پیامدهای تلخ طلاق برای زنان و بلایی که بعد از جدایی برسر زنان می آید
طلاق اتفاق تلخی است که پیامدهای روانی و اجتماعی زیادی برای زنان دارد و تبعات آن برای زنان بسیار بیشتر از مردان است. زنان پس از طلاق در معرض فشارهای روحی و روانی زیادی مانند اضطراب و نگرانی از بازگشت به منزل پدری ، نوع برخورد اطرافیان ، ترس از سرزنش شدن در مورد عدم توانایی اداره زندگی ، و در بعضی مواقع عذاب وجدان و پشیمانی قرار میگیرند که در برخی موارد آنها را تا مرز افسردگی نیز پیش می برد. در این بخش از پلاس وی با پیامدهای طلاق برای زنان و مادران آشنا شوید.
روزهای سخت زنان مطلقه بعد از طلاق
طلاق امری چندمرحله ای است که پیامدها و آسیب های آن نیز چندمرحله ایست. قبل از طلاق افراد درباره شرایط بعد از طلاق خود دید مثبتی دارند و فکر می کنند به تنهایی می توانند از پس همه مشکلاتشان بر آیند اما بافت فرهنگی و ارزشی جامعه بر زندگی فردی و اجتماعی تاثیر می گذارد و این افکار تحقق نمی یابد .
پیامدهای طلاق به بافت فرهنگی و ارزشی هر جامعه ای نیز وابستگی مستقیم دارد. طلاق ممکن است در جامعه ای پیامد نداشته باشد اما در جامعه دیگر مشکلات پس از طلاق تبدیل به بحران شود.
بخش زیادی از پیامدهای طلاق به واقعیت های اجتماعی یک جامعه مربوط می شود و منوط به فضای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه است. طلاق سبب ایجاد معضلات فردی و اجتماعی متعددی نیز می شود اما پیامدهای طلاق در کشورمان با توجه به مختصات فرهنگی نامطلوب تر است.
در حالت کلی پیامدهای طلاق شامل پیامدهای اجتماعی، پیامدهای اقتصادی و پیامدهای روان شناختی می شود که به طور مستقیم و غیرمستقیم به زنان آسیب خواهد زد.
سرپرستی فرزندان:
در مادران پس از طلاق نگرانی زیادی در مورد فرزندان و سرنوشت آنان دارند . تنش ها و بحران هایی که برای زن قبل و بعد از طلاق وجود دارد ، تاثیر زیادی بر کمیت و کیفیت نقش والدینی او می گذارد.
بسیاری از مردان بعد از طلاق به علت انتقام جویی نمی گذارند مادر فرزندش راببیند و او را مورد اذیت و آزار قرار می دهند و زن به علت روحیه لطیف خود آسیب زیادی می بیند همچنین هنگام طلاق حضانت و سرپرستی بچه به رفتارهای منفی و انتقام جویانه و خصمانه می انجامد و پیامدهای زیادی را برای زن ایجاد می کند.
تشکیل مجدد خانواده:
پیامدهای روانی طلاق برای زنان بدبینی و انزوای اجتماعی، احساس تنهایی، عدم امنیت در کنار دیگران، بی پناهی و ناامنی عاطفی است. هنگامی که زنی از همسرش جدا می شود مورد قضاوت های تنگ نظرانه و بدبینانه دیگران قرار می گیرد و از حضور در جمع امتناع می ورزد. از سوی دیگر مشکلات قبل از طلاق و فشارهای روحی و روانی در دوران طلاق، سبب می شود زن از تشکیل مجدد خانواده دوری نماید.
زنان و مردان پس از طلاق از ازدواج مجدد به علت تجارب دردناکی که در زندگی مشترک قبل خود داشته اند ، بیزار هستندوحاضر نیستند تجربه مشابهی را بپذیرند. در برخی از موارد زنان به دلیل مشکلات زندگی مجبور به تشکیل خانواده می شوند و چون با محدودیت هایی مواجه اند، انتخاب های خوبی ندارند.
اختلالات روانی:
طلاق با یک بحران عاطفی آغاز می گردد و به مرور زمان ابعاد حادتری در زنان پیدا می کند و بسیار طول می کشد تا فرد به زندگی عادی خود برگردد.
اختلالات رفتاری، اضطراب و استرس، افسردگی، ناکامی، ماتم زدگی، نگرانی، ترس از آینده، وحشت و… شرایط عاطفی زن را سخت تر می کند و باعث می شود که زن به مرور زمان احساس رضایت از طلاق را از دست بدهد. وجود این اختلالات سبب میشود احساس مثبت زن نسبت به خود از بین برود.
تزلزل در هویت فردی و اجتماعی:
از دست دادن پایه های هویت و منزلت اجتماعی نخستین پیامدی است که زن پس از طلاق تجربه می کند. موقعیت یک زن مطلقه در ذهن دیگران و در فرهنگ ایران، حتی اگر زن دارای تحصیلات، موقعیت اجتماعی و… باشد، باز هم هویت او بر اساس هویت همسرش مورد قضاوت قرار می گیرد.
در فرهنگ عامه عقاید، باورها و حتی تکیه کلام هایی غلطی درباره زنان مطلقه وجود دارد که موجب آزار و در هم شکسته شدن منزلت زن می شود. طلاق سبب می شود که زنان منزوی و تنها تر از قبل شوند زیرا در باور غلط مردم زن مطلقه، تهدیدی برای روابط و زندگی خانوادگی دوستان و خویشان خود محسوب می شود.
از آسیب هایی اجتماعی که زنان بعد از طلاق در اجتماع تجربه می کنند ، «از دست دادن حمایت های اجتماعی»، «انزوا»، «کاهش و کوچک شدگی روابط اجتماعی»، «احساس عدم امنیت»، «طردشدگی»، «نگرش اخلاقی منفی جامعه»، «برچسب های اجتماعی»، «بازخوردهای منفی دیگران»، «آزار و خشونت آشکار و پنهان جنسیتی» و… می باشد.
تشدید مسئولیت ها:
گاهی طلاق موجب عمیق تر شدن فقر در میان زنانی می شود که پس از طلاق مسئولیت فرزندان را بر عهده گرفته اند زیرا اشتراکات مالی در مسکن، هزینه های زندگی، تفریحات و حتی تغذیه از بین می رود و زن باید به تنهایی همه این نیازها را برطرف سازد .
همین امر مسئولیت بیشتری بر دوش زن می اندازد و او را ناچار به کار کردن در بیرون از خانه و پذیرفتن مشاغلی که درآمد مناسب ندارند ، می کند. اگر زن به علت سن بالا نتواند کار کند و به دیگری وابسته باشد آسیب های روحی و اجتماعی شدیدی می بیند.
احساس عدم امنیت:
بعد از طلاق پیشنهادهای زیادی در خصوص ازدواج موقت به زنان مطلقه داده می شود که این پیشنهادات امنیت روحی و روانی زن را به هم می ریزد . در برخی از موارد زنان پس از گذشت مدت زمانی از طلاق به علت فشار تنهایی، مالی، فرهنگ و… مجبور می شوند همسری برای خود انتخاب کنند .
از سویی زنان با پیشنهادهای مردانی روبرو می شوند که به دنبال ارتباط با زنان به صورت عقد موقت هستند و در صورت تن دادن یا ندادن به عقد موقت، آسیب های ارتباطی و جدیدی را برای او ایجاد می کند.