وسواس نماز چیست ؟
وسوسه و شک از القائات شیطان است، همان طور که طمانینه و خلوص و ثبات از الطاف خداوند رحمان می باشد تفصیل این اجمال آن است که قلب انسان دو وجه دارد:وجهی به دنیا مربوط است و وجهی به آخرت، لذا به تعمیر و آبادانی هر دو عالم همت دارد، هر گاه وجه دنیایی در قلب، نیرومند شد و یکسره به آبادانی دنیا پرداخت و به لذت های دنیایی مشغول گردید، القائاتی شیطانی در آن پیدا می شود که همه منشأ خیال ها و گمان های باطل خواهند بود، دراین حالت اراده نیز تابع این القائات می شود و در ادامه، اعمال انسان نیز شیطانی می شوند و طبعاً وسوسه ، شک ، تردید و خیال های باطل در بدن موثر واقع می شوند. متقابلاً هر گاه انسان متوجه آبادانی امور آخرت گردد و به عالم غیب و ملکوت توجه نماید، حالت استغاثه ، اطمینان و طمأنینه در قلب ایجاد می شود و در نتیجه اعمال ظاهر و باطن بر موازین حکمت و عقل صورت خواهند گرفت. متناسب این مقوله روایتی از امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا (ص) است:" نیست مومنی مگر این که برای قلبش دو گوش است، گوشی که در آن فرشته می دمد و گوشی که در آن شیطان وسوسه کن می دمد، خداوند مومن را به فرشته تایید می کند."یکی از موانع حضور قلب در نماز، توجه زیاد و وسواس داشتن در قرائت است که موجب میشود نمازگزار از باطن و حقیقت نماز به ظاهر توجه کند و به جای توجه کردن به معانی نماز و کسب حضور قلب به الفاظ و چگونگی تلفظ آنها مشغول گردد.
یکی از این موانع، توجه زیاد و وسواس داشتن در قرائت است که موجب میشود نمازگزار از باطن و حقیقت نماز به ظاهر توجه کند و به جای توجه کردن به معانی نماز و کسب حضور قلب به الفاظ و چگونگی تلفظ آنها مشغول گردد، اگر چه رعایت قرائت، از شرایط صحت نماز است، ولیکن شرط صوری است و باید در حد تکلیف آن را انجام داد و نیز از توجه زیاد به ظاهر، باید پرهیز کرد. بازیابی و تشخیص روح و حقیقت نماز از ظاهر و صورت آن، در درمان این مرض کمک مینماید. باید بداند که رعایت قرائت و امثال آن، از احکام ظاهریه نماز و عبادت هستند و باید در حد اعتدال و تکلیف به آنها توجه کرد و حضور قلب و تخلیه قلب از اغیار از شرایط باطنیه نماز است و حقیقت نماز با وجود آن معنا پیدا میکند که هر چه توجه به این معنا زیادتر باشد، نماز کاملتر خواهد شد، چرا که باطن نماز بر خلاف ظاهر آن، محدود به حدی نیست. باید دانسته شود که فرق نماز امیرالمؤمنین علیه السلام با نماز ما در حضور قلب به خدا است نه به مد و لا الضالین و قرائت کاملتر آن حضرت.”
وسواس در نماز
وسواس در نماز
شخصی در قرائت حمد گرفتار وسواس شده بود، به طوری که کلمه ای را چندین بار تکرار می کرد. در رساله برخی از مراجع تقلید خوانده بود که نماز او اشکال دارد، لذا از این امر بسیار ناراحت و نگران تکلیف نمازهای گذشته اش بود. نزد من آمده و پرسید:تکلیفم چیست؟
از آنجایی که مرحوم آیت اللّه خویی رحمه الله و جمعی از فقهای معاصر (حفظهم اللّه ) فرموده اند نماز صحیح است و چون فقهای دیگر، احتیاط واجب نموده اند و شما هم از مرجعی تقلید نموده اید که احتیاط واجب داشته اند، لذا می توانید به یکی از مراجعی رجوع کنید که نماز را صحیح می دانند و بنا بر فتوای آن مرجع، نمازهای گذشته شما هم صحیح است، لیکن تا می توانی باید اعتنا به وسوسه نکنی.
مردی به خدمت خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله آمد و گفت:یا رسول اللّه ! به تو شکایت می کنم از وسوسه هایی که در نماز بر من وارد می شود، تا آنجا که نمی دانم چقدر نماز خوانده ام، زیاد خوانده ام یا کم؟ حضرت صلی الله علیه و آله فرمود:«وقتی داخل نماز شدی، با انگشت شهادت دست راست، بر ران چپ خود بزن و بگو:بِسْمِ اللّه وَ بِاللّه ، تَوَکلْتُ عَلَی اللّه ، أَعُوذُ بِاللّه السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ، در این هنگام او را رد خواهد کرد».
قالَ الْباقِرُ علیه السلام :«إِذا کثُرَ عَلَیک السَّهْوُ فَامْضِ عَلی صَلاتِک فَإِنَّهُ یوشَک أَنْ یدَعَک إِنَّما هُوَ مِنَ الشَّیطانِ»؛
امام باقر علیه السلام فرمود:«هر گاه در نماز شک بر تو زیاد شد، اعتنا مکن، زیرا این وسوسه از شیطان است و ممکن است تو را از کار بازدارد».
قالَ الصّادِقُ علیه السلام :«إِذا کثُرَ عَلَیک السَّهْوُ فَامْضِ فی صَلاتِک»؛
امام صادق علیه السلام فرمود:«هر گاه شک تو در نماز زیاد شد، پس نمازت را ادامه بده و اعاده نکن».
عَنْ أَبیعَبْدِاللّه علیه السلام فِی الرَّجُلِ یکثُرُ عَلَیهِ الْوَهْمُ فِی الصَّلاةِ فَیشُک فِی الرُّکوعِ فَلایدْری أَرْکعَ أَمْ لا، وَ یشُک فِی السُّجُودِ فَلایدْری أَسَجَدَ أَمْ لا، فَقالَ:«لایسْجُدُ وَ لایرْکعُ وَ یمْضی فی صَلاتِهِ حَتّی یسْتَیقِنَ یقینا»؛
عمار از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود:«اگر کسی در نماز زیاد شک می کند راجع به رکوع، نمی داند که آن را به جای آورده یا نه، هم چنین سجده را نمی داند که به جای آورده است یا نه، باید نماز خود را ادامه دهد و اعتنایی به شک نکند، مگر این که یقین کند که رکوع یا سجده را به جای نیاورده که در این صورت، باید آن را به جای آورد».
عَنْ عَلِی بْنِ أَبیحَمْزَةٍ عَنْ رَجُلٍ صالِحٍ علیه السلام قالَ:سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یشُک فَلایدْری واحِدَةً صَلّی أَوِ اثْنَتَینِ أَوْ ثَلاثا أَوْ أَرْبَعا یلْتَبِسُ عَلَیهِ صَلاتُهُ، قالَ:«کلُّ ذا»؟ قالَ:قُلْتُ:نَعَمْ، قالَ:«فَلْیمْضِ فی صَلاتِهِ وَ یتَعَوَّذُ بِاللّه مِنَ الشَّیطانِ فَإِنَّهُ یوشَک أَنْ یذْهَبَ عَنْهُ»؛
علی بن ابی حمزه گفت:از معصوم علیه السلام پرسیدم:کسی که در نماز شک می کند و نمی داند که یک رکعت خوانده یا دو یا سه یا چهار رکعت، چه وظیفه ای دارد؟ فرمود:«همه اینها با هم واقع شده است»؟ عرض کردم:بلی.
فرمود:«نماز را تمام کند و پناه ببرد به خدا از شر شیطان، امید است که وسواس از او برطرف شود».
قالَ الصّادِقُ علیه السلام :«إِذا کانَ الرَّجُلُ مِمَّنْ یسْهُوا فی کلِّ ثَلاثٍ فَهُوَ مِمَّنْ کثُرَ عَلَیهِ السَّهْوُ»؛امام صادق علیه السلام فرمود:«هر گاه شخصی از کسانی باشد که در هر سه نماز خالی از شک نباشد، وی از اشخاص کثیرالشک است».
وقتی وسواس در قرائت داریم
هدف اصلی از عبادت، تحصیل مقام جدایی کامل از غیر خدا است، لذا موانع این راه، باید برداشته شود.
یکی از این موانع، توجه زیاد و وسواس داشتن در قرائت است که موجب میشود نمازگزار از باطن و حقیقت نماز به ظاهر توجه کند و به جای توجه کردن به معانی نماز و کسب حضور قلب به الفاظ و چگونگی تلفظ آنها مشغول گردد، اگر چه رعایت قرائت، از شرایط صحت نماز است، ولیکن شرط صوری است و باید در حد تکلیف آن را انجام داد و نیز از توجه زیاد به ظاهر، باید پرهیز کرد.
این که بعضی میخواهند به واسطه حفظ قرائت، تمرکز حواس کامل پیدا کنند، اشتباه است، چون حواس در قرائت، کافی نیست، ثانیاً هدف نیست، بلکه هدف، توجه کامل قلب به خداست و چنین شخصی، به جای توجه به خدا و بریدن از اغیار، گرفتار ادای کلمات از مخرجشان میشود.
عارف بزرگ، امام خمینی قدس سره در این باره میفرماید:از شؤون وسوسه که ابتلای به آن زیادتر است، وسوسه در قرائت است که به واسطه تکرار آن گاهی از قواعد تجویدیه خارج میشود، بلکه صورت کلمه به کلی تغییر میکند؛ مثلاً ضالین را به طوری ادا میکند که به قاف شبیه میشود! و حاء رحمان و رحیم و غیر آنها را طوری در حلق میپیچد که تولید صوت عجیبی میکند و بین حروف یک کلمه را منفصل مینماید به طوری که هیأت و ماده کلمه به کلی به هم میخورد و از صورت اصلی خود منسلخ میشود و بالاخره نمازی که معراج مؤمنان و مقرب متقین و عمود دین است، از جمیع شؤون معنویه و اسرار الهیه آن غفلت شده و به تجوید کلمات آن پرداخته و در عین حال از تجوید کلمات سر به فساد آنها در آورده، به طوری که به حسب ظاهر نیز مجزا نخواهد بود. آیا با این وصف، اینها از وساوس شیطان است یا از فیوضات رحمان که شامل حال وسواسی مقدس نما شده است؟
این همه اخبار، درباره حضور قلب و اقبال آن در عبادت وارد شد، بیچاره چیزی را که از حضور قلب علما و عملاً فهمیده است، همان وسوسه در نیت و کشیدن مد و لا الضالین را بیش از اندازه مقرر و کج نمودن چشم و دهان و غیر آن را در وقت ادای کلمات است.
چطور وسواس قرائت در نماز را درمان کنیم؟
بازیابی و تشخیص روح و حقیقت نماز از ظاهر و صورت آن، در درمان این مرض کمک مینماید. باید بداند که رعایت قرائت و امثال آن، از احکام ظاهریه نماز و عبادت هستند و باید در حد اعتدال و تکلیف به آنها توجه کرد و حضور قلب و تخلیه قلب از اغیار از شرایط باطنیه نماز است و حقیقت نماز با وجود آن معنا پیدا میکند که هر چه توجه به این معنا زیادتر باشد، نماز کاملتر خواهد شد، چرا که باطن نماز بر خلاف ظاهر آن، محدود به حدی نیست. باید دانسته شود که فرق نماز امیرالمؤمنین علیه السلام با نماز ما در حضور قلب به خدا است نه به مد و لا الضالین و قرائت کاملتر آن حضرت.
علاج وسواس
این منوال که شخص فکر کند آداب و احکام عملی که انجام می دهد و مایل است او را به کمال برساند باید از چه کسانی اخذ نماید، پس وقتی به کتاب فقها و علما مراجعه می کنید، می بینیم که آنها وسواس را نهی کرده و بعضاً اعمال فرد وسواسی را باطل دانسته اند، احادیث نیز عمل چنین شخصی را از شیطان شمرده اند.
از طریق عمل :همچنین عمل خود را با عمل فقها و علما مقایسه کند، آن گاه می فهمد که مبتلا به این مرض مهلک است.
پس از آن که عالم " مراتب بالا را به دست آورد، عملاً برای درمان وسواس اقدام نماید و در وهله اول به این حالت بی اعتنایی کند، مثلاً وضو را با یک مرتبه شستن بگیرد، و اگر شیطان و نفس این وضو را غلط دانستند بگوید، اگراین وضو درست نیست باید وضوی رسول خدا(ص) و ائمه و فقها درست نباشد و اگر مقلد یک مجتهد هستی در جواب به القای شیطان و نفس بگو:من طبق نظر مجتهدم وضو می گیرم ، لذا مؤاخذه ای نیست، چند مرتبه که این گونه عمل کردی از تو مایوس می گردد و از این حالت رها می شوی.
در این خصوص روایاتی است مبنی بر این که هرگاه شیطان کسی را در نماز به وسوسه انداخت نباید شیطان را با شکستن نماز بازی دهد، چنان که روایتی از زراره و ابوبصیر به نقل از امام باقر یا امام صادق(ع) دراین زمینه در فروع کافی جلد سوم ص 358 آمده است.
البته تضرع به درگاه خداوند و استعانت از او برای رفع این حالت نیز از دیگر راه های مقابله با وسواس است، چنان که در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که مردی نزد رسول خدا(ص) آمد و از رفع وسوسه در نماز یاری خواست. حضرت فرمود:وقتی وارد نماز شدی این عبارت را بخوان :" بسم الله و بالله، توکلت علی الله، اعوذبالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم" پس با این کار شیطان را دور می کنی.البته باید با پشتکار و حوصله، به راه کارهای ارائه شده عمل کنید تا ان شاء الله، مشکل به زودی برطرف گردد.
1.رساله عملیه مرجع تقلید خود را دقیقاً مطالعه کنید (به خصوص بخشهای مربوط به طهارت، نجاست، غسل و وضو) وخود را ملزم کنید که برای غسل و وضو یا آب کشیدن بدن، لباس و یا چیزهای دیگر، به همان کیفیتی که در رساله آمده عمل نمایید و از زیادهروی جدّاً پرهیز کنید و بعد از این که طبق رساله غسل کردید یا چیزی را با آب شست و شو دادید و آب کشیدید، هیچ گونه شکی در طهارت آن به دل راه ندهید و اگر احساس میکنید، هنوز پاک نشده و یا غسل و وضو تحقق پیدا نکرده، اعتنا نکنید و با همان وضع نماز بخوانید و سایر کارهای خود را انجام دهید.
حساس بودن در نماز
2- اگر مبتلا به وسواس در شست و شو هستید، خود را در معرض چیزهای آلوده و نجس قرار دهید و یا به تجسّم چنین موقعیتهایی بپردازید و از انجام دادن آن کار خودداری نکنید.، از فردی بخواهید خودش را در معرض این موقعیتها یا موضوعهای ذکر شده قرار دهد بدون این که «واکنش بی اختیاری» از خودش نشان دهد. سپس شما نیز همان کار را انجام دهید. این کار باعث میشود موضوعها یا موقعیتهای اضطراب آور، کم کم اثر خود را از دست بدهد و اضطراب شما کاهش پیدا کند. در واقع ریشه و علت اصلی وسواس (اضطراب) از بین برود.
3- به لحاظ شرعی هر چیزی که قبلا پاک بوده، تا یقین به نجاست آن نداشته باشیم، پاک است و نباید آن را نجس فرض کرد، زیرا مخالف شریعت است.
4- اصولا هر چیزی که نمی دانیم نجس یا حرام است، پاک و حلال است، زیرا اصل در اشیاء بر پاکی و حلیت است و نجس و حرام بودن دلیل می خواهد. حال درباره چیزهایی که به آنها دست زدهاید (مثل ظروف و لباسها و یا پا گذاشتن روی فرشها و چیزهایی از این قبیل) در مورد همه اینها حکم طهارت جاری کنید، یعنی، همه آنها را نادیده بگیرید. لازم نیست شما هیچ کدام از آنها را آب بکشید و اگر اشکالی دارد به گردن ما. شما فعلاً موظّف هستید، فقط به راهکارهای ارائه شده، عمل کنید و به حکم طهارت و نجاست، فقط و فقط بر اساس آنچه در رساله آمده عمل کنید.
5- به خودتان تلقین کنید که «وسواس» یک نوع کار شیطانی است و باید هر چه زودتر دست از آن بردارم.
6- به خدا توکل کنید و از او استعانت بجویید تا هر چه زودتر بر این مشکل فایق آیید.
از طریق علم
این منوال که شخص فکر کند آداب و احکام عملی که انجام می دهد و مایل است او را به کمال برساند باید از چه کسانی اخذ نماید، پس وقتی به کتاب فقها و علما مراجعه می کنید، می بینیم که آنها وسواس را نهی کرده و بعضاً اعمال فرد وسواسی را باطل دانسته اند، احادیث نیز عمل چنین شخصی را از شیطان شمرده اند.
1- شناخت درمانی، در این روش طی جلسات مکرر و متعدد، بینش بیمار درباره تعارضهای درونی خود به کمک رواندرمانگر تغییر مییابد.
2- رفتار درمانی:روشهای متعدد و متنوعی است از کارشناس مربوطه بیمار را به کارها و فعالیتهایی جهت کاهش سطح اضطراب و در نتیجه فکر یا عمل وسواس او وا میدارد.
3- گاهی نیز روانشناس با ایجاد ارتباط با خانواده بیمار به کاهش ناهماهنگیهای احتمالی در خانواده و تصحیح ارتباطات خانوادگی آنها میپردازد.
روشهای کلی درمان:برای علاج و درمان این بیماری ابتدا باید نوع آن را شناخت و روش درمانی مناسب با آن را روش درمانی مناسب با آن را انتخاب نمود. ما در این قسمت به برخی از روشهای کلی مبارزه با این حالت اشاره می نماییم.
1- عدم پاسخ دهی:مهمترین و کلی ترین راه درمان وسواس، بی توجهی به پیام های آن و عدم پاسخ دهی عملی به آن است. این بیماری در صورتی ادامه می یابد و تشدید می شود که به نداهای درونی آن که مبتنی بر تکرار عمل، یا دقت بی مورد و یا قضاوت غیر منطقی و افراطی نسبت به امور است، پاسخ دهی عملی شود. برای مقابله با این حالت بهترین راه بی اعتنایی به این پیامها و ترتیب اثر ندادن به آنها است. اگر مدتی این روش عملی شود، به طور قطع از شدت ابتلا به آن کاسته خواهد شد.
2- تقابل به ضد:برای کسانی که از آلودگی و نجاست هراس دارند و این هراس منشا اضطراب و وسواس در آنها شده است، آلوده سازی عمدی شخص توسط خود او یا دیگران، از راههای درمان و رفع حساسیت به این امر است. اگر این روش با تکرار تحمل شود به طور قطع موثر خواهد بود.
3- فرمان ایست:در منابع علمی جدید، برای متوقف کردن افکار وسواسی، علاوه بر درمانهای دارویی و قبل از آن درمانها، از روشهای خاصی استفاده می شود که مهمترین آنها روش توقیف فکر نام دارد، بدین ترتیب است که از بیمار خواسته می شود که به طور عمد افکار وسواسی خود را آزاد بگذارد و در این بین ناگهان درمانگر با صدای بلند و بیزار کننده، فریاد می زند :ایست !؟! به نظر می رسد این عمل جریان فکر وسواسی را متوقف می کند. درمان دارویی:بیماری وسواس چون دارای ریشه های هورمونی است و با فعالیت های هورمونی بدن نیز در ارتباط است، پزشکان با تجویز داروهایی سعی می نمایند فعالیت های هورمونی بدن را متعادل سازند و از این طریق کمک می کنند تا فرد بتواند راحت تر با این مشکل طرف شود و آن را از خویش براند.
پیشنهاد های دینی:در منابع اسلامی و وسواس پدیده شناخته شده ایست و به آن به عنوان وسوسه ای از سوی شیطان اشاره می شود. به عنوان مثال در کتاب اصول کافی (باب عقل و جهل) آمده است :در نزد امام صادق (ع) شخصی را به عقل و درایت نام بردند و گفتند او وسواس دارد، حضرت فرمود :چگونه عاقل است که شیطان را اطاعت می کند؟
دعا، ذکر و عبادت
در این مورد حتی منابع اسلامی از قول معصومین (ع) روشهای متعددی را برای پیشگیری و درمان وسواس پیشنهاد کرده اند، که از آن جمله، بهره از ادعیه و اذکار خاصی از جمله «لا اله الاالله» و «لاحول و لا قوه الابا الله» می باشد که در حقیقت ماحصل همه آن روشها را می توان در ذکر خدا خلاصه کرد. مذهب و شکوهمندترین جلوه آن؛ یعنی نماز می تواند در زدودن وسواس فکری نقش بسیار مهمی بازی کند. برخی از اذکار و توجهات حین نماز نه تنها با روشها ارایه شده توسط رون شناسان قابل مقایسه است، بلکه حتی بسیار مؤثر تر به نظر می رسد. استفاده زبان و ذهن از ذکر غیر المغضوب علیهم و الضالین که جدایی راه مومن را از ابلیس و شیطان نشان می دهد دست کم ده بار، طی نمازهای یومیه و فیض بردن از سوره مبارکه ناس بعد از حمد، بخصوص توجه آیات شریفه من شر وسواس الخناس الذی یوسوس فی الصدور الناس به عنوان عواملی قدرتمند در توقف افکار وسواسی مطرحند. همان طور که اشاره شد ائمه معصوم (ع) که پزشکان حقیقی بشرند، برای دوری از وسواس ذکر خدا را پیشنهاد کرده اند و این فرمان الهی است که برای ذکر من نماز را به پا دارید (اقم الصلوه لذکری).
نماز خواندن با دل
حضور قلب در نماز
یکی از اتفاقاتی که برای حضور قلب در نماز سراغ نمازگزاران می آید این است که چطور می توان به تمرکز بیشتری در نماز رسید.
یکی از راههای معمولی که در میان مردم بیشتر مشاهده میشود، بستن چشم ها حین نماز است تا تمرکز حواس بیشتری حاصل کنند. این امر البته برای کسانی است که نمیتوانند بدون بستن چشم ها در نماز و با نگاه به محل سجده، آن تمرکز لازم را کسب کنند وگرنه کسی که میتواند با نبستن چشمها در نماز و با نگاه کردن به محل سجده، حواس خود را جمع کند، بهتر است که چشمها را نبندد.
مکان خلوت و تاریک برای نماز انتخاب کنیم.
نمازگزار برای این که هیچ چیز او را به خود جلب نکند، باید مکان خلوت و بی سر و صدا، بی منظره و تاریکی را انتخاب کند؛ مثلاً در مکانی که عکس، تلویزیون و رادیوی روشنی، زن و بچه و… نباشد که مسلماً تحصیل حضور قلب در چنین مکانی راحتتر از مکان شلوغ، پر رفت و آمد و… میباشد، چون زمینه حواس پرتی در آنجا کم تر است. در این باره بهتر است کلامی را از شهید ثانی نقل کنیم که میفرماید:“از برای شخص ضعیف که فکرش به اندک چیزی که چشمش میبیند یا گوشش میشنود، متفرق میشود، علاج آن است که چشمهای خود را ببندد یا در خانه تاریکی نماز بخواند یا آن که در مقابل خود چیزی نگذارد که جلب نظر او را کند یا نزدیک دیواری بایستد که چشم انداز نداشته باشد و احتراز کند از نماز بر شوارع – خیابانها – و مواضع – مکانها – منقوشه – نقاش شده – و بر فرشهای مزین و از این جهت، اهل عبادت در خانه تنگ و تاریکی که وسعت آن به قدری بود که انسان بتواند در آن نماز بگزارد عبادت میکردند تا آن که هم آنان – بر یک نقطه – متمرکز باشد.
گفتنی است که حالات قلوب مختلف است، پس هر انسانی خود میداند که اگر در خلوت عبادت کند به حال او مناسب تر است یا در خلوت.
در آخر نباید این نکته را فراموش کرد که بستن چشم یا انتخاب مکان خلوت و تاریک نمیتواند حضور قلب کامل بیاورد، چرا که قوه خیال و حب دنیا در تاریکترین جا و بی سر و صداترین مکان وجود دارند، بلکه گاهی در خانه تاریک و کوچک فعالیت قوه خیال بیشتر میشود، پس انسان در مرحله نخست باید به حال خود رجوع کند که خلوت با او سازگاری دارد یا جلوت و در مرحله بعد از انتخاب مکان، باید بداند که قوه خیال در تاریکترین مکانها خواهد آمد و با انتخاب چنین مکانی، فقط زمینه برای کنترل قوه خیال آماده شده، ولی چگونگی حفظ آن به همت و تلاش بیشتری نیاز دارد.