مادر... وقتی یک ساله بودى مشغول شد به غذا دادن و شستنت.و تو با گریه های طولانی شب از او تشکر کردی وقتی دو ساله بودى مشغول شد به آموزش دادنت به راه رفتناما تو با فرار از آن هنگامی که صدایت میکرد از او
خواندن 2 دقیقه
برای دسترسی به تمامی امکانات به اکانت خود وارد شوید