پلاس وی
2 سال پیش / خواندن دقیقه

فسیل‌ها باور عمومی درباره تکامل دوپایی انسان را به چالش می‌کشند

فسیل‌ها باور عمومی درباره تکامل دوپایی انسان را به چالش می‌کشند

مدت‌ها پیش از آنکه اجداد ما مغزهای بزرگ و زبان را تکامل دهند، حتی قبل از اینکه آتش را کنترل کنند یا ابزار سنگی بسازند، شروع به انجام کاری کردند که هیچ پستانداری قبلا انجام نداده بود: راه‌رفتن روی دو پا. سازگاری‌های اسکلتی برای راه‌رفتن به صورت قائم در فسیل‌های بسیار قدیمی انسان‌تباران (اعضای خانواده انسان) که هفت تا پنج میلیون سال قدمت دارند، مشهود است.

حرکت روی دو پا به جای چهار پا، زمینه را برای تغییرات تکاملی بعدی در تبار ما فراهم کرد. این خصوصیت به اجداد ما اجازه داد تا محدوده سکونتگاه‌های خود را گسترش دهند و رژیم غذایی خود را متنوع سازند و روش به دنیا آوردن فرزند و پرورش فرزند را تغییر داد. این شیوه حرکتی عجیب تقریباً برای تمام دیگر ویژگی‌هایی که انسان را منحصربه‌فرد می‌سازد، ضروری بود.

در نمایش معروف تکامل انسان، صفی از اجداد ما نشان داده می‌شود که با موجودی شامپانزه‌مانند شروع می‌شود که روی چهار دست‌وپا حرکت می‌کند و سپس جای خود را به مجموعه اجدادی می‌دهد که به‌تدریج حالت قائم‌تری پیدا می‌کنند و درنهایت به انسان خردمند (هومو سپیینس) می‌رسد که به‌طور کامل روی دو پای خود راه می‌رود.

ایده «رژه پیشرفت» که اولین‌بار در سال ۱۹۶۰ رواج پیدا کرد، در کتاب‌های بی‌شمار، تی‌شرت‌ها، شعارهای روی اتومبیل‌ها و لیوان‌های قهوه نقاشی شده است؛ اما اکتشافات دیرین انسان‌شناسی دو دهه گذشته دانشمندان را بر آن داشته است که این تصویر سنتی و خطی را از نو بکشند. اکنون می‌دانیم که گونه‌های مختلف انسان‌تباران که در محیط‌های متفاوتی در سراسر آفریقا زندگی می‌کردند، گاهی اوقات به‌طور هم‌زمان روش‌های مختلفی برای راه‌رفتن روی دو پا تکامل دادند.

در پی ظهور دوپایی، مرحله طولانی از تکامل گسترده با تکیه بر این شکل حرکت آغاز شد. راه‌رفتن مدرن ما از پیش تعیین نشده بود و این‌طور نبود که هر جد متعاقب به هدف نهایی خاصی نزدیک‌تر شود (تکامل طبق برنامه از پیش تعیین‌شده عمل نمی‌کند). درعوض، این شیوه راه‌رفتن یکی از انواع راه‌رفتن قائم بود که انسان‌تباران اولیه آن را امتحان کردند و نسخه‌ای بود که درنهایت پیروز شد.

ردپاهای مرموز

۲۴ ژويیه ۱۹۷۶، یکی از غیرمنتظره‌ترین اکتشافات در تاریخ دیرین‌انسان‌شناسی به دست آمد. در آن روز، دیرینه‌شناسانی به نام‌های کی بهرنزمایر و اندرو هیل که از محوطه فسیلی ماری لیکی لتولی در تانزانیا بازدید می‌کردند، به درون آبکندی رفتند و درحالی‌که زمین را به‌دنبال مدفوع فیل بررسی می‌کردند، ردپای فسیل‌شده فیل را پیدا کردند و اثرات قطره‌های باران را مشاهده کردند که ۳/۶۶ میلیون سال پیش در لایه بیرونی خاکستر آتشفشانی سفت‌شده سقوط کرده بود. تلاش برای جست‌وجوی مدفوع فیل متوقف شد و گروه پژوهشی دور فسیل جمع شدند. ردپاهای فسیل شده تصاویر لحظای از حیواناتی را ثبت کرده‌اند که مدت‌ها است منقرض شده‌اند.

