وی فور یو
2 سال پیش / خواندن دقیقه

معنی و ماجرای ضرب المثل هر چیزی تازه اش خوب است، الا دوست!

معنی و ماجرای ضرب المثل هر چیزی تازه اش خوب است، الا دوست!

هر چیزی تازه اش خوب است، الا دوست! این ضرب المثل در مورد دوست و برای هوشیار کردن افراد، در مورد حفظ روابط و دوستی های قدیمی به کار می رود.

داستان ضرب المثل هر چیزی تازه اش خوب است، الا دوست!

از قدیم الایام ضرب المثل ها کاربرد فراوانی در زندگی مردم داشته و همیشه پیام های تلنگر آمیز بسیاری با خود به همراه داشته اند. در این بخش از پلاس وی ریشه تاریخی ضرب المثل «هر چیزی تازه اش خوب است، الا دوست!» را می خوانید این ضرب المثل برای هوشیار کردن افراد، در مورد حفظ روابط و دوستی های قدیمی به کار می رود.

ماجرای ضرب المثل «هر چیزی تازه اش خوب است، الا دوست!»

روزی از روزها دو دوست قدیمی که سالها در کنار هم نان و نمک خورده بودند تصمیم به معامله کردن با همدیگر گرفتند. آنها هر از گاهی از این معامله ها انجام می دادند و از آنجایی که سود و زیان جزو لاینفک هر معامله ای است، در یکی از معامله ها متضرر شدند اما هر کدام از آنها ضرر کردن را از چشم دیگری می دیدند و همین باعث سوء تفاهم ها و اختلافات فراوانی بین آنها شد و دیگر همچون گذشته با یکدیگر دوستی نکردند و با وجود این که دلتنگ روزهای گذشته و حال خوب شان می شدند اما غرور و تکبر به آنها اجازه نمی داد که اختلافات را کنار گذاشته و به دیدار هم بروند.

تا اینکه روزی یکی از دوستان تصمیم می گیرد غرور خود را زیر پا گذاشته و با دوست دیگرش درباره اختلافشان صحبت کند و کینه و کدورت را کنار بگذارند و همچون گذشته در کنار هم دوستی کنند و یا اینکه برای همیشه ارتباطتشان را با همدیگر قطع کنند. مرد تاجر، شاگردش را به سراغ دوستش فرستاد تا از او دعوت کند به دکانش بیاید و مشکلاتشان را حل کنند.

دوست دیگر زمانی که با درخواست شاگرد دوستش مواجه شد سریع تمام اسناد و مدارک را با خود برداشت تا اگر دوستش سندی بر محکومیتش رو کرد، او نیز از مدارکی که در دستش دارد استفاده کند. او از همان ابتدا که وارد دکان دوستش شد شروع به جر و بحث کردن نمود و باز هم هرکدام سعی در متهم کردن یکدیگر داشتند تا اینکه سر و صدای هر دویشان به شدت بالا گرفت.

درگیری با دوست

دکانداران نیز زمانی که صدای آن دو را می شنیدند هیچ مداخله ای نمی کردند چراکه آن ها به خوبی می دانستند که دو دوست قدیمی و صمیمی به هیچ عنوان به همین سادگی ها با هم دشمنی نمی کنند. مردم هرچه منتظر ماندند تا جر و بحثشان تمام شود اما می دیدند که همینطور صدایشان بالا می رود تا اینکه فکری به ذهن شاگرد رسید او در یک سینی، دو استکان چای برای آنها برد اول به دوستی که مهمان بود تعارف کرد و سپس به ارباب خودش ولی آنها به قدری عصبی بودند که انگار نه انگار کسی برایشان چای آورد و به دعوای خود ادامه دادند.

یک لحظه که سکوت بین دو دوست برقرار شد شاگرد از فرصت استفاده کرده و رو به دوست مهمان گفت:نوش جانتان باشد چای دارچین همان چیزی است که شما همیشه دوست داشتید، آن دو که تازه متوجه چایی شده بودند نگاه ریزی به هم انداخته و به همدیگر لبخند ملیحی زدند.

ضرب المثل در مورد دوستی

صاحب مغازه نگاهی به استکان چای انداخت و رو به دوستش گفت:ما تا به حال چند تا از این چای ها درکنار هم خورده ایم؟

و دوستش سری تکان داد و با حالت لبخند گفت:نمی دانم هزاربار! شاید هم خیلی بیشتر از این!

صاحب مغازه گفت:ما اگر بخواهیم پول این چایی ها را که در طول مدت دوستیمان خورده ایم را جمع بزنیم بیش از سود هر دوی ما در این معامله می شود. جدا از ضرر و زیان و یا سود این معامله اصلا مگر ارزشش را دارد که سابقه این همه سال دوستی مان را زیر پا گذاشته و نادیده بگیریم؟

صاحب مغازه با حرف هایش دوستش را تحت تاثیر قرارداد در حدی که باعث شد بلند شود و روی او را ببوسد و در نهایت شاگرد مغازه از اینکه ملاحظه کرد نقشه اش جواب داد و دوستی بین دو مرد تاجر را دوباره برقرار کرد بسی خوشحال شد.


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع