با کسانی که سوالات شخصی می پرسند، چه کنیم
برای اینکه اجازۀ دخالت به دیگران ندهیم، بهتر است مرز رابطه مان را با آن ها مشخص کنیم. حواسمان باشد که هرکسی جز خودمان، دیگران محسوب می شود. منظور این نیست که با همۀ افراد، حتی اقوام و آشنایان مثل غریبه ها رفتار کنیم، بلکه باید برای همه، حتی فامیل و دوستانمان مرزی مشخص کنیم که بدانند نباید پایشان را از آن مرز فراتر بگذارند.
بعد از چهار پنج سال در یک دورهمی دوستانه همدیگر را دیدیم. به محض اینکه سلام و احوال پرسی کردیم، بدون هیچ مقدمه ای رو کرد به یکی از ما و گفت:«تو هنوز بچه دار نشدی؟ خیلی وقته ازدواج کردی که!» دوستمان سرخ شد، به تته پته افتاد و گفت:«نه راستش....» بحث داشت با «چرا؟ مشکلی دارین؟ از تو یا از شوهرت؟» و... ادامه پیدا می کرد که یکی دیگر از جمعمان رو کرد به همین شخص سوال پرسنده و گفت:«تو چه خبر؟ چی کارها می کنی؟» و جالب اینکه با شنیدن «هیچی» از طرف او، بحث خاتمه پیدا کرد. با خودم گفتم چطور یک نفر به خودش اجازه می دهد وقتی بعد از 6 سال کسی را می بیند، این قدر راحت در مورد زندگی و مسایل شخصی او سوال بپرسد و نظر بدهد، آن هم کسی که در مورد خودش بیشتر از «هیچی» حاضر به اطلاعات دادن نیست.
راهکارهای موثر برای برخورد با کسانی که سوالات شخصی می پرسند
حتما شما هم در اطرافتان کسانی را دیده اید که بدون توجه به صمیمی بودن یا نبودن با مخاطب، حساس بودن یا نبودن مخاطب، رعایت کردن یا نکردن اخلاق و ادب و خیلی مسایل دیگر، با سوالات آزاردهند ه ای مثل «درست تموم نشد؟»، «ازدواج کردی؟»، «کی بچه دار می شین؟»، «درآمدت چقدره؟» و... شما را آزار می دهند یا بدون اینکه نظرشان را خواسته باشید در مورد مسایل شخصی زندگی شما نظر می دهند. مثلا «من اگه جای تو بودم کارمو عوض می کردم»، «من اگه جای تو بودم با این دختره ازدواج نمی کردم»، «من اگه جای تو بودم با فلانی قطع رابطه می کردم» و خیلی موارد دیگر شبیه این ها. خوب استیاد بگیریم که چطور با این قبیل دخالت های بیجای اطرافیان کنار بیاییم.
از خودمان شروع کنیم
سوالات شخصی ممنوع
برای اینکه اجازۀ دخالت به دیگران ندهیم، بهتر است مرز رابطه مان را با آن ها مشخص کنیم. حواسمان باشد که هرکسی جز خودمان، دیگران محسوب می شود. منظور این نیست که با همۀ افراد، حتی اقوام و آشنایان مثل غریبه ها رفتار کنیم، بلکه باید برای همه، حتی فامیل و دوستانمان مرزی مشخص کنیم که بدانند نباید پایشان را از آن مرز فراتر بگذارند. این مرز برای همه به یک شکل نیست. مرزی که برای برادر یا خواهرتان مشخص می کنید قطعا با مرزی که برای همکلاسی یا همکارتان درنظر می گیرید، تفاوت دارد. ممکن است اظهار نظر کردن در مورد تحصیلات شما از طرف خانواده تان دخالت محسوب نشود اما همین مساله از طرف دوست دوران کودکی تان دخالت به حساب بیاید. مرز ها را دقیق تعریف کنید تا کمتر از دیگران آزرده شوید و دیگران نیز کمتر از سوی شما آزرده شوند. برای اینکه نشان بدهید طرف مقابل تا چه حد اجازۀ ورود به حریم شما را دارد، می توانید از گفتار کمک بگیرید و با استفاده از واکنش هایی که به دخالت هایش نشان می دهید، او را متوجه این موضوع بکنید.
چه واکنشی نشان بدهیم
الف. پرخاشگر:شما می توانید در برابر سوال هایی مثل «چرا بچه دار نمی شین؟» شمشیر را از رو ببندید و با جواب هایی مثل «به تو ارتباطی نداره!»، «چرا پات رو از زندگیم نمی کشی بیرون؟» و... پاسخش را بدهید. اما مساله اینجاست که رفتار پرخاشگرانه معمولا دردی را دوا نمی کند! یعنی شاید موجب کمرنگ شدن یا قطع شدن رابطه با آن فرد بشود اما ویژگی دخالت کردن را در او از بین نمی برد و معمولا حس مثبتی هم به شما منتقل نمی کند.
ب. بی خیال:دومین راه این است که در برابر سوال ها یا اظهار نظرهایی که دوست ندارید، سکوت کنید، لبخند بزنید، موضوع صحبت را عوض کنید و هرچیز دیگری که به طور غیر مستقیم حس منفی ناشی از دخالت آن فرد را برای همان لحظه در شما از بین ببرد. اما این کار هم تاثیری در شخص گوینده ندارد و احتمال دخالت های مجدد او در زندگی تان را از بین نمی برد.
پ. بی تعارف:بهترین واکنش در برابر رفتارهای دخالت گرانۀ دیگران این است که تعارف را کنار بگذارید و رک و راست (و البته با درنظر گرفتن اخلاق و ادب) به آن ها بگویید که ترجیح می دهید در مورد فلان مسالۀ شخصی زندگی تان با کسی صحبت نکنید و نظر کسی را جویا نشوید. از آن ها بخواهید همانطور که شما به حریم شخصی شان پا نمی گذارید، وارد حریم خصوصی شما نشوند. این راه ممکن است در ابتدا باعث ایجاد کدورت برای مخاطب شما بشود، اما تلنگری است که موجب می شود نهدر زندگی شما و نه دیگران دخالت بی جا نکنند و مرزبندی رابطه را درنظر بگیرند.