زندگینامه ی کامل شاعر نامدار ایرانی، حیکم ابوالقاسم فردوسی
کمتر کسی است که ابوالقاسم فردوسی حکیم سخن را نشناسد و اشعاری از شاهنامه را نخوانده باشد. احتمالا با این شاعر شیرین سخن تا حدودی آشنا هستید و برخی از اشعار او را مانند داستان زال و رودابه، رستم و سهراب، بیژن و منیژه، بیژن و گرازان، کرم هفتواد و ... را خوانده اید.
در این بخش از فرهنگ و هنر پلاس وی زندگینامه این شاعر حماسه سرای ایرانی و سراینده ی شاهنامه را آورده ایم، چنانچه می خواهید با حکیم طوس بیشتر آشنا شوید با ما در این بخش همراه شوید.
زندگی استاد ابوالقاسم فردوسی، از ابتدا تا انتها
ابوالقاسم فردوسی طوسی، شاعر حماسه سرای ایرانی و سراینده ی شاهنامه و بزرگترین سراینده ی پارسی گو ایران است که از شهرت جهانی برخوردار است. کنیهٔ وی «ابوالقاسم»، و تخلص و شهرتش «فردوسی» است. در ایران روز 25 اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است.
تولد و کودکی فردوسی
ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرفشاه در سال 319 خورشیدی در روستای باژ از توابغ بلوک طابران طوس در دوران سلطنت سامانیان متولد شد. روستای پاژ (زادگاه فردوسی)، امروزه با نام روستای فاز شناخته می شود. این روستا امروزه در 28 کیلومتری آرامگاه او قرار گرفته است.
نام پدر او ابومنصور و نام مادرش گردویه زهرا بوده است. پدر از کشاورزان بزرگ خراسان و مادرش یکی از شاهزادگان مازندرانی به نام اسپهبدان بود. او دارای سه خواهر بوده است.
کسب علم و تحصیل
حکیم ابولقاسم فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و مقدمات کمال و تحصیل را نزد پدر و در مکتب خانه های باژ و طوس فرا گرفت، سپس به مدرسه ای در طوس برای ادامه تحصیل رفت. او از همان دوران به خواندن داستان های تاریخی علاقمند شد. تمکن مالی فردوسی باعث شد او بتواند دوران نوجوانی و جوانی را صرف مطالعه تاریخ و به دست آوردن علم کند.
دوران کودکی فردوسی با دوران پادشاهی سامانیان هم زمان بود و پادشاهان سامانی به ادبیات ایران علاقه بسیار داشتند و با پشتیبانی از زبان فارسی، عصری درخشان را برای پرورش زبان و اندیشهٔ ایرانی آماده ساختند. فردوسی در مدرسه با فردی به نام محمد بن حسن آشنا شد و آنها به مدت چهل سال با هم همنشین بودند.
علاقه به تاریخ و بوجود آمدن شاهکاری به نام شاهنامه
فردوسی از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود و توانست در دوران نوجوانی و جوانی کتاب های تاریخی فراوانی بخواند. او پس از آشنایی با تاریخ ایران و مطالعه آن به داستان ها و افسانه های کهن ایرانی بیشتر علاقه مند می شد، طوری که تصمیم به نوشتن مجموعه ای عظیم از داستان های اساطیری ایرانیان گرفت و طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن «شاهنامه» شد.
فردوسی در سال 370 یا 371، به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد.
سرودن شاهنامه و خلف وعده سلطان محمود غزنوی
شاهنامه مهم ترین اثر فردوسی و یکی از بزرگ ترین آثار ادبیات کهن فارسی می باشد که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد که در آن داستان های ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ما نوشته شده است.
سرودن شاهنامه سی و پنج سال طول کشید، فردوسی اوایل از ثروت و دارایی قابل توجهی برخوردار بود و برخی از بزرگان علاقمند به تاریخ باستان نیز او را از نظر مالی یاری می کردند. اما به تدریج فردوسی دچار فقر و تنگدستی شد.
حکیم ابولقاسم فردوسی سی و پنج سال را صرف سرودن شاهنامه کرد آن را به سلطان محمود غزنوی که تازه به سلطنت رسیده بود، برای دریافت پاداش اهدا نمود.
سلطان محمود در ابتدا به عنوان پاداش و جایزه به فردوسی وعده داد شصت هزار دینار به او پرداخت کنداما خلف وعده کرد و تنها شصت هزار درم یعنی یک دهم مبلغی را که وعده داده بود برای فردوسی فرستاد و او را رنجیده خاطر نمود.
علت پیمان شکنی سلطان محمود این بود که فردوسی پیرو مذهب تشیع بود و اشعار زیادی در ستایش یزدان سروده بود اما سلطان محمود پیرو مذهب تسنن بود. حکیم ابوالقاسم فردوسی به دلیل رنجش خود از غزنین پایتخت غزنویان خارج و به زادگاه خود بازگشت.
سلطان محمود پس از چندی از کرده خود پشیمان شد و فرمان داد شصت هزار دینار را به طوس ببرند و به فردوسی تقدیم کنند اما زمانی هدیه به طوس رسید که فردوسی حیات فانی را بدرود گفته بود. فرمانبرداران سلطان محمود هدیه را به دختر فردوسی تقدیم نمودند اما دختر فردوسی از پذیرفتن هدیه پادشاه خودداری نمود و آن را پس فرستاد.
موضوع داستان های شاهنامه
با خواندن شاهنامه فردوسی در می یابید که فردوسی در سخن لطیف و پر شور است و طبع لطیف و روحیه وطن دوستی فردوسی در اشعار او دیده می شود. هجو، دروغ و تملق در اشعار فردوسی جایی ندارد و او شاعری اخلاق گرا و فضیلت دوست بوده است.
شاهنامه سه بخش کلی دارد که سه دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی را شامل می شوند.فردوسی در شاهنامه شرح احوال، پیروزی ها، شکست ها و دلاوری های ایرانیان از کهن ترین دوران یعنی نخستین پادشاه جهان کیومرث تا سرنگونی دولت ساسانی به دست تازیان را آورده است بنابراین اهمیت شاهنامه تنها به دلیل وجهه ادبی این اثر نیست؛ بلکه می توان این اثر را شناسنامه ای مکتوب از اجداد ایرانیان نامید.
در شاهنامه داستان های مستقل پراکنده ای مانند داستان زال و رودابه، رستم و سهراب، بیژن و منیژه، بیژن و گرازان، کرم هفتواد و ... نیز وجود دارند که مستقیما به سیر تاریخی مربوط نمی شوند. در سراسر کتاب شاهنامه، نیک و بد، خیر و شر و حق و باطل، نبردی دائمی دارند و قهرمانان و افسانه های ملی ایران، در اشعار شاهنامه، دوباره متولد می شوند و نبرد با بدخویی و فساد را آغاز می کنند.
درون مایه شاهنامه بر اساس آزادخواهی و آزادگی مردم ایران است و پهلوانان شاهنامه در جنگ دائمی برای مطالبه آزادی و آزادگی هستند. فردوسی پیرو دین اسلام بود و به پیغمبر اسلام (ص) و امامان شیعه عشق می ورزید و بخش هایی از شاهنامه را در مدح و ستایش آن ها سروده است.
در شاهنامه عشق نیز وجود دارد؛ گرچه فردوسی برای توصیف عشق نیز هم چنان زبان حماسی را انتخاب می کند. موسیقی کلام فردوسی، انتخاب مناسب وزن و قافیه ها، انواع صنایع ادبی در شاهنامه آن را به یک اثر بی بدیل تبدیل نموده است. اغراق های استادانه، تشبیه های بدیع و تصویرسازی طبیعت در شاهنامه، به شکلی کاملا هنرمندانه استفاده شده اند.
ازدواج و فرزندان فردوسی
تا قبل از سرودن شاهنامه آگاهی چندانی در زندگانی فردوسی در دست نیست. در آغاز داستان «بیژن و منیژه» زنی نام برده شده که پژوهشگرانی چون حبیب یغمایی، محمدتقی بهار و ذبیح الله صفا او را همسر فردوسی دانسته اند. چنانچه در بخش فرهنگ و هنر پلاس وی می خوانید بر اساس این گمان همسر فردوسی زنی فرهیخته بوده، که توانایی چنگ نوازی داشته است.
به احتمال زیاد او دختر خانواده ای فرهیخته و از نظر مالی توانمند بوده و از آنچه که در این خانواده ها به دختران آموزش داده می شده، بهره داشته است. فردوسی دارای یک پسر و یک دختر بوده است. پسر او در سال 359 ه.ق به دنیا آمده و در سال 396 ه.ق در 37 سالگی و زمانی که فردوسی 67 ساله بوده، درگذشت. از فردوسی تنها یک دختر به جای ماند که پس از درگذشت فردوسی پاداش سلطان محمود را نپذیرفت.
آرامگاه فردوسی
فردوسی در سال 416 هجری قمری از دنیا رفت و مرگ او در دورانی سخت و در شرایط نا به سامان مالی بوده است. پیکر فردوسی را در حیاط خانه خودش دفن کردند زیرا در آن زمان دفن مسلمانان شیعه در قبرستان توس ممنوع بود بنابراین با دفن فردوسی در قبرستان توس ممانعت شد.
یکی از حاکمان محلی غزنویان، بنایی در محل مقبره فردوسی ساخت که به تدریج این آرامگاه ویران شد. در طی سال های 1307 تا 1313 رضا شاه پهلوی دستور داد بنای آرامگاه فردوسی را کامل بازسازی کردند و هم زمان با آیین هزاره فردوسی از بنای جدید آرامگاه فردوسی رونمایی شد. کار تکمیل طراحی آرامگاه در سال 1348 و به دست هوشنگ سیحون، معمار برجسته ایرانی انجام شد.
آرامگاه فردوسی در 20 کیلومتری شمال غربی شهر مشهد، در مسیر عبوری به سمت کلات نادری و در نزدیکی شهر تاریخی طبران و بقعه تاریخی هارونیه واقع است. در19 مهرماه سال 1399 در محوطه آرامگاه فردوسی پیکرمحمدرضا شجریان، خسرو آواز ایران به خاک سپرده شد.