ریشه ضرب المثل حرفهای بند تنبونی
ماجرای دیرین ضرب المثل ها وقتی شنیده می شوند جذابیت آنها نیز بیشتر می شوند تا جایی که می دانیم این ضرب المثل ها در چه مواقعی کاربرد دارند،داستان ضرب المثل حرفهای بند تنبونی به سال های گذشته زمان امیر کبیر برمی گردد که در نوع خود حکایت جالبی به نظر میرسد.
در زمان امیر کبیر هرج و مرج در بازار به حدی بود که که هر کس در مغازه اش از همه نوع جنسی می فروخت. به دستور امیر کبیر هر کسی ملزم به فروش اجناس هم نوع با یکدیگر شد، مثلا پارچه فروش فقط پارچه، کوزه گر فقط کوزه و همه به همین شکل.
داستان ضرب المثل حرفهای بند تنبونی
پس از مدتی به امیر کبیر خبر دادند شخصی به همراه توتون و تنباکو، بند تنبان، هم می فروشد، امیر کبیر دستور داد او را حاضر کردند و از او دلیل کارش را پرسیدند، آن شخص در جواب گفت:کسی که تنباکو از من می خرد ممکن است هنگام استعمال به سرفه بیافتد و در اثر این سرفه بند تنبانش پاره شود. لذا من بند تنبان را به همراه تنباکو می فروشم.
از آن زمان کار و حرف بی ربط را به حرفهای بند تنبونی مثال می زنند.