آوردهاند كه شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او….شیخ احوال بهلول را پرسید.گفتند او مردی دیوانه است.گفت او را طلب كنید كه مرا با او كار است. پس تفحص كردند و او را در ص
خواندن 2 دقیقه
برای دسترسی به تمامی امکانات به اکانت خود وارد شوید