ترک اعتیاد و دیدار با همسر بعد از 11 سال در برنامه ماه عسل
برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی روز گذشته 31 خرداد 97 ساعت 19 روی آنتن شبکه سه سیما رفت. احسان علیخانی که چهارمین قسمت برنامه ماه عسل را با موضوع اعتیاد روی آنتن برده بود ، روز گذشته در ادامه ماجرای برنامه قبل میزبان خانم فاطمه شاهدی دختر پرتلاشی بود که برای ترک اعتیاد پدرش اقدامات زیادی انجام داده بود.
فاطمه که در چهارمین برنامه ماه عسل داستان گرفتار شدن پدرش در دام اعتیاد را در برنامه روایت کرده بود و از آرزویش برای کنار هم بودن پدر و مادرش گفته بود ، در پنجمین برنامه ماه عسل نیز مهمان احسان علیخانی شد.
آرزویی که بعد از 11 سال در برنامه ماه عسل محقق شد
مهمان روز گذشته برنامه ماه عسل در ابتدای گفتگو از سرزنش های اطرافیان برای شرکت در این برنامه گفت و ادامه داد :خیلی ها من را سرزنش کردند که چرا به برنامه شما آمدم اما هیچکدام آنها جای من نبودند، من آرزوهایی دارم که برای خیلی از آدم ها مسخره است ، من بعد از برادرم خانواده ای ندیدم.
فوت برادرم همه چیز را خراب کرد ، پدر و مادرم که قبل از این اتفاق رابطه خوبی با هم داشتند بعد از فوت برادرم خودشان را باختند و زندگی ما از هم پاشید . پدرم در سخت ترین شرایط زندگی ما را رها کرد و رفت ، اطرافیان و فامیل بعد از مدتی حتی علاقه ای نداشتند که جواب تلفن های ما را بدهند، زندگی ما خیلی سخت شده بود و بعد از ازدواج من چون دیگر نمیتوانستم مثل قبل دنبال پدرم بگردم سخت تر هم شد.
روایتی از ماجرای اعتیاد پدر در برنامه ماه عسل
در این بخش از برنامه تیزری از پدر فاطمه خانم در برنامه پخش شد و آقای شاهدی پدر فاطمه خانم به استودیوی برنامه ماه عسل آمد و روی صندلی ماه عسل نشست و به روایت داستان زندگی اش پرداخت. آقای شاهدی درباره این اتفاقات در زندگی اش گفت:من بیمار بودم و هیچکدام کارهایی که انجام میدادم تحت اراده من نبود بلکه مواد من را به سمت انجام آن کارها میبرد. فاطمه همه عمر و زندگی من بود اما من آن زمان هیچکس را جز خودم نمیدیدم و بعد از فوت پسرم همه چیز را رها کردم و حتی ماشینی را که داشتم به نام فاطمه زدم و در شب عروسی فاطمه به او گفتم که دیگر کاری با آنها ندارم و رفتم.
احسان علیخانی از مهمان برنامه خواست درباره سن شروع اعتیادش صحبت کند که گفت:من از زمانی که حدودا 13 سالم بود تریاک از دایی ام میدزدیدم و میخوردم و کم کم به انجام این کار به صورت تفریحی ادامه دادم و حتی زمانی که ازدواج هم کردم به صورت تفریحی میکشیدم اما همسرم ابتدا متوجه نبود و کم کم به این موضوع پی برد.شرایط من خیلی وخیم نبود اما با فوت پسرم کمرم شکست ، من علاقه زیادی به پسرم داششتم و بعد از فوت او احساس کردم دیگر نیازی به بودنم نیست و قید همه چیز را زدم و رفتم . دوستی در خارج از تهران پیدا کرده بودم که همپای مواد کشیدن من بود و من همه وقتم را با او میگذراندم.
برنامه ماه عسل با روایتی از تلاش دختر برای نجات پدر از دام اعتیاد
فاطمه خانم دختر آقای شاهدی در تکمیل صحبت هایش ادامه داد:مدتی از ازدواج من نگذشته بود که یک روز مطلع شدیم وسایل مادرم را به کوچه ریخته اند و من تنها همه وسایل را به دوش میکشیدم و جمع میکردم. چون پدرم نظامی بود یک کانکس از آنها برای مادرم گرفتیم و مادرم که پیش از این در یک خانه 180 متری زندگی میکرد حالا برای ادامه زندگی اش باید کار میکرد و در یک کانکس روزگار را میگذراند.
فشارهای روحی زیادی به من وارد شده بود و حتی یکبار مادرم را تهدید کردم که اگر به دنبال پدرم نگردد از همسرم جدا میشوم ، مادرم که هرکاری بخاطر من انجام میداد حاضر شد دوباره به سراغ پدرم برود اما پدرم همه ما را نادیده میگرفت و حتی التماس و خواهش های مادرم را هم نشنید. در برهه ای از زمان پدرم که قدرت تامین هزینه های خودش ارا نداشت از من پول میگرفت و حتی مدتی در منزل ما زندگی کرد اما شرایط به گونه ای نبود که بتوانم او را در منزلم نگه دارم، پدرم بعد از رفتن از منزل ما کارتن خواب شده بود و اوضاع بسیار بدی داشت.
پنجمین قسمت برنامه ماه عسل 97 با موضوع اعتیاد
احسان علیخانی از آرزوی فاطمه برای دیدن پدر و مادرش در کنار هم گفت و از اقای شاهدی پرسید چند سال است که همسر و مادرتان را ندیده اید که گفت:من 11 سال است که همسرم و 13 سال است که مادرم را ندیده ام.
در همین حین بود که احسان علیخانی از یک مهمان دیگر دعوت کرد که به برنامه بیاید که خانم شاهدی مادر فاطمه به استودیوی برنامه آمد. بعد از ورود همسر آقای شاهدی به برنامه ، آقای شاهدی که گریه امان حرف زدن را از او گرفته بود از همسرش تشکر کرد و از آزار و اذیت هایی که نسبت به او روا داشته بود صحبت کرد و گفت :من الان یکسال و یکماه است که پاکم و مدیر اداری موسسه مهر امام رضا هستم .
آرزوی مهمان برنامه ماه عسل بعد از 11 سال برآورده شد
مادر فاطمه خانم که صورتش را کاملا پوشانده بود تا دیده نشود و به سختی حاضر میشد در برنامه صحبت کند گفت:من بخاطر فاطمه همه کار کرده ام و اگر اینجا هستم فقط و فقط بخاطر فاطمه است.
آقای شاهدی که از کارهای گذشته پشیمان شده بود به پای همسرش افتاد و از او طلب بخشش کرد . با اصرارهای مجری برنامه ماه عسل و التماس های فاطمه خانم شاهدی حاضر شد که بخاطر دخترش یک فرصت دیگر به همسرش بدهد.
