قوانین سخت و ظالمانه ای که آلبرت انیشتین برای همسر خود تعیین کرده بود
آلبرت انیشتین دانشمند و متفکر قرن بیستم میلادی بود. آلبرت انیشتین یکی از باهوش ترین و نابغه ترین دانشمندان تاریخ بود اما این میزان از نبوغ بدین معنا نخواهد بود که وی انسان بی نقصی بوده است. در واقع وی همانطور که فیزیکدان و دانشمندی فوق العاده به شمار می رفت، به همان میزان نیز شوهر و پدری بی مسئولیت و گاه ظالم بود.
نامه های عاشقانه آلبرت انیشتین به همسر اولش، میلوا ماریچ، همواره بسیار رمانتیک و دوست داشتنی انگاشته شده اند اما این تمام ماجرای رابطه بین او و همسرش نبود. همان مردی که نوشته بود دیوانه همسرش است، مجموعه ای از دستورالعمل های ظالمانه و سختگیرانه را نیز برای او در این نامه ترسیم کرده بود که از همسر خود انتظار رعایت آن ها را داشت.
قوانین آلبرت انیشتین برای همسرش
ازدواج شکست خورده
اگر چه امروزه شهرت چندانی نداشته و همیشه زیر سایه شهرت شوهر نابغه اش باقی ماند، اما میلوا ماریچ نیز در زمان خود دانشمند برجسته ای بود. وی یکی از معدود زنانی بود که در موسسه پلی تکنیک زوریخ درس خواند؛ همان جایی که وی با انیشتین دیدار کرده و عاشق او شد. این زوج به مدت 11 سال در کنار هم ماندند و دارای 2 فرزند پسر به نام های هانس آلبرت و ادوارد نیز شدند. اما دیگر زمان جدایی آن ها رسیده بود و انیشتین در آخرین تلاش خود برای حفظ رابطه شوهر و همسری با ماریچ، فهرستی از درخواست ها و دستورالعمل ها برای همسرش نوشت که وی باید آن ها را رعایت می کرد.
او امید داشت با مصالحه و رعایت کردن این اصول از جانب ماریچ، این دو دستکم به خاطر فرزندانشان کنار هم باقی بمانند. اما هیچ کدام از دستورالعمل هایی که وی برای همسر خود تعیین کرده بود با معیار های همسرداری امروزی همخوانی نداشته و در بسیاری از موارد ظالمانه بنظر می رسند.
فهرست درخواست های آلبرت انیشتین از همسرش
دستورالعمل های ظالمانه آلبرت انیشتین برای همسرش
آلبرت انیشتین از همسر خود انتظار داشت که مانند یک خدمتکار به او خدمت رسانی کند و در مقابل انتظار هیچ مهربانی و محبتی را نداشته باشد. وی از همسر خود خواست که خانه اش را تمیز کرده و روزی 3 بار برای وی غذا بپزد، اما از او انتظار داشت که در صورت خواست انیشتین خیلی سریع اتاق را ترک کرده و یا به اشاره او ساکت شود. این ها تنها موارد معدودی از درخواست های انیشتین از همسر خود بود. بر اساس این دستورالعمل، ماریچ باید کار های زیر را بدون داشتن هیچ چشم داشتی انجام می داد:
به یاد داشته باشید که انیشتین این فهرست از درخواست ها را در سال 1914 به همسر خود ارایه داد، اما با استاندارد های آن زمان نیز این درخواست ها ظالمانه و غیرانسانی به نظر می رسید.
جدایی انیشتین و همسرش
خوشبختانه ماریچ با رفتار زننده و غیرمحترمانه انیشتین و همچنین درخواست های غیرمعقول و ظالمانه او کنار نیامد. او تنها چند ماه بعد خانه مشترکشان در برلین را ترک کرده و دو پسرشان را نیز با خود برد. دانشمند برجسته ما چنان سرگرم کار های تحقیقاتی اش بود که متوجه غیبت همسر و دو فرزندش نشد و رفتن آن ها زیاد برایش اهمیت نداشت که نگران باشد.
او بعد از رفتن همسر و فرزندانش در یادداشتی نوشت که در آپارتمان بزرگش زندگی می کند بدون این آرامش و راحتی او کوچک ترین کاهش داشته باشد. در واقع وی از رفتن همسر و فرزندانش ناراحت نبوده و این موضوع برای وی نگران کننده نبود. اما زمانی که ماریچ در سال 1919 درخواست رسمی طلاق داد، رفتار آلبرت انیشتین بسیار بدتر نیز شد.
روابط عاشقانه آلبرت انیشتین
درخواست های آلبرت انیشتین از همسرش
بعد از این که انیشتین و همسرش به طور رسمی از هم جدا شدند، وی با همسر دومش، السا، ازدواج کرد. این دو عموزاده هم بودند، اما تا دوران بزرگسالی ارتباط و یا حتی ملاقاتی بین آن ها صورت نگرفته بود. انیشتین از سال 1912 گاهگاهی با السا دیدار داشت از این رو بعید نیست که در دوران ازدواج با ماریج نیز با دختر عموی خود رابطه داشته است.
به نظر می رسید که السا با رعایت کردن اصول درخواستی انیشتین هیچ مشکلی ندارد، اما این بدین معنا نیست که انیشتین با وی رفتار خوبی داشت یا دست از کار های ناشایست خود برداشته بود. انیشتین به همسر دوم خود نیز وفادار نماند و با دستیار شخصی اش، بتی نیومن، وارد رابطه شد.
انیشتین و السا در سال 1935 به ایالات متحده نقل مکان کردند و السا درست یک سال بعد درگذشت. اما مرگ همسر نیز کوچک ترین تاثیر منفی بر روی نابغه داستان ما نداشته و او را ناراحت نکرد. او بعد از مرگ همسرش در یادداشتی چنین نوشت:” من بسیار عالی با زندگی در اینجا کنار آمده ام. من مانند یک خرس در غار خود زندگی می کنم. این زندگی خرس مآبانه با مرگ همسر عزیزم تقویت شده است؛ همسری که رابطه بسیار بهتری نسبت به من با دیگران داشت.
تئوری شادی آلبرت انیشتین
در حالی که بنظر می رسد انیشتین در مواجهه با زنان و خانواده اش بسیار درمانده و بی ملاحظه بود، اما وی ایده های هوشمندانه جالبی در این زمینه داشت. کتاب «تئوری شادی» او سال گذشته میلیون ها دلار در ایالات متحده فروش داشت. وی که پول کافی برای انعام دادن به یک پیشخدمت ژاپنی نداشت تصمیم گرفت برای او یک توصیه هوشمندانه بنویسد. وی در این یادداشت خود چنین نوشت:” یک زندگی آرام و فروتنانه شادی بسیار بیشتری نسبت به دنبال کردن موفقیت و بیقراری و تلاش مداوم را با خود به همراه خواهد داشت.
آلبرت انیشتین بزرگترین دانشمند جهان
چند موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتین
1- حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود
مطمئنا انیشتین می توانسته کتابهای مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند،اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن [تولد ]برای بچه های کوچک بود.
2- او ازداستانهای علمی-تخیلی متنفر بود
انیشتن از داستانهای تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد ،آنها باعث تغییر درک عامه مردم ازعلم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی که حقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند میدهد. به بیان او "من هرگزدر مورد آینده فکر نمی کنم،زیراکه آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس می کرد کسانی که بطور مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.
3 - او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد
درسال 1895 در سن 17 سالگی،انیشتن که قطعا یکی از بزرگترین نوابغی است،که تا کنون متولد شده،در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوئیس رد شد. در واقع او بخش علوم و ریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد. وقتی که بعدها از او در این رابطه سوال شد؛ او گفت:آنها بی نهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود آحساس نمی کرد.
4- علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت
انیشتین در سنین جوانی یافته بود که شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود.سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.
علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم او را می شناسند و یا نمی شناسند پس این مورد قبول واقع شدن[آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟
5- الهام گر او یک قطب نما بود
انیشتین در سنین نوجوانی یک قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده بود. وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده شد. بنابر این تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند.