سالگرد بزرگداشت استاد شهریار و ماجرای عشق نافرجام او
محمد حسین بهجت تبریزی ملقب به شهریار یکی از ادیبان بزرگ دنیای هنر و ادبیات است که در سرودن انواع گونه های شعر مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی تبحر زیادی داشته است.
اشعار عاشقانه و عارفانه شهریار، لطیف، لبریز از احساس و پرشور هستند که شاید علت آن را بتوان در زندگی شهریار سرشار از عشق این شاعر جستجو نمود.
اگر می خواهید بیشتر با زندگی خصوصی و عشق نافرجام این استاد گرانقدر آشنا شوید، ادامه این مطلب از بخش فرهنگ و هنر پلاس وی را از دست ندهید.
زندگی خصوصی و عشق نافرجام شهریار
در سال 1285 در روستای خوشگناب به دنیا آمد. او علاقه شدیدی به شعر داشت و از همان زمان کودکی کم و بیش دستی به شعر می برد.
آثار مهم او منظومه حیدر بابایه سلام بود که واقعا شاهکاری در شعر به شمار می رود و به 90 درصد از زبان های زنده ی دنیا ترجمه شده است.
استاد شهریار در سال 1300 بعد از دریافت مدرک سیکل برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در دارلفنون مشغول به تحصیل در رشته ی پزشکی شد که چند ماه قبل از دریافت مدرک دکتری به دلیل شکست عشقی ترک تحصیل کرد.
استاد شهریار در کنار نیما یوشیج و فرزندانش
ماجرای عاشقی استاد شهریار از زبان پسرش
شهریار جوان در همان ابتدای تحصیل خود در رشته پزشکی و روزی که همراه استاد صبا و استاد ملک الشعراء در یک مغازه نشسته بودند و آتش بازی را تماشا می کردند، چشمش به دختری بلند قد و بسیار زیبا افتاد که با شور و شوق آتش بازی را تماشا می کرد و او با یک نگاه عاشق و دلبسته دختر جوان می شود.
نام این دختر زیبا ثریا بود و او فرزند یک سرهنگ ارتش بود اما شهریار در اشعارش همیشه او را «پری» نامیده است. او اشعاری مانند «غوغا می کنی» را درباره عشق خود به ثریا سروده است.
ای غنچه ی خندان چرا خون در دل ما می کنی .............. خاری به خود می بندی و ما را ز سر وا می کنی
از تیر کج تابی تو، آخر کمان شد قامتم .......................... کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا می کنی
ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را..................با دوست هم رحمی چو با دشمن مدارا می کنی
با چون منی نازک خیال ابرو کشیدن از ملال .................. زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا می کنی
امروز ما بیچارگان امید فرداییش نیست ....................... این دانی و با ما هنوز امروز و فردا می کنی
ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن؟ ................... در گوشه ی میخانه هم ما را تو پیدا می کنی!
ما «شهریارا» بلبلان دیدیم بر طرف چمن ..................... شور افکن و شیرین سخن اما تو غوغا می کنی
رقیب عشقی شهریار فردی به نام چراغعلی سالار حشمت بود که پسر عموی رضا شاه بود بنابراین ثریا مجبور به ازدواج با او شد و شهریار در آستانه فارغ التحصیلی از دانشکده پزشکی، درس و بحث را رها می کند و دل در گرو عشقی نا فرجام می گذارد.
دلم شکستی و جانم هنوز چشم براهت ............ شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست ............ اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت
این عشق زمینی بال پرواز او را بسوی عشق نامحدود آسمانی گشود و مسیر زندگی شهریار را تغییر دادو تاثیری تکان دهنده بر روح و جان شهریار نهاد و جهان روان او را از هم پاشید.
قفسم ساخته و بال و پرم سوخته اند ............ مرغ را بین که هنوزش هوس پرواز است!
سالها شمع دل افروخته و سوخته ام .............. تا زپروانه کمی عاشقی آموخته ام
شهریار و ثریا در اواخر سال 1314 زمانی که شهریار بخاطر بیماری به تهران اعزام شد، یکدیگر را دیدند و ثریا برای عیادت از شهریار به دیدن او در بیمارستان رفت. شهریار بعد از درمان در تهران ماند اما دیگر ارتباطی با ثریا نداشت گویا این عشق نافرجام بحدی در روح و روان او ماندگار شد که حتی هنگام بازگشت معشوق، عاشق به وصل تن نداد.
آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا ......... بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا!؟
چنانچه در ادامه ی این بخش از پلاس وی می خوانید هادی پسر استاد شهریار درباره ماجرای عشقی پدرش و ارتباط او با ثریا گفت:به گفته پدرم، ثریا در سال 1348 دو نامه برای پدر فرستاد و پدر هم دو نامه از غزل های مشهورش را برای او فرستاد.
بنا به گفته اطرافیان ثریا هفت سال بعد از مرگ شهریار، فوت کرد. هیچ تصویر و عکسی از ثریا موجود نیست و انتشار برخی تصاویر از ثریا کذب بوده و آن تصاویر متعلق به یک زن قاجاری می باشد.
عکسی از هادی پسر استاد شهریار
ازدواج استاد شهریار
شهریار بعد از عشق نافرجامش و به دلیل بر عهده گرفتن سرپرستی 4 فرزند برادر مرحومش تا مدت ها قید ازدواج را زد تا بتواند برادر زاده هایش را سر و سامان دهد. سرانجام شهریار در سال 1332 بعد از 33 سال دوری از تبریز به زادگاهش بازگشت و با استقبال مردم روبرو شد.
عزیزه خانم همسر استاد شهریار
استاد شهـریار بعد از یکسال زندگی در تبریز سال 1333 وقتی 48 ساله بود با نوه دختر عمه اش خانم عزیزه عبدالخلقی که 21 ساله بود ازدواج کرد.
عکسی از استاد شهریار و دخترش
عزیزه خانم همسر استاد شهریار معلم بودند اما پس از اینکه صاحب فرزند شدند، شغل خود را کنار گذاشت و به خانه داری پرداخت. ثـمره وصلت عزیزه خانم و استاد شهریار دودخـتر به نامهای شهـرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی است.
استاد شهریار در کنار فرزندانش
عشق استاد شهریار به ائمه
استاد شهریار از همان کودکی با سیره ائمه آشنا بوده و در دل محبت آنان را جای داده است. او در مدح پیامبر، حضرت علی ( ع) و امام حسین اشعار زیبایی سروده است. ایشان به حافظ شیرازی نیز علاقه ویژه داشته و تخلص خود را با تفال به حافظ انتخاب نموده است.
استاد شهریار پس از مدتی تحمل بیماری ریوی در سن 82 سالگی به علت ایست قلبی درگذشت و پیکر ایشان بنا به وصیت خودشان به تبریز منتقل و در مقبره الشعرا دفن شد.
استاد شهریار در کنار آیت الله خامنه ای