آشنایی کامل با دعای اَبوحَمزه ثُمالی
در میان تمام ائمه معصوم(ع) که همه از مردان میدان عبادت و آموزگاران دعا و نیاش هستند امام سجاد(ع)، به دعا و نیایش شهرت و اختصاص دارد و کتاب صحیفه سجادیه از ایشان، گواه این ادعا است. دعای ابوحمزه ثمالی یکی از دعاهای مشهوری است که شیخ طوسی در مصباح المتهجد به نقل از ابوحمزه از امام زین العابدین(ع) آورده است.
ابوحمزه راوی و محدث و مفسر امامی قرن دوم و از اصحاب امام سجاد(ع) بوده است.
دعای اَبوحمزه ثمالی شامل صفات خداوند، اسم اعظم و همچنین شامل مفاهیمی مانند سنگینی بار گناهان، لزوم اطاعت و پیروی از پیامبر اکرم(ص) و خاندان معصوم او، دشواری های قبر و قیامت است. در این دعا راه های تضرع به درگاه خداوند، توبه و راه و رسم پرهیزگاری ذکر شده است. در این بخش از دین و مذهب نمناک علاوه برخواندن دعای ابوحمزه ثمالی با فضیلت های آن نیز آشنا خواهیم شد.
فضیلت دعای ابوحمزه ثمالی
دعای ابوحمزه ثمالی همانند دعاهای دیگر مشمول آیه شریفه قرآن خواهد بود. خداوند در قرآن می فرماید:
«ادْعُونی اَستَجِبْ لَکُمْ إنَّ الَّذین یَسْتَکْبِرونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین» (سوره غافر آیه 60)
با توجه به آیه شریفه،دعا نوعی عبادت است و هر فضیلتی که بررای دعا باشد دعای ابوحمزه ثمالی نیز دربردارنده آن خواهد بود. از سوی دیگر استکبار بودن ترک دعا که نشان می دهد انسانی که دعا را ترک می گوید به نوعی به استکبار مبتلا است و با خواندن دعای ابو حمزه ثمالی این حالت استکبار از بین می رود و اسان به سوی خداوند تقرب می جوید.
دعای ابوحمزه ثمالی، فرازهای گوناگونی دارد که از معانی بلند و ژرف حکایت می کند و جز شخص معصوم توان بر زبان آوردن مانند آن را ندارد! لذا با خواندن این دعا و دعاهایی مانند آن می توان به قله معارف توحیدی دست یافت.
چرا خواندن دعای ابوحمزه ثمالی در ماه مبارک رمضان سفارش شده است؟
در کتاب «مصباح» شیخ طوسی به نقل از ابو حمزه ثمالی آمده است:که حضرت امام زین العابدین(ع) در ماه رمضان بیشتر شب را به نماز می ایستاد و چون سحر می رسید این دعا را می خواند.
برخی از روایات که به فضیلت خواندن دعا در ماه رمضان اشاره کرده اند عبارتند از:
پیامبر(ص) می فرماید:
ای مردم ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به شما رو کرده است، ماهی است که پیش خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شب هایش بهترین شب ها و ساعاتش بهترین ساعات. (امالی شیخ صدوق، ص 93)
امام علی (ع) می فرماید:
بر شما باد در ماه رمضان به استغفار و دعای زیاد. اما دعاهای شما دافع بلا از شماست و استغفار شما از بین برنده گناهان است.(امالی شیخ صدوق، ص 61)
امام باقر (ع) می فرماید:
برای هر چیزی بهاری است و بهار قرآن رمضان است. (وسائل الشیعه، ج 7، ص 218)
متن دعای ابو حمزه ثمالی با ترجمه
إِلٰهِی لَاتُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِکَ، وَلَا تَمْکُرْ بِی فِی حِیلَتِکَ، مِنْ أَیْنَ لِیَ الْخَیْرُ یَا رَبِّ وَلَا یُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِکَ؟
وَمِنْ أَیْنَ لِیَ النَّجاةُ وَلا تُسْتَطاعُ إِلّا بِکَ ؟ لَا الَّذِی أَحْسَنَ اسْتَغْنیٰ عَنْ عَوْنِکَ وَرَحْمَتِکَ، وَلَا الَّذِی أَساءَ وَاجْتَرَأَ عَلَیْکَ وَلَمْ یُرْضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ،
یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ
[آنقدر بگوید تا نفس قطع گردد]خدایا، مرا به کیفرت ادب منما و با نقشه ای با من نیرنگ مکن، پروردگارا از کجا برایم خیری هست،
درحالی که جز نزد تو یافت نمی شود و از کجا برایم نجاتی است، درحالی که جز به تو فراهم نمی گردد، نه آن که نیکی کرد از کمک و رحمتت بی نیاز شد و نه آن که بدی کرد و بر تو گستاخی روا داشت و تو را خشنود نساخت از عرصه قدرتت بیرون رفت؛
پروردگارا، پروردگارا، پروردگارا؛
بِکَ عَرَفْتُکَ وَأَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ وَدَعَوْتَنِی إِلَیْکَ، وَلَوْلا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ. الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاً حِینَ یَدْعُونِی،
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی أَسْأَلُهُ فَیُعْطِینِی وَ إِنْ کُنْتُ بَخِیلاً حِینَ یَسْتَقْرِضُنِی، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی أُنادِیهِ کُلَّما شِئْتُ لِحاجَتِی وَأَخْلُو بِهِ حَیْثُ شِئْتُ لِسِرِّی بِغَیْرِ شَفِیعٍ فَیَقْضِی لِی حاجَتِی؛
تو را به تو شناختم و تو مرا بر هستی خود راهنمایی فرمودی و به سوی خود خواندی و اگر راهنمایی تو نبود، من نمی دانستم تو که هستی،
سپاس خدای را که می خوانمش و او جوابم را می دهد، گرچه سستی می کنم گاهی که او مرا می خواند و سپاس خدای را که از او درخواست می کنم و او به من عطا می نماید،
گرچه بخل می ورزم هنگامی که از من قرض بخواهد و سپاس خدای را که هرگاه خواهم برای رفع حاجتم صدایش کنم و هر جا که خواهم برای رازونیاز با او بی پرده خلوت کنم و او حاجتم را برآورد؛
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی لَاأَدْعُو غَیْرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَمْ یَسْتَجِبْ لِی دُعائِی، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی لَاأَرْجُو غَیْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَیْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجائِی،
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی وَکَلَنِی إِلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَلَمْ یَکِلْنِی إِلَی النَّاسِ فَیُهِینُونِی، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی تَحَبَّبَ إِلَیَّ وَهُوَ غَنِیٌّ عَنِّی، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی یَحْلُمُ عَنِّی حَتَّیٰ کَأَ نِّی لَاذَنْبَ لِی، فَرَبِّی أَحْمَدُ شَیْءٍ عِنْدِی وَأَحَقُّ بِحَمْدِی؛
سپاس خدای را که غیر او را نمی خوانم که اگر غیر او را می خواندم دعایم را مستجاب نمی کرد و سپاس خدای را که به غیر او امید نبندم که اگر جز به او امید می بستم ناامیدم می نمود
و سپاس خدای را که مرا بخویش وا گذاشت، ازاین رو اکرامم نمود و به مردم وا نگذاشت تا مرا خوار کنند و سپاس خدای را که با من دوستی ورزید، درحالی که از من بی نیاز است و سپاس خدای را که بر من بردباری می کند تا آنجا که گویی مرا گناهی نیست! پروردگارم ستوده ترین موجود نزد من بوده و به ستایش من سزاوارتر است؛
اللّٰهُمَّ إِنِّی أَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ إِلَیْکَ مُشْرَعَةً، وَمَناهِلَ الرَّجاءِ إِلَیْکَ مُتْرَعَةً، وَالاسْتِعانَةَ بِفَضْلِکَ لِمَنْ أَمَّلَکَ مُباحَةً، وَأَبْوابَ الدُّعاءِ إِلَیْکَ لِلصَّارِخِینَ مَفْتُوحَةً،
وَأَعْلَمُ أَنَّکَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجابَةٍ، وَ لِلْمَلْهُوفِینَ بِمَرْصَدِ إِغاثَةٍ، وَأَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلیٰ جُودِکَ وَالرِّضا بِقَضائِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلِینَ،
وَمَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَیْدِی الْمُسْتَأْثِرِینَ، وَأَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسافَةِ، وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ؛
خدایا، راه های درخواست حاجت هایم را به جانب تو باز می یابم و آبشخورهای امید را نزد تو پر می بینم و یاری خواستن از فضلت را برای آن که تو را آرزو کرد بی مانع می بینم و درهای دعا را برای فریاد کنندگان گشوده می نگرم
و می دانم که تو برای امیدواران در جایگاه اجابتی و برای دل سوختگان در کمینگاه فریادرسی و به یقین در اشتیاق به جودت و خشنودی به قضایت جایگزینی از منع بخیلان است
و گشایشی از آنچه در دست ثروت اندوزان و همانا مسافر به سوی تو مسافتش نزدیک است و تو از آفریدگانت هرگز در پرده نیستی، جز اینکه کردارشان آنان را از تو محجوب نماید؛
وَقَدْ قَصَدْتُ إِلَیْکَ بِطَلِبَتِی، وَتَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِحاجَتِی، وَجَعَلْتُ بِکَ اسْتِغاثَتِی، وَبِدُعائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقاقٍ لِاسْتِماعِکَ مِنِّی،
وَلَا اسْتِیجابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی، بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ، وَسُکُونِی إِلیٰ صِدْقِ وَعْدِکَ، وَلَجَإِی إِلَی الْإِیمانِ بِتَوْحِیدِکَ وَیَقِینِی بِمَعْرِفَتِکَ مِنِّی أَنْ لا رَبَّ لِی غَیْرُکَ، وَلَا إِلٰهَ إِلّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَاشَرِیکَ لَکَ؛
من با درخواستم آهنگ تو کردم و با حاجتم روی به تو آوردم، نیاز خواهی ام را به پیشگاه تو قرار دادم و خواندنت را دست آویز خویش نمودم بی آنکه مستحق شنیدن خواهشم
و شایسته گذشت از من باشی، بلکه برای اطمینان به کرمت و آرامش به درستی وعده ات و پناه جستن به ایمان به یگانگی ات و یقین به معرفتت که مرا پروردگاری جز تو نیست و معبودی جز تو نیست، یگانه و بی شریکی؛
اللّٰهُمَّ أَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُکَ حَقٌّ وَوَعْدُکَ صِدْقٌ:﴿وَ سْئَلُوا اللّٰهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللّٰهَ کٰانَ بِکُمْ رَحِیماً ﴾ وَلَیْسَ مِنْ صِفاتِکَ یَا سَیِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِیَّةَ وَأَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَیٰ أَهْلِ مَمْلَکَتِکَ، وَالْعائِدُ عَلَیْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِکَ؛
خدایا، تو گفتی و گفتارت بر حق و وعده ات درست است [فرمودی]:از فضل خدا بخواهید که خدا به شما مهربان است، ای آقای من در شأن تو این نیست که دستور به درخواست دهی و از بخشش خودداری کنی، تو با عطاهایت بر اهل مملکتت بسیار کریمی و بر آنان با محبّت و رأفت بسیار احسان کننده ای؛
إِلٰهِی رَبَّیْتَنِی فِی نِعَمِکَ وَ إِحْسانِکَ صَغِیراً، وَنَوَّهْتَ بِاسْمِی کَبِیراً، فَیا مَنْ رَبَّانِی فِی الدُّنْیا بِإِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ، وَأَشارَ لِی فِی الْآخِرَةِ إِلیٰ عَفْوِهِ وَکَرَمِهِ،
مَعْرِفَتِی یَا مَوْلایَ دَلِیلِی عَلَیْکَ، وَحُبِّی لَکَ شَفِیعِی إِلَیْکَ، وَأَنَا واثِقٌ مِنْ دَلِیلِی بِدَلالَتِکَ، وَساکِنٌ مِنْ شَفِیعِی إِلیٰ شَفاعَتِکَ؛
خدایا، مرا در کودکی در میان نعمت ها و احسانت پروریدی و در بزرگ سالی نامم را بلند آوازه ساختی، ای آن که مرا در دنیا به احسان و فضل نعمت هایش پرورید و برایم در آخرت به گذشت و کرمش اشاره نمود،
ای مولای من معرفتم راهنمایم به سوی تو و عشقم به تو واسطه ام به پیشگاه توست، من از دلیلم به دلالت تو مطمئن و از واسطه ام به شفاعت تو در آرامشم؛
أَدْعُوکَ یَا سَیِّدِی بِلِسانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ، رَبِّ أُناجِیکَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ، أَدْعُوکَ یَا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِیاً خائِفاً، إِذا رَأَیْتُ مَوْلایَ ذُنُوبِی فَزِعْتُ،
وَ إِذا رَأَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ فَإِنْ عَفَوْتَ فَخَیْرُ راحِمٍ، وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظالِمٍ، حُجَّتِی یَا اللّٰهُ فِی جُرْأَتِی عَلَیٰ مَسْأَلَتِکَ مَعَ إِتْیانِی مَا تَکْرَهُ جُودُکَ وَکَرَمُکَ،
وَعُدَّتِی فِی شِدَّتِی مَعَ قِلَّةِ حَیائِی رَأْفَتُکَ وَرَحْمَتُکَ، وَقَدْ رَجَوْتُ أَنْ لَاتَخِیبَ بَیْنَ ذَیْنِ وَذَیْنِ مُنْیَتِی فَحَقِّقْ رَجائِی، وَاسْمَعْ دُعائِی، یَا خَیْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ،
وَأَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ، عَظُمَ یَا سَیِّدِی أَمَلِی وَساءَ عَمَلِی فَأَعْطِنِی مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ أَمَلِی، وَلَا تُؤاخِذْنِی بِأَسْوَءِ عَمَلِی فَإِنَّ کَرَمَکَ یَجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبِینَ، وَحِلْمَکَ یَکْبُرُ عَنْ مُکافٰاةِ الْمُقَصِّرِینَ؛
ای آقایم تو را به زبانی می خوانم که گناهش او را ناگویا نموده و با دلی با تو مناجات می کنم که جرمش او را هلاک ساخته، تو را می خوانم ای پروردگارم در حال هراس و اشتیاق و امید و بیم، مولای من هرگاه گناهانم را می بینم
بی تاب می گردم و هرگاه کرمت را مشاهده می کنم، به طمع می افتم، پس اگر از من درگذری بهترین رحم کننده ای و اگر عذاب کنی ستم نکرده ای، خدایا حجّت من در گستاخی بر درخواست از تو، با ارتکاب آنچه از آن کراهت داری، جود و کرم توست
و ذخیره ام در سختی ها با کمی حیا همانا رأفت و رحمت توست و امیدم بر آن است که بین حجّت و ذخیره ام آرزویم را نومید نکنی، پس امیدم را تحقق بخش و دعایم را بشنو،
ای بهترین کسی که خواننده ای او را خوانده و برترین کسی که امیدواری به او امید بسته، ای آقای من، آرزویم بزرگ شده و کردارم زشت گشته، پس به اندازه آرزویم از عفوت به من ببخش و به زشت ترین کردارم مرا سرزنش مکن، زیرا کرمت برتر از کیفر گنه کاران و بردباری ات بزرگ تر از مکافات تبهکاران است؛
وَأَنَا یَا سَیِّدِی عائِذٌ بِفَضْلِکَ، هارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ، مُتَنَجِّزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً، وَمَا أَنَا یَا رَبِّ وَمَا خَطَرِی؟ هَبْنِی بِفَضْلِکَ،
وَتَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ، أَیْ رَبِّ جَلِّلْنِی بِسِتْرِکَ، وَاعْفُ عَنْ تَوْبِیخِی بِکَرَمِ وَجْهِکَ، فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلَیٰ ذَنْبِی غَیْرُکَ مَا فَعَلْتُهُ، وَلَوْ خِفْتُ تَعْجِیلَ الْعُقُوبَةِ لَاجْتَنَبْتُهُ،
لَالِأَ نَّکَ أَهْوَنُ النَّاظِرِینَ إِلَیَّ وَأَخَفُّ الْمُطَّلِعِینَ عَلَیَّ، بَلْ لِأَنَّکَ یَا رَبِّ خَیْرُ السَّاتِرِینَ، وَأَحْکَمُ الْحاکِمِینَ، وَأَکْرَمُ الْأَکْرَمِینَ؛
و من ای آقایم پناهنده به فضل توأم، گریزان از تو به سوی توأم، خواستار تحقق چیزی هستم که وعده کردی و آن گذشت تو از کسی که گمانش را به تو نیکو کرده، چه هستم من ای پروردگارم و اهمیت من چیست؟ به فضلت مرا ببخش
و به گذشتت بر من صدقه بخش، پروردگارا مرا به پرده پوشی ات بپوشان و از توبیخم به کرم ذاتت درگذر، اگر امروز جز تو بر گناهم آگاه می شد، آن را انجام نمی دادم و اگر از زود رسیدن عقوبت می ترسیدم، از آن دوری می کردم،
گناهم نه به این خاطر بود که تو سبک ترین بینندگانی و بی مقدارترین آگاهان، بلکه پروردگارا از این جهت بود که تو بهترین پرده پوش و حاکم ترین حاکمان و کریم ترین کریمانی؛
سَتَّارُ الْعُیُوبِ، غَفَّارُ الذُّنُوبِ، عَلَّامُ الْغُیُوبِ، تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِکَرَمِکَ، وَتُؤَخِّرُ الْعُقُوبَةَ بِحِلْمِکَ، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَیٰ حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ، وَعَلَیٰ عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ،
وَیَحْمِلُنِی وَیُجَرِّئُنِی عَلَیٰ مَعْصِیَتِکَ حِلْمُکَ عَنِّی، وَیَدْعُونِی إِلیٰ قِلَّةِ الْحَیاءِ سَِتْرُکَ عَلَیَّ، وَیُسْرِعُنِی إِلَی التَّوَثُّبِ عَلَیٰ مَحارِمِکَ مَعْرِفَتِی بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ وَعَظِیمِ عَفْوِکَ،
یَا حَلِیمُ یَا کَرِیمُ، یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ، یَا غافِرَ الذَّنْبِ، یَا قابِلَ التَّوْبِ؛
پوشنده عیب ها، آمرزنده گناهان، دانای نهان ها، گناه را با کرمت می پوشانی و کیفر را با بردباری ات به تأخیر می افکنی، سپاس تو را سزاست بر بردباری ات پس از آنکه دانستی و بر گذشتت پس از آنکه توانستی،
بردباری ات مرا به جانب گناه می کشد و بر نافرمانی ات جرأت می دهد، پرده پوشی ات بر من، مرا به کم حیایی می خواند و شناختم از رحمت گسترده و بزرگی عفوت، به من در تاختن بر محرّماتت سرعت می دهد!
ای شکیبا، ای گرامی، ای زنده، ای به خود پاینده، ای آمرزگار، ای توبه پذیر؛
یَا عَظِیمَ الْمَنِّ، یَا قَدِیمَ الْإِحْسانِ، أَیْنَ سَِتْرُکَ الْجَمِیلُ؟ أَیْنَ عَفْوُکَ الْجَلِیلُ ؟ أَیْنَ فَرَجُکَ الْقَرِیبُ؟ أَیْنَ غِیاثُکَ السَّرِیعُ ؟ أَیْنَ رَحْمَتُکَ الْواسِعَةُ؟
أَیْنَ عَطایاکَ الْفاضِلَةُ؟ أَیْنَ مَواهِبُکَ الْهَنِیئَةُ ؟ أَیْنَ صَنائِعُکَ السَّنِیَّةُ؟ أَیْنَ فَضْلُکَ الْعَظِیمُ؟ أَیْنَ مَنُّکَ الْجَسِیمُ؟ أَیْنَ إِحْسانُکَ الْقَدِیمُ؟ أَیْنَ کَرَمُکَ یَا کَرِیمُ؟ بِهِ وَبِمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ فَاسْتَنْقِذْنِی، وَبِرَحْمَتِکَ فَخَلِّصْنِی؛
ای بزرگ نعمت، ای دیرینه احسان، پرده پوشی زیبایت کجاست، گذشت بزرگت کجاست، گشایش نزدیکت کجاست، فریادرسی زودت کجاست، رحمت گسترده ات کجاست،
عطاهای برترت کجاست، موهبت های گوارایت کجاست، جایزه های شایانت کجاست، فضل بزرگت کجاست، عطای عظیمت کجاست، احسان دیرینه ات کجاست، کرمت کجاست، ای کریم، به حق کرمت و «به محمّد و خاندان محمّد» مرا رهایی بخش و به رحمتت مرا خلاص کن؛
یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ، لَسْتُ أَتَّکِلُ فِی النَّجاةِ مِنْ عِقابِکَ عَلَیٰ أَعْمالِنا بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَیْنا لِأَ نَّکَ أَهْلُ التَّقْویٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، تُبْدِئُ بِالْإِحْسانِ نِعَماً،
وَتَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ کَرَماً، فَما نَدْرِی مَا نَشْکُرُ أَجَمِیلَ مَا تَنْشُرُ أَمْ قَبِیحَ مَا تَسْتُرُ؟ أَمْ عَظِیمَ مَا أَبْلَیْتَ وَأَوْلَیْتَ أَمْ کَثِیرَ مَا مِنْهُ نَجَّیْتَ وَعافَیْتَ؟ یَا حَبِیبَ مَنْ تَحَبَّبَ إِلَیْکَ، وَیَا قُرَّةَ عَیْنِ مَنْ لاذَبِکَ وَانْقَطَعَ إِلَیْکَ؛
ای نیکوکار، ای زیباکار، ای نعمت ده، ای فزونی بخش، من آن نیستم که در رهایی از کیفرت بر اعمالمان تکیه کنم، بلکه به احسانت بر ما اعتماد دارم، چراکه تو اهل تقوا و مغفرتی، از باب نعمت دهی
ابتدای به احسان می کنی و از جهت کرم از گناه در می گذری، پس نمی دانم از چه سپاس گویم، از زیبایی که می گسترانی، یا کار زشتی که می پوشانی، یا بزرگ آزمونی که آزمودی و شایسته نیکی نمودی، یا آن همه مشکلی که مرا از آن رهانیدی و سلامت کامل بخشیدی؟! ای محبوب آن که به تو دوستی ورزید، ای نور چشم کسی که به تو پناه آورد و برای رسیدن به تو از دیگران گسست؛
أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَنَحْنُ الْمُسِیئُونَ فَتَجاوَزْ یَا رَبِّ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدَنا بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکَ، وَأَیُّ جَهْلٍ یَا رَبِّ لَایَسَعُهُ جُودُکَ ؟ أَوْ أَیُّ زَمانٍ أَطْوَلُ مِنْ أَناتِکَ؟
وَمَا قَدْرُ أَعْمالِنا فِی جَنْبِ نِعَمِکَ ؟ وَکَیْفَ نَسْتَکْثِرُ أَعْمالاً نُقابِلُ بِها کَرَمَکَ ؟ بَلْ کَیْفَ یَضِیقُ عَلَی الْمُذْنِبِینَ مَا وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِکَ؟ یَا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ،
یَا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ، فَوَعِزَّتِکَ یَا سَیِّدِی لَوْ نَهَرْتَنِی مَا بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ وَلَا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِما انْتَهیٰ إِلَیَّ مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ؛
تو نیکوکاری و ما بدکارانیم، به زیبایی آنچه نزد توست از زشتی آنچه پیش ماست درگذر، پروردگارا، کدام جهلی است که جود تو گنجایش آن را نداشته باشد و کدام زمان، طولانی تر از مهلت دادن توست، در کنار نعمت هایت ارزش اعمال ما چیست؟
چگونه اعمال خود را بسیار انگاریم تا با آن ها با کرمت برابری کنیم، بلکه چگونه بر گنه کاران تنگ شود آنچه از رحمتت شاملشان شده؟ ای گسترده آمرزش،
ای گشاده دست به رحمت، ای آقای من به عزّتت سوگند، اگر مرا برانی از درگاهت دور نخواهم شد و از چاپلوسی و تملق نسبت به تو دست نخواهم کشید، به خاطر شناختی که به جود و کرمت پیدا کرده ام؛
وَ أَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشاءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشاءُ بِما تَشاءُ کَیْفَ تَشاءُ، وَتَرْحَمُ مَنْ تَشاءُ بِما تشاءُ کَیْفَ تَشاءُ، لَاتُسْأَلُ عَنْ فِعْلِکَ، وَلَا تُنازَعُ فِی مُلْکِکَ، وَلَا تُشارَکُ فِی أَمْرِکَ وَلَا تُضادُّ فِی حُکْمِکَ، وَلَا یَعْتَرِضُ عَلَیْکَ أَحَدٌ فِی تَدْبِیرِکَ، لَکَ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبارَکَ اللّٰهُ رَبُّ الْعالَمِینَ .
تو انجام دهی آنچه را که خواهی، هرکه را بخواهی عذاب می کنی به هرچه که بخواهی و به هر صورتی که بخواهی و رحم می کنی هرکه را بخواهی، به هرچه که بخواهی و به هر کیفیت که بخواهی، از آنچه کنی بازخواست نشوی و در فرمانروایی ات نزاع در نگیرد و کسی در کارت شریکت نگردد و در داوری ات با تو هماورد نشود و در تدبیرت احدی بر تو اعتراض نکند، آفرینش و فرمان توراست، منزّه است خدا پروردگار جهانیان،
یَا رَبِّ هٰذَا مَقامُ مَنْ لاذَبِکَ وَاسْتَجارَ بِکَرَمِکَ وَأَلِفَ إِحْسانَکَ وَ نِعَمَکَ، وَأَنْتَ الْجَوادُ الَّذِی لَایَضِیقُ عَفْوُکَ، وَلَا یَنْقُصُ فَضْلُکَ، وَلَا تَقِلُّ رَحْمَتُکَ، وَقَدْ تَوَثَّقْنا مِنْکَ بِالصَّفْحِ الْقَدِیمِ، وَالْفَضْلِ الْعَظِیمِ، وَالرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ؛
پروردگارا این است جایگاه کسی که به پناهت آمد و به کرمت پناهنده گشت و به احسان و نعمت هایت الفت جست، تویی آن سخاوتمندی که گذشتت به تنگی نمی رسد و احسانت کاهش نمی پذیرد و رحمتت کم نمی شود و به یقین از چشم پوشی دیرینت و فضل بزرگت و رحمت گسترده ات اعتماد نمودیم؛
أَفَتُراکَ یَا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنُونَنا أَوْ تُخَیِّبُ آمالَنا ؟ کَلَّا یَا کَرِیمُ ظَنُّنا بِکَ وَلَا هٰذَا فِیکَ طَمَعُنَا، یَا رَبِّ إِنَّ لَنا فِیکَ أَمَلاً طَوِیلاً کَثِیراً، إِنَّ لَنا فِیکَ رَجاءً عَظِیماً، عَصَیْناکَ وَنَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنا،
وَدَعَوْناکَ وَنَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجِیبَ لَنا، فَحَقِّقْ رَجاءَنا مَوْلانا فَقَدْ عَلِمْنا مَا نَسْتَوْجِبُ بِأَعْمالِنا وَلٰکِنْ عِلْمُکَ فِینا وَعِلْمُنا بِأَ نَّکَ لَاتَصْرِفُنا عَنْکَ حَثَّنا عَلَی الرَّغْبَةِ إِلَیْکَ،
وَ إِنْ کُنَّا غَیْرَ مُسْتَوْجِبِینَ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیْنا وَعَلَی الْمُذْنِبِینَ بِفَضْلِ سَعَتِکَ؛
آیا ممکن است پروردگارا برخلاف گمان های ما به خویش رفتار کنی یا آرزوهایمان را نسبت به رحمتت نومید سازی؟! هرگز ای بزرگوار، چنین گمانی به تو نیست و طمع ما درباره تو این چنین نمی باشد، پروردگارا، ما را درباره تو آروزی طولانی بسیاری است،
ما را در حق تو امید بزرگی است، از تو نافرمانی کردیم و حال آنکه امیدواریم گناه را بر ما بپوشانی و تو را خواندیم و امیدواریم که بر ما اجابت کنی، مولای ما امیدمان را تحقق بخش، ما دانستیم که با کردارمان سزاوار چه خواهیم بود،
ولی دانش تو درباره ما و آگاهی ما به اینکه ما را از درگاهت نمیرانی، گرچه ما سزاوار رحمتت نیستیم ولی تو شایسته آنی که بر ما و بر گنه کاران به فضل گسترده ات جود کنی؛
فَامْنُنْ عَلَیْنا بِما أَنْتَ أَهْلُهُ وَجُدْ عَلَیْنا فَإِنَّا مُحْتاجُونَ إِلیٰ نَیْلِکَ، یَا غَفَّارُ بِنُورِکَ اهْتَدَیْنا، وَبِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْنا، وَبِنِعْمَتِکَ أَصْبَحْنا وَأَمْسَیْنا، ذُنُوبُنا بَیْنَ یَدَیْکَ نَسْتَغْفِرُکَ اللّٰهُمَّ مِنْها وَنَتُوبُ إِلَیْکَ،
تَتَحَبَّبُ إِلَیْنا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُکَ بِالذُّنُوبِ، خَیْرُکَ إِلَیْنا نازِلٌ، وَشَرُّنا إِلَیْکَ صاعِدٌ، وَلَمْ یَزَلْ وَلَا یَزالُ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَأْتِیکَ عَنَّا بِعَمَلٍ قَبِیحٍ فَلا یَمْنَعُکَ ذٰلِکَ مِنْ أَنْ تَحُوطَنا بِنِعَمِکَ،
وتَتَفَضَّلَ عَلَیْنا بِآلائِکَ، فَسُبْحانَکَ مَا أَحْلَمَکَ وَأَعْظَمَکَ وَأَکْرَمَکَ مُبْدِئاً وَمُعِیداً؛
پس آن گونه که شایسته آنی بر ما منّت گذار و بر ما جود کن که ما نیازمند به عطای توییم، ای آمرزگار، به نور تو هدایت شدیم و به فضل تو بی نیاز گشتیم و به نعمتت بامداد نمودیم و شامگاه کردیم، گناهان ما پیش روی توست، خدایا از گناهانمان از تو آمرزش می خواهیم و به سوی تو باز می گردیم،
تو با نعمت ها به ما مهر می ورزی و ما با گناهان با تو مقابله می کنیم، خیرت به سوی ما سرازیر است و بدی ما به سوی تو بالا می آید، همواره فرشته کریمی، از ما با کردار زشت به جانب تو می آید و این امر مانع نمی شود از اینکه ما را با نعمت هایت فراگیری و به عطاهای برجسته ات بر ما تفضّل نمایی،
منزّهی تو، چه بردبار و بزرگ و کریمی، آغاز کننده به نیکی و تکرار کننده آنی؛
تَقَدَّسَتْ أَسْماؤُکَ، وَجَلَّ ثَناؤُکَ، وَکَرُمَ صَنائِعُکَ وَفِعالُکَ، أَنْتَ إِلٰهِی أَوْسَعُ فَضْلاً، وَأَعْظَمُ حِلْماً مِنْ أَنْ تُقایِسَنِی بِفِعْلِی وَخَطِیئَتِی، فَالْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ، سَیِّدِی سَیِّدِی سَیِّدِی؛
نام هایت مقدس و ثنایت عظیم و رفتارها و کردارهایت کریمانه است، خدایا، فضلت گسترده تر و بردباری ات بزرگ تر از آن است که مرا به کردار ناپسند و خطاکاری ام بسنجی، پس گذشت نما، گذشت نما، گذشت نما، آقای من، آقای من، آقای من؛
اللّٰهُمَّ اشْغَلْنا بِذِکْرِکَ، وَأَعِذْنا مِنْ سَخَطِکَ، وَأَجِرْنا مِنْ عَذابِکَ، وَارْزُقْنا مِنْ مَواهِبِکَ، وَأَنْعِمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلِکَ،
وَارْزُقْنا حَجَّ بَیْتِکَ وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَمَغْفِرَتُکَ وَرِضْوانُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیٰ أَهْلِ بَیْتِهِ إِنَّکَ قَرِیبٌ مُجِیبٌ،
وَ ارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِکَ، وَتَوَفَّنا عَلَیٰ مِلَّتِکَ وَسُنَّةِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ . اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً، اجْزِهِما بِالْإِحْسانِ إِحْساناً وَبِالسَّیِّئاتِ غُفْراناً؛
ما را به ذکرت مشغول کن و از خشمت پناه ده و از عذابت نجات بخش و از مواهبت روزی کن و از فضلت بر ما انعام فرما و زیارت خانه ات و زیارت مرقد پیامبرت را روزی ما کن،
صلوات و رحمت و مغفرت و رضوانت بر پیامبر و خاندانش، تو نزدیک و جواب دهنده هستی، عمل به طاعتت را روزی ما گردان و ما را بر دینت و بر روش پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) بمیران.
خدایا، من و پدر و مادرم را بیامرز و به هر دوی آن ها رحم کن، چنان که مرا به گاه کودکی پروردند، احسان هردو را به احسان و بدی هایشان را به آمرزش پاداش ده؛
اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ الْأَحْیاءِ مِنْهُمْ وَالْأَمْواتِ وَتابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْراتِ . اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِحَیِّنا وَمَیِّتِنا، وَشاهِدِنا وَغائِبِنا، ذَکَرِنا وَأُنْثانا ، صَغِیرِنا وَکَبِیرِنا، حُرِّنا وَمَمْلُوکِنا، کَذَبَ الْعادِلُونَ بِاللّٰهِ وَضَلُّوا ضَلالاً بَعِیداً وَخَسِرُوا خُسْراناً مُبِیناً .
خدایا، مردان و زنان مؤمن را بیامرز، چه زنده و چه مرده ی آن ها را و بین ما و آنان با نیکی ها پیوند ده. خدایا، بیامرز زنده و مرده ی ما را، حاضر و غائب ما را، مرد و زن ما را، کوچک و بزرگ ما را، آزاد و غیر آزاد ما را، برگشتگان از خدا دروغ گفتند و گمراه شدند، گمراهی دوری و زیان کردند، زیانی آشکار.
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاخْتِمْ لِی بِخَیْرٍ، وَاکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیایَ وَآخِرَتِی، وَلَا تُسَلِّطْ عَلَیَّ مَنْ لَایَرْحَمُنِی، وَاجْعَلْ عَلَیَّ مِنْکَ واقِیَةً باقِیَةً، وَلَا تَسْلُبْنِی صالِحَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ، وَارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَیِّباً؛
خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برایم ختم به خیر فرما و مرا از آنچه بی قرارم کرده از کار دنیا و آخرتم کفایت کن و کسی که مرا رحم نمی کند بر من چیره مساز و بر من از سوی خود نگهبانی همیشگی قرار ده و از من شایستگی آنچه را که انعام کردی مگیر و از فضلت روزی گسترده حلال پاکیزه نصیب من کن؛
اللّٰهُمَّ احْرُسْنِی بِحَراسَتِکَ، وَاحْفَظْنِی بِحِفْظِکَ، وَاکْلَأْنِی بِکَلاءَتِکَ، وَارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فِی عامِنا هٰذَا وَفِی کُلِّ عامٍ وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ وَالْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ، وَلا تُخْلِنِی یَا رَبِّ مِنْ تِلْکَ الْمَشاهِدِ الشَّرِیفَةِ وَالْمَواقِفِ الْکَرِیمَةِ؛
خدایا، به نگهبانی ات مرا نگهبانی کن و به نگهداری ات مرا نگهدار و به پاسداری ات از من پاسداری فرما و زیارت خانه ات را در این سال و در هر سال و زیارت مرقد پیامبرت و امامان (درود بر آنان) را روزی من کن، پروردگارا از این مشاهد پر شرف و مواقف بس گرامی مرا محروم مساز؛
اللّٰهُمَّ تُبْ عَلَیَّ حَتَّیٰ لَاأَعْصِیَکَ، وَأَلْهِمْنِی الْخَیْرَ وَالْعَمَلَ بِهِ وَخَشْیَتَکَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ مَا أَبْقَیْتَنِی یَا رَبَّ الْعالَمِینَ.
اللّٰهُمَّ إِنِّی کُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَتَعَبَّأْتُ وَقُمْتُ لِلصَّلاةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَناجَیْتُکَ أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعاساً إِذا أَنَا صَلَّیْتُ، وَسَلَبْتَنِی مُناجاتَکَ إِذا أَنَا ناجَیْتُ،
مالِی کُلَّما قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَرِیرَتِی، وَقَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِی عَرَضَتْ لِی بَلِیَّةٌ أَزالَتْ قَدَمِی وَحالَتْ بَیْنِی وَبَیْنَ خِدْمَتِکَ؛
خدایا، به من روی آور تا نافرمانی ات نکنم و خیر و عمل به آن و خشیت از خویش را در شب و روز تا گاهی که زنده ام می داری ای پروردگار جهانیان به من الهام فرما.
خدایا هرگاه گفتم مهیا و آماده شدم و در پیشگاهت به نماز ایستادم و با تو راز گفتم، چرتی بر من افکندی، آنگاه که وارد نماز شدم و حال راز گفتن را از من گرفتی آنگاه که با تو رازونیاز کردم،
مرا چه شده؟ هرگاه گفتم نهانم شایسته شد و جایگاهم به جایگاه توبه کنندگان نزدیک گشته برایم گرفتاری پیش آمد، بر اثر آن گرفتاری پایم لغزید و میان من و خدمت به تو مانع شد؛
سَیِّدِی لَعَلَّکَ عَنْ بابِکَ طَرَدْتَنِی، وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقامِ الْکاذِبِینَ فَرَفَضْتَنِی،
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شاکِرٍ لِنَعْمائِکَ فَحَرَمْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجالِسِ الْعُلَماءِ فَخَذَلْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی،
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَبَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعائِی فَباعَدْتَنِی، أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَجَرِیرَتِی کافَیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیائِی مِنْکَ جازَیْتَنِی؛
سرور من شاید مرا از درگاهت رانده ای و از خدمتت عزل نموده ای، یا مرا دیده ای که حقّت را سبک می شمارم پس از پیشگاهت دورم ساختی، یا شاید مرا روی گردان از خود مشاهده کردی،
پس مرا مورد خشم قرار دادی یا شاید مرا در جایگاه دروغ گویان یافتی، پس به دورم انداختی، یا شاید مرا نسبت به نعمت هایت ناسپاس دیدی، پس محرومم نمودی،
یا شاید مرا از هم نشینی دانشمندان غایب یافتی، پس خوارم نمودی، یا شاید مرا در گروه غافلان دیدی، پس از رحمتت ناامیدم کردی، یا شاید مرا انس یافته با مجالس بیکاره ها دیدی،
پس مرا به آنان واگذاشتی، یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس دورم نمودی، یا شاید به خاطر جرم و جنایتم کیفرم نمودی، یا شاید برای کمی حیایم از تو، مجازاتم نمودی؛
فَإِنْ عَفَوْتَ یَا رَبِّ فَطالَمَا عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبِینَ قَبْلِی لِأَنَّ کَرَمَکَ أَیْ رَبِّ یَجِلُّ عَنْ مُکافاةِ الْمُقَصِّرِینَ، وَأَنَا عائِذٌ بِفَضْلِکَ، هارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ، مُتَنَجِّزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً . إِلٰهِی أَنْتَ أَوْسَعُ فَضْلاً، وَأَعْظَمُ حِلْماً مِنْ أَنْ تُقایِسَنِی بِعَمَلِی، أَوْ أَنْ تَسْتَزِلَّنِی بِخَطِیئَتِی، وَمَا أَنَا یَا سَیِّدِی وَمَا خَطَرِی؛
پس اگر پروردگارا عفو کنی، سابقه اینکه از گناهکاران پیش از من گذشته ای طولانی است، زیرا کرمت پروردگارا از مجازات اهل تقصیر بسیار بزرگ تر است و من پناهنده به فضل توأم، از تو به تو گریزانم، خواهان چیزی هستم که وعده داده ای و آن چشم پوشی از کسانی است که به تو گمان نیک برده اند، خدایا فضل تو گسترده تر و بردباری ات بزرگ تر از آن است که مرا به کردارم بسنجی، یا به خطایم بلغزانی، ای آقایم من چیستم و چه ارزشی دارم؛
هَبْنِی بِفَضْلِکَ سَیِّدِی وَتَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ، وَجَلِّلْنِی بِسَِتْرِکَ، وَاعْفُ عَنْ تَوْبِیخِی بِکَرَمِ وَجْهِکَ، سَیِّدِی أَنَا الصَّغِیرُ الَّذِی رَبَّیْتَهُ، وَأَنَا الْجاهِلُ الَّذِی عَلَّمْتَهُ،
وَأَنَا الضَّالُّ الَّذِی هَدَیْتَهُ، وَأَنَا الْوَضِیعُ الَّذِی رَفَعْتَهُ، وَأَنَا الْخائِفُ الَّذِی آمَنْتَهُ، وَالْجائِعُ الَّذِی أَشْبَعْتَهُ، وَالْعَطْشانُ الَّذِی أَرْوَیْتَهُ، وَالْعارِی الَّذِی کَسَوْتَهُ، وَالْفَقِیرُ الَّذِی أَغْنَیْتَهُ، وَالضَّعِیفُ الَّذِی قَوَّیْتَهُ،
وَالذَّلِیلُ الَّذِی أَعْزَزْتَهُ، وَالسَّقِیمُ الَّذِی شَفَیْتَهُ، وَالسَّائِلُ الَّذِی أَعْطَیْتَهُ، وَالْمُذْنِبُ الَّذِی سَتَرْتَهُ، وَالْخاطِئُ الَّذِی أَقَلْتَهُ؛
سرور من، مرا به فضلت ببخش و باگذشتت بر من کرم فرما و به پرده پوشی ات خطاهایم را بپوشان و به کرم و جودت از توبیخم درگذر، آقای من منم کودکی که پروریدی، منم نادانی که دانا نمودی،
منم گمراهی که هدایت کردی، منم افتاده ای که بلندش نمودی، منم هراسانی که امانش دادی و گرسنه ای که سیرش نمودی و تشنه ای که سیرابش کردی و برهنه ای که لباسش پوشاندی و تهیدستی که توانگرش ساختی و ناتوانی که نیرومندش نمودی
و خواری که عزیزش فرمودی و بیماری که شفایش دادی و خواهشمندی که عطایش کردی و گنه کاری که گناهش را بر او پوشاندی و خطاکاری که نادیده اش گرفتی؛
وَأَنَا الْقَلِیلُ الَّذِی کَثَّرْتَهُ، وَالْمُسْتَضْعَفُ الَّذِی نَصَرْتَهُ، وَأَنَا الطَّرِیدُ الَّذِی آوَیْتَهُ، أَنَا یَا رَبِّ الَّذِی لَمْ أَسْتَحْیِکَ فِی الْخَلاءِ، وَلَمْ أُراقِبْکَ فِی الْمَلاءِ، أَنَا صاحِبُ الدَّواهِی الْعُظْمیٰ،
أَنَا الَّذِی عَلَیٰ سَیِّدِهِ اجْتَرَی، أَنَا الَّذِی عَصَیْتُ جَبَّارَ السَّماءِ، أَنَا الَّذِی أَعْطَیْتُ عَلَیٰ مَعاصِی الْجَلِیلِ الرُّشی، أَنَا الَّذِی حِینَ بُشِّرْتُ بِها خَرَجْتُ إِلَیْها أَسْعیٰ،
أَنَا الَّذِی أَمْهَلْتَنِی فَمَا ارْعَوَیْتُ ، وَسَتَرْتَ عَلَیَّ فَمَا اسْتَحْیَیْتُ، وَعَمِلْتُ بِالْمَعاصِی فَتَعَدَّیْتُ؛
و منم اندکی که بسیارش فرمودی و ناتوان شمرده ای که یاری اش دادی و رانده شده ای که مأوایش بخشیدی، من پروردگارا کسی هستم که در خلوت از تو حیا نکردم و در آشکار از تو ملاحظه ننمودم،
منم صاحب مصیبت های بزرگ، منم آن که بر آقایش گستاخی کرد، منم آن که جبّار آسمان را نافرمانی کرد، منم آن که بر معاصی بزرگ رشوه دادم، منم آن که هرگاه به گناهی مژده داده می شدم شتابان به سویش می رفتم،
منم آن که مهلتم دادی باز نایستادم و بر من پرده پوشاندی حیا نکردم و مرتکب گناهان شدم و از اندازه گذراندم؛
وَأَسْقَطْتَنِی مِنْ عَیْنِکَ فَما بالَیْتُ، فَبِحِلْمِکَ أَمْهَلْتَنِی، وَبِسِتْرِکَ سَتَرْتَنِی حَتَّیٰ کَأَنَّکَ أَغْفَلْتَنِی، وَمِنْ عُقُوباتِ الْمَعاصِی جَنَّبْتَنِی حَتَّیٰ کَأَنَّکَ اسْتَحْیَیْتَنِی.
إِلٰهِی لَمْ أَعْصِکَ حِینَ عَصَیْتُکَ وَأَنَا بِرُبُوبِیَّتِکَ جاحِدٌ، وَلَا بِأَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ، وَلَا لِعُقُوبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ، وَلَا لِوَعِیدِکَ مُتَهاوِنٌ، لَکِنْ خَطِیئَةٌ عَرَضَتْ وَسَوَّلَتْ لِی نَفْسِی، وَغَلَبَنِی هَوایَ،
وَأَعانَنِی عَلَیْها شِقْوَتِی، وَغَرَّنِی سِتْرُکَ الْمُرْخیٰ عَلَیَّ، فَقَدْ عَصَیْتُکَ وَخالَفْتُکَ بِجَُهْدِی، فَالْآنَ مِنْ عَذابِکَ مَنْ یَسْتَنْقِذُنِی وَمِنْ أَیْدِی الْخُصَماءِ غَداً مَنْ یُخَلِّصُنِی وَبِحَبْلِ مَنْ أَتَّصِلُ إِنْ أَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَکَ عَنِّی؛
و مرا از چشمت انداختی، اهمیت ندادم، پس با بردباری ات مهلتم دادی و با پرده پوشی ات مرا پوشاندی تا آنجا که گویی مرا از یاد برده ای و از مجازات گناهان برکنارم داشته ای،
گویا تو از من حیا کرده ای! خدایا، آنگاه که نافرمانی کردم، نافرمانی ات نکردم چنان که منکر پروردگاری ات باشم و نه چنان که سبک شمارنده فرمانت باشم و نه با گستاخی در معرض کیفرت قرار گیرم و نه تهدیدت را ناچیز شمارم،
ولی خطایی بود که بر من عارض شد و نفسم آن را برایم آراست و بدبختی ام مرا بر آن یاری نمود و پرده افتاده ات بر من مغرورم نمود، در نتیجه با کوششم نافرمانی ات نمودم و به مخالفتت برخاستم اکنون چه کسی مرا از عذابت نجات می دهد و فردا از چنگ ستیزه جویان و دشمنی کنندگان چه کسی رهایم می کند و به رشته چه کسی بپیوندم اگر تو رشته ات را از من بگسلی؛
فَوا سَوْأَتا عَلَیٰ مَا أَحْصیٰ کِتابُکَ مِنْ عَمَلِی الَّذِی لَوْلا مَا أَرْجُو مِنْ کَرَمِکَ وَسَعَةِ رَحْمَتِکَ وَنَهْیِکَ إِیَّایَ عَنِ الْقُنُوطِ لَقَنَطْتُ عِنْدَما أَتَذَکَّرُها، یَا خَیْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ، وَأَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ.
اللّٰهُمَّ بِذِمَّةِ الْإِسْلامِ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ، وَبِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَیْکَ، وَبِحُبِّی النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الْقُرَشِیَّ الْهاشِمِیَّ الْعَرَبِیَّ التِّهامِیَّ الْمَکِّیَّ الْمَدَنِیَّ أَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَیْکَ، فَلا تُوحِشِ اسْتِیناسَ إِیمانِی وَلَا تَجْعَلْ ثَوابِی ثَوابَ مَنْ عَبَدَ سِواکَ؛
مرا چه رسوایی بزرگی است از آنچه کتاب تو از کردارم در شمار آورده، اگر امیدوار به کرم فراوانی رحمتت نبودم و هم اینکه مرا از ناامیدی نهی نموده ای،
هرآینه ناامید می شدم به هنگامی که گناهانم را بیاد می آوردم، ای بهترین کسی که خواننده ای او را خواند و برترین کسی که امیدواری به او امید بست.
خدایا به پیمان اسلام به تو توسّل می جویم و به حرمت قرآن بر تو تکیه می کنم و به محبّتم نسبت به پیامبر درس ناخوانده قریشی هاشمی عربی تهامی مکی مدنی، هم جواری نزد تو را امید می نمایم، پس انس ایمانی مرا در عرصه وحشت نینداز و پاداش مرا، پاداش کسی که غیر تو را عبادت کرده قرار مده؛
فَإِنَّ قَوْماً آمَنُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ لِیَحْقِنُوا بِهِ دِماءَهُمْ فَأَدْرَکُوا مَا أَمَّلُوا، وَ إِنَّا آمَنَّا بِکَ بِأَلْسِنَتِنا وَقُلُوبِنا لِتَعْفُوَ عَنَّا فَأَدْرِکْنا مَا أَمَّلْنا، وَثَبِّتْ رَجاءَکَ فِی صُدُورِنا،
وَلَا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا، وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ، فَوَعِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنِی مَا بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ،
وَلَا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِما أُلْهِمَ قَلْبِی مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِکَرَمِکَ وَسَعَةِ رَحْمَتِکَ، إِلیٰ مَنْ یَذْهَبُ الْعَبْدُ إِلّا إِلیٰ مَوْلاهُ، وَ إِلیٰ مَنْ یَلْتَجِئُ الْمَخْلُوقُ إِلّا إِلیٰ خالِقِهِ؛
چه اینکه مردمی به زبانشان ایمان آوردند تا جانشان را به این وسیله حفظ کنند، پس به آنچه آرزو داشتند رسیدند و ما با زبان و دلمان به تو ایمان آوردیم تا از ما درگذری،
پس ما را به آنچه آرزومندیم برسان و امیدت را در سینه هایمان استوار کن و دل هایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودی گمراه مکن و از جانب خود ما را ببخش که تو بسیار بخشنده ای،
به عزتت سوگند اگر مرا برانی، از درگاهت نخواهم رفت و از چاپلوسی نسبت به تو باز نخواهم ایستاد، به خاطر الهامی که از معرفت به کرمت و گستردگی رحمتت به قلب من شده، بنده به جانب چه کسی جز مولایش می رود؟ و آفریده به چه کسی جز آفریدگارش پناه می برد؟
إِلٰهِی لَوْ قَرَنْتَنِی بِالْأَصْفادِ ، وَمَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الْأَشْهادِ، وَدَلَلْتَ عَلَیٰ فَضائِحِی عُیُونَ الْعِبادِ، وَأَمَرْتَ بِی إِلَی النَّارِ، وَحُلْتَ بَیْنِی وَبَیْنَ الْأَ بْرارِ مَا قَطَعْتُ رَجائِی مِنْکَ،
وَمَا صَرَفْتُ تَأْمِیلِی لِلْعَفْوِ عَنْکَ، وَلَا خَرَجَ حُبُّکَ مِنْ قَلْبِی، أَنَا لَا أَنْسیٰ أَیادِیَکَ عِنْدِی، وَسَِتْرَکَ عَلَیَّ فِی دارِ الدُّنْیا، سَیِّدِی أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ قَلْبِی، وَاجْمَعْ بَیْنِی وَبَیْنَ الْمُصْطَفیٰ وَآلِهِ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ خاتَمِ النَّبِیِّینَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ؛
خدایا، اگر مرا با زنجیرها ببندی و عطایت را در میان مردم از من بازداری و بر رسوایی هایم دیدگان بندگانت را بگشایی و مرا به سوی دوزخ فرمان دهی و بین من و نیکان پرده گردی،
امیدم را از تو نخواهم برید و آرزویم را از عفو تو باز نخواهم گرداند و محبتت از قلبم بیرون نخواهد رفت، من فراوانی عطایت را نزد خود و پرده پوشی ات را در دار دنیا بر گناهانم فراموش نخواهم کرد، ای آقای من محبت دنیا را از دلم بیرون کن و میان من و مصطفی پیامبرت و خاندانش، بهترین برگزیدگان از آفریدگانت و پایان بخش پیامبران محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) جمع کن؛
وَانْقُلْنِی إِلیٰ دَرَجَةِ التَّوْبَةِ إِلَیْکَ، وَأَعِنِّی بِالْبُکاءِ عَلَیٰ نَفْسِی فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسْوِیفِ وَالْآمالِ عُمْرِی، وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الْآیِسِینَ مِنْ خَیْرِی ، فَمَنْ یَکُونُ أَسْوَأَ حالاً مِنِّی إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَیٰ مِثْلِ حالِی إِلیٰ قَبْرِی لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِی، وَلَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِی؟
وَمَا لِی لَاأَبْکِی وَلَا أَدْرِی إِلیٰ مَا یَکُونُ مَصِیرِی، وَأَریٰ نَفْسِی تُخادِعُنِی، وَأَیَّامِی تُخاتِلُنِی وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِی أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ ؟ فَما لِی لَاأَبْکِی ؟ أَبْکِی لِخُرُوجِ نَفْسِی، أَبْکِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی، أَبْکِی لِضِیقِ لَحْدِی، أَبْکِی لِسُؤالِ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ إِیَّایَ؛
و مرا به مقام توبه به پیشگاهت برسان و بر گریه بر خویشتن مرا یاری ده، من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوهای باطل نابود ساختم و اینک به جایگاه ناامیدان از خیر و صلاح فرود آمده ام، پس بدحال تر از من کیست؟
اگر من بر چنین حالی به قبرم وارد شوم، قبری که آن را برای خواب آماده نساخته ام و برای آرمیدن به کار نیک فرش ننموده ام و مرا چه شده که گریه نکنم و حال آنکه نمی دانم بازگشت من به جانب چه خواهد بود، من نفسم را می نگرم که با من نیرنگ می باز