بیوگرافی و مصاحبه جذاب با مهسا کرامتی درباره زندگی شخصی اش
- نام: مهسا
- نام خانوادگی: کرامتی
- تاریخ تولد: 1360
- محل تولد: تهران
- پیشه: بازیگر
- زمینه فعالیت: سینما و تلویزیون
- سال های فعالیت : 1375 تا کنون
- همسر: راما قویدل
- فرزندان: امیر مانی
----------------------------------------------------
کودکی مهسا کرامتی
زندگی خصوصی مهسا کرامتی بازیگر سینما و تلویزیون
مهسا کرامتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران سال 1360 در تهران متولد شد. وی دانش آموخته مدیریت بازرگانی است. این بازیگر با بازی در سریال خط قرمز به شهرت رسید. مهسا کرامتی همسر راما قویدل و عروس امیر قویدل می باشد.
امیرمانی پسر مهسا کرامتی
ازدواج و همسر مهسا کرامتی
مهسا کرامتی در سال 1387 با راما قویدل فرزند مرحوم امیر قویل که از کارگردانان با سابقه بود ازدواج کرد این دو در مرداد 94 صاحب یک فرزند پسر بنام امیرمانی شدند.
مهسا کرامتی و پسرش امیرمانی قویدل
بیوگرافی راما قویدل همسر مهسا کرامتی
راما قویدل متولد 2 فروردین 1355 در تهران، کارگردان است. او علاوه بر کارگردانی فیلمنامه نویسی و کارهای تدوین نیز میکند، وی فعالیت سینمایی خویش را با کار دوبله از سال 1367 آغاز نموده است وی بعد از مدت ها در سال 1386 اولین فیلم بلند خود بنام چاقی رو تجربه کرد.
راما قویدل همسر مهسا کرامتی و پسرشان امیرمانی
بازیگران مورد علاقه
خیلی به سینما نمی روم ولی با توجه به کارهایی که دیده ام بازی آقای آتیلا پسیانی را می پسندم ضمن اینکه من بازی حمید فرخ نژاد را خیلی دوست دارم چون بازیگری را هنوز ندیدم که بتواند به اندازه آقای فرخ نژاد جلوی دوربین بازی نکند جلوی دوربین بازی نکردن خیلی سخت است.
مهسا کرامتی و حمید فرخ نژاد و علی مصفا در فیلم چاقی
شروع فعالیت هنری مهسا کرامتی در سینما و تلویزیون
اولین حضور مهسا در فیلم تویی که نمی شناختمت بر میگردد، ان زمان تنها 6 سال داشت، سپس بعد از سالها و اتمام تحصیلات، دوره های بازیگری را در کانون سینماگران جوان گذراند. اولین حضور حرفه ای او در سینما بازی در فیلم محیا بود.
اولین بازی مهسا کرامتی در 6 سالگی
شهرت مهسا کرامتی با سریال خط قرمز
اولین حضور حرفه ای او در سریال خط قرمز بود، این سریال باعث مشهور شدن تعدادی از بازیگران جوان شد که مهسا کرامتی هم جز این بازیگران در سال 1380 در چند هفته به شهرت رسید.
فیلم شناسی مهسا کرامتی
سینمایی های مهسا کرامتی
- محیا (اکبر خواجویی 1386)
- مصائب دوشیزه (مسعود اطیابی 1385)
- قدمگاه (1382)
- خانه ابری (1365)
مهسا کرامتی در فیلم تلویزیونی
- چیزی شبیه معجزه (حسن برزیده)
- سکوت خدا (راما قویدل)
مجموعه تلویزیونی مهسا کرامتی
- خط قرمز (81–1380 قاسم جعفری)
- بازی پنهان
- شب آفتابی (1380)
- شهریار (1386)
- مرگ تدریجی یک رؤیا (1387)
- روز دیگر
- قرارگاه مسکونی (سید جواد رضویان 1387)
- رؤیای گنجشک ها (راما قویدل 1391)
با مهسا کرامتی بیشتر آشنا شوید
تجربه شگفت انگیز مادر شدن
از روزی که امیرمانی به دنیا آمده من به درکی از زنانگی رسیده ام که تا قبل از او نداشتم. به طوری که فکر می کنم یک زن با مادر شدن به تکامل می رسد. مادرشدن و به دنیا آمدن فرزندم باعث شده ابعادی را در وجودم پیدا کنم که تا قبل از این نمی دانستم چنین ابعادی را در وجودم دارم. در قرآن و کتاب های آسمانی آمده است که خداوند از روح خود در وجود انسان دمیده است و من حالا این روح خداوندی را بهتر حس می کنم. با مادر شدن دل تان بزرگ و صبرتان بیشتر می شود. سال ها قبل وقتی به کلاس های مولوی شناسی می رفتم استاد عزیزی داشتم که در تفسیر یکی از اشعار مولانا گفتند اول خدا عاشق بنده شده است و بعد بنده عاشق خداوند می شود. تمام این احساسات را می توان در ابعاد کوچک تر با مادرشدن حس کرد. من فکر می کنم خداوند توجه ویژه ای به جنس زن داشته است؛ یعنی وقتی شما یک زن آفریده می شوید اجازه تجربه هایی را پیدا می کنید که با مرد بودن هرگز نمی توانستید آنها را تجربه کنید و وقتی به این درک می رسید که تجربه مادر شدن را داشته باشید.
عکس دو نفره مهسا کرامتی و فرزندش
نسبت به بچه دار شدن تردید داشتم
ما هفت سال است ازدواج کرده ایم و تا چند سال پیش اصلا به بچه دار شدن فکر نمی کردیم و گاهی حتی فکر می کردیم که شاید اصلا نخواهیم که بچه دار شویم . تا قبل از اینکه فرزندم به دنیا بیاید بچه ها را خیلی دوست داشتم ولی نسبت به بچه دار شدن دچار تردید بودم؛ بنابراین خیلی به این موضوع فکر نمی کردم و تصوری هم از بچه دار شدن در ذهنم نبود؛ مثلا به این فکر نمی کردم که بچه دار شدن چقدر می تواند شیرین یا سخت و دارای مسوولیت سنگین باشد و... شاید به همین خاطر با تولد امیرمانی همه چیز به نظرم خیلی جدید بود.
غذا دادن مهسا کرامتی به پسرش امیرمانی
بازی در یک فیلم سینمایی در دوران بارداری
به نظرم منعی برای فعالیت اجتماعی خانم ها در دوران بارداری وجود ندارد؛ البته این کاملا بستگی به شغل افراد دارد؛ مثلا اینکه چقدر سخت و سنگین باشد یا احتمال آسیب رسیدن به مادر و جنین وجود داشته باشد. به هرحال شما در طول بارداری مسوولیتی سنگین را پذیرفته اید و در آن دوران مسوول فرد دیگری در درون جسم خود هستید و نمی توان با خودخواهی گفت:« من الان دلم می خواد کار کنم و حالم با کار کردن خیلی بهتره» و به عواقب قضیه فکر نکرد.
من در روز سوم فیلمبرداری فیلم «چاقی» به کارگردانی همسرم متوجه شدم باردارم و قبل از شروع کار نمی دانستم. روزهای سختی را در این دوران تجربه کردم چون معمولا خانم ها در دوران سه ماهه اول بارداری دچار عوارضی می شوند که من هم به شکل شدید این عوارض را داشتم. زمان فیلمبرداری این فیلم اذیت شدم اما همه سعی ام را می کردم که مراقب سلامتم باشم . مورد دیگری که حین کار ناراحتم می کرد این بود که سایر عوامل فیلم هم خیلی سعی داشتند مراعات حال مرا بکنند و من مدام نگران این موضوع بودم که همکاران بازیگرم اذیت نشوند چون خیلی حواس شان به من بود که موقع فیلمبرداری سرحال باشم و با تکرار پلان ها ناراحت نشوم.
مهسا کرامتی و علی مصفا در فیلم چاقی
یوگای دوران بارداری
در دوران بارداری به کلاس یوگای بارداری رفتم که با یوگاهای معمولی کاملا فرق دارد و حتما باید زیر نظر متخصص و در شرایط خاص باشد. در این دوران خیلی موسیقی گوش می کردم؛ البته شنیدن موسیقی جزو عادت های من است چون به موسیقی علاقه مندم ولی خب در دوران بارداری و بخصوص وقتی فیلمبرداری فیلم تمام شد و وقت آزاد بیشتری داشتم به صورت مداوم موسیقی گوش می کردم. همین طور در این دوران حسابی در مورد تربیت کودکان، روحیات بچه ها و شرایط جسمی نوزادان کتاب و مقاله های اینترنتی خواندم تا یک سری اطلاعات اولیه را به دست آورم. البته این را هم اضافه کنم این مطالعات مرا دچار وسواس نکرد چون معتقدم نباید بچه را از روی کتاب بزرگ کرد چون هر بچه ای دارای خلق و خو و روحیات خودش است و نمی توان برای تربیت کودک صرفا متکی به کتاب و مقاله بود.
عکس مجلسی مهسا کرامتی و همسرش در یک مراسم
نگرانی های مادرانه
روز تولد امیرمانی وقتی من را از اتاق عمل بیرون آوردند و تازه به هوش آمده بودم خیلی تلاش می کردم تا از همسرم و خانواده ام بپرسم:« بچه سالم است؟» البته ما همه آزمایش ها و مراقبت ها را انجام داده بودیم ولی به هرحال این نگرانی همیشه وجود دارد و من هم دوست داشتم خیالم راحت شود ولی هرچقدر سعی کردم نتوانستم این جمله را به زبان بیاورم و نمی توانستم حرف بزنم و مرتب دستم را بالا و پایین می آوردم و کسی هم متوجه منظورم نمی شد.(می خندد) تا اینکه بالاخره پسرم را آوردند و با دیدنش خیالم راحت شد. به گفته مادرم فقط یک ربع طول کشید تا پرستارها امیرمانی را مرتب کنند و در آغوش من بگذارند ولی آن یک ربع برای من به اندازه چندین ساعت گذشت.
امیرمانی قویدل پسر مهسا کرامتی و راما قویدل
این غریبه فرزند من است؟
در دوران بارداری مادرها خیلی زودتر از پدرها به بچه علاقه مند می شوند و این موضوع هم طبیعی است چون جنین در وجود مادر رشد می کند و مادر با او اخت می شود ولی وقتی برای اولین بار پسرم را درآغوشم گذاشتند احساس کردم غریبه است و مدام فکرمی کردم:« یعنی این همان بچه ای هست که توی شکم من بود؟ »(می خندد) تا نیم ساعت به این فکر می کردم که حالا من باید با این نوزاد چه کار کنم؟ آیا می توانم دوستش داشته باشم؟ تا اینکه بالاخره از شوک اولیه خارج شدم و به مرور توانستم خودم را پیدا کنم.
جشن سه نفره مهسا کرامتی و خانواده اش
کمک نخواستم
اعضای خانواده مان همیشه کنارمان بوده اند و می توانم این طور بگویم که افرادی بوده اند که برای نگه داری و مراقبت از فرزندم به من کمک کنند اما از کسی کمکی نخواسته ام.(می خندد) چون دوست داشتم تمام لذت بزرگ کردن فرزندم و همه این تجربه شیرین برای خودم باشد و از لحظه لحظه بودن در کنارش کیف کنم. دلم می خواست همه این لذت مال من باشد چون کلا در زندگی اینطوری ام که همه چیز را با هم می خواهم. (می خندد)
دختر یا پسر بودن فرزندم برایم فرقی نداشت
دختر یا پسر بودن فرزندم اصلا برایم مهم نبود و به این فکر نمی کردم که جنسیت فرزندم حتما باید پسر یا دختر باشد. البته خانواده همسرم چون دارای سه فرزند پسر هستند دوست داشتند بچه ما دختر باشد ولی برای خودم هیچ فرقی نداشت.
عکس آتلیه ای مهسا کرامتی و پسرش امیرمانی
به یاد زنده یاد امیر قویدل
نام مانی را من و همسرم با هم انتخاب کردیم ولی من دوست داشتم حتما پسرم نشانه ای از پدر همسرم (امیر قویدل ) را داشته باشد . به خاطر همین اسم امیر مانی را برای پسرم انتخاب کردیم. خاطره خیلی پررنگی که از ایشان دارم مربوط می شود به زمانی که ایشان در بیمارستان بستری بودند. آخرین باری که ایشان را دیدم برای ملاقات رفته بودیم و مرتب با ایشان صحبت می کردیم و بهشان قوت قلب می دادیم و آرزو می کردیم زودتر از بیمارستان مرخص شوند.
مهسا کرامتی و همسرش در کنار دوستان هنرمندشان بعد از یک نمایش
وسواسی نیستم
سعی می کنم محیط اطراف پسرم کاملا تمیز باشد اما از آن مادرهای وسواسی نیستم. امیرمانی هم مانند نوزاد های دیگر هرچه دم دستش باشد به سمت دهانش می برد و من هم هیچ وقت مانعش نمی شوم و فقط سعی می کنم همان طور که گفتم محیط و وسایل تمیز باشند.
موافق قرتی بازی هایی که مد شده نیستم
یک سری قرتی بازی ها جدیدا مد شده که من با آنها موافق نیستم؛ مثلا تازگی دیده ام که آتلیه مخصوص دوره بارداری افتتاح شده یا اینکه از کف پا و انگشت و فرق سر نوزاد کلی عکس می گیرند.(می خندد) یا به جای تولد برای بچه ها ماه گرد می گیرند. یا اینکه پیش از تولد بچه برای تم اتاقش برنامه ریزی می کنند و همه وسایل را با همان تم می خرند و با وسواس هدیه هایی از همان تم برای مراسم تولد بچه تهیه می کنند که به مهمانان بدهند و... من اصلا این لوس بازی ها را نمی فهمم. (می خندد) آخر بچه نوزاد چه شناختی از شخصیت های کارتونی مثل پو،کیتی و ... دارد ؟ اتاق نوزاد فقط باید شاد و رنگین باشد چون بچه ها رنگ های شاد را دوست دارند.
پسر من حتی هنوز اتاق شخصی ندارد. خانه ما دوخوابه است و یکی از اتاق ها مخصوص کار همسرم است و فکر کردیم چون همسرم از آن اتاق پول در می آورد نمی توانیم آن اتاق را به امیرمانی بدهیم. (می خندد) بنابراین پسرم هنوز اتاق شخصی ندارد و فکر می کنم تا دو، سه سالگی هم به اتاق شخصی نیاز نداشته باشد. البته بخشی از خانه متعلق به پسرم است و وسایل، تخت، کمد و اسباب بازی هایش را آنجا چیده ایم.
راما قویدل و پسرش امیرمانی در یک مراسم
پسرم آرام است
پسرم،کودکی آرام است و اصلا از آن بچه هایی نیست که مدام گریه می کنند. امیرمانی خوشرو است و هر کس با او حرف بزند در جواب لبخند می زند و اهل غریبگی هم نیست.
با تک فرزندی موافق نیستم
با تک فرزندی موافق نیستم اما ممکن است ما هم تصمیم بگیریم که همین یک فرزند را داشته باشیم چون همه شرایط را پدر و مادر نمی توانند برای یک کودک مهیا کنند و جز والدین شرایط پیرامونی و جامعه هم در این مورد نقش دارند. به هرحال محیط و شرایط باید امکانات و پتانسیل کافی را داشته باشد تا یک زوج به داشتن فرزند ترغیب شوند؛ بنابراین تصمیم برای داشتن فرزند دوم خیلی سخت است. این خیلی بد است که بچه ها تنها بزرگ می شوند، پدر و مادر نمی توانند همیشه در کنار فرزندشان باشند و تنهایی بعد از پدرو مادر برای یک تک فرزند خیلی سخت است. امیدوارم برای ما این طور نباشد و شرایط طوری باشد که بتوانیم به فرزند دوم فکر کنیم.
زندگینامه و عکسهای آتلیه ای مهسا کرامتی
به امنیت شغلی و آرامش فرزندم فکر می کنم
من تلاش می کنم که فرزندم وارد محیط کاری ما نشود تا از جاذبه سینما دور بماند. همیشه به همسرم هم می گویم وقتی پسرمان بزرگ شد او را با خودش به پشت صحنه کارهایش نبرد.
من از بچگی در سینما بزرگ شدم و سختی های این کار را خوب می شناسم. برای دوام در سینما باید هزار جان داشته باشید. در این شغل مدام در معرض این مساله قرار دارید که با عواطف، احساسات و افکارتان برخورد شود و شما را ناراحت کند. در این حرفه کسی امنیت شغلی ندارد و مدام باید با مشکلات دست و پنجه نرم کنید که این می تواند خلاقیت را در شما به عنوان یک هنرمند از بین ببرد؛ یعنی شما یک جورهایی، هم هنرمند هستید هم نیستید هم خلاقیت دارید و هم ندارید چون در نهایت نمی توانید به معنای واقعی کلمه آرتیست باشید وآن رها بودن و بلندپروازی را داشته باشید. من دلم می خواهد امیرمانی شغلی را انتخاب کند که در آن آرامش داشته باشد.
عکسهای مهسا کرامتی
مهسا کرامتی در کنار دوستان بازیگرش در خندوانه
عکس نوستالژی از کودکی مهسا کرامتی و امید آهنگر
عکسهای مهسا کرامتی در کنار همسر و پسرش
سلفی مهسا کرامتی با همسر و پسرش