یکی از اتفاقات ویژهی شبکه نمایش خانگی در ماههای ابتدایی امسال، شروع انتشار مجموعهای عروسکی به نام «شهرک کلیله و دمنه» بود. شاید بیشتر از هرچیزی، حضور مرضیه برومند به عنوان کارگردان این سریال، باعث شد بیشتر مخاطبان این رسانه، منتظر پخش این مجموعه باشند. برومند کارنامه پرباری در زمینه ساخت سریال و فیلمهای عروسکی دارد و خاطرهانگیزترین مجموعههای تلویزیونی در ژانر کودک را در دهههای شصت و هفتاد تولید کرده. حالا پس از سالها، در دورانی که تلویزیون دیگر از مقبولیت عام برخوردار نیست، مرضیه برومند هم مانند بسیاری از کارگردانها و چهرههای مطرح سینما و تلویزیون مجبور به کوچ به شبکه نمایش خانگی شده. اما با وجود اینکه «شهرک کلیله و دمنه» یک پروژه بزرگ، هزینهبر و در اجرا سخت است، آنچنان که پیشبینی میشد، نتوانست انتظارات را برآورده کند و مورد توجه مخاطب قرار بگیرد. همچنین این مجموعه در همین مدت کوتاه که از پخشش میگذرد، با حاشیههای زیادی همراه شد. حالا و با انتشار هفت قسمت از این سریال در پلتفرم فیلمنت، نگاهی داشتهایم به این مجموعه، نقاط ضعف، قوت و تمام حاشیههایش.
داستان و نوع پرداخت
کار ساخت «شهرک کلیله و دمنه» با تبلیغات کم تا روزهای نزدیک به انتشارش ادامه پیدا کرد و چند روز مانده به پخش از عروسکها و خلاصه داستان آن رونمایی شد. نام این مجموعه، فکرها را به سمت داستانهای مشهور «کلیله و دمنه» منحرف میکرد، اما با پخش اولین قسمت از آن در پلتفرم فیلمنت، معلوم شد، این تنها نام مجتمع مسکونی است که تعدادی حیوان که عمدتا محل زندگیشان در طبیعت و جنگل است، قرار است در کنار هم در شهر زندگی کنند. داستان اصلی «شهرک کلیله و دمنه» درباره دو آهو به نامهای ختن و خمار است که به تازگی ازدواج کردهاند و از صحرای محل زندگی خود مجبور به کوچ و شهرنشینی شدهاند.
این دو آهو در مجتمعی ساکن میشوند که از هر نوع حیوان در آن زندگی میکند. این حیوانات در کنار مشکلات و مسایلی که به واسطه تفاوت گونههای خود دارند و قرار است با سایر حیوانات در کنار هم زندگی کنند، همدلیها و اتفاقات خوبی را هم در کنار هم تجربه میکنند. اما تمرکز اصلی داستان بر روی مسله محیط زیست و مشکلات آپارتمان نشینی در شهرهای بزرگ است. مرضیه برومند با سابقهای که در ساخت سریالهای عروسکی و فانتزی داشته، در فضاسازی این قصه قدم بزرگی برداشته و یک محصول فرهنگی متفاوت از تمام مجموعههای نمایش خانگی که در موج سریالسازی در این رسانه تولید شده را به بازار عرضه کرده است.
عوامل سازنده
درباره کارگردانی مجموعه و شیوه کارش پیشتر گفتیم و در بخشهای بعد بازهم خواهیم نوشت، اما پایه اصلی داستانهای «شهرک کلیله و دمنه» فیلمنامهای است که توسط کوروش نریمانی نوشته شده. نریمانی که کارگردان و فیلمنامه نویس تئاتر و تلویزیون است در سالهای اخیر، آثاری مانند «پایتخت ۲»، «خانه اجارهای»، «پادری» و… را برای ساخت سریالهای تلویزیونی نوشته. با نگاهی به سابقه او در سریالسازی و مقایسه با «شهرک کلیله و دمنه» متوجه خواهید شد که این مجموعه عروسکی دقیقا در همان حال و هوای آثار قبلی نریمانی روایت شده است. افرادی که قرار است از روستا به شهر بیایند، قرار است در یک خانه با تفاوت فرهنگها و مشکلات با همسایهها کنار بیایند و اختلاف طبقاتی که در میان جامعه وجود دارد، همه از مضامینی هستند که کورورش نریمانی پیش از این بارها به آنها پرداخته است. مسایلی که اگرچه هیچوقت کهنه نمیشوند، اما احتیاج به ایدههای نو دارد و تکرار سوژههای استفاده شده، مثل دلالهای دغلکار و تازه به دوران رسیدهها، به شکلی که همیشه به آنها پرداخته شده، تصاویر تکراری ایجاد میکند که مخاطب دلزده میشود.
تهیهکننده «شهرک کلیله و دمنه» هم مصطفی احمدی است، تهیهکنندهای که بیشتر نام او را در کنار مهران مدیری در ساخت مجموعه دورهمی دیدهایم و حالا تهیه یک سریال عروسکی در نمایش خانگی را برعهده گرفته. اما عروسکگردانها و صداپیشگان این مجموعه ترکیبی از یاران قدیمی مرضیه برومند و چهرههای جدید هستند. مانند امیرحسین صدیق که هم صداپیشه بازیگر نقش اصلی این مجموعه یعنی خمار است و هم طراحی عروسکها را بر عهده دارد. یا لیلی رشیدی، مسعود کرامتی، آزاده مویدی فرد و مریم سعادت که پیش از این بارها با برومند همکاری داشتهاند. اما بازیگرانی هم مانند ژاله صامتی، فرزاد حسنی، بهزاد عمرانی و… هم به جمع صداپیشههای «شهرک کلیله و دمنه» اضافه شدهاند. البته نوع هدایت مرضیه برومند معمولا به شکلی است که همه بازیگران در خدمت ایدههای او هستند و چندان مجالی برای بداهه ندارند.
طراحی عروسکها
بزرگترین ضعف «شهرک کلیله و دمنه»، طراحی عروسکها است. ما با سریال عروسکی روبرو هستیم که هر حیوان کاراکتر ویژه خود را دارد و باید با توجه به شناختی که از پیش درباره مثلا ویژگیهای روباه، شیر، سگ، قورباغه، گربه و… داریم، با شخصیتهای این مجموعه ارتباط برقرار کنیم. در واقع شخصیت عروسکها در اولویت دوم قرار میگیرد و آن حیوان است که ما را باید با داستان همراه کند. دقیقا اینجاست که ساخت عروسک و دلپذیر بودن تصویری که از آنها میبینیم، اهمیت بیشتری پیدا میکند. اما مرضیه برومند با وجود اینکه طراحان عروسک حرفهایتر میتوانست به خدمت بگیرد، برای این کار سراغ امیرحسین صدیق رفته. صدیق بازیگری است که بیشتر به واسطه همکاری در سریالهای مرضیه برومند شناخته میشود، اما سