مقبره حضرت یوسف و ماجرای جابه جایی محل دفن ایشان
یوسُف از پیامبران بنی اسرائیل و فرزند یعقوبِ نبی بود که داستان زندگیش یکی از بهترین قصص قرآن است. یوسف در کودکی توسط برادرانش به چاه انداخته شد اما به اذن خداوند او از چاه نجات یافت و سالیانی در مصر حکومت کرد. حضرت یوسف علیه السلام در مصر به محبوبیت اجتماعی و عزّت والایی دست یافت به طوری که مردم مصر بر سر محل به خاک سپاریش با هم نزاع داشتند اما سرانجام یوسف نبی در کجا دفن شد و مقبره او هم اکنون در کجاست؟ اگر با زندگی حضرت یوسف آشنا هستید اما نمی دانید مقبره او کجاست، این بخش از پلاس وی را مطالعه فرمایید تا با حقایق خواندنی آن آشنا شوید.
حضرت یوسف را در کجا به خاک سپردند؟
طبرسی در تفسیر خود نقل کرده زمانی که حضرت یوسف از دنیا رفت، مردم مصر به نزاع برخاسته و هر طایفه ای میخواست جنازه یوسف در محل آنها دفن شود، تا قبر او مایه برکت در زندگیشان باشد. سرانجام تصمیم بر آن شد که پیکر یوسف پیامبر را در رود نیل دفن کنند تا آب نیل از روی آن بگذرد و به همه شهر برسد تا مردم در این بهره یکسان باشند و برکت آن حضرت به طور مساوی به همه مردم برسد بنابراین پس از مرگ حضرت یوسف، او را در تابوتی از سنگ مرمر نهاده و میان رود نیل دفن کردند. (مجمع البیان، ج 5، ص 266262)
ماجرای جابجایی مقبره حضرت یوسف و محل فعلی آن
پیکر حضرت یوسف تا مدت ها در رود نیل دفن بود، تا اینکه مدتی ماه (بر اثر ابرهای متراکم) بر بنی اسرائیل طلوع نکرد، خداوند به حضرت موسی علیه السلام وحی نمود که استخوانهای یوسف را از قبر بیرون آورد تا ماه را بر آنها طالع سازد.
موسی علیه السلام از مردم پرسید که چه کسی از محل دفن حضرت یوسف با خبر است؟ گفتند:پیرزنی آگاهی دارد. موسی علیه السلام دستور داد که آن پیرزن را که از پیری، فرتوت و نابینا شده بود، نزدش آوردند. حضرت موسی علیه السلام به او فرمود:«آیا قبر یوسف را می شناسی؟» پیرزن عرض کرد:آری. حضرت موسی علیه السلام فرمود:ما را به آن اطّلاع بده. او گفت:اطلاع نمی دهم مگر آن که چهار حاجتم را بر آوری :
اول: این که پاهایم را درست کنی.
دوم: اینکه از پیری برگردم و جوان شوم.
سوم: آن که چشمم را بینا کنی.
چهارم: آن که مرا با خود به بهشت ببری.
از طرف خدا به موسی علیه السلام وحی شد، حوائج او را برآور. حوائج پیر زن برآورده شد. آن گاه او مکان قبر یوسف علیه السلام را نشان داد. موسی علیه السلام در میان رود نیل جنازه یوسف علیه السلام را که در میان تابوتی از مرمر بود بیرون آورد و آن گاه ماه طلوع کرد. (علل الشرایع، ص 107 بحار، ج 13، ص 127)
به گفته یاقوت حَمَوی تاریخ نویس قرن ششم و هفتم قمری، حضرت موسی پیکر حضرت یوسف را در فلسطین دفن کرد. ( یاقوت حموی، معجم البلدان، 1995م، ج1، ص478)
آرامگاه حضرت یوسف نبی(ع) اکنون در نزدیکی شهر نابلس از شهرهای فلسطین و در شش فرسخی بیت المقدس، در مکانی به نام قدس خلیل است.
حضرت یوسف چند سال عمر کرد؟
احتمالا داستان حضرت یوسف از انداختنش به چاه و داستان عشق زلیخا به او و در زندان بودن و تعبیر خواب او و سپس رسیدن به مقام عزیز مصر را شنیده اید. حضرت یوسف جزء انبیای بزرگوار الهی می باشد و آیات سورة یوسف بر دانش ، بردباری و عصمت شگفت آور حضرت یوسف شهادت می دهد. قرآن ، سرگذشت او را به عنوان "اسوه تقوا" و مظهر عفت و عصمت بیان می کند.
عمر با برکت حضرت یوسف 120 سال بوده است. (مسعودی، اثبات الوصیة، 1384ش، ص74) او همواره در این مدت مردم را به خدا پرستی و انجام کارهای خوب و نهی از بدی ها سفارش نمود.
پیامبر بعد از یوسف که بود؟
فرزندی که پیامبران بنی اسرائیل از نسل او می باشند، لاوی فرزند یعقوب است. در روایت از امام صادق نقل شده که چون زمان رحلت حضرت یوسف فرارسید،آل یعقوب را که در آن وقت هشتاد نفر بودند، جمع کرد و گفت:قبطیان بر شما غالب خواهند شد و شما را اذیت می کنند .نجات تان توسط فردی از نسل لاوی است که نام او موسی و پسر عمران است. (علامه مجلسی ،حیوه القلوب ، ج 1 ،ص 584). حضرت موسی به سه واسطه به لاوی می رسد.
به گفته مسعودی تاریخ نگار مسلمان قرن چهارم قمری،هنگامی که مرگ یوسف فرا رسید، خدا به او وحی کرد که نور و حکمت را که در دست دارد، به ببرز بن لاوی بن یعقوب بسپارد. آنگاه یوسف، ببرز بن لاوی را با آل یعقوب که در آن روز هشتاد مرد بودند، احضار کرد و به آنها گفت به زودی گروهی بر شما غالب می شوند و شما را به عذاب سختی دچار می کنند، تا اینکه خدا شما را به وسیله یکی از فرزندان لاوی که نامش موسی است، کمک کند. (مسعودی، اثبات الوصیة، 1384ش، ص74)
حضرت یوسف فرزندانی به نام های منسی و افرائیم داشته است. (دایره المعارف بزرگ اسلامی ،ج 8 ، ص 129.) یوشع بن نون از فرزندان افرائیم بن یوسف بعد از حضرت موسی به نبوت رسید. بر اساس برخی روایات مدت سی سال بعداز حضرت موسی زنده بود. (سید هاشم رسولی محلاتی، تاریخ انبیا،ج 2 ، ص 181)