لیکی و تیمش در چند هفته بعد ناحیه‌ای به نام محوطه A را کاوش کردند و با کنار زدن رسوبات فوقانی هزاران رد پا را آشکار کردند که عمدتا توسط شاخ‌درازان کوچک و خرگوش‌ها ایجاد شده بود؛ اما همچنین برخی از آن‌ها به فیل‌ها، کرگدن‌ها، زرافه‌ها، گربه‌های بزرگ، پرندگان و حتی یک نوع سوسک باستانی تعلق داشت. لیکی با این امید که ردپای انسان‌تباران را در این ترکیب پیدا کند، به گروه گفت که به‌دنبال رد پای دو پایی باشند. آن‌ها ماه سپتامبر موفق شدند آن را پیدا کنند.

پیتر جونز و فیلیپ لیکی پنج ردپای متوالی را پیدا کردند که توسط چیزی ایجاد شده بود که روی دو پا حرکت می‌کرد. آیا یک انسان‌تبار بود؟ شاید؛ اما آن ردپاها شکل عجیبی داشتند و هر موجودی که آن‌ها را ایجاد کرده بود، به‌جای راه‌رفتن به روش معمول انسان‌ها، مانند نحوه راه‌رفتن مدل‌ها روی صحنه، پای چپ خود را از جلوی پای راست خود عبور داده بود. مسیر دوپایی پیداشده در محوطه A یک معما بود.

ردپاهای فسیل‌شده از لتولی تانزانیا نشان می‌دهد در حدود ۳/۶۶ میلیون سال پیش، دو گونه انسان‌تبار مختلف در این ناحیه روی دو پای خود راه می‌رفتند. تصور می‌شود مسیر راه‌رفتن محوطه G (سمت راست) توسط جنوبی‌کپی عفاری ایجاد شده باشد. مسیر محوطه A (سمت چپ) توسط انسان‌تبار متفاوت و هنوز ناشناخته‌ای ایجاد شده است.

دو سال بعد، دو عضو دیگر تیم لیکی به نام‌های پل آبل و ندیبو امبویکا مسیر دوپایی دیگری را در دو کیلومتری غرب محوطه A در مکانی به نام محوطه G پیدا کردند. دو یا سه و شاید هم چهار نفر روی خاکستر گل‌آلود راه رفته بودند و ۶۹ ردپای شبیه ردپای انسان برجای گذاشته بودند. بیشتر پژوهشگران بر این باورند که این ردپاها توسط جنوبی‌کپی عفاری (گونه لوسی) ایجاد شده‌اند که فسیل‌هایی از آن‌ها در لتولی پیدا شده است.

اگرچه، مسیرهای محوطه G به‌طور آشکارا از مسیرهای راه‌رفتن در محوطه A متفاوت بودند. اگر یک انسان‌تبار مسیرهای پیاده‌روی محوطه G را ساخته باشد، پس چه نوع موجودی مسیرهای دوپایی در محوطه A را ایجاد کرده است؟ در اواسط دهه ۱۹۸۰، راس تاتل، انسان‌شناس دانشگاه شیکاگو سعی کرد این معما را حل کند.

تاتل پس از مقایسه شکل ردپاها در محوطه A با ردپاهای بدون کفش انسان، ردپای شامپانزه‌ها و خرس‌های سیرک که برای راه‌رفتن روی دو پا آموزش دیده بودند، به این نتیجه رسید که این ردپاها توسط گونه دیگری از انسان‌تباران ایجاد شده است که در دوره پلیوسن در لتولی پرسه می‌زد یا توسط خرسی ایجاد شده است که روی دو پا راه می‌رفت.

شاید به این دلیل که دیدگاه خطی از تکامل دوپایی انسان چارچوب فکری غالب بود، پژوهشگران دیگر فرضیه خرس را قبول کردند. درنتیجه، درحالی‌که ردپاهای انسان‌تبار در محوطه G به‌طور کامل مورد مطالعه قرار گرفت و شهرت جهانی پیدا کرد، ردپاهای پیداشده در محوطه A زیاد مورد توجه قرار نگرفت. سه دهه گذاشت تا اینکه کسی دوباره روی آن‌ها تمرکز کند.

کالج دارتموث، جایی که من (جرمی دسیلوا، نویسنده مطلب در ساینتیفیک آمریکن) در آن انسان‌شناسی تدریس می‌کنم، مدرسه کوچک هنرهای آزادی در نیوهمپشایر است که در دره‌ای میان کوهستان سفید و کوهستان سبز ورمونت قرار دارد. درختان افرای قندی بسیاری در این منطقه وجود دارند که شربت فراوانی فراهم می‌کند و خرس‌های زیادی در جنگل‌های اطراف زندگی می‌کنند که به دانشگاه هم نزدیک است.

