شاید همه ما در طول روز بر حسب رفتار ها و کارهایی که انجام می دهیم ضرب المثل های زیادی از اطرافیان خود از جمله پدرومادر یا مادربزرگ و یا مادرشوهر بشنویم که گاهی اوقات مشتاق به دانستن ریشۀ ضرب المثلی که شنیده ایم هستیم در ادامه این مطلب ریشۀ ضرب المثل عروس خودم می دونم را که ویژۀ تازه عروس های بی تجربه است را می خوانید.
هرگاه مادری به دختر بی هنر و سبکسر خود نصیحت کند که بیا و چیزی یاد بگیر و دختر خیره سری کند و بگوید:«بلدم اینها که چیزی نیست» مادر می گوید:«عروس خودم می دونم ! بی خشت خومی هم بیذار روش».
دختری تازه شوهر کرده بود و سر خانه بخت رفته بود اما بس که بازیگوش و لجباز بود توی خانه باباش و زیر دست مادرش هیچ کمالی یاد نگرفته بود. یک روز شوهرش گفت :«امشب یک دمپخت عدس و کلم بپز» دخترک که بلد نبود چه بایدش کرد رفت پیش پیرزن همسایه و گفت :«می خوام دمپخت عدس کلم بار کنم چه کارش کنم ؟» پیرزن گفت :«ننه جون ! اول برنجش را خوب پاک کن و چند تا آب بشور». دختر گفت:«خودم می دونم» بعد گفت:«پوست کلم را بیگیر و عدسشم ریگ شور کن» هنوز حرف پیرزن تمام نشده بود که باز گفت :«خودم می دونم»
پیرزن حوصله کرد و گفت:«گوشتشم تکه تکه کن و بوشور و تمیز کن». باز دخترک نگذاشت حرف پیرزن تمام بشود گفت :«می دونم» پیرزن دنیا دیده فهمید که دخترک آب بی لگام خورده و تربیت نشده اما ابدا به رویش نیاورد و گفت:«وقتی که عدست پخت و برنجت دانه آمد همین که دیدی داره آبش جمع میشه دورش را بالا بکش ...» دخترک با بی حوصلگی توی حرف پیرزن دوید و گفت :«می دونم» صحبت که به اینجا رسید و پیرزن دید فایده ندارد به همچی دخترک فضولی منع و نصیحت کند گفت «جونم ! حالو که خودت می دونی بی خشت خومی ام بیذار روش و دمش کن»
دخترک سبکسر گفت:«خودم می دونم» شب شد و شوورو خونه اومد و زنک دمپخت را کشید. شوهرو همین که یک لقمه تو دهنش گذاشت دید این دمپخت عدس کلم نیست بلکه دمپخت گل و ریگ هست. چوب کشید به بختار دخترک، حالا نزن کی بزن ! دخترک گفت :«والله پیرزن همسایه مان یادم داد» مرد رفت پیش پیرزن تا گله بکند.
پیرزن گفت:«هرچی به زنت گفتم ئی جوری بکن گفت خودم می دونم ! من هم گفتم حالو خودت می دونی بی خشت خومی ام بیذار روش !»