متنهای زیبا و پرمفهوم برای عید سعید غدیرخم
یکی از بزرگترین و مهمترین اعیاد مسلمانان به ویژه شیعیان غدیر خم نام دارد، این روز متعلق به هجدهم ذی الحجه می باشد که با برگزیدن حضرت علی علیه السلام به جانشینی پیامبر و ولایت بر مومنان همراه بود و با این اتفاق بزرگ دین در قامت غدیر خم متجلی شد. بنا بر روایات، بخشیده شدن گناهان شیعیان توبه کار امیر مومنان و نقش بستن تبسم و شادی بر چهره مومنان از خصوصیات بارز این عید بزرگ میباشد.
ضمن تبریک به مناسبت فرا رسیدن این روز بزرگ در این بخش از پلاس وی متن هایی در قالب ادبی، شعر، دکلمه و ... در اختیارتان قرار داده ایم که با این واژگان دلنشین سعی کرده ایم انتخاب شایسته حضرت علی به امامت را توصیف کنیم، پس با ما همراه باشید تا با خواندن این متن های زیبا لذت کافی را ببرید و به عزیزانتان ارسال نمایید.
متن و شعر رسمی تبریک عید غدیر خم
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ای غدیر!
تو دیگر یک برکه ی خاموش نیستی،
تو مادر اقیانوس هایی.
تک درخت کناره ی آبگیر!
سایه ات را بگستران!
ما آمده ایم بیعت کنیم.
که امروز هم دیر نیست ...
اکنون به شکرانه ی پیوند غدیر با قلب هایمان،
در جشن ولایت علی علیه السلام به شادی می نشینیم.
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
علی، رب النوع انواع گوناگون عظمت ها، قداست ها، زیبایی ها و احساس های مطلق است.
ازآن گونه مطلق هایی که بشر همواره دغدغه دیدن و پرستیدنش را داشته،
وهرگز نبوده، و معتقد شده که ممکن نیست درکالبد یک انسان تحقق پیدا کند، و ناچار، می ساخته است.
(دکتر شریعتی)
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
اوصاف علی به هر زبان باید گفت / این ذکر به پیدا و نهان باید گفت
در جشن ولی عهدی مسعود علی / تبریک به صاحب الزمان باید گفت
عید غدیر خم مبارک باد
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
از ولایت عهدی حیدر، خدا تاج شرف
بار دیگر بر سر زهرای اطهر می زند
در حریم ناز و عصمت زین همایون افتخار
فاطمه لبخند بر سیمای شوهر می زند
عید غدیر خم مبارک باد
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
من یک مسلمانم ولی را میشناسم
مولا علی مولا علی را میشناسم
مهر علی را تا ابد در سینه دارم
در سینه از مهر علی گنجینه دارم . . .
عید غدیر خم مبارک باد
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
( من کنت مولا فهذا علی مولا )
حلول عید ولایت و امامت را که به شکرانه ی تکمیل دین و تتمیم نعمت همگان
ا عرشیان و فرشیان است، محضر شما و همه ی شیعیان
تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
گرفت پرچم اسلام را علی در دست
از این گزیده، زمین و زمان به خود بالید
به یمن فیض ولایت، شراب خمّ الست
به عشق آل علی از غدیر خم جوشید . . .
عید غدیر خم مبارک باد
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
در خانه دل نوشته با خط جلی / کین خانه بنا شد به تولای علی
در داخل این خانه چو نیکو نگری / هم مهر محمد است و هم مهر علی . . .
عید غدیر خم مبارک باد
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
عید است و غدیرش، علی والا است، علی
دل تشنه عدل است و او دریاست، علی
جشن است و مبارک، علی گشته است، ولی
دنیا همه را شادی که مولا است، علی
عید غیدر خم مبارک
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
بی علی اصل عبادت باطل است
بی علی هر کس بمیرد جاهل است
بی علی تقوی، گلی بی رنگ و بوست
بندگی همچون نمازی بی وضوست
عید غدیر مبارک
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
تو آن عاشق ترین مردی که در تاریخ می گویند
تو آن انسان نایابی که با فانوس می جویند
تمام باغ ها در فصل لب های تو می خندند
تمام ابرها در شط چشمان تو می مویند . . .
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
مهر تابان ولایت شد نمایان در غدیر
باز بخشید این بشارت، خلق را جان در غدیر
هر که من مولای اویم این علی مولای اوست
این ندا پیچید در گوش بزرگان در غدیر
خاطر اهل ولا زین گفته شد امیدوار
ناامید از رحمت حق گشت شیطان در غدیر
عید سعید غدیر بر شما مبارک
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
غدیر قدر بالیدن است به مسلمانیت….
برای حفظ انسانیت و رشد وتعالی و جلوه حق شدن انسان ها….
و این طلوع نمای دوری است از خورشید اما طلوع نزدیک است….
و قطعا صبح نزدیک است….
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
عمری است که دم به دم علی می گویم
در حال نشاط و غم، علی می گویم
یک عمر علی گفتم و ان شاالله
تا آخر عمر هم، علی می گویم
عید غدیر خم بر شما مبارک
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
دریای غدیر، از ریزش آبشارگون وحی بر جان محمّد(ص) لبریز است و قامت دین در زلال غدیر خم انعکاس می یابد.
غدیر، ریزش باران الطاف رحمانی بر گلزار جان های تشنه است.
غدیر، برکت همه احساس های معنوی و دریای جاری خیرات نبوی است.
عید غدیر خم مبارک
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ای خدای مرتضی، گردی از گام های فتوت مرتضی را بر سر جهانیان بپاش تا ریشه نامردی در جهان بخشکد
عید غدیر خم، عید ولایت و امامت مبارک
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
صد شکر که پیغمبر رحمت داریم
هم دست به دامان ولایت داریم
با ذکر شریف و مستجاب صلوات
امید شفاعت به قیامت داریم
عید سعید غدیر خم مبارک باد
متن و شعر دکلمه و مناسب مجری در مورد عید غدیر
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
آفتاب تند نیمروز به آبگیری کوچک اما دریایی، در میان بیابان تفت و ریگزاران قهر آلود بدخویی، آن روز از پی هجده طلوع پر غروب می تابید....
و در آن هنگامه، به کوهی، بر ستیغ کوه و نوری بر بلندای نور می نگریست، و بدان درگاه نماز روشنایی می گزارد.
آری، در آن پگاه آیت کمال غدیر تفسیر شد و در پس آن تا دیری پیمان شکنان نا استواردل، به همهمه بیعت غریدند.
ما اما، به راستی نقد مزجات جان به سودای بیعت می بریم. باشد که خریدارمان بپذیرد.
بر ما مرزبانان حماسه ولایت بایسته تر است که این یادمان بزرگ را بشکوه تر بداریم و باعهدی و سپاسی دیگر، دیگر بار استوارش داریم و با ترانه نام بلند محبوب، فرشتگان را به وجد آریم و با هم بسراییم:
"الحمدُ اللهِ الَّذی جَعَلَنا مِنَ المُتِمَسِّکینَ بِولایَهِ عَلیِّ بنِ اَبی طالِب"
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
اقیانوسی به وسعت ازل و ابد
در عیدِ غدیرِ خُم به صحرا می رفت
هر کوه که در برابر می دیدم
چون دستِ علی بود که بالا می رفت
غدیر، برکه نیست؛ دریایی است که از دلش، اقیانوسی به وسعتِ ازل و ابد وَ به عمقِ تاریخِ درد، سر برآورده است. غدیر، سر آغاز رسالتِ آسمانی تمام پیامبران خداست.
درختِ دین، در غدیر است که سر به ملکوت می ساید.
امامتِ دوازده خورشید، در روشنِ چشم های غدیر، طلوع کرده است.
اینک، دستِ تمامتِ اسلام است که بالا می رود.
اینک، دستِ نورانی قرآنِ ناطق است که تا عرش خدا اوج می گیرد.
اینک، زمین است که به آسمان می بالَد.
اینک، خورشید است که بر تابشِ خود بر علی علیه السلام، به زمین فخر می کند.
و اینک این کلماتِ آسمانی، از ملکوتِ کلامِ پیامبر علیه السلام منتشر می شود که:
هر که را من مولا و سرپرستِ اویم، پس علی علیه السلام نیز مولا و سرپرست اوست؛
خدایا! دوست بدار هر که او را دوست بدارد و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد.
علی علیه السلام، آن نورِ اَزَلی است که پیش از آفرینشِ جهان، در ارگانِ هستی، جاری بود.
علی علیه السلام، آن هدایت کننده بزرگِ بهشت است که اگر دست های بیعت، با او راستین بودند، کام زمین، در عطش عدالت نمی سوخت.
اگر جهان، قدر غدیر را می دانست، اکنون آسمان ها آرزو می کردند که ای کاش لحظه ای به جای این کُره خاکی باشند!
هجدهم ذیحجه سالِ دهمِ هجری، روزی ست که هستی، تمامتِ خود را به غدیر بخشید.
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
دست بیعت
از دوردست، صدایی، سکوت صدا را می آشوبد. به گمانم صدای زنگ کاروان است که در همهمه وحشت افزای تنهایی برکه می پیچد.
ای کاش لحظه ای کنار من درنگ کنند تا تنهایی خود را با حضورشان قسمت کنم.
ای کاش آبی داشتم تا عطش و خستگی راه را با خنکای وجودم فرو می نشاند! غدیر، خسته و تنها، سر در گریبان فرو برده و رؤیاهایش را آه می کشد.
کاروان نزدیک و نزدیک تر می شود. ناگاه، صدایی، در سکوت کاروان پیچید. صدایی، حجاز را به لرزه افکند.
بایستید! دهان های باز برگشتند تمام گردنه های حجاز برگشتند
همین که پرده خاموش کاروان افتاد صدا دوید و در آغوش کاروان افتاد.
رفتگان را فرا خوانید و جاماندگان را دریابید که پیامی مهم دارم.
سکوت، به زمزمه نشست. زمزمه ها بلند و بلندتر و موجی از همهمه در کاروان افتاد. دستان خدا در دست رسول اللّه صلی الله علیه و آله، بالا رفت:
مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَولاه
تاریخ سالخورده حجاز، هنوز هم هجوم بی دریغ دستانی را که برای بیعت پیش می آمدند، به خاطر دارد.
شادباش های آمیخته با کینه فرود آمدند.
سیل تبریک های پیاپی که بوی نفرت می داد.
عقده ها سر باز کرده و زخم های چرکینی که متولد شد.
و خدا، ولایت علی علیه السلام را به انسان هدیه کرد و حصار محکم خود را به بشر ارزانی داشت.
چشمه حیات جاری شد تا بنی آدم، عطش بی حد و حصر خود را فرو بنشاند به زلالی محبت مولا.
و حب علی، سرآغاز همه خوبی ها گشت. راه راست نمایان و دین خدا تکمیل شد.
آینده تاریخ انسان، به دست های یداللهی علی سپرده شد تا در سایه سار محبت و عدالت بی دریغش، به آرامش برسد.
بارانی از رحمت، باریدن گرفت. خدا، مهر علی را به خاک هدیه کرد و خاک، بارور شد، نام علی را به گوش آب ها خواند و رود ها خروشیدند، یاد علی را به درخت ها، سپرد و درخت ها، سبز شدند.
صدای هلهله می آید؛ اما حزنی غریب، گلوی لحظات را می فشرد غدیر، شاد و غمگین است.
اینجا نقطه آغاز دلتنگی های علی است؛ شروع داستان حق طلبی فاطمه علیها السلام. غدیر، رنج روز های نیامده علی است؛ ابتدای بیست و پنج سال خانه نشینی ذوالفقار.
غدیر، اولین پژواک از اندوه بی شمار، چاه دلتنگی های مرتضی است.
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
غدیر، عید می شود؟
این آخرین نظاره های خورشید است. شلاق شن های روان و صدای زنگ بی گاه شتران؛ آخرین تصویر دست ها و چشم های داغدار.
کویر، دو زانو نشسته است، سنگریزه ها و شن های داغ ـ حجه الوداع ـ نفس های گلوگیر. صدایی نیست؛ سکوت، هیاهوی حوالی را می شکند.
سرهای آوار بر زانون، محزون و ماتم زده؛ خداحافظ مکه، مدینه، شعب…
این آخرین کلماتی ست که از گلوی خورشید شنیده می شود.
گرمای تابستان بر تن دقایق، عرق کرده است. خداحافظ، هوای نفس گیر مکه، خداحافظ مدینه!
چشم می چرخاند از زاویه وداع، دست بالا برده است و چشم های نظاره گر را شاهد می گیرد به پیمانی که دست هایش را در دست های علی گره می زند.
آرام آرام هیاهو رنگ می گیرد ـ لبخند ها و کینه ها ـ. دست های بیعت و خنجر های گره شده در مشت. سر بر گریبان های های اشک می ریزند وداع با رسول را و رسول که صدایش در بیابان های تفتیده، خواب خاک را می شکافد که:
افراشتم دو دست که می خواهمت علی
این برکه شاهد است که می خواهمت علی
وقتی رسول دست علی را گرفته بود
لبخند می زد و دلش اما گرفته بود
بغض هایی تنومند، زائرانی خسته، چشم هایی بارانی، سر بر گریبان اندوه، آخرین نظاره های خورشید.
خداحافظ، رسول! پس از سال ها تلاش، سفرت را آغاز کرده ای به سوی آرامش، به سوی معبود.
خداحافظ، رسول! بیست و سه سال سکوت علی، نشانی از بیعت در این هنگامه تاریخ ساز است.
یک لحظه محو شد اثر سنگریزه ها
خاموش شد دو چشم تر سنگریزه ها
مرگ ستاره ها همه یک یک شروع شد
از آن دقیقه مرگ ملائک شروع شد
ماهِ بدون پرتو خورشید می شود؟!
حالا شما بگو که غدیر عید می شود؟!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
غدیر، دورنمایی از حقایق امامت بود
در دقایق آن صحرا کاروانیان از حج بازگشته اند و سوغاتی از توحید به همراه دارند. با استماعِ بیاناتِ رسولِ مهربانی، رو به نبوت آورده اند و اینک امامت.
کدامین طنین، با آهنگی از دیار آینه، می تواند گل و گلشن را به سینه ها مهمان کند؟
مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَولاه
کنارِ برکه، سکوی جاودانگی بود که از یک سو اتمام دین را دید و از دیگر سو، آغاز معرفی همگانی علی را.
غدیر نشان داد خدا عادل است و ولایت را در وجود سزاوارترین، مستقرّ می سازد. دستی، جانشینِ دستی شد و از این گل تازه، افسردگی آن صحرا زدوده شد.
غدیر، برکه ای از تدبیر بود برای رسیدن به رستگاری های پیاپی، رسیدن به هم صدایی و هم سویی.
غدیر می خواست تمامی فاصله ها را به صفر برساند و به مار های خفته و مترصد، طعم گس هلاکت بچشاند.
می خواست تحریف، در جامعه نیفتد.
کدام زخم، با فراموشی این میثاق برابری می کند آیا؟!
عیدی آمد و سوزندگی آن بیابان، خنکای بهار را لمس کرد.
برکه ای که ماناتر از اقیانوس بود، امامت را به جریان انداخت.
غدیر، آبراهه ای بود به خشک زار اندیشه های تمام اَعصار.
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
سلام بر غدیر، سلام بر سرنوشت رقم خورده تاریخ، سلام بر چشمه همیشه زلال، سلام بر مولا علی بن ابیطالب- علیه السلام- و چه بهتر است بگوییم:«سلام بر مولا امیرالمومنین- علیه السلام- » زیرا که لقب خاص اوست زیرا این لقب را خداوند تعالی به ایشان عطا فرمودند.
سلام بر غدیر
سلام بر مولا، سرور، صاحب اختیار، چرا که پیامبر فرمودند:«من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
سلام بر چشمه همیشه زلال تاریخ، چشمه ای که از اشک زلال تر و از آیینه شفاف تر است.
غدیر ای سرچشمه پاکی، غدیر ای حقیقت انکار ناپذیر، ای حقیقت جاودانه تاریخ، ای صراط مستقیم، مگر نه این که غدیر چراغ همیشه روشن است و هیچ وقت به تاریکی نمی گراید؛ بس چرا بعضی ها در تاریکی و ضلالت ماندند و جایی را ندیدند؟
شاید که چشمانشان طاقت نور را نداشت و شاید که خود چشمانشان را بستند و نخواستند که ببینند که صد البته این گونه است.
مگر نه این که غدیر حقیقت جاودانه تاریخ است و حقیقتی انکار ناپذیر؟ پس چرا منکر شدند و جمع منکران و انکار کنندگان به وجود آمد؟
مگر نه این که غدیر پیمان است و بیعت. پیمان و بیعتی که سعادت انسان در آن بوده و هست و سعادت زندگی انسان ها در گرو آن بوده، پس چرا پیمان شکنان وجود داشته و دارند.
غدیر ای پیمان نامه هنوز باز، ما هم می خواهیم با مولایمان عهد و پیمان ببندیم، ما هم می خواهیم بیعت کنیم ولی نمی خواهیم پیمان بشکنیم.
پس مولا ما را هم قبول کن ما را هم از زمره پیمان بستگان دار و از خدای تعالی به کرمت برای ما یاری جوی.و حال هرکس می خواهد عهد و پیمان ببندد به قلبش بنگرد و زیر لب زمزمه کند:
السلام علیک یا مولانا یا امیرالمومنین
زهرا ابراهیمی (ثقفی)
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ایام؛ ایام غدیر است؛ و پیامبر به فرمان خدا بر سرِ چشمه غدیر ایستاده اند و نظاره می کنند امت را؛ تا یک پارچه شوند و گِرد هم آیند.و برایشان بگوید فرمان الهی را که ای مردم من صراط مستقیم ام که خداوند شما را به پیروی آن امر فرموده است، آن گاه پس از من علی و پس از او فرزندانم از نسل او.
برایشان بگوید:خداوند به من امر کرده که از زبان های شما اقرار بگیرم و چنان که خبرتان دادم؛ نسل من از صلب علی است. و سپس فرمان دهد که:همگی یک پارچه بگویید؛ شنیدیم و اطاعت می کنیم و خرسندانه سر تسلیم فرود می آوریم. بر این عقیده زنده ایم و با آن می میریم و با آن محشور می شویم؛ تغییر نمی دهیم و تبدیل و انکار نمی کنیم؛ تردید به دل راه نمی دهیم و از این عقیده بر نمی گردیم و پیمان نمی شکنیم.
امّا؛ امّا چه تلخ است حقیقتی که واقع شد؛ پیمانی که شکست؛ عهدی که گسسته شد و حقّی که ادا نشد و منبری که گستاخانه غصب شد؛ قلمی که می بایست در دستان ِمردِ علم و فهم و کمال می بود؛ هم او که باب علم نبی بود هم او که اوّل کاتب و مفسّر و ماول قرآن بود؛ خودش و قرآنش هر دو متروک و مهجور ماندند.
چه زود این فرمایش هشدار دهنده رسول خدا به نمایش امّت درآمد و دسیسه بازان جاده پرستِ سیّاس همان سنت شکنان دغل باز ؛مجری آن گشتند، به خدایی که مرا مبعوث داشت قسم! امّت من همان راهی را که امت های گذشته پیمودند خواهند رفت.
اگر آنان وعده سی روزه موسی را به چهل روز تاب نیاوردند و گوساله پرست گشتند این امّت هنوز پیکر پیامبرشان بر خاک مانده به دور گوساله سامری جمع شدند. زود صراط مستقیم را گم کردند.
چه زود فراموش کردند ولایت ِ ولی اللهی امیرالمؤمنین را؛
چه زود اسدالله را تنها گذاشتند و گذشتند. سیف اللهی او را از یاد بردند؛
به گرد کعبه گشتند و فراموش کردند که حقیقت کعبه همان مولود کعبه است که اکنون؛ جای دیگر تنها و غریب مانده و در خلوت و سکوت و انزوای جهل امّت اسیر گشته.
و امروز؛ فرزندش همان ادامه صراط مستقیم الهی- در غربت گناه و نافهمی ِهمان مردمِ عهد شکن، هم چون خورشید پس ابر؛ غایب از نظرها؛ در پس پرده غیبت است؛ پرده ای به ضخامت جهل و گناه؛ که امّت با رها کردن ریسمان الهی همان جهل الهی که به اعتصام به آن امر شده ایم؛ آن را تا روی قلب و روح و دیده های خود پایین افکنده اند.
بیایید بار دیگر یک پارچه و متحد و خرسندانه در کنارِ غدیری دیگر جمع شویم و در حضور پیامبر الهی به ندای «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» پاسخ مثبت داده و لبیک بگوییم.
به ریسمان محکمش بیاویزم و تا اوج ملکوت خدا بالا برویم؛ و شیرینی طعم ولایت الهی او را بچشیم و در بهشت عدن خدا زندگی کنیم.
مریم ذنوبی
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
مسافران یک به یک، به میعادگاه عشق نزدیک می شوند، و آن گاه فرمانی از سوی قادر متعال نازل می گردد و پیامبر رحمت بر تمامی اهل زمین مژده می دهد:«الیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینُکُم» و دستان مهربان پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم-، دستان با صلابت علی- علیه السلام- را بر فراز آسمان بلند می کند و نوری عظیم این کره خاکی را فرا می گیرد. مژده باد بر اهل زمین مژده باد بر اهل آسمان ها.
علی- علیه السلام- این یکه تاز مردانگی و عدالت، علی- علیه السلام- این مظهر شجاعت و صلابت بر تخت امیری مومنان خواهد نشست. او زمین را از عدل پر خواهد کرد و عشق الهی را در دل های مومنان جای خواهد داد. او بعد از پیامبر رحمت و رافت یگانه حاکم بزرگ بر قلب مسلمین خواهد بود. و پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- این گونه فرمود:
هر کس من مولای او بوده ام علی مولای اوست.
و این گونه بود که خاکیان با نور پیمان بستند و دستان خود را به سوی او بلند کردند. در روزی که خداوند آن را بزرگ داشته و ملایک در آسمان ها به جشن و سرور پرداختند، علی امام اول شیعیان، امیر مومنان ، جانشین پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- شد، در سرزمینی که غدیر نام داشت.
و غدیر در روزی که بوسه بر قدم های پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- و علی- علیه السلام- می زد، شاهد بزرگ ترین و عظیم ترین حادثه تاریخ بود، و این گونه بود که غدیر میعادگاه عشق نام گرفت وعلی- علیه السلام- به سوی مسلمین دست بیعت بلند کرد.
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
برخاست و رسالتش را تکمیل کرد؛ می دانست باغ فردا را چه گل هایی روشن می کند. غمگین علف های هرزه بود؛ و سرمست از عطر گلهایی که در راه بودند.
آهای، مردم! این، آخرین ودیعتی است که عشق بر شانه های خسته ولی صبور من گذاشته؛ مژده می دهم شما را به پیوند خدا و ملکوت با زمین، به پیوند بی وقفه نور و رنگین کمان، به بارانی که ریشه در خاک دارد و آسمان به شستن سر و روی خودش با آن، مباهات می کند.
خورشید نورش را از چشم های صبور این مرد می گیرد. ستاره ها تلالؤ آسمانی خنده های او هستند. هر چند این مرد غمگین کم می خندد؛ امّا باور کنید وقتی بخندد، دنیا را بهاری می کند!
بخند علی! تو می دانی تمام پیامبران قبل از منی! تو ادامه همه دلتنگی های من و حرا هستی! تو معنی دهنده تمام گریه های شبانه نوحی! تو هیبت موسا داری! تو نفس عیسا داری! تو از خون ابراهیمی، از تبار اسماعیل، از سلاله عشق، تو محمدی! تو من هستی و من توام؛ در آیینه وحدت ازلی!
بخند علی و دستی را که بالا می برم، ایستاده نگه دار! تا تاریخ زیر سایه آن بخندد، تا فردا از سر انگشت های تو اجازه ورود بگیرد، تا عشق حق داشته باشد از این همه باران بی وقفه ای که بر این دل های خسته باریدیم، بگوید! حالا رنگین کمان چشم های تو معنای همه باران هاست. حالا منم و دست های تو و تویی دست نیاز این خاکِ مشتاق!
آن سوتر از برکه، در صحرا غلغله برپاست. شاد باش گویان از راه می رسند؛ امّا کائنات به تهنیت مردی می آید که صبوری سال های سخت فردا از چشم هایش هویداست و به همه دشنه هایی که در راهند با لبخندی به وسعت این کویر می نگرد…
بگذار سکوت علی پایانی باشد بر همه زخم های تاریخ؛ امّا فریاد آسمان از همین دقایق جاری برمی خیزد. لبخند بزن علی! عید لبخند است، هر چند دلت اندوه کوه ها را بکشد… لبخند بزن مولا! لبخند بزن امام! لبخند…
متن دعوت نامه عید غدیر خم
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
از حجه الوداع می آییم؛ همپای رسول،
آکنده از رحمت بعثت؛
اما عطشناک ماندگاری آن
در رایحه امامت.
غدیر، تموّج تاریخ نبوت است در جاودانگی ولایت؛ که زلال پرشکنجش، نای جان را می نوازد و التهاب راه دشوار آینده را فرو می نشاند.
ما با پیامبر و علی همراهیم و جبرئیل را در پیام رسانی خدای و در خاتمیت بعثت می نگریم و نوای:
"بَلِّغ ما انزل الیک..."
را ترنم خوشنوای همیشه تاریخ تشیع می شنویم.
مکان:...
زمان:...
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
هان، ای کاروانیان خسته بایستید!
گرمای بیابان سخت است و آفتاب سوزان؛
اما به برکه های خم رسیده ایم؛ به زلال ترین آبگیر؛ به غدیر.
و این، پیک خداست که فرمانی از آسمان بر پیامبر آورده است:
" ای پیامبر، آنچه بر تو فرود آمد، برسان. چه، پیامبریت ناتمام است. و بیم نداشته باش که ما از گزند مردمان نگاهت خواهیم داشت."
و فرستاده خدا به جهاز اشتران در برابر انبوه جمعیت، دست توانای علی را بر فراز می برد و او را در رساترین ابلاغ در برابر انبوه حاجیان به فرماندهی یقین می کند:
"هر که تا کنون از من فرمان برده است، از این پس باید فرمانبردار او باشد. او علی است. فرزند ابوطالب، برادرم و جانشینم...."
....و اکنون باری دیگر از ورای چهارده قرن، این هنگامه سترگ را به جشن می نشینیم.
مکان:...
زمان:...
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
چه دهشت زاست وادی ضلالت، چه تلخ است غصه جهالت، چه زیباست ماجرای هدایت، چه شیرین است حکایت محبت
و چه شورانگیز است داستان راه یافتن یک انسان به سرزمین مقدس "ولایت".
بیایید باری دیگر این داستان شوانگیز را در غدیری دیگر به گوش جان بشنویم.
مکان:...
زمان:...
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
غدیر، فریاد تمامت بعثت و تداوم تاریخ انسان ساز انبیاء الهی است.
غدیر، آخرین منزلگاه اتمام حجت خدا و اولین سرای ساکنان حریم امن است.
غدیر، برکه ای که قطره قطره آن ضامن تموّج دریادلان عاشقی است که امامت و ولایت را تنها در برگزیدگان بر حق خدا می بینند.
غدیر، سر آغاز تاریخ امت؛ تاریخ امامت بر حق اسلام.
غدیر، الگوی خدایاورانی است که بر تمسک به حبل الله المتین ولایت خاندان پیامبر مستحکم دانسته اند.
غدیر، تمامیت تاریخ شیعه است.
وما، هم اینک در غدیری دگرباره به لبیک می نشینیم.
مکان:...
زمان:...
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
بعد از توحید و در راستای نبوت، هویت دینی ما در ولایت است و غدیر مشعل همیشه فروزان این باورهای جاوید است. غدیر آهنگ بیداری تشیع است. غدیر آهنگ هوشیاری و تحرک است. و غدیر، زنگ تداوم امامت با ظهور پیروز مهدی آل محمد صلی الله علیه و آله است.
در هفته رویدادهای شگفت تاریخ همچنان غدیر و مباهله به نشانه برادری و به یاد تلاشهای غدیری، خرسندیم در شادمانی این ایام در نشستی معرفتی در کنار شما باشیم.
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
غدیر، گشاینده افق روشنی شد که نوید ماندگاری امیر المومنین (ع) بر فراز تارک تابناک اهل بیت علیم السلام در همت تاریخ قرآن بود.
به انگیزه بزرگداشت این باشکوهترین فراز تاریخ، از شما دعوت می کنیم در محفلی که قطره ای از چشمه سار ولایت مولا را به کام جان می چکانیم، حضور یابید تا میثاق مودت خود را به پیشگاه باری شکر بگذاریم.