در سال ۲۰۱۷، من و الیسون مک‌نات دانشجوی تحصیلات تکمیلی آن زمان که اکنون استاد آناتومی در دانشگاه اوهایو است با همکاری بن کیلهم، کارشناس بومی خرس‌های سیاه، برای جمع‌آوری ردپاهایی از توله‌هایی که اندازه پاهایشان شبیه اندازه ردپاهای پیداشده در محوطه A لتولی بود، همکاری کردیم. ما با استفاده از شربت افرا و سس سیب خرس‌های جوان را متقاعد کردیم که روی پاهای عقب خود بلند شوند و روی مسیر آزمایشی که با گل پر شده بود، راه بروند.

جالب اینکه ردپاها و مکانیک راه‌رفتن آن‌ها را ردپاهای محوطه A مطابقت نداشت. رد پاشنه پای خرس‌ها باریک است و قدم‌های آن‌ها فاصله زیادی از هم دارد؛ زیرا آناتومی ران و زانوی آن‌ها موجب می‌شود که هنگاه راه‌رفتن دو پایی به سمت جلو و عقب تلوتلو بخورند. بدین‌ترتیب، درباره فرضیه خرس تردید پیدا کردیم.

بیش از ۴۰ سال از زمان کشف ردپای محوطه A گذشته است. در طی این زمان، باران‌های فصلی به آرامی رسوبات تپه‌های بایر را در لتولی شسته است و ده‌ها هزار فسیل را آشکار کرده است. تیم‌هایی به سرپرستی چارلز موسیبا از دانشگاه کلرادو، تری هریسون از دانشگاه نیویورک و دنیس سو از دانشگاه ایالتی آریزونا بسیاری از این فسیل‌ها را از خاک بیرون آورده‌اند.

از آثار پیداشده در محوطه‌های فسیلی دیگر می‌دانیم که خرس منقرض‌شده‌ای به نام اگریوتریوم (Agriotherium) در طول پلیوسن در آفریقا پرسه می‌زد؛ اما هیچ‌یک از فسیل‌های حیوانی که این تیم‌ها در لتولی کشف کرده‌اند، به خرس تعلق ندارد. نیاز بود کسی دوباره ردپاهای دوپایی را در محوطه A مورد بررسی قرار دهد؛ اما همان باران‌های فصلی که استخوان‌ها و ردپاهای فسیلی را آشکار می‌کنند، قدرت از بین بردن ردپاها را نیز دارند.

فکر می‌کردیم ردپاهای دوپایی محوطه A مدت‌ها است از بین رفته است؛ اما خوشبختانه اشتباه می‌کردیم. در سال ۲۰۱۹، من و موسیبا به لتولی رفتیم و از نقشه‌های دقیق مری لیکی برای شناسایی مکان دقیق جایی که ردپاهای دوپایی مرموز باید وجود می‌داشتند، استفاده کردیم. سپس شروع به حفاری کردیم.

پس از چند روز یکی از اعضای تیم تانزانیایی که کالیستی فابیان نام داشت، با ما تماس گرفت و گفت رد پاها را پیدا کرده است. باران آن‌ها را از بین نبرده بود و همه پنج ردپا با لایه‌ای از رسوبات ریز پوشیده و حفظ شده بودند. با استفاده از بِسلانگ و برس‌های با موهای ضخیم ردپاها را به‌طور کامل تمیز کردیم و جزئیاتی را از اثر انگشتان پا آشکار کردیم که قبلا دیده نشده بود.

ما این جزئیات را با استفاده از اسکن‌های لیزر سه‌بعدی با وضوح بالا آشکار کردیم که همکارانمان در دهه ۱۹۷۰ به آن دسترسی نداشتند. آثار پاشنه‌های پا در محوطه A بزرگ هستند و انگشت شست پا همان گونه که در انسان‌ها و کپی‌های نزدیک وجود دارد، انگشت غالب پا است. این ردپای یک خرس نبود، بلکه یک انسان‌تبار این ردپاها را ایجاد کرده بود؛ اما کدام انسان‌تبار؟

مدت‌ها تصور می‌شد راه‌رفتن قائم به شیوه خطی و زنجیره‌وار تکامل پیدا کرده است و هر جد متعاقب ازنظر وضعیت ایستادن و راه‌رفتن بیشتر شبیه ما می‌شده است؛ اما کشف‌هایی که طی دو دهه گذشته حاصل شده است، این دیدگاه را تغییر داده است. دیرینه‌انسان‌شناسان اکنون می‌دانند که در بازه زمانی که انسان‌ها در حال تکامل بوده‌اند، چندین گونه انسان‌تبار با روش‌های مختلف راه‌رفتن قائم، ازنظر فضا و زمان همپوشانی داشتند. برای مثال سه گونه انسان‌تبار که به سه جنس مختلف (هومو، پارانتروپوس و جنوبی‌کپی) تعلق دارند، همگی دو میلیون سال پیش در منطقه گهواره نوع بشر آفریقا پرسه می‌زدند و هریک روش راه‌رفتن متمایز خود را داشت. حتی برخی از انسان‌تباران مانند جنوبی‌کپی سدیبا و هومو نالدی پس از اینکه انسان‌تباران دیگر به‌طور کامل زندگی روی زمین را در پیش گرفتند، سازگاری‌هایی برای زندگی در درختان به دست آوردند.

اگر در ساحلی شنی قدم بزنید، انواعی از ردپاهای انسان خردمند را می‌بینید. برای مثال ممکن است ردپاهای کوچک و صافی را که توسط کودک نوپا ایجاد شده است، در کنار ردپاهای بلند و انحنادار مادرش، ببینید. انسان‌های امروزی در شکل و اندازه‌های مختلف هستند و پاهای آن‌ها نیز همین‌طور است. قطعاً همین امر برای جنوبی‌کپی عفاری نیز صادق بوده است.

شاید ردپاها در محوطه‌های A و G نشان‌دهنده تنوع طبیعی درون گونه‌ای واحد از انسان‌تباران بوده باشد. در این صورت، اندازه کوچک ردپاهای محوطه A ممکن است نشان دهد که آن‌ها توسط کودکی از گونه لوسی ایجاد شده‌اند. به‌هرحال، این چیزی بود که از همان ابتدا فرض کردم.

کوین هاتالا، کارشناس رد پا از دانشگاه چتم، به کشف و تجزیه‌و‌تحلیل ردپاهای ۱/۵۵ میلیون ساله انسان راست‌قامت (Homo erectus) در ایلریت کنیا کمک کرده بود. او به تیم ما پیوست و ما با همکاری هم شکل ردپاهای محوطه A را با ردپاهای به‌خوبی حفظشده محوطه G و مسیر دیگری که در سال ۲۰۱۵ در محوطه S کشف شده بود، با صدها ردپای ایجادشده توسط انسان و شامپانزه مقایسه کردیم.

تفاوت‌هایی که مشاهده کردیم، در محدوده تنوع میان ردپاهای افراد تمام سنین امروزی قرار نداشت. متوجه شدیم که ردپاهای محوطه A شکلی دارد که با ردپاهای محوطه‌های G و S به همان اندازه فرق دارد که ردپاهای شامپانزه‌ها از ردپای شما و من فرق دارد. این بدان معنی نیست که ردپاهای محوطه A درست مانند ردپای شامپانزه بود، بلکه به این معنا است که این ردپاها ازنظر شکل از ردپای گونه لوسی بسیار متفاوت بود.

درمقایسه‌با ردپاهای فرضی جنوبی‌کپی عفاری در محوطه‌های G و S، ردپاهای محوطه A کوتاه و عریض بود، انگشت بزرگ کمی به سمت پهلو چسبیده بود و شواهدی وجود داشت که نشان می‌داد بخش میانی پای موجود راه رونده انعطاف‌پذیر بوده است. در مقاله‌ای که این یافته‌ها را تشریح می‌کند و دسامبر گذشته در مجله Nature منتشر شد، ما ادعا کردیم که ردپای محوطه A نه‌تنها به یک انسان‌تبار تعلق دارد، بلکه همچنین شواهدی از حضور گونه دومی در لتولی است.

مطابق انتظار، همه دانشمندان تفسیر ما را قبول نکردند. برخی فکر می‌کنند که ما رد پای دیگری از A. afarensis را پیدا کرده‌ایم؛ اما لازم است این موضوع را باز تکرار کنیم که ردپاهای محوطه A با ردپاهای جنوبی‌کپی در محوطه G چنان فرق داشت که حتی پژوهشگران حوزه ما برای چند دهه متقاعد شده بودند که آن‌ها را یک خرس ایجاد کرده است.

به‌نظر من، اندکی پس از ریزش خاکستر از آسمان در ۳/۶۶ میلیون سال پیش، دو نوع انسان‌تبار که پاهای آن‌ها کمی با هم فرق می‌کرد، شاید در جست‌وجوی آب، به سمت شمال به سوی حوضه اُلدُوای در تانزانیا حرکت کردند. ازآن‌جاکه تصور می‌شود که لایه ردپا در لتولی در حداکثر چند روز فعالیت را در خود ثبت کرده است، این بهترین مدرک موجود است که نشان می‌دهد گونه‌های مختلف انسان‌تباران پلیوسن نه‌تنها به‌طور هم‌زمان وجود داشتند، بلکه حتی در یک منطقه زندگی می‌کردند.

