کارت عروسی هنر پیشه های معروف ایرانی
نیوشا ضیغمی
ما کارت عروسی نداشتیم، به خاطر اینکه مراسم عروسی مان بسیار کوچک و خانوادگی بود، بنابراین ترجیح دادیم مهمانان عروسی کوچک مان را تلفنی و شفاهی دعوت کنیم و کار به کارت و این چیزها نکشید.
کارت عروسی نیوشا ضیغمی
کمند امیرسلیمانی
عروسی ما کارت نداشت. کلا چندتا از رسومات مرسوم عروسی بود که من به آنها اعتقاد و علاقه ای نداشتم. یکی هم همین کارت عروسی بود. یکی دیگر هم تزئین و گل زدن ماشین عروس بود که از هر دو پرهیز کردم. من به اینها و چندتا چیز دیگر اعتقادی نداشتم و استفاده هم نکردم. ما مهمانان عروسی مان را تلفنی یا حضوری دعوت کردیم.
رضا داوودنژاد
کارت عروسی ما خیلی متفاوت و خاص بود. روی کارت ما هیچ چیز نوشته نشده بود جز اسم هایمان، رضا داوودنژاد و غزل بدیعی به اضافه تاریخ عروسی؛ همین و تمام. کارتمان هم شکل یک پازل بود. روز عروسی تیمی بسیج شدند و با همه مهمان ها تماس گرفتند و آدرس محل عروسی را به آنها گفتند.
حمیرا ریاضی
کارت عروسی من بسیار ساده بود و روی آن نوشته بودیم:«کاروانی آمد... بارش لبخند...» شعری از سهراب سپهری است.
زیبا بروفه
کارت ما یک نقاشی کارتونی بود که خودمان کشیده بودیم. متاسفانه جمله روی آن را یادم نیست. به هرحال نزدیک 17 سال از ازدواج ما گذشته است، اما خودمان خیلی کارت مان را دوست داشتیم؛ فکر می کنم مهمانان هم خوششان آمد.
حدیث فولادوند
چون مهمانان عروسی ما بسیار محدود بودند تصمیم گرفتیم کارت عروسی نداشته باشیم. ما مهمانان مان را حضوری یا تلفنی دعوت کردیم.
کارت عروسی حدیث فولادوند
مریم امیرجلالی
من 29 بهمن سال 49 روز عیدغدیر ازدواج کردم. آن زمان عروسی ها خیلی ساده بود. مثل الان نبود که هزارتا چشم و هم چشمی و تجملات باشد. من سفره عقدم را خودم چیدم. سفره عقد خودم که سهل است حتی سفره عقد دخترم را هم که سال ها بعد بود (سال 73) خودم چیدم. کارت عروسی هم نداشتم. همه مهمان ها را حضوری یا تلفنی دعوت کردیم. عروسی ساده و کوچکی بود. اصلا کارت عروسی هم مثل الان از واجبات عروسی نبود.
امیر جعفری
من و همسرم ریما رامین فر 8سال نامزد بودیم. بنابراین دلیلی نداشت بعد از این همه وقت عروسی بگیریم. در نتیجه کارت عروسی هم نداشتیم. نه من کت و شلوار دامادی پوشیدم و نه ریما لباس عروسی.
شقایق دهقان
ما کارت عروسی داشتیم اما هیچ چیز خاص و ویژه ای روی آن ننوشتیم. همان جملات مرسوم و عادی که تشریف بیاورید و ما را خوشحال کنید و... . شاید باورتان نشود اما نه تنها یادم نمی آید روی کارتمان چه نوشته بودیم، حتی یادم نمی آید عروسی مان چه روزی بود! می دانم شهریور بود اما یادم نیست چندم شهریور بود. برای اینکه این چیزها از همان اول اصلا برای من و محراب اهمیت نداشت.
فرناز رهنما
کارت عروسی ما یک کارت ساده به شکل قاب بود که من سادگی آن را خیلی دوست داشتم. روی آن هم فقط ساده و صمیمانه نوشته بودیم:«حضور شما موجب خوشحالی ماست.»
پژمان بازغی
ما کارت عروسی نداشتیم. فکر کردیم ممکن است در چاپخانه آدرس محل عروسی لو برود و به این ترتیب آسایش و امنیت مهمانانمان خدشه دار شود. به همین دلیل بی خیال کارت عروسی شدیم.
کارت عروسی پژمان بازغی
شیلا خداداد
ما روی کارت عروسی مان جمله خیلی ساده ای نوشته بودیم. کارت با «در پرتو مهر یزدان پاک» شروع می شد و در ادامه بود:«در انتظاریم/ با گل وجود خود، محفل آرای سرور ما باشید... شیلا و فرزین». من این متن را از بین چند متنی که دیده بودم انتخاب کردم.
ویشکا آسایش
من عروسی نگرفتم که کارت عروسی داشته باشم. آن زمان با مراسم عروسی و همه این تجملات بی مورد آن مثل کارت و ... مخالف بودم. البته الان هم هنوز با بریز و بپاش بی مورد و تجملات مخالف هستم. من فقط عروسی های ساده و صمیمانه را دوست دارم.