وی فور یو
9 ماه پیش / خواندن دقیقه

مهمانی مرگبار 5 دانشجوی دختر و پسر تهرانی

مهمانی مرگبار 5 دانشجوی دختر و پسر تهرانی

دورهمی 5 دانشجوی دختر و پسر در تهران رنگ خون به خود گرفت و فاجعه ای مرگبار را برای آنها رقم زد.

دورهمی دانشجویان تهرانی رنگ خون به خود گرفت

صبح روز 23 بهمن ماه دختر جوانی در تماس با پلیس از درگیر شدن دوستانش در یک خانه خبر داد که ماموران کلانتری راهی محل شدند و با دو دختر و یک پسر جوان و مردی میان سال در پشت در خانه مواجه شدند که یکی از دختران به ماموران گفت دوستانم داخل این خانه با یکدیگر درگیر شده اند و در را باز نمی کنند.

ماموران با هماهنگی قضایی و بازپرس امیرحسین علیمردان اقدام به شکستن در خانه کرده و وارد خانه شدند.

دو جسد در پذیرایی

ماموران با ورود به خانه با جسد دختر جوانی روبرو شدند که به شکل بسیار فجیعی به قتل رسیده بود و چند متر جلوتر جسد پسر جوانی مشاهده شد که با ضربات متعدد قمه و چاقو کشته شده بود.

داخل یکی از اتاق ها نیز با پیکر زخمی و نیمه جان پسر جوانی به نام کامبیز مواجه شدند.

روز دیوار اتاق خواب با خون حرف S نوشته شده بود و کنار آن شمشیر خونی قرار داشت. در بازرسی از خانه مواد مخدر روانگردان از نوع قارچ کشف شد.

مرد جوانی که مالک آپارتمان بود در تحقیقات اولیه به ماموران گفت:من در مشاور املاک کار می‌کنم، زن میانسالی که استاد دانشگاه است و او را از قبل می‌شناسم چند روز قبل سراغم آمد و از من خانه‌ای برای اجاره موقتی خواست. من هم خانه‌ام را برای چند روز اجاره دادم و از ماجرای قتل‌ها بی‌خبر هستم.

در ادامه تحقیقات زن میان سال اظهار داشت:دخترم فهیمه با چند نفر از دوستانش یک برنامه بازی طراحی کرده بود و می‌خواست چند روزی با آنها روی برنامه کار کند. چون خانه ما تعمیرات داشت، از مرد املاکی که از دوستانم بود خواستم آپارتمانی به صورت موقتی به ما اجاره دهد. از آنجاکه 18 بهمن تولد دخترم بود او اصرار کرد که شب را با دوستانش در آن خانه بماند، من هم قبول کردم. اما صبح دخترم هراسان تماس گرفت و مدعی شد حال دوستانش بد است و خواست خودم را به آنجا برسانم، اما از ماجرای قتل‌ها بی‌خبر هستم.

پس از تحقیقات اولیه با دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی فهیمه، مادرش، دوست وی و مرد املاکی تا تکمیل تحقیقات و روشن شدن زوایای پنهان این جنایت هولناک بازداشت شدند.

قارچ‌های عجیب

فهمیه در بیان جزئیات حادثه مرگبار که دو نفر ا دوستانش کشته و یکی دیگر زخمی شده بود به بازپرس جنایی پرونده گفت.

نحوه آشنایی با دوستانت چگونه بود؟

من دانشجوی مهندسی برق هستم و در فضای مجازی با کامبیز، احمد (مقتول)، سحر (مقتول) و فتانه آشنا شدم. هر پنج نفر ما به ساخت انیمیشن علاقه داشتیم و تصمیم گرفتیم یک بازی طراحی کنیم. کامبیز و احمد مهندس کامپیوتر و همشهری بودند. سحر اهل یکی از شهرستان‌های شمال‌شرق کشور و دانشجوی انیمیشن بود و فتانه هم از یکی دیگر از شهرستان‌های شمال‌شرق کشور و دانشجوی گرافیک بود. مردادماه، هر چهار نفر به تهران آمدند و همدیگر را دیدیم. وقتی قرار شد با هم کار کنیم، از مادرم خواستم برای ما خانه‌ای اجاره کند.

دوستانت به چه شکلی کشته شدند؟

ساعت حدود 6 بعد از ظهر بود که کامبیز از خانه خارج شد و بعد از چند دقیقه برگشت. او دو نوع ماده مخدر به نام قارچ به همراه خود آورده بود. به ما گفت که قارچ‌ها اعتیادآور نیستند و حالمان را خوب می‌کنند. من و فتانه از قارچی با دوز پایین‌تر مصرف کردیم، اما او، احمد و سحر از قارچ پلاس مصرف کردند. ما دچار توهم شدیم و تا نیمه‌شب گفتیم و خندیدیم. سپس من و فتانه به اتاق رفتیم.

ساعت 4 صبح بود که کامبیز، احمد و سحر که حالشان اصلاً خوب نبود، وارد اتاق شدند و ما را بیرون کردند.

حدود دو ساعت بعد، صدای جر و بحث آنها از داخل اتاق به گوش رسید. سراغشان رفتیم. کامبیز گفت که حال احمد کمی بد شده و خودش او را آرام می‌کند. اما حال خودش خیلی بدتر بود.

یعنی چی حالش بدتر بود؟

می‌گفت تمام جهان از آن اوست و او حکمفرماست. احمد هم حرف‌هایی می‌زد، اما حال کامبیز وخیم‌تر بود. وضعیت سحر هم خوب نبود. بعد از چند دقیقه، صدای شکستن شیشه آمد. داخل که رفتیم، سحر را دیدیم که دست‌هایش خونی بود.

دقایقی بعد، ناگهان احمد با ما درگیر شد. کامبیز هم از ما دفاع کرد و با احمد درگیر شد. ما موفق شدیم از خانه فرار کنیم و به مادرم و پلیس زنگ زدیم. 

کامبیز شمشیر را از کجا آورده بود؟

در خانه یک شمشیر بود که کامبیز آن را به عنوان کادوی تولد برای من آورده بود. این شمشیر متعلق به یک شخصیت انیمیشن بود که من خیلی به آن علاقه داشتم و به همین دلیل کامبیز آن را برایم خریده بود.


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع