شعر با حرف ذ و بیت های زیبا برای مشاعره با ذ
شعر مشاعره با حرف ذ، نسبت به حروف الفبای دیگر تعداد کمتری دارد ولی در هر صورت، ابیاتی در میان اشعار شاعران بزرگی همچون حافظ و سعدی وجود دارد که با حرف ذ شروع شوند و همین چند بیت زیبا، میتواند شما را در مشاعره با حرف ذ یاری کند.
با ما در این بخش از پلاس وی همراه شوید تا، چندین تک بیتی و شعر با ب از شاعران معروف را با هم مرور کنیم و اشعاری که شروع بیت آنها با حرف ذ می باشد را به راحتی حفظ کنید.
راهنمای جستجوی شعر مشاعره بر اساس حروف الفبا
الف | آ | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د |
ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع |
غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
شعر با حرف ذ از حافظ
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذکرِ رخ و زلف تو دلم را
وردیست که صبح و شام دارد
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذرخش گرنخندد به گاه بهار
همانا نگریدچنین ابر زار
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذره خاکم و در کوی توام جای خوش است
ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
دودم به سر بر آمد زین آتش نهانی
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
شعر با حرف ذ از مولوی
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذره ذره کاندرین ارض و سماست
جنس خود را همچو کاه و کهرباست
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
شعر با حرف ذ از مولانا
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذوقِ سَرِ سرمست را هرگز نداند عاقلی
حالِ دلِ بیهوش را هرگز نداند هوشمند
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذاتت عسلست ای جان گفتت عسلی دیگر
ای عشق تو را در جان هر دم عملی دیگر
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
شعر با حرف ذ از سعدی
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذکر تو از زبان من فکر تو از خیال من
چون برود که رفته ای در رگ و در مفاصلم
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذات بد نیکو نگردد چونکه بنیادش بد است
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
شعر با حرف ذ از پروین اعتصامی
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذرّه ذرّه، هر چه بود از من گرفت
دیر دانستم که گیتی رهزن است
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
شعر با حرف ذ از اقبال لاهوری
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذوق حضور در جهان رسم صنم گری نهاد
عشق فریب می دهد جان امیدوار را
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذره شو صحرا مشو گر عاقلی
تا ز نور آفتابی بر خوری
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
شعر با حرف ذ از بیدل دهلوی
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذره را دیدم پرافشان هوای نیستی
نقطهای از انتخاب دفترم آمد به یاد
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذلتی در پردهٔ امید هرکس مُضمر است
کاسهٔ دریوزهٔ صیاد دارد چشم دام
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذلّت کشِ هزار خیالیم و چاره نیست
لعنت به وضعِ دور ز دلدار زیستن…
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
شعر با ذ از عطار
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذره گر صد بار غرق خون شود
کی از آن سرگشتگی بیرون شود
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ذره را سرگشتگی بینم صواب
زانک او را نیست تاب آفتاب
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_