هنر تعریف کردن در زندگی
تعریف کردن یک هنر و مهارت در زندگی است . اغلب افراد دوست دارند که از دیگران تعریف و تمجید بشنوند. شنیدن تعریف از زبان دیگران اعتماد به نفس فرد را بالا میبرد و عزت نفس خاصی به او میبخشد . تعریف کردن یک رکن اساسی در زندگی است. در بعضی فرهنگ ها تعریف کردن از کودکان مرسوم بوده و در برخی دیگر، ابراز احساسات مثبت نسبت به بزرگ سالان پذیرفته شده است؛ به علاوه، افرادی که عزت نفس بالایی دارند نیز ممکن است تمجید و محبت بیش از اندازه را تحقیر کردن و کوچک شمردن خود تلقی کنند.
اگرچه بیشتر مردم دوست دارند تعریف و تمجید بشنوند، اما عده ای از این تمجیدها ناراحت می شوند و از خود واکنش های عجیبی نشان می دهند
هنر تعریف کردن، فقط یک مهارت قدرتمند اجتماعی نیست، بلکه یکی از اساسی ترین مهارت هاست. درواقع لازم نیست کارشناس باشید تا بتوانید این کار را خوب انجام دهید. فقط کافی است صادق باشید.
تعریف و تمجید یکی از خارق العاده ترین اجزای یک زندگی اجتماعی است که اگر به درستی انجام شود، چنان انرژی مثبتی ایجاد کرده و اوضاع را رو به راه می کند که گویی معجزه اتفاق افتاده است. تعریف و تمجید، از توجه به موقعیت ها و تلاش های ارزشمند دیگران نشات می گیرد. از این رو نوعی هوشیاری و توجه به آن ها محسوب می شود.
باید توجه خود را نسبت به پیشرفت های خوبی که پیرامون ما اتفاق می افتد، افزایش دهیم. زمانی که موقعیت تحسین برانگیزی مورد توجه قرار می گیرد، باید به زبان آورده شود تا نه تنها کسانی که مورد تحسین واقع می شوند، بلکه خود ما هم که تحسین می کنیم، از آن سود ببریم؛ چون آنان متوجه می شوند برایشان ارزش قائل شده ایم؛ بنابراین تعریف و تمجید، قدرت زیادی در انگیزه دادن به استمرار تلاش افراد دارد و آن ها را وادار می کند برای جلب تحسین بیشتر از سوی دیگران، بیشتر تلاش کنند.
تعریف کردن از اساسی ترین هنرها در زندگی است
تحسین ها هدایای کوچکی از عشق هستند که مطالبه و گدایی نمی شوند و به فرد می گویند که تو ارزش توجه کردن را داشته ای. تحسین، هدیه قدرتمندی است، اما به شرطی کارساز است که بازتاب صادقانه ای از آن چیزی باشد که فکر می کنیم، نه چیزی که از روی ناچاری به زبان می آوریم، تعریف و تمجید اگر صادقانه نباشد، به شکست می انجامد و گوینده را در نظر دیگران غیرقابل اعتماد جلوه می دهد و موجب شک و تردید آن ها در مورد انگیزه انجام این کار می شود و همین مورد می تواند تمام یک رابطه را تضعیف کند.
هنر تعریف کردن، فقط یک مهارت قدرتمند اجتماعی نیست، بلکه یکی از اساسی ترین مهارت هاست. درواقع لازم نیست کارشناس باشید تا بتوانید این کار را خوب انجام دهید. فقط کافی است صادق باشید. درواقع تحسین، یکی از زیباترین ابزارهای کسب مهارت های اجتماعی بیشتر است؛ چون سود برگشتی آن فوری و فوق العاده است و با تقویت جریان گفت و گو موجب پیشرفت روابط می شود. از آنجا که تعریف و تمجید، جهان را مکان بهتری می کند، هر کسی باید بداند چگونه این کار را انجام دهد و در ضمن باید متوجه شود که هر چه خاص تر باشد، بهتر است.
تعریف و تمجید زمانی بهترین نتیجه را دارد که صریح باشد و اتفاقی نباشد؛ بنابراین لازم است فضایی را به آن اختصاص دهید و در قالب یک جمله بیانش کنید. تعریف و تمجید از ظاهر دیگران موجب راحتی و احساس خوشحالی آنان می شود. اما در موقعیت هایی که مسئله شکل ظاهری افراد نیست، عمل نمی کند. اینکه به همکارتان بگویید امروز خوش تیپ شده، همیشه خوب است، اما نه در جلسه ای که درباره برنامه ریزی استراتژیک سازمان یا چیز دیگری است.
متاسفانه بسیاری از خانم ها تعریف و تمجید را بی اهمیت می پندارند. شاید خودتان هم در چنین موقعیتی قرار گرفته باشید؛ مثلا یک نفر به شما می گوید:«امروز عالی شدی!» و شما می گویید:«ولی احساس می کنم امروز زشت شدم!» یا از لباستان تعریف می کنند و در جواب می گویید:«اوه، این لباس کهنه س، خیلی وقته دارمش!» یا کسی به شما می گوید:«امروز واقعا سخنرانی فوق العاده ای داشتی!» و شما این طور جواب می دهید:«همین طوری در عرض پنج دقیقه همه چیزو رو سر هم بندی کردم.»
درواقع چنین پاسخ هایی بلافاصله جو مثبت را نابود کرده و طرف مقابل را ضایع می کند. آن ها از اینکه به شما توجه کرده اند و درباره چیز به این بی ارزشی نظر داده اند، احساس حماقت می کنند؛ چرا که با این کار، قضاوت طرف مقابل را بی اعتبار کرده اید.
برای پاسخ دادن به تحسین دیگران یک راه وجود دارد و آن این است که با بزرگواری لبخند بزنید. هنر دریافت تعریف و تمجید از طرف دیگران درس بزرگی به ما می آموزد. این هنر به ما می گوید احساسات ما چقدر شخصی هستند و فقط خودمان از آن ها خبر داریم و لزوما قابل مشاهده برای تمام دنیا نیستند. اغلب جهان پیرامون ما از احساسات ما بی خبر است و خودمان نیز همین طور. اگر جو مثبتی را که با تحسین ایجاد می شود، بپذیریم، می تواند آن قدر قدرتمند باشد که احساسات خود ما را هم تغییر بدهد.
چرا تعریف شنیدن از تعریف کردن سخت تر است؟
بسیاری از ما با این باور بزرگ می شویم که بخشیدن، بهتر از گرفتن است؛ زیرا این عقیده از ما در برابر خودخواه بودند محافظت می کند. با آگاهی از نیازهای دیگران، احترام گذاشتن به احساسات آن ها و مسئول بودن در برابر کسانی که شانس کمتری در زندگی داشته اند، خودمان را از خودشیفتگی ای که در دنیای امروز جریان دارد، حفظ می کنیم.
اما این اولویت دادن به بخشش، معایب پنهانی نیز دارد. آیا برایتان دشوار است که از جانب دیگران عشق، اهمیت و تحسین دریافت کنید؟ آیا وقتی کسی تلاش می کند تا کلام محبت آمیزی به شما بگوید یا هدیه ای تقدیمتان کند، در سکوت به خودتان می پیچید یا به خودتان اجازه می دهید که از اعماق وجود این مهربانی و توجه و ارتباط را دریافت کنید؟
دلایلی که موجب می شود تعریف شنیدن از تعریف کردن سخت تر باشد، عبارتند از:
1- مقاومت در برابر صمیمیت: پذیرفتن تحسین دیگران، ارتباط لحظه ای را به وجود می آورد.اولویت دادن به تحسین کردن در مقابل تحسین شنیدن، راهی است برای این که مردم را از خود دور نگه دارید و از قلبتان محافظت کنید. هر اندازه که از صمیمی شدن با دیگران می ترسیم، به همان اندازه خودمان را از دریافت هدیه یا تحسین دیگران منع می کنیم و در نتیجه از لحظه ارزشمند ارتباطی شیرین با آن ها محروم می شویم.
2- از دست دادن کنترل: وقتی از کسی تعریف می کنیم، تحت کنترل هستیم. شاید به زبان آوردن یک کلام محبت آمیز یا خریدن گل برای کسی، آسان باشد، اما آیا می توانیم خودمان را در محاصره حس خوب ناشی از دریافت یک هدیه قرار بدهیم؟ پذیرفتن تحسین دیگران، ما را وادار می کند از آن بخش مستعد وجودی خودمان استقبال کنیم و هرچه بیشتر در این حالت بمانیم. برای دریافت هدایای ساده ای که هر روز به ما ارائه می شود، مانند تعریف و تمجید یا لبخند صمیمانه، آماده تر خواهیم بود.
3- ترس از پیوندهای گذشته: وقتی تحسین دیگران با پیوندهای گذشته و بزرگ شدن ما از زمان کودکی همراه باشد، در دریافت آن معذب می شویم. ممکن است تنها زمانی تحسین شده ایم که به موفقیتی دست پیدا کرده ایم؛ مثل پیروز شدن در یک مسابقه ورزشی یا گرفتن نمرات خوب.
اگر احساس کنیم همان طور که بوده ایم، ما را نپذیرفته اند و فقط به خاطر پیروزی ها و موفقیت هایمان است که از ما تعریف می کنند، ممکن است در پذیرش تحسین دیگران احساس خطر کنیم؛ مثلا اگر پدر و مادر برای نمایش دادن به دیگران یا اینکه وانمود کنند والدین خوبی بوده اند، از ما تمجید کنند، ما تعریف و تمجید را سوءاستفاده تعبیر می کنیم؛ چون یادگرفته ایم که ما را نه به خاطر آنکه هستیم، بلکه به خاطر کاری که انجام داده ایم، دوست بدارند.
4- خودخواهی: به ما یاد داده اند که اگر تعریف های دیگران را قبول کنیم، آدم خودخواهی هستیم و نیز زندگی بیشتر رنج بردن است تا شاد بودن. بهتر است خودمان را انکار کنیم و زیاد فضایی را اشغال نکنیم و پهنای لبخندمان کمتر باشد و در مجموع، توجه زیادی را به خودمان جلب نکنیم و در نتیجه این شرطی شدن، از اینکه تحسین دیگران را بپذیریم، خجالت می کشیم. حس کاذب خودشیفتگی، حق اینکه به خودمان اهمیت بدهیم و باور داشته باشیم بیشتر از دیگران شایستگی داریم، امروزه بسیار شایع شده است.
براساس تحقیقات، ثروت به راستی می تواند این حس کاذب را به وجود بیاورد. اما باید متوجه خطرات مخرب خودشیفتگی در مقابل دوست داشتن خود که بازتابی از حس خودارزشمندی و لذت بردن از شادی های زندگی است، باشیم. پذیرفتن تحسین دیگران با تواضع و قدرشناسی موجب تعادل و پرورش ما می شود.
5- فشار برای جبران: ممانعت از پذیرش تحسین دیگران ممکن است حفاظت از خودمان باشد برای اینکه زیر دین کسی نباشیم. شاید به انگیزه طرف مقابل شک کنیم و از خودمان بپرسیم:«یعنی در عوض از من چه می خواهد؟» با این فرض که طرف مقابل با هدیه دادن یا تعریف کردن از ما قصد کنترل کردن یا فریب دادن ما را دارد، از خودمان در برابر هر گونه اجبار یا زیر بار منت او رفتن محافظت می کنیم.
تحسین، یکی از زیباترین ابزارهای کسب مهارت های اجتماعی بیشتر است
چرا بعضی ها از شنیدن تعریف و تمجید بیزارند؟
گرچه بیشتر مردم دوست دارند تعریف و تمجید بشنوند، اما عده ای از این تمجیدها ناراحت می شوند و از خود واکنش های عجیبی نشان می دهند؛ درواقع پرسش اینجاست که چه چیزی تعیین می کند یک فرد از شنیدن تعریف و تمجید لذت ببرد یا نه؟
تحسین و عزت نفس
اغلب، پذیرش تحسین دیگران از سوی ما بازتابی از عزت نفس خودمان و احساس عمیق ارزشمندی است که نسبت به خود داریم. گاهی تعریف و تمجید می تواند افراد دارای عزت نفس پایین را معذب کند، چرا که آن ها آنچه را که درباره خودشان می شنوند، از درون تکذیب می کنند.
درواقع اگر اعتقادمان این باشد که آدم ناخوشایندی هستیم، شنیدن تعریف و تمجیدهای دیگران درباره جذابیتمان باعث می شود احساس کنیم اصالت نداریم و به همین دلیل عصبی و ناراحت می شویم. اگر باور کنیم که باهوش نیستیم، زمانی که کسی با دست و دل بازی از هوش ما تعریف می کند، احساس می کنیم او به جای تعریف کردن از ما، دارد دستمان می اندازد!
برای افراد با عزت نفس پایین هر تعریف و تمجیدی از سوی شریک زندگی شان می توان آن ها را برای برآورده کردن توقعات همسرشان ،در حدی که لیاقت آن تعریف ها را داشته باشند، تحت فشار قرار دهد؛ چرا که اطمینان و اعتماد آن ها به خودشان کم است و می ترسند که نتوانند زیر بار این تلاش تاب بیاورند و نهایتا همسرشان را ناامید کنند؛ علاوه بر این، آنان تصور می کنند اگر نتوانند توقعات همسرشان را برآورده کنند، طرف مقابل از آن ها فاصله می گیرد یا رابطه شان به اتمام می رسد.
کسی که عزت نفس اندکی دارد، در نتیجه تمام این فشارها و اضطراب های درونی، به احتمال زیاد در برابر تحسین و تمجید همسرش از مکانیسم ناخودآگاه دفاعی استفاده می کند و درواقع تعریف کردن از این افراد تنها موجب خاموش شدن، فاصله گرفتن و انزوای بیشتر آن ها می شود؛ چرا که با این کار گمان می کنند می توانند ناخودآگاه سطح توقع همسرشان را پایین بیاورند؛ در حالی که نمی دانند با این کارها، نادانسته موجب همان اتفاقی می شوند که از آن می ترسیدند؛ چرا که همسرشان را ناامید و آزرده خاطر می کنند و با چنین حس ناخوشایندی، هیچ بازخورد مثبتی به او نمی دهند.
تعریف و تمجید و فرهنگ
درباره ارتباط نزدیک عزت نفس پایین و مقاومت در برابر تحسین دیگران، نباید غلو شود. افرادی که عزت نفس اندکی دارند، اغلب در برابر تعریف و تمجید دیگران راحت نیستند، اما یادمان باشد هر کسی که از این بابت معذب می شود، لزوما عزت نفس پایینی ندارد. در بعضی فرهنگ ها تعریف کردن از کودکان مرسوم بوده و در برخی دیگر، ابراز احساسات مثبت نسبت به بزرگ سالان پذیرفته شده است؛ به علاوه، افرادی که عزت نفس بالایی دارند نیز ممکن است تمجید و محبت بیش از اندازه را تحقیر کردن و کوچک شمردن خود تلقی کنند.
چگونه پذیرش خود را در برابر تعریف و تمجید دیگران بالا ببریم؟
براساس تحقیقات، وقتی فرد از همسرش با زبان دیگر تعریف می کند، طرف مقابل بهتر می تواند آن را بپذیرد و احساس مثبتی به خود پیدا کند.همچنین افراد با رعایت تکنیک های افزایش اعتماد به نفس، در برابر تعریف و تمجید مقاومت کمتری نشان می دهند.