مادرم تعریف میکرد: نمك، سنگ بود. برنجِ چلو را ساعتى با نمكسنگ مىخوابانديم تا كمكم شورى بگيره غذا را چند ساعتى روى شعلهى ملايم چراغ خوراكپزى مىنشانديم تا جا بيفته يخكرده و تكيده كنار علاءالدين
خواندن 1 دقیقه
برای دسترسی به تمامی امکانات به اکانت خود وارد شوید