مهتاب کرامتی بانوی سینمای ایران کسی که هم بازیگر است، هم طراحی لباس و دکوراسیون می کند و مهم تر از همه اینکه سال ها ست سفیر صلح یونیسف در ایران است.
اسم بچه ها را که می شنود چشم هایش برق می زند، انگار تمام انرژی های خوب دنیا در او جمع شده تا همه آنها را صرف یاری مردمان سرزمینش کند. در ادامه از نقش آفرینی هایش در سینما تا مفهوم زیبایی از زبان کسی که زیبایی چهره اش درست مثل قلب مهربانش به دل می نشیند، هرچه باشد او سفیر مهربانی و صلح یونیسف است؛ یک مهرماهی صلح طلب.
چگونه هنرپیشه شدم!
من کلاس های بازیگری آقای تارخ را رفتم. قبل از پایان دوره به من کار اصحاب کهف که سریال تلویزیونی بود پیشنهاد داده شد، البته بعد از اتمام کار اصحاب کهف دوباره برای اتمام دوره به کلاس ها برگشتم.
تا قبل از بازیگری به چه کاری مشغول بودید؟
مهتاب کرامتی :درسم تمام شده بود. در رشته میکروبیولوژی درس خوانده بودم. اما دلم می خواست وارد عرصه هنر شوم ولی از طریق آکادمیک . آن موقع بود که کلاس های بازیگری آقای تارخ به من پیشنهاد داده شد که به نظرم دوره های بسیار عالی ای بود. هنوز هم از آموخته هایم، استفاده می کنم.
سال 75 بود که به کلاس های بازیگری رفتم و یک سال بعد هم بازیگری را شروع کردم. ما اتود می زدیم از ما فیلمبرداری می شد و آرشیو تمرینات مان باقی می ماند. دوستانی که می خواستند برای نقش هایشان بازیگر انتخاب کنند، می آمدند و به آن آرشیو مراجعه می کردند. خب آنها تمریناتم را دیدند و من انتخاب شدم. در عین حال قبل از پخش سریال اصحاب کهف مشغول بازی در فیلم سینمایی مردی از جنس بلور کار آقای سهیلی بودم. در همان سال در 4 فیلم کار کردم و یک تئاتر هم بازی کردم. منظورم این است که برای من همه چیز همزمان اتفاق افتاد. آن سال یکی از شلوغ ترین سال های کاری ام بود. از آن به بعد از این اتفاق پرهیز کردم به این دلیل که پیشنهاد خیلی زیاد بود اما فکر می کردم بازیگر باید تمام تلاشش را بکند که چهره اش تکراری نشود و یک نقش را تکرار نکند. باید سعی کند همیشه دیده نشود و شاید عدم حضور در تلویزیون به طور دائم به همین دلیل بود. به این دلیل که دیگر سریال هایی مثل خاک سرخ که خیلی شاخص باشند به ندرت اتفاق می افتند. درواقع من از تکرار شدن پرهیز کردم.
این پرهیز از بازی در نقش های مختلف را کسی به شما توصیه کرد یا تصمیم خودتان بود؟
من همیشه برای انتخاب نقش هایم با تعدادی از دوستانم مشورت می کنم. تعداد این مشاوره ها خیلی زیاد نیست اما چند نفری هستند که نظرشان را قبول دارم.خانوادهام دوست نداشتند بازیگر شوم
برای کسانی که می خواهند وارد دنیای بازیگری شوند چه توصیه ای دارید؟
مهتاب کرامتی :همیشه این نکته را به کسانی که به من مراجعه می کنند، گفته ام، اگر قرار است وارد دنیای هنر شوید و بازیگر شوید حتما درس بازیگری بخوانید، یعنی از طریق آکادمیک این هنر را دنبال کنید؛ تحصیلات آکادمیک هم می تواند دانشگاهی باشد هم کلاس های آزاد بازیگری که حداقل مطمئن هستیم کلاس های خوب و موثری هستند.
آن موقع که من کار را شروع کردم تعداد کلاس ها خیلی محدود بود، آن زمان کلاس های امین تارخ بود و کلاس های مرحوم استاد سمندریان. برای آن دسته از کسانی که می خواهند وارد سینما شوند بی نهایت صحبت دارم. آن زمان که ما می خواستیم به کلاس بازیگری برویم باید با خانواده هایمان می جنگیدیم تا به ما اجازه رفتن به این دوره ها را بدهند. خانواده خود من به هیچ عنوان راضی نبودند من بازیگر شوم. نگاه خانواده ها به سینما طور دیگری بود. الان علاوه بر تغییر نوع نگرش تعداد کلاس های بازیگری هم زیاد شده و مقوله بازی راحت و در دسترس است. در آن دوره ما باید کلی تست می دادیم و هر کسی را هم قبول نمی کردند که حتی به راحتی تست دهد. الان دوستان عزیزی که می خواهند وارد عرصه بازیگری شوند خیلی قدر آن را نمی دانند یا شاید خیلی برای آن تلاش نمی کنند.
مادرم از ما درسخوانتر بود!
معمولا دختری که تحصیلش را به اتمام رسانده، شغلش را دارد، ازدواج هم کرده است دیگر جرات تغییر مسیر ندارد. آن هم تغییر مسیری که شما از رشته میکروبیولوژی به سمت دنیای هنر داشتید چه اتفاقی افتاد که شما این جسارت را پیدا کردید؟
من درسم را تا پایان خواندم. خانواده من علم را ترجیح می دهند. مادرم همزمان با من فوق لیسانس می خواند، خواهرم داروسازی می خواند و ما هر سه با هم دانشجو بودیم البته مادرم همیشه شاگرد اول بود. حتما یادتان هست آن موقع نمی شد همزمان در دو رشته تحصیل کرد. یکی از دوستانم که هم دانشگاهی ام بود در نیمه کار رشته میکروبیولوژی را ول کرد و کلاس های سوره را ادامه داد و از آن طریق وارد عرصه هنر شد. او جسارتش از من بیشتر بود. اما من درسم را تمام کردم. بعد از آن هم فکر کردم خب دیگر امیدی نیست چون فکر می کردم بدترین حالت شروع بازیگری از طریق آشنایی هایی است که در خیابان به تو پیشنهاد بازی دهند.
با آرایش بازیگر نخواهید شد
مهتاب کرامتی :بعضی از خانم ها می آیند هفت قلم آرایش کرده اند ما آنها را حتی راه هم نمی دهیم که وارد ساختمان شوند. ما می گوییم باید ظاهرتان از ابتدا ظاهر یک دانشجو و دانش آموز باشد که ما بدانیم برای شما چه چیزهایی اهمیت دارد و بعد از آن وارد مراحل آشنایی آنها با هنر و سطح مطالعات و آشنایی آنها با ادبیات و شعر و سینما و تئاتر می شویم. بعضی ها از ابتدا هدف شان این است که با چهره، فیزیک و نوع آرایش و برخوردشان به شما بگویند که من باید انتخاب شوم، در فیلم بازی کنم و تبدیل به یک سوپراستار شوم.اما اصلا چنین اتفاقی قرار نیست پیش بیاید.
در دنیا زیبا بودن یک بازیگر امتیاز منفی برای او نیست. مثلا کری گرانت هیچ وقت حاضر نبود بدون کت و شلوار حاضر شود.این اتفاق در ایران خیلی برای یک بازیگر امتیاز خوبی نمیشود مثلا شما در اسب حیوان نجیبی است سعی داشتید با ظاهر متفاوت دیده شوید.
چرا باید یک بازیگر خوش چهره اصرار به شکستن ظاهرش داشته باشد؟
مهتاب کرامتی :من مسیر تغییر چهره را از خاک سرخ در تلویزیون و در مدیوم سینما از فیلم بیست شروع کردم. برای خود من این کارها تجربه لذتبخشی بود چون می دانستم در آن حیطه تعداد نقش هایی که به من فکر می شود و من می توانم در آنها ایفای نقش کنم بیشتر است. این برای یک بازیگر ایده آل است که بتواند در نقش های متفاوت بازی کند و فقط یک استایل را تکرار نکند. البته آن هم روشی است که شاید خیلی از دوستان به آن توجه نکنند. ولی من احساس کردم یا حداقل سعی کرده ام روش متفاوت تری داشته باشم. همچنین دوست دارم با کارگردان های جوان و جسور کار کنم که ایده متفاوت تری برای حضور در سینما دارند. آشنایی من با کاهانی باعث شد که یکی از این تجربه ها شکل بگیرد. البته این تجربه دلیل بر آن نیست که تا ابد بخواهم چهره ام را بشکنم. اما این ترس را هم ندارم که اگر قرار شد این اتفاق بیفتد پا پس بکشم. اما از آنجایی که باید تلاش کرد که این موضوع تکرار نشود و به کلیشه تبدیل نشود فیلم هایی را هم بازی می کنم که چهره خود واقعی من است. مثلا در کارهایی مثل چیزهایی هست که نمی دانی، گریمور به من می گفت خب چه کار کنیم. گفتم همان کاری که خودم همیشه می کنم. همان بودم و در فیلم همان اتفاق افتاد. آن نوع ظاهر برای خودم ایده آل است ولی نمی شود این دو مسیر جایگزین هم شوند، دوست دارم هر دو راه را با هم ادامه دهم و جلو بروم.
زود بخواب، صبحانه را کامل بخور و...
چطور جوانی خود را حفظ میکنید؟ آیا مراقبت های خاصی برای انجام ظاهر لازم است؟
مهتاب کرامتی :من سعی می کنم شب ها خیلی زود بخوابم، به تغذیه ام می رسم و پرخوری نمی کنم. به دلیل اینکه مادرم متخصص تغذیه است و در خانواده ای بزرگ شده ام که خیلی به نوع خورد و خوراک توجه می شود. صبح ها ساعت 8- 03/7 بیدار می شوم. حتما 8 ساعت در روز را می خوابم. شب ها زود شام می خورم و معتقدم نباید لحظه ای که می خواهی بخوابی شام بخوری. چون اگر این کار را انجام دهی کابوس می بینی. (یعنی من می بینم) صبح ها که بیدار می شوم حتما آب می خورم. ولی آب خیلی یخ نمی خورم. آب خوردن جزو جدایی ناپذیر زندگی من است و آب را با درجه حرارت اتاق یکنواخت می کنم. زیرا آب خیلی یخ می تواند اذیت تان کرده و ایجاد اسپاسم معده کند. صبحانه را حتما کامل می خورم. زیرا این موضوع می تواند کمک کند که اندامم ثابت بماند. برنج را محدود می خورم و اگر قرار باشد همراه با غذایم برنج بخورم حتما شام کمتری می خورم، من با خانواده ام زندگی می کنم طبیعی است که غذای ایرانی در خانه جایگاه همیشگی را دارد. اما شام در خانه ما همیشه سبک سرو می شود اکثرا یا سبزیجات پخته می خوریم یاسالاد یا حتی نان و پنیر.
صورت طبیعی بهتر است
مهتاب کرامتی :خیلی ها فکر می کنند با هفت قلم آرایش زیباتر به نظر می رسند در صورتی که آراستگی با میکاپ متفاوت است. من کسانی را می بینم که بعضی مواقع با خودم می گویم اینهایی که با این ظاهر به خیابان می روند وقتی به یک مهمانی دعوت می شوند با چه ظاهری می روند. خب این سلیقه است شاید بعضی ها بپسندند اما من به هیچ وجه نمی توانم با این تیپ قیافه ها کنار بیایم. به نظر من سادگی خیلی خوب است. خود من هیچ وقت موهایم را رنگ نکرده ام. من اهل آن نیستم که بخواهم در چهره ام تغییر و تحول ایجاد کنم در عین حال سعی می کنم همیشه آراسته و مرتب باشم. اگر قرار است لباس بپوشم سعی می کنم طوری بپوشم که همه چیز با هم هماهنگ باشد. قرار نیست نوع پوششم توی ذوق بزند یا ظاهرم مثل فلش برق بزند. در کل نمی خواهم با ظاهرم جلب توجه کنم. البته نمی توان به دخترخانم ها گفت چرا با این شکل و شمایل خودتان را درست می کنید چون همه چیز به سلیقه برمی گردد.
تغذیه سالمی که مدیون مادرم هستم
مهتاب کرامتی :در کل این روال زندگی یعنی زیاد نخوردن و سبزیجات را به صورت سالم خوردن (نه سرخ کرده) را مدیون مادرم هستم، مثلا قورمه سبزی مادر من با تمام قورمه سبزی ها متفاوت است به هیچ عنوان سیاه رنگ نیست. سبزی آن خیلی سرخ نمی شود زیرا مادرم آن را بخارپز می کند. ما غذای فریزری نمی خوریم تا آنجایی که امکان دارد سعی می کنیم غذا را به صورت تازه صرف کنیم.
صبحانه را فراموش نکنید
مهتاب کرامتی :خیلی ها به دلیل تنبلی شان صبحانه نمی خورند. اما خوردن صبحانه به شما کمک می کند در طول روز کمتر غذا بخورید. من نتیجه گرفته ام که خوردن صبحانه خیلی کمک می کند به ثابت نگه داشتن وزن و مهم تر از آن سلامت. به همین دلیل اگر قرار باشد در یک وعده پرخوری کنم آن وعده حتما صبحانه خواهد بود.
تمرین کنید که آرام غذا بخورید
مهتاب کرامتی :کاری را که از دوستم یاد گرفته ام و خیلی سخت است آرام غذا خوردن است. آرام غذا خوردن کمک می کند که همیشه فرم بدن یک طور باقی بماند، برای اینکه همیشه بعد از 20 دقیقه مغز فرمان می دهد که تو سیری. حالا اگر در این 20 دقیقه حجم کمتری غذا خورده باشی خیلی موفق تری. فرانسوی ها بیشتر موقع غذا خوردن حرف می زنند و معاشرت می کنند اما ما ایرانی ها عادت داریم تندتند غذا بخوریم. خب فرهنگ ما اینطور است که غذای سرد دوست نداریم. البته نوع تغذیه ایرانی سنتی خیلی می تواند به سلامت ما کمک کند. سبزی خوردن، سالاد، ماست اینها غذاهایی هستند که به سلامت ما کمک می کند.
اهمیت به مد و رنگ ها
مهتاب کرامتی :در دوره ای که تولیدی لباس داشتم خیلی به موضوع مد اهمیت می دادم همیشه حواسم را جمع می کردم که در هر فصلی چه رنگی مد است و خیلی برایم مهم بود که مدهایی که خارج از ایران بورس بود را بتوانم ایرانیزه کنم و در ایران بیشتر از آن استفاده کنم. برای اینکه ممکن است ما از خیلی از چیزها خوش مان بیاید ولی هیچ وقت جایی را نداشته باشیم که از آن استفاده کنیم. خیلی از لباس های خانم ها معمولا در کمد باقی می ماند برای اینکه جای پوشیدن آن را پیدا نمی کنند. در حال حاضر خیلی کمتر به موضوع مد اهمیت می دهم. یکسری رنگ ها همیشه مد هستند آنها را ترجیح می دهم. بعضی از رنگ ها هم به شما یک انرژی می دهد که به نظر من به مد مربوط نیست. البته شاید زیاد دیده شدن آن رنگ است که شما دلتان می خواهد آن رنگ لباس را داشته باشید.
دغدغه بالا رفتن سن
مهتاب کرامتی :نمی توانم بگویم به بالا رفتن سن فکر نمی کنم اگر اینطور بگویم دروغ گفته ام. می دانم دغدغه بالا رفتن سن خانم ها به خصوص در بین سینماگرها خیلی اهمیت دارد. به خصوص در ایران که فیلمنامه ها بیشتر داستان های مردانه دارد که به زن ها کمتر توجه می شود. اما من در کنار بازیگری به کارهایی که به آن علاقه مند بودم را شروع کردم، مثل کار یونیسف و تبعات دیگر آن. این کار به من آرامش می دهد که اگر قرار باشد به دلیل بالا رفتن سنم کمتر فعالیت سینمایی داشته باشم کارهای جالبی برای انجام دادن داشته باشم، یعنی اینطور نیستم که بخواهم به طور کامل زندگی کاری ام را تحت الشعاع قرار دهم.