دلنوشته پوریا شکیبایی برای پدر
پوریا شکیبایی در صفحه اینستاگرام خود در زادروز پدرش، خسرو شکیبایی نوشت:
روزی که فیلنامه ی دست های خالی را بلد شدم با خودم گفتم عجب انتخاب خوبی چون تو این عشق را، آن طلب بخشش کردن را، گدشت را از بری. سر فیلمبرداری این فیلم بود که سرمای سختی خوردی و همان روزها بود که به من گفتی:"وقتی جلوی دوربین می روم، پشت گردنم به شدت درد می گیرد و خیلی زود خسته می شوم." از آن به بعد بود که معنی رفتنت برایم هر روز پر رنگ تر شد. می دانستم می روی، دیگر طاقت ماندن نداشتی، چیزی خوشحالت نمی کرد، دیگر تولدها برایت روشنی نداشتند، انگار به ته رسیده بودی. انتظار برای رفتن انتظار خوبی نیست، تمنا برای ماندن بهتر است، که دیگر با تو نبود... تو کامل شدی و من ناقص ماندم، ممن با همه چراها ...من با تمام فکرهایی که از خودم خیلی بزرگترند.
من، با این همه نداشتن تو
من، با تمام نیاز نگاهت
من، با فقط یادآوری لمس صدایت
من، با هیچ.
هفتادودو سالگی شما را جشن می گیرم در خواب،
آنجا که تو هستی و من نمی فهمم...
آنجا که تو صدا می کنی و من نمی شنوم
هفتم فروردین، یک روز کم
دلنوشته پوریا شکیبایی برای پدر
عکسی دیده نشده از دنیای پدر و پسری شکیبایی ها
شوخی پوریا و خسرو شکیبایی
روحش شاد...