در مقایسه با ردپای محوطه G لتولی (سمت چپ) که احتمالاً توسط جنوبی‌کپی ایجاد شده است، ردپای محوطه A (سمت راست) کوتاه و عریض است.

پاهای فسیل‌شده

کشف مجدد ردپاهای محوطه A لتولی و نتیجه‌گیری ما مبنی بر اینکه آن‌ها توسط گونه دومی ایجاد شده‌اند، جدیدترین دانش افزوده‌شده به شواهدی است که نشان می‌دهد تکامل راه‌رفتن عمودی نسبت‌به چیزی که قبلا تصور می‌کردیم، پیچیده‌تر و جالب‌تر است و به آن شدت حالت خطی ندارد.

شواهد دیگر نه از ردپاها بلکه از فسیل‌های خود انسان‌تباران می‌آید. اسکلت و استخوان‌های پا در سوابق فسیلی انسان بسیار کمیاب هستند. بنابراین، هیجان‌انگیز است که در دو دهه گذشته، دیرینه‌انسان‌شناسانی که در دره کافتی بزرگ آفریقا و در غارهای آفریقای جنوبی به جست‌وجو مشغول بوده‌اند، تعداد فسیل‌های بخشی از پا را که معمولاً تماس مستقیمی با زمین دارد، چهار برابر کرده‌اند.

بسیاری از این اکتشافات جدید مربوط به دوره مهمی در تکامل انسان یعنی بین پنج میلیون تا سه میلیون سال پیش هستند که در آن زمان اجداد ما در حال تبدیل‌شدن به موجوداتی بودند که به صورت قائم راه بروند. در سال ۲۰۱۷، مک نات و من با همکاری برنهارد زیپفل، متخصص امراض پا و دیرین انسان‌شناس دانشگاه ویتواترزراند در آفریقای جنوبی سعی کردیم این یافته‌ها را عمیق‌تر بررسی کنیم. ما به‌طور خاص به‌دنبال ارزیابی باور پذیرفته‌شده درمورد تکامل دوپایی با توجه به شواهد فسیلی جدید بودیم.

طبق دیدگاه مرسوم، انسان‌تباران در آغاز پایی شبیه پای شامپانزه داشتند که برای گرفتن شاخه‌های درختان مناسب بود. در ادامه، این پا به پایی انتقالی تبدیل شد که هم می‌توانست شاخه‌ها را بگیرد و هم می‌توانست راه برود که در فسیلی معروف به آردی (یکی از اعضای گونه آردی‌کپی رامید) که ۴/۴ میلیون سال پیش در آرامیس اتیوپی می‌زیست، دیده می‌شود.

در ادامه این روند، لوسی (از گونه جنوبی‌کپی عفاری) پیدا شده است که حدود ۳/۲ میلیون سال پیش در هادار اتیوپی زندگی می‌کرد. پاهای لوسی پاشنه بزرگ و میانه پای محکمی دارد که برای زندگی روی زمین مناسب‌تر بود. با ظهور جنس خودمان یعنی «هومو» درحدود یک میلیون سال بعد، پا برای حرکت روی زمین مناسب‌تر شد و انگشتان پا کوتاه‌تر شد و پا انحنای بیشتری پیدا کرد.

چند دهه پس از کشف ردپاها در محوطه A لتولی، پژوهشگران برای مطالعه این ردپاها به آنجا بازگشتند. اگرچه باران‌ها معمولاً ردپاها را از بین می‌برند، در این مورد آن‌ها را با لایه محافظت‌کننده‌ای از رسوبات پوشانده بودند.

پس از مطالعه تمام فسیل‌های پا که در موزه‌های سراسر آفریقا نگه‌داری می‌شوند، متوجه الگوی بسیار متفاوتی شدیم که از داده‌های ما پدیدار می‌شد. همان‌طور که دوپایی در اجداد اولیه ما تکامل پیدا کرد، انبوهی از آزمایش‌های تکاملی وجود داشت که به ظهور انسان‌تبارانی با اشکال مختلف پا منجر شده بود. در فاصله دو میلیون ساله‌ای که مطالعه کردیم، پنج شکل مختلف پا را شناسایی کردیم که احتمالاً نشانگر پنج روش متمایز راه‌رفتن عمودی است.

در فاصله زمانی آردی و لوسی سه شکل پای منحصربه‌فرد دیگر وجود دارد. اولی به موجودی از نوع آردی تعلق دارد که تقریباً همسن فسیل آردی است و در گونا در کشور اتیوپی پیدا شده است. دومی از انسان‌تبار ۳/۶۷ میلیون ساله‌ای از استرک‌فونتین آفریقای جنوبی می‌آید که «پا کوچک» نام گرفته است. سومی، پایی ابتدایی از محوطه‌ای به نام ورتله در ورانسو-میل اتیوپی است و قدمت آن ۳/۴ میلیون سال است.

اگرچه هر پنج پای این انسان‌تباران، ویژگی‌های کپی‌مانند و انسان‌مانند را نشان می‌دهند، این ویژگی‌ها در هر پا در ترکیب کاملاً متفاوتی رخ می‌دهد و از این الگوی پیش‌بینی‌شده پیروی نمی‌کند که پاها در طول زمان کمتر کپی‌مانند و بیشتر انسان‌‌مانند می‌شوند. شاید یکی از این پاهای اخیراً کشف‌شده با ردپاهای انسان‌تباران اسرارآمیز در محوطه A لتولی سازگار باشد و هویت ایجادکننده ردپا را آشکار سازد. سبک‌های متعدد راه‌رفتن عمودی حتی پس از ظهور گونه‌هایی با شیوه راه رفتنی مانند شیوه راه‌رفتن انسان مدرن به تکامل خود ادامه دادند.

تنوع پایدار

جالب اینکه الگوی تنوع حرکتی به این فصل‌های اولیه تکامل انسان محدود نمی‌شود. برای مثال جنوبی‌کپی سدیبا را درنظر بگیرید. این انسان‌تبار تقریباً دو میلیون ساله در سال ۲۰۰۸ توسط متیو برگر شناسایی شد که در آن زمان ۹ سال داشت.

متیو برگر وقتی با پدرش لی برگر از دانشگاه ویتواترزرند در غار مالاپا در محوطه گهواره نوع بشر آفریقای جنوبی به جست‌وجو به‌دنبال فسیل‌ها مشغول بود، به سنگی برخورد کرد که حاوی استخوان ترقوه و آرواره پایینی یک انسان‌تبار بود. در ماه‌های بعد، برگر و تیمش دیواره‌های حاوی فسیل غار را کاوش کردند و دو اسکلت ناقص از گونه جدیدی به نام جنوبی‌کپی سدیبا را پیدا کردند.

مدت کوتاهی پس از اتمام دوره دکتری، برگر از من دعوت کرد تا فسیل‌های پا را مطالعه کنم. از چیزی که می‌دیدم، شوکه شدم. شکل استخوان‌ها همه غیرمنتظره بود. برای انسان‌تباری از این دوره، استخوان پاشنه پا بیش از حد کپی‌مانند بود و میانه پا، مچ پا، زانو، لگن و بخش تحتانی کمر ویژگی‌های عجیبی را در هر دو اسکلت نشان می‌داد.

این استخوان‌ها به‌طور جداگانه عجیب بودند؛ اما در کنار هم داستان انسان‌تباری با راه‌رفتن عجیب را حکایت می‌کردند که شبیه راه‌رفتن انسان‌های امروزی است که پرونیت بیش از حد دارند، یعنی بیش از اندازه وزن را به داخل پای خود می‌دهند.

این نوع راه‌رفتن در انسان مدرن می‌تواند منجر به آسیب مفاصل شود؛ اما ما استخوان‌های عجیب A. sediba را به‌عنوان راه‌حل‌های آناتومیکی برای مشکلی که انسان‌های مدرن هنگام این مدل راه‌رفتن با آن رو‌به‌ور شوند، تفسیر کردیم. به‌عبارت‌دیگر، ما فکر می‌کنیم که این گونه برای راه‌رفتن به این شیوه سازگار شده بود. چرا؟ شانه‌ها و بازوهای جنوبی‌کپی سدیبا نشان می‌دهد که این موجود از درختان بالا می‌رفت و دندان‌هایش آثار میکروبی سلول‌های گیاهی مشتق شده از برگ‌ها، میوه‌ها و پوست را حفظ کرده است که حاکی از آن است که این گونه غالبا از درختان تغذیه می‌کرد. این روش راه‌رفتن برای انسان‌تباری که بین درختان و زمین در گردش بود، روش مناسبی بود.

گونه جنوبی‌کپی سدیبا، تنها انسان‌تباری نبود که دومیلیون سال پیش در جنوب آفریقا پرسه می‌زد. در سال ۲۰۲۰، تیمی از پژوهشگران به سرپرستی اندی هریس از دانشگاه لاتروب استرالیا گزارش کردند که فسیل‌های تازه‌ای را در غار دریمولن و همچنین در گهواره نوع بشر کشف کرده‌اند. این فسیل‌ها از دو گونه انسان‌تبار دیگر می‌آمدند: پارانتروپوس روباستوس (Paranthropus robustus) که دندان‌های بزرگی داشت و انسان راست‌قامت که بیشتر شبیه انسان بود. به عبارت دیگر، سه نوع مختلف انسان تبار از سه جنس مختلف (هومو، پارانتروپوس و جنوبی‌کپی) با هم وجود داشتند.

ما از اسکلت ناقصی که در دهه ۱۹۸۰ در سمت غربی دریاچه تورکانا در کنیا کشف شد، می‌دانیم که شکل بدن انسان راست‌قامت تقریباً شبیه شکل بدن انسان‌های امروزی بوده است. ردپاهای سمت شرقی دریاچه تأیید می‌کند که این انسان‌تباران مانند ما راه می‌رفتند. انسان راست‌قامت (جد احتمالی تباری که منجر به گونه‌ ما شد)، در قلمرو خود دو موجود دوپای دیگر از دو جنس مختلف یعنی جنوبی کپی و پارانتروپوس را می‌دید.

با توجه به شکل‌های متفاوت استخوان‌های پای آن‌ها، فکر می‌کنم این انسان‌تباران روش راه‌رفتن متفاوتی را داشتند. الگوی سبک‌های متنوع راه‌رفتن حتی پس از انقراض جنوبی کپی و پارانتروپوس ادامه پیدا کرد. همین ۶۰ هزار سال پیش، زمانی که انسان خردمند به‌خوبی تثبیت شده بود، گونه انسان کوچک Homo floresiensis با نام مستعار هابیت در جزیره فلورس اندونزی با پاهای نسبتاً بزرگ و صاف و طول پای کوتاه با مفصل‌های کوتاه پرسه می‌زد.

شاید راه‌رفتن متفاوت به انسان تباران کمک می‌کرد تا تشخیص دهند که آیا گروهی که در دوردست‌ها به‌دنبال غذا هستند، از گونه خودشان یا گونه دیگری هستند؛ اما اگر شیوه راه‌رفتن نشان می‌داد که جست‌وجوگران دور از گونه خودشان هستند، آیا ناظران می‌توانستند بگویند که افراد دیگر دوستان و خانواده هستند یا غریبه؟ دانستن پاسخ می‌توانست تفاوت بین پرهیز از درگیری و دعوت از آن‌ها باشد. به‌نظر می‌رسد روش راه‌رفتن چیزی بیشتری از وسیله‌ای برای رفتن از یک نقطه به نقطه دیگر باشد.

سؤالات بی‌پاسخ

سوالات زیادی درمورد تکامل دوپایی باقی مانده است. هنوز نمی‌دانیم چرا راه‌رفتن قائم برای اجداد اولیه و خویشاوندان منقرض‌شده ما مفید بوده است. فرضیه‌ها فراوان هستند. در سال ۱۸۰۹، ژان باتیست لامارک، زیست‌شناس فرانسوی حدس زد که انسان‌ها برای دیدن فضای بالاتر از علفرارها، راه‌رفتن قائم را تکامل داده‌اند.

شش دهه بعد، چارلز داروین حدس زد که راه‌رفتن روی دو پا، دست‌ها را برای استفاده از ابزار آزاد کرد. از آن زمان، دانشمندان دیگر پیشنهاد کرده‌اند که این ویژگی به اجداد ما اجازه داد تا غذا را جمع‌آوری و حمل کنند یا در آب‌های کم‌عمق راه بروند. برخی دیگر هم استدلال می‌کنند که این ویژگی موجب ‌شد حرکت بین منابع پراکنده، ازنظر انرژی کارآمدتر باشد.

اگرچه به‌نظر من، تلاش برای شناسایی دلیل تکامل دوپایی کاری احمقانه است. درعوض، فکر می‌کنم این امکان وجود دارد که دوپایی چند بار در پایه درخت خانوادگی انسان‌تباران شاید به دلایل مختلف، در انسان‌تباران متفاوتی که در محیط‌های کمی متفاوت در سراسر آفریقا زندگی می‌کردند، تکامل پیدا کرده باشد. تنوع شکل‌های پا که در محوطه‌های فسیلی پلیوسن در سراسر این قاره یافت می‌شوند، از چنین سناریویی حمایت می‌کند. سابقه فسیلی کپی‌های دوره میوسن (۲۳ میلیون تا ۵/۳ میلیون سال پیش) ناشناخته‌های دیگری را برجسته می‌کنند.

دیرین انسان‌شناسانی که در آفریقا کار می‌کند، موفق نشده‌اند فسیل‌های کپی از این دوره زمانی مهم را که در آن انسان‌تباران از کپی‌های دیگر جدا شدند، پیدا کنند؛ اما همتایان آن‌ها در جنوب اروپا مجموعه‌ای از استخوان‌های کپی‌ها را پیدا کرده‌اند که در دوران باستان در اسپانیا، فرانسه، آلمان، یونان، ایتالیا، مجارستان و ترکیه زندگی می‌کردند.

براساس قضاوت از روی دستان، بازوها، کمر، لگن و پاها، این کپی‌های اروپایی مانند شامپانزه راه نمی‌رفتند (روی بند انگشت). درعوض، برخی از آن‌ها احتمالاً این توانایی را داشتند که اغلب روی دو پا راه بروند و نسبت به کپی‌های امروزی آفریقا به‌طور کارآمدتر و بیشتر روی دو پا حرکت کنند.

بسته به اینکه این کپی‌های باستانی (مانند دانویوس گوگنموسی ۱۱/۶ میلیون ساله از آلمان که اولین‌بار در سال ۲۰۱۹ اعلام شد) کجای درخت خانوادگی قرار می‌گیرند، این احتمال حتی وجود دارد که کپی که از آن اجداد انسان‌ها، شامپانزه‌ها و گوریل‌ها جدا شد، روی بند انگشتانش راه نمی‌رفت بلکه حالت راه‌رفتن عمودی‌تر داشت و برای رفتن میان درختان از «دوپایی به کمک دست» استفاده می‌کرد. در آن صورت، سازگاری منحصر‌به‌فرد انسان‌تباران، خودِ راه‌رفتن روی دو پا نیست، بلکه راه‌رفتن دوپایی روی «زمین» است.

اگر فسیل‌های بیشتری در حمایت از این فرضیه پیدا شوند، آن‌گاه ممکن است مشخص شود که دوپایی اولیه اصلاً شکل جدیدی از راه‌رفتن نبوده است. دوپایی ابتدایی ممکن است روش قدیمی باشد که هنگام انتقال اجداد ما از روی درخت به زمین دوباره اتخاذ شده باشد. این ایده بحث‌برانگیز است و به آزمایش‌های بیشتری نیاز دارد.

چالشی که وجود دارد، این است که دیرین‌انسان‌شناسان هنوز فسیل استخوان‌های پا را از آفریقا که مربوط به دوره کلیدی بین ۱۲ تا ۷ میلیون سال پیش است، پیدا نکرده‌اند. در این دوره، تبارهایی که درنهایت به انسان‌ها، شامپانزه‌ها و گوریل‌ها منتهی شدند، شروع به واگرایی کردند.

برای پر‌کردن این شکاف ما بر آناتومی کپی‌های باستانی جنوب اروپا تکیه می‌کنیم. این کار به نوعی مانند این است که با مطالعه تصاویر سیاه و سفید تکه‌پاره خویشاوندان قرن ۱۹ خود بخواهید بفهمید مادر مادربزرگ شما چگونه بوده است. آن‌ها سرنخ‌هایی ارائه می‌دهند؛ اما تصویر کامل را نه. وقتی در دهه‌های آینده فسیل‌های بیشتری از محوطه‌های مدیترانه و آفریقا پیدا شد، متوجه می‌شویم این فرضیه تا چه حد درست است؛ اگرچه درحال‌حاضر آغاز راه‌رفتن عمودی همچنان معما است.

زمانی که اجداد ما راه‌رفتن روی دو پا را آغاز کردند، به راه‌رفتن ادامه دادند و آن سفر تا به امروز ادامه داشته است. درحالی‌که راه‌رفتن ممکن است به نظر ما مسئله‌ای عادی باشد، سوابق فسیلی نشان می‌دهند نحوه راه‌رفتن آزمایش تکاملی پیچیده و پر پیچ‌وخمی است که با کپی‌هایی آغاز شد که اولین قدم‌های خود را در جنگل‌های عصر میوسن برداشتند و درنهایت انسان‌تباران را در مسیر پراکنده‌شدن در نقاط مختلف جهان قرار داد.


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع