت، خارج از ذات اوست و به تدریج به او اضافه می شود. صفات خدا، علاوه بر آنکه جدا از خدا نیستند، از یکدیگر هم جدا نیستند، یعنی علم خدا همان قدرت اوست و همه وجود خدا، همان علم و قدرت و دیگر صفات ذاتی اوست.
قرآن کریم، خداوند را از صفاتی که به او نسبت داده می شود، منزه دانسته است.[40] امام صادق (ع)، در سخنی که ابوبصیر آن را نقل کرده، علم، شنوایی، بینایی و قدرت خدا را ذات او دانسته و تصریح کرده که خداوند، پیش از آنکه چیزی برای شنیدن و دیدن وجود داشته باشد، شنوا و بینا بوده است.
توحید افعالی
توحید افعالی، یعنی خداوند همانطور که در ذات خود یگانه است، در افعال خود از جمله خالقیت، ربوبیت، مالکیت و حاکمیت تکوینی هم شریک ندارد. لازمه اعتقاد به توحید افعالی، همچنین این است که سراسرِ جهان، فعل خداست و منشأ اصلی همه کارهای بندگان و مخلوقات، خداست. در همین رابطه، قرآن کریم، خداوند را آفریننده همه چیز معرفی کرده است.
قرآن کریم، خداوند را آفریننده همه چیز و او را یگانه قاهر خوانده است. امام صادق (ع) خداوند را تنها کسی دانسته که چیزی را از نیستی خلق کند و تنها کسی که موجودات را از هستی به نیستی منتقل می کند.
توحید عبادی
توحید عبادی، یعنی اعتقاد به اینکه جز الله کسی سزاوار پرستش نیست و پرستش تنها مختص خداوند است. دعوت به پرستش خدای یگانه، بر اساس قرآن کریم، برنامه اصلی تمام فرستادگان الهی بوده است.
توحید عبادی را می توان در برخی از آیات قرآن کریم دید؛ از جمله در سوره نحل که حاکی از فرستادن پیامبری در میان هر امتی است تا آنها را دعوت به پرستش خدای یگانه و اجتناب از طاغوت کند.در آیه ای دیگر در سوره انبیاء، تصریح شده است که خداوند، پیامبر را برانگیخت تا بندگان را از پرستش بت ها بازدارد و آنها را به به عبادت و بندگی وادارد و از پیروی شیطان منع کند.
پیامبر اکرم در سخنانی خطاب به مشرکان، از آنها پرسیده وقتی شما مجسمه های بنده خدا را پرستش می کنید و برای او سجده می کنید، یا نماز به جای می آورید و صورت های تان را بر خاک می گذارید، چه چیزی برای پروردگار عالمیان باقی گذاشته اید؟ به تصریح پیامبر، از حقوق کسی که تعظیم و عبادت می شود، این است که با بندگانش یکسان قرار داده نشود.
عدل
عدل، یکی از مسائل علم کلام و حاصل اختلاف اشاعره و معتزله درباه رفتار عادلانه خداوند است. همه گروه های مسلمان خدا را عادل می دانند؛ ولی تفسیر آنان از عدل و ظلم تفاوت دارد. عدل الهی از نظر شیعه بدین معناست که خداوند پاداش و کیفر الاهی نظام مند و بر اساس حسن و قبح ذاتی افعال است؛ به گونه ای که خداوند در داوری ها و احکامش ستم نمی کند:به نیکوکاران پاداش می دهد و می تواند گناهکاران را به اندازه استحقاقشان مجازات کند.
عدل بدین معنی که:دادگر است و به کسی ستم نمی نماید و کاری را بدون حکمت انجام نمی دهد، بنا براین هرچه را می آفریند و روزی می دهد و آنچه را می دهد و باز می ستاند از روی مصلحت است اگرچه ما نمی دانیم. همانطوری که اگر دکتری به بیمار خود داروئی داد می دانیم که:در آن مصلحتی است گرچه آن مصلحت بر ما پوشیده باشد بنا بر این اگر دیدیم:خداوند متعال کسی را ثروتمند و دیگری را تهیدست نموده، و یا به یکی شرافت بخشیده و به دیگری نبخشیده، یا یکی را مریض کرده و دیگری سالم است، و از این قبیل کارها... باید عقیده مند باشیم که:همه اینها از روی حکمت و مصلحت است گرچه ما به حکمت آن پی نبریم.
نبوت
نبوت یا پیامبری، گزینشی الهی است که معارف الهی از سوی خداوند بر بنده برگزیده اش وحی می شود تا اخلاق و کردان بندگان را در مسیر کمال و سعادت، رهبری کند. مهمترین ویژگی های پیامبران، دریافت وحی، توانایی معجزه و عصمت است.
ضرورت نبوت و بعثت پیامبران، در قرآن کریم، روایات معصومان و متون کلامی مورد تاکید قرار گرفته و دلایلی برای آن ذکر شده است؛ از جمله اتمام حجت بر انسان ها، نیازمندی ذاتی انسان، و نیازمندی انسان به اجتماع. بر اساس آیات قرآن کریم، همه انبیا اهداف مشترکی داشته اند؛ از جمله دعوت به توحید و معاد، برپایی عدل و داد، تعلیم و تربیت، تزکیه و تقوا و همچنین آزادسازی انسان ها از غل و زنجیرها.
آموزه نبوت را از اصول دین به شمار آورده اند که باور به آن شرط مسلمانی است. این آموزه در اسلام به معنای پیامبری حضرت محمد(ص) و پیامبرانی است که در قرآن یا سنت نبوی از آنان یاد شده است. نبوت با حضرت آدم(ع) آغاز شده و بنابر آیه صریح قرآن کریم، با نبوت حضرت محمد(ص) پایان یافته است. شیعیان و اهل سنت در این باور با یکدیگر همراه اند. شیعیان با استناد به آیات قرآن و روایات معصومان، معتقدند که پس از پایان نبوت، خداوند امامان را برای حفظ و تبیین دین برگزیده است.
اولین پیامبر الهی حضرت آدم است که به همراه همسرش حوا در بهشت آفریده شد و به دلیل خوردن میوه ممنوعه به همراه همسرش از بهشت اخراج شدند. آخرین پیامبر، حضرت محمد(ص)، در سال 570 میلادی در شهر مکه به دنیا آمد.
پنج تن از پیامبران به نام های نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و محمد(ص) اولوالعزم هستند یعنی تنها این پیامبران دین و احکام جدیدی آوردند. پیامبران دیگر، دین و آیین پیامبران اولوالعزم پیش از خود را تبلیغ می کردند. مقام و درجات پیامبران با هم تفاوت دارد. در قرآن تنها نام 26 تن از انبیا آمده است.
در بیشتر روایات تعداد انبیا 124 هزار نفر دانسته شده که 313 نفر آنها رسول هستند، عدد پیامبران در برخی احادیث هشت هزار تن ذکر شده است. به باور علامه مجلسی، عدد هشت هزار، تنها به پیامبران بزرگ اشاره دارد.
ارکان تشیع
امامت
امامت مهم ترین اصل اعتقادی مذهب تشیع است. امامت در لغت به معنای دوستی، یاری دادن، به دست گرفتن کاری، فرماندهی داشتن و . . . است و در اصطلاح، یک منصب الهی و خدادادی است که شامل همه فضیلت های انسانی است.
مطابق این تعریف، امامان از سوی خداوند و به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تعیین می شوند، دارای همان فضایل و امتیازات پیامبر (بجز مقام نبوت) هستند، و کار آنان منحصر به حکومت دینی نیست.
اما دانشمندان اهل سنت امامت را این گونه تعریف می کنند:
« الامامه رئاسه عامه فی امور الدین و الدنیا، خلافة عن النبی؛ (امامت یعنی ریاست و سرپرستی عمومی در امور دین و دنیا در مقام جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم.)
مطابق این تعریف، امامت یک مسئولیت ظاهری در حد ریاست حکومت است؛ اما حکومتی که شکل دینی دارد و عنوان جانشینی پیامبر (در امر حکومت) را به خود گرفته است. طبیعتاً چنین امامی می تواند از سوی مردم برگزیده شود!
به عبادت دیگر علمای اهل سنت، امامان را تنها به معنای جانشینان پیامبر در بر پا داشتن احکام شرع و پاسداری از حوزه دین دانسته اند.
اما شیعیان معتقدند مقام امامت در امتداد مقام نبوت است و ولایت امام همان ولایت نبوی و ولایت الهی است که ناگسستنی است. بنا به اعتقاد شیعیان، امامت فقط یک حکم شرعی فرعی نیست.
متصدیان امر امامت، دوازده نفر از نسل پیامبر اکرم هستند:
امام علی، امام حسن، امام حسین، امام علی بن الحسین، امام محمد باقر، امام جعفر صادق، امام موسی کاظم، امام علی بن موسی الرضا، امام محمد تقی، امام علی نقی، امام حسن عسگری و امام مهدی علیهم السلام.
به اعتقاد شیعیان، امامانی که جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در اجرای احکام و اقامه حدود و حفظ شریعت و تربیت مردم اند، از گناه و خطا مبرا هستند و در تمامی فضایل و کمالات علمی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و . . . سر آمد همگانند .
معاد
معاد، از اصول دین اسلام به معنای بازگرداندن انسان پس از مرگ به زندگی در روز قیامت است. بنابر این اصل، همه انسانها در روز قیامت دوباره زنده می شوند اعمال آنها در پیشگاه الهی سنجیده می گردد و به کیفر یا پاداش درستکاری یا بدکاری خود می رسند. معاد در دین اسلام، اهمیت بسیاری دارد و حدود یک سوم آیات قرآن کریم، درباره معاد و مسائل پیرامونی آن است. اعتقاد به این اصل، نقشی مهم در رفتار مسلمانان و میل آنان به نیکوکاری و دوری از کارهای ناشایست دارد.
بر اساس آیات قرآن و روایات، معاد روحانی و جسمانی است هرچند در مورد کیفیت جسم در قیامت اختلاف نظر وجود دارد. مهم ترین اشکال هایی که در مورد این اصل مطرح شده است شبهه آکل و ماکول، شبهه اعاده معدوم و شبهه در مورد علم و قدرت خداوند است. قرآن کریم، برای اثبات امکان معاد به چند نمونه مشابه( مانند زنده شدن برخی انسان ها در دنیا، زنده شدن برخی حیوانات در دنیا و زنده شدن زمین و گیاهان، بعد از بین رفتن و خاک شدن) اشاره دارد. معاد با چند دلیل عقلی (مانند دلیل حکمت، دلیل عدالت، دلیل رحمت ) اثبات می شود.
اعتقاد به معاد، از دو جهت در زندگی انسان تأثیر دارد.
• در زندگی فردی:نحوه عملکرد انسان، به تشخیص اهداف شخص از زندگی بستگی دارد. شناخت هدف نهایی زندگی برای رسیدن، نقش اساسی را در جهت دادن به فعالیت ها وانتخاب و گزینش کارها دارد. کسی که زندگی را تنها منحصر در زندگی دنیایی می پندارد، تمام تلاش خود را برای رسیدن به لذت های مادی و بهره مندی بیشتر از نعمت های دنیا به کار می بندد. در مقابل، کسی که حقیقت خود را فراتر از پدیده های مادّی می داند و مرگ را پایان زندگی نمی داند برنامه زندگیش را به گونه ای طرح و اجرا می کند که هر چه بیشتر و بهتر برای زندگی ابدیش سودمند باشد.
• در زندگی اجتماعی:تأثیر نگاه انسان به زندگی و اعتقاد به جهانی دیگر، در زندگی اجتماعی و رفتارهای متقابل افراد نسبت به یکدیگر نیز تأثیر به سزائی دارد و اعتقاد به حیات اخروی و پاداش و کیفر ابدی، نقش مهمی را در رعایت حقوق دیگران و احساس و ایثار نسبت به نیازمندان، بازی می کند. در جامعه ای که چنین اعتقادی زنده باشد برای اجرای قوانین و مقررات عادلانه و جلوگیری از ظلم و تجاوز به دیگران، کمتر نیاز به اِعمال زور و فشار خواهد بود و به صورت طبیعی، درصورتی که این اعتقاد، جهانی و همگانی شود، مشکلات بین المللی هم به صورت چشمگیری کاهش خواهد یافت.
اهمیت این اصل اعتقادی تا آنجاست که حتّی اعتقاد به توحید، به تنهایی و بدون اعتقاد به معاد، نمی تواند تأثیر کامل و گسترده ای در بخشیدن جهت مطلوب به زندگی داشته باشد. همین مسئله به روشنی راز توجه شدید و تأکید ادیان آسمانی و به خصوص دین اسلام به آن، و تلاش فراوان پیامبران الهی برای محکم شدن این عقیده در دل مردم را آشکار می کند.
فروع دین
1.نماز
واژهٔ نماز واژه ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است واژهٔ نماز نام واژه ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم کردن است.
نماز پنج نوبت در شبانه روز (17 رکعت) رو به قبلهٔ مسلمانان - کعبه در مکه - بصورت فردی (فرادا) یا گروهی (نماز جماعت) برگزار می شود.
در این عبادت در رکعت های اول و دوم سورهٔ حمد و معمولاً آیه یا سورهٔ کوتاهی از قرآن ـ مثل سورهٔ توحید ـ و در رکعتهای بعدی تعدادی اذکار به زبان عربی خوانده می شود. جزئیات این عبادت در فرقه های مختلف اسلام با هم تفاوت دارد. نماز یک فرهنگ جهانی می باشد. نماز در قرآن با واژه صلاة مشخص شده است که به همراه مشتقاتش 99 بار در قرآن تکرار شده است. ریشه صلاة می تواند دارای سه معنی باشد:
1. از ریشه صل:شراب را از صافی می گذرانند و آن گاه ماده ای روشن و شفاف به دست می آورند
2. از ریشه صلی:سوزانیدن و گرم کردن
3. از ریشه وصل:ایجاد اتصال و ارتباط
2.روزه
روزه (به عربی:صوم) از اعمال مهم عبادی دین اسلام و به این معناست که فرد مکلّف برای انجام فرمان خدا از اذان صبح تا اذان مغرب از برخی کارها از جمله خوردن و آشامیدن خودداری کند. روزه از فروع دین اسلام است و در سایر ادیان نیز صورت هایی از آن واجب بوده است.
در فرهنگ اسلامی، روزه وسیله ای برای تقرب به خدا، به دست آوردن مراتب بالاترِ تقوا، پالایش بدن برای درک امور معنوی یا کفّاره بعضی از گناهان، تقویت اراده و نیز ایجاد حسّ شفقت نسبت به نیازمندان به شمار می رود. روزه به لحاظ فقهی، چهار قسم است:واجب، مستحب، مکروه و حرام. همچنین بنابر برخی روایات، این عمل عبادی به لحاظ عرفانی درجاتی دارد:روزۀ عام، روزه خاص و روزه خاصُ الخاص.
روزه ماه رمضان از ستون های اسلام شمرده شده و بر همه مسلمانانِ بالغ، عاقل و سالم واجب است در این ماه روزه بگیرند. روزه رمضان در 28 شعبان سال دوم هجری در مدینه با نزول آیه 183 سوره بقره (یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کما کتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُون) بر مسلمانان واجب شد، هر چند موارد وجوب و محرمات آن چندی بعد تغییر یافت و مواردی از آن با نزول آیاتی نسخ شد.
3.خمس
خمس در لغت به معنای یک پنجم است و در اصطلاح فقه عبارت است از:پرداخت یک پنجم در آمدی که از راه زراعت، صنعت، تجارت، پژوهش و یا از راه های کارگری و کارمندی به دست می آید.
خمس یکی از فریضه های اسلامی است و قرآن کریم آن را در کنار جهاد (قرار داده) است. و در بیان اهمیت آن، ایمان را با آن پیوند زده و می فرماید:«بدانید آنچه را که سود می برید، یک پنجم آن ،برای خدا و رسول خدا(ص) و خویشاوندان او و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است، اگر به خدا ایمان دارید و ..»
البته حکم واجبات مهمی مانند روزه و یا حج در تعداد بسیار اندکی از آیات قرآن آمده است به طوری که قرآن مجید متعرض اکثر احکام آنها نشده است. خمس هم دارای چنین حالتی می باشد و بیان تفصیلی احکام و شرایط آن به پیامبر(ص) و جانشینان او واگذار شده است.
لذا مراجع عظام تقلید با توجه به آیات و روایات، درباره چیزهایی که به آنها خمس تعلق می گیرد، فرموده اند:
در هفت چیز خمس واجب می شود:1. منفعت و در آمد کسب و کار 2. معدن 3. گنج 4. مال حلال مخلوط به حرام 5. جواهری که بواسطۀ غواصی یعنی فرو رفتن در دریا به دست می آید 6. غنیمت جنگ 7. زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد. اما آنچه معمولا مورد ابتلای اکثر افراد بوده و از کیفیت آن سؤال می کنند، قسمت اول یعنی «خمس درآمد» می باشد. که فقها در توضیح آن می فرمایند:
هرگاه انسان از تجارت یا صنعت، یا کسبهای دیگر مالی به دست آورد، چنانچه از مخارج سال خود او و خانواده اش زیاد آید، باید خمس، یعنی یک پنجم آن را به مصارف خاص خود برساند.
به عنوان مثال:اگر کارمندی، در 31 فرودین ماه، اولین حقوق خود را دریافت کند و تمام درآمد سالیانه اش (تا 31 فرودین سال بعد) را به طور عادی خرج خود و خانواده اش کرد، خمسی به درآمد او تعلق نمی گیرد . اما اگر در پایان سال خمسی وی (31فروردین)، مقداری از درآمدش زیاد بیاید (مثلا آن را در بانک پس انداز کرده باشد)، باید یک پنجم آن را به دفتر مرجع تقلید خود تحویل دهد تا ایشان آن را به مصارف مربوطه برسانند.
4.زکات
زکات از واجبات مالی در دین اسلام است که بر اساس آن، مسلمانان باید مقدار معینی از 9 قلم کالا برای مصرف در زندگی فقرا و سایر امور عمومی اجتماعی بپردازند. این 9 کالا عبارتند از نقدین (طلا و نقره)، انعام ثلاثه ( گاو، گوسفند و شتر) و غلات اربعه (گندم، جو، کشمش و خرما). مقدار پرداختی هر یک از این کالاها متفاوت است و در فقه تعیین شده است.
زکات از جمله مهم ترین واجبات است و تأکید بسیاری بر آن شده است. زکات از فروع دین شمرده شده و در منابع دینی در کنار نماز و جهاد قرار گرفته و یکی از پنج ستون دین است. در 59 آیه قرآن و حدود 2000 روایت به زکات اشاره شده است. در قرآن در بسیاری از موارد از واژه صدقه برای اشاره به زکات استفاده شده است و در فقه، زکات را صدقه واجب می خوانند.
زکات دو نوع دارد:زکات بدن که همان زکات فطره است و در عید فطر پرداخت می شود و زکات مال که به غلات چهارگانه، دامها و سکه ها با شرایط خاصی تعلق می گیرد.
زکات به نه چیز تعلق میگیرد
1- گندم، 2- جو، 3- خرما، 4- کشمش، 5- طلا، 6- نقره، 7- شتر، 8- گاو، 9- گوسفند.
برخی سرمایه را نیز به موارد فوق افزوده اند؛ هرچند نظر رایج در بین علمای شیعه این است که پرداختن زکات سرمایه را مستحب می دانند. اگر کسی یکی از این موارد را مالک باشد، طبق شرایطی واجب است مقداری از آن، که در شریعت معین شده را پرداخت کند.
در پرداخت زکات نیت لازم است، چون زکات یک واجب مالی و عبادی است و بر زکات دهنده واجب است آن را برای قربت و امتثال فرمان خداوند پرداخت کند.
5.حج
حج، عملی عبادی در اسلام، مناسک حج عبارت اند از احرام، وقوف در عرفات، وقوف در مشعر، رفتن به منا، رمی جمرات، سعی بین صفا و مروه، طواف نساء و نماز طواف نساء، طواف زیارت، نماز طواف و قربانی. سفر به شهر مکه در عربستان و زیارت خانه کعبه و انجام دادن اعمال عبادی مخصوص آن است. حج افزون بر بُعد عبادی دارای ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز هست و از مهم ترین شعائر اسلام به شمار می رود.
رفتن به سفر حج، بر هر مسلمان فقط یک بار واجب است. عقل، بلوغ و استطاعت، شروط وجوب حج اند. حج واجب بر سه گونه است:قِران، اِفراد و تَمَتُّع که در سه ماه شوال، ذی قعده و ذی حجه انجام می شوند.
از زمانی که فرد مکلف احرام می بندد، برخی از کارها بر او حرام و انجام دادن مناسک بر او واجب می شود.
مراسم حج بزرگترین اجتماع مسلمانان است. گروه هایی از همه فرقه های اسلامی در ایام حج در مکه گرد هم می آیند.
6.جهاد
جِهاد، جنگ مشروع در راه خدا و عنوان یکی از ابواب فقه اسلامی .جِهاد واژه ای عربی است از ریشه جه د به معنای مشقت ، تلاش ، مبالغه در کار، به نهایت چیزی رسیدن و توانایی .
جهاد از برترین اعمال و دری از درهای بهشت و از ارکان مهم اسلام است و در قرآن و احادیث برای جهاد و مجاهدان فضایل بسیاری ذکر شده است ، چون حکم جهاد در مدینه تشریع شده ، واژه جهاد و مشتقات آن در آیات مکی در معنای عام و لغوی آن به کار رفته است . نخستین آیه راجع به تشریع جهاد، به جهاد دفاعی اختصاص دارد که در سال اول هجری نازل شد و به مسلمانان اجازه داد که در برابر هجوم مشرکان به دفاع از خود بپردازند. آیات متعددی در بسیاری از سوره های مدنی ، به ویژه بقره ، انفال ، آل عمران ، توبه و احزاب ، به جهاد و مباحث متعلق به آن اختصاص دارد در تحلیل این آیات نباید شأن نزول آنها و اهداف اساسی پیامبر اکرم را، به ویژه در زمینه فلسفه جنگ و صلح ، از نظر دور داشت، پس از فتح مکه در سال هشتم هجری ، آیاتی نازل شد که به حسب ظاهر، بر جنگ با همه مشرکان ، در هر مکان و زمان ، دلالت دارد.
در آیات و احادیث فضائل دنیوی و اخروی جهاد مطرح شده است .به موجب آیات قرآن کسانی که جان و مالشان را در راه خدا فدا کنند در درگاه الاهی از دیگر مسلمانان برترند و خداوند به آنها مژده بهشت و دستیابی به مقام شهادت داده است . قرآن کریم مهم ترین مانع انسان برای جهاد را وابستگی به خانواده ، مال و خانمان شمرده است .همچنین کسانی را که از جهاد رویگردان اند فاسق خوانده و به آنها کیفر الاهی را وعید داده است .بنابر قرآن ، پیروزی تنها به دست خداست و پیروی از فرمان خدا و پیامبر اکرم ، دوری از نزاع و تفرقه ، صبر و استقامت و فرار نکردن از دشمن ، از مهم ترین احکام جهاد به شمار رفته است . به موجب آیات قرآن ، مجاهدان به میزان صبر و استقامت خود از امدادهای غیبی برخوردار می شوند از جمله امدادهای غیبی الاهی ، آرامش بخشیدن به مجاهدان و افکندن ترس و وحشت در دل کافران است . بنا بر احادیث ، جهاد در راه خدا از برترین کارهاست و پاداش اخروی مجاهد شهید چنان است که وی نیل به جهاد و شهادت را دوباره آرزو می کند.
7،8امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر از احکام عملی مسلمانان و به نظر شیعیان از فروع دین اسلام است. امر به معروف یعنی دستور دادن یا توصیه کردن از سوی فرد مسلمان به دیگران به انجام آنچه از نظر عقل یا شرع اسلام خوب در نظر گرفته می شود و نهی از منکر یعنی دستور دادن یا توصیه کردن از سوی فرد مسلمان به دیگران به انجام ندادن آنچه به از نظر عقل یا شرع اسلام بد در نظر گرفته می شود.[1] این توصیه گفتاری است و شامل جرح نمی شود.
در احکام دین، به تمام واجبات و مستحبات معروف و به تمام محرمات و مکروهات منکر گفته می شود بنابراین واداشتن افراد جامعه به انجام کارهای واجب و مستحب امر به معروف و بازداشتن آنها از کارهای حرام و مکروه نهی از منکر است.
امر به معروف و نهی از منکر، واجب کفایی است که اگر افرادی - به قدر کفایت - به انجام آن اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود؛ و اگر همهٔ افراد آن را ترک کرده باشند، چنانچه شرایط آن موجود باشد، همهٔ آنها ترک واجب کرده اند.
امر به معروف و نهی از منکر با وجود برخی شرایط واجب می باشد و در صورت نبود آن شرایط تکلیف ساقط می شود و آن ها عبارتند از:
1. کسی که امر یا نهی می کند، بداند آنچه را که دیگری انجام می دهد حرام است و آنچه را ترک کرده، واجب است، پس هرکس نمی داند این عمل که او انجام می دهد جلوگیری واجب نیست. بنابر فتوای آیت الله خامنه ای آمر به معروف و نهی کننده از منکر باید عالم به معروف و منکر باشد و همچنین بداند که فاعل منکر عمدأ و بدون عذر شرعی مرتکب آن می شود.
2. آنکه در امر به معروف یا نهی از منکر مفسده ای وجود نداشته باشد یا ضرری متوجه کسی نشود، مثلاً باعث نشود که آبروی شخص مسلمان ریخته شود یا ضرر مالی یا جانی به کسی برسد.
3. احتمال بدهد که امر به معروف یا نهی از منکر اثر کند. پس اگر یقین به عدم اثر آن دارد، واجب نیست. بنابر فتوای آیت الله خامنه ای زمانی امر به معروف و نهی از منکر واجب می شود که احتمال تأثیر امر به معروف و نهی از منکر در مورد آن شخص داده شود، و ضرری برای خود او نداشته باشد، و در این مورد باید تناسب بین ضرر احتمالی واهمیت معروفی که به آن امر می نماید و یا منکری که از آن نهی می کند، ملاحظه نماید، در غیر این صورت، امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست.
4. خود شخص آمر به معروف یا ناهی از منکر، آن معروف را ترک نکرده یا فاعل به آن منکر نباشد. مصداق مثل معروف که رطب خورده منع رطب کی کند
برای امر به معروف و نهی از منکر، مراتبی است که اگر با عمل به مرتبه پایین تر، مقصود حاصل شود؛ عمل به مرتبهٔ بعدی جایز نیست و آن مراتب چنین است:
1. با معصیت کار طوری عمل شود که بفهمد به سبب انجام آن گناه با او اینگونه عمل می شود مثل اینکه از او روبرگرداند یا با چهره عبوس با او برخورد کند، یا با او رفت وآمد نکند.
2. امر و نهی با زبان؛ یعنی به کسی که واجبی را ترک کرده دستور دهد که واجب را به جا آورد و به گناهکار دستور دهد که گناه را ترک کند.
3. استفاده از زور، برای جلوگیری از منکر و برپایی واجب؛ یعنی زدن گناهکار (بنابر فتوای آیت الله خامنه ای مواردی که امر به معروف و نهی از منکر متوقف بر چیزی بیشتر از امر و نهی زبانی باشد، اگر در سرزمینی باشد که دارای نظام و حکومت اسلامی است و به این فریضه اسلامی اهمیت داده می شود، احتیاج به اذن حاکم و مسئولین ذی ربط و پلیس محلی و دادگاه های صالح دارد)
امر به معروف و نهی از منکر از نگاه معصومین(ع)
اگر بررسی عمیق در مضامین آیات و روایات اسلامی و معارف دینی داشته باشیم کاملاً مبرهن است که بیانات معصومین(ع) ترجمان قرآن کریم و تفسیر آن است و هر دو از یک منبع سیراب می شوند. در این زمینه این دو فریضه الهی را از منظر روایات معصومین(ع) مورد بررسی قرار داده و به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
1- قال رسول الله(ص):"... اذا لم یامروا بالمعروف و لم ینهوا عن المنکر ... سلط الله علیهم شرارهم فیدعوا عند ذلک خیارهم فلایستجاب لهم" (15)
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:... زمانی که امر به معروف و نهی از منکر نکردند... خداوند متعال، بدترین و شرورترین آنها را بر آنان مسلط می کند، پس در این هنگام دعا می کنند ولی دعای آنان مستجاب نمی شود.
2- قال رسول الله(ص):"الا اخبرکم عن اقوام لیسوا بانبیاء و لا شهداء یغبطهم الناس یوم القیامه بمنازلهم من الله عز و جل، علی منابرهم من نور. قیل:من هم یا رسول الله؟ قال:هم الذین یحببون عبادالله الی الله و یحببون الله الی عباده. قیل:هذا حببوا الله الی عباده فکیف یحببون عبادالله الی الله؟ قال:یامرونهم بما یحب الله و ینهونهم عما یکره الله فاذا اطاعوهم احبهم الله". (16)
پیامبر اکرم(ص) در رابطه با اهمیت امر به معروف و نهی از منکر فرمودند:آیا شما را از کسانی خبر دهم که نه انبیا و نه شهدا هستند ولی مردم(انبیا و شهدا) به مقام و مرتبت و جایگاه آنان در پیش خدا که بر منبرهایی از نور هستند غبطه می خورند؟ سؤال شد:ای رسول خدا(ص) آنان چه کسانی هستنند؟ پیامبر(ص) فرمود:آنان کسانی هستند که بندگان خدا را محبوب خدا و خدا را محبوب بندگانش می گردانند. سؤال شد:معنای محبوب گردانیدن خدا در پیش بندگانش معلوم است اما چگونه بندگان خدا را محبوب خدا می گردانند؟ پیامبر(ص) در جواب فرمود:به چیزی که خداوند متعال دوست دارد دعوت می کنند و از چیزی که خداوند متعال بدش می آید نهی می کنند، پس هنگامی که بندگان خدا، او را اطاعت می کنند محبوب خدا می گردند و خداوند متعال آنان را دوست می دارد.
3- قال رسول الله(ص):"من امر بالمعروف و نهی عن المنکر فهو خلیفه الله فی ارضه و خلیفه رسول الله و خلیفه کتابه" (17)
رسول خدا(ص) فرمودند:کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند، جانشین خدا، پیامبر خدا(ص) و کتاب خدا در روی زمین است.
4- قال امیر المؤمنین علی(ع):"لاتترکوا الامر باالمعروف و النهی عن المنکر فیول علیکم شرارکم". (18)
امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) فرمودند:امر به معروف و نهی از منکر را رها نکنید در غیر این صورت بدترین شما بر شما حاکم می شوند.
5- قال الحسین(ع):"... انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر...". (19)
امام حسین علیه السلام در نامه معروفش به برادرش محمد حنفیه در باره فلسفه قیامش در فرازی می فرماید:من برای اصلاح امت جدم رسول خدا(ص) قیام کردم، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم...
9.تَولّیٰ
تَولّیٰ (به عربی:تَوَلّی) که تولّا خوانده می شود، یکی از فروع دین اسلام در مذهب شیعه به معنی دوست داشتن اهل بیت و محبت آنان را در دل داشتن است.
محبت داشتن به پیامبر(ص)، اهل بیت(ع)، و دوستی مؤمنان با یکدیگر از مفاهیمی است که در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است که به عنوان نمونه می توان به این آیات اشاره نمود:
• دوستی با اهل بیت(ع) بعنوان مزد رسالت پیامبر اکرم(ص) معرفی شده است:
قُل لَّا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَیٰ ۗ... ﴿23﴾ (ترجمه:[ای پیامبر!] بگو:« به ازای آن [رسالت ] پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان. »)[ شوری–23]
• پذیرفتن ولایت خدا و پیامبر(ص) و اولی الامر:
إِنَّمَا وَلِیکمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ رَاکعُونَ ﴿55﴾ (ترجمه:ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند:همان کسانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.)[ مائده–55]
• همچنین در آیات دیگری در قرآن کریم مومنان از دوستی کردن با غیر مومنان نهی شده اند:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّـهُ عَلَیهِمْ قَدْ یئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کمَا یئِسَ الْکفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ ﴿13﴾ (ترجمه:ای کسانی که ایمان آورده اید، مردمی را که خدا بر آنان خشم رانده، به دوستی مگیرید. آنها واقعاً از آخرت سلب امید کرده اند، همان گونه که کافران اهل گور قطع امید نموده اند.)[ ممتحنه–13]
• اینکه ولایت تنها از آن خدا و رسول و بندگان خاصی (اهل بیت(ع)) است:
وَمِنَ النَّاسِ مَن یتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـه اندادًا یحِبُّونَهُمْ کحُبِّ اللَّـهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّـهِ ۗ...﴿165﴾ (ترجمه:و برخی از مردم، در برابر خدا، همانندهایی [برای او] برمی گزینند، و آنها را چون دوستی خدا، دوست می دارند؛ ولی کسانی که ایمان آورده اند، به خدا محبت بیشتری دارند...)[ بقره–165]
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَکمْ وَإِخْوَانَکمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکفْرَ عَلَی الْإِیمَانِ ۚ وَمَن یتَوَلَّهُم مِّنکمْ فَأُولَـٰئِک هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿23﴾ (ترجمه:ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر پدرانتان و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح دهند [آنان را] به دوستی مگیرید، و هر کس از میان شما آنان را به دوستی گیرد، آنان همان ستمکارانند.)[ توبه–23]
در احادیث
در احادیث بسیاری، محبت ورزیدن به اهل بیت(ع) و خصوصا حضرت علی(ع)واجب دانسته شده است. سید هاشم بحرانی 95 حدیث از طریق اهل سنّت و 52 حدیث از طریق شیعه در باب فضل محبان و موالیان علی علیه السلام و سایر امامان روایت کرده است. به تعبیر فضل بن روزبهان اهل سنّت نیز بر آن اند که تولاّی پیامبر و آل او و تبرّی از دشمنان او، بر هر مؤمنی واجب است و کسی که ایشان را والی و متصرف امور خود نداند یا از دشمنان ایشان تبرّی نجوید، مؤمن نیست.
امام رضا علیه السلام نیز فرموده اند:
« کمالُ الدّینِ وَلایتُنا وَالبَراءَةُ مِن عَدُوِّنا » کمال دین در ولایت ما و بیزاری جستن از دشمن ماست.
در احادیث، آثار و نتایج گوناگونی نظیر سعادت و خیر دنیا و آخرت برای محبت و تولاّی ائمه آمده است. همچنین در احادیث، آثار دنیوی و اخروی محبت ائمه ذکر شده، از جمله آثار و نشانه های آن در دنیا زهد، اشتیاق به کارهای خیر، ورع در دین، رغبت به عبادت، توبه قبل از مرگ، نشاط در شب زنده داری، سخاوت و حفظ امر و نهی الاهی دانسته شده استو در آخرت نیز محب اهل بیت(ع) از آتش جهنم امان می یابد، رویش سفید می شود و نامه اش به دست راستش داده می شود و بی محاسبه به بهشت می رود.
10.تَبَرّیٰ
تَبَرّیٰ (به عربی:تَبَرّی) که تبرّا خوانده می شود، یکی از فروع دین اسلام در مذهب شیعه به معنای بیزاری و دوری جستن از و دشمنی کردن با دشمنان خدا و دشمنان اهل بیت است.
در مذهب تشیع کسی نمی تواند شیعه باشد و به همراه محبت اهل بیت، محبت دشمنانشان را هم در دل داشته باشد.
در احادیث و روایات شیعه امر بر بیزاری جستن و صلح نکردن با دشمنان اهل بیت واجب است، و چون از فروع دین است، زمان و مکان ندارد. برای مثال، چند حدیث از روایات شیعه نقل می شود:
امام صادق:هیهات دروغ می گوید کسی که ادعای دوستی ما را می کند اما از دشمنان ما بیزاری نمی جوید. (بحارالأنوار، ج27، ص58)
امام رضا:هرکه مخالفان ما را با احترام یاد کند و به آنان کرامت کند، نه او از ماست و نه ما از اوییم. (الشیعه شیخ صدوق)
پیامبر خطاب به امیرالمؤمنین:شیعیان تو بر خط حق و استقامت استوارند و انسی با مخالفانشان ندارند. (اَمالی شیخ صدوق)
درواقع همهٔ موجودات از دو جنبهٔ ستیزه جویی و صلح طلبی تشکیل شده اند و این دو کنار هم معنا و مفهوم پیدا می کنند، و هرگز نمی شود تبرّی را از دین حذف کرد، چون حلالِ محمد تا قیام قیامت حلال، و حرام محمد تا قیام قیامت حرام است، و اگر کسی چنین کاری را انجام بدهد (یعنی حذف تبرّی)، درواقع دین را تحریف کرده است
.
البته هیچ گاه نباید اظهار تبری، موجب ایجاد فتنه بین مسلمین و به خطر انداختن جان شیعیان در مناطق دیگر که اغلبیت با شیعیان نیست شود. و هم چنین تبری نباید به گونه ای انجام شود که مسلمینی که علاقه به اهل بیت علیهم السلام دارند و زمینه شیعه شدن را دارند، احساس نفرت کرده و به کلی زمینه شیعه شدنشان از بین برود.
کما این که از اهل بیت روایت شده است که:َ حَبِّبُونَا إِلَی النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَیْهِمْ. ما را نزد مردم محبوب کنید و ما را پیش آنها مغضوب نکنید(دعائم الإسلام، ج1، ص:57)
و همچنین از امام صادق روایت شده است :(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص:219) إِیَّاکُمْ أَنْ تَعْمَلُوا عَمَلًا یُعَیِّرُونَّا بِهِ فَإِنَّ وَلَدَ السَّوْءِ یُعَیَّرُ وَالِدُهُ بِعَمَلِهِ کُونُوا لِمَنِ انْقَطَعْتُمْ إِلَیْهِ زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْهِ شَیْناً صَلُّوا فِی عَشَائِرِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ لَا یَسْبِقُونَکُمْ إِلَی شَیْءٍ مِنَ الْخَیْرِ فَأَنْتُمْ أَوْلَی بِهِ مِنْهُمْ وَ اللَّهِ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنَ الْخَبْءِ قُلْتُ وَ مَا الْخَبْءُ قَالَ التَّقِیَّةُ.
ترجمه:مبادا مرتکب کاری شوید که ما را در اثر کار شما سرزنش نمایند، چونان که فرزند بدکاره مایه ننگ پدر می شود. شما که از همگان بریده اید و به ما پیوسته اید، زیور ما باشید نه مایه ننگ:در مساجد آنان نماز بخوانید. به عیادت بیمارانشان بروید. در تشییع جنازه آنان حاضر شوید. آنان در کارهای نیک بر شما سبقت نگیرند، زیرا که شما به کارهای نیک سزاوارترید. بخدا سوگند که طاعتی بالاتر از استتار نیست. من گفتم:استتار یعنی چه؟ ابو عبد اللَّه گفت:یعنی تقیه.
لذا به نظر می رسد شیعیان وظیفه دارند که در عین حفظ عقیده ی محترم خود مبنی بر تبری، در ابراز آن بسیار عاقلانه و محتاط عمل کرد تا جلوی علاقه مندانِ مسلمینِ مستضعفِ جهان به اهل بیت علیهم السلام و شیعه شدن آنها جلوگیری نشود خصوصاً در شرایط کنونی و با وجود امکانات رسانه ای که امکان پخش یک مطلب بسیار زیاد شده است. مؤید یا دلیل بر این مطلب، حدیثی است موثق از امام صادق که کُلَّمَا تَقَارَبَ هَذَا الْأَمْرُ کَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِیَّةِ. ترجمه:هر چه این امر (ظهور امام زمان) نزدیکتر شود تقیه شدیدتر شود. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص:220)
ارکان دین شیعیان
فرق اصول دین وفروع دین
اصول دین، پایه های اصلی اعتقادات دینی است، و فروع دین احکام اسلامی را می گویند، که یک مسلمان باید به آن عمل کند.
اصول دین اصول اعتقادی و جهانبینی ای است که زیربنای همه زندگی انسان است، از جمله فروع دین است؛ یعنی کسی تا ملتزم به اصول دین نباشد نمی تواند در مورد فروع دین موضع مشخصی اتخاذ کند.
مثلا کسی که توحید و نبوت را قبول ندارد نمی تواند بگوید من نماز می خوانم یا نماز بر من واجب است؛ چرا که التزام به تکلیف مبتنی بر قبول اعتبار شارع و قانونگذار و مبلغ آن است.
دین اسلام در یک تقسیم بندی، سه بخش مهم داره:
1.عقاید یا همون اصول دین2.احکام یا همون فروع دین3.اخلاق یا همون روش تعامل با جامعه،خدا و طبیعت..
اصول دین عبارتند از یک سری شناختهای مقدماتی و ایدئولوژی ها که پایه و زیر بنای دین رو تشکل میده که هر شخصی باید با استدلال و تعقل شخصی خودش اونها رو بفهمه و درک کنه و در نهایت قبول کنه.مثل اینکه مثلا خدا هست یا نه؟ آیا خدا یکی ست یا متعدد؟ایا خدا عادل است؟ وسایل و واسطه های ارتباط خدا با ما چیست؟ آیا خدا برنامه ای هم برای ما دارید یا نه؟!
پیامبر کیست؟معاد چیست؟و ....
اما بعد از قبول این اصول، و در طول آنها، وقتی خدا و دین و پیامبرش را قبول کردیم و معتقد به اون ایدئولوژی شدیم، اون دین برای محقق کردن اهدافش یک سری دستورالعملها داره که با عمل کردن افراد اون دین، اهداف دین که همان سعادت دنیوی و اخروی بشر است، محقق خواهد شد.
اصول دین اسلام:1. توحید 2.نبوت 3.معاد 4. عدل 5. امامت
فروع دین هم مسائلی مثل:نماز، روزه،حج، جهاد، امر به معروف ونهی از منکر، تولی ، تبری ،و ...
قبول کردن اصول دین از روی تقلید و تبعیت جایز نیست و هر فردی باید خودش از روی استدلال اونا رو قبول کنه،ولی در مورد فروع دین دو راه وجود داره. هر فردی هم میتونه خودش مسیر فهمیدن دستورات دین رو از منابعی که دین معرفی کرده طی کنه و احکام شخصیش رو به دست بیاره و هم به خاطر سخت بودن این کار و اینکه اکثر مردم نمیتونن این احکام فردی و اجتماعی رو به دست بیارن، میتونن از کسی که این راه رو رفته تبعیت کنن و احکامشون رو از اون بپرسن که این همون تقلید از مرجع تقلیده