طنز جالب و با حال فک و فامیله ما داریم,یه روز من و داداش کوچیکه(دهه هشتادی) خونه تنها بودیم.داشتیم ناهار میخوردیم یه دفعه عقب نشست دستاشو رو به آسمون بلند کرد گفت: خدایا! ما که سیر شدیم گشنه ها رو
خواندن 12 دقیقه
برای دسترسی به تمامی امکانات به اکانت خود وارد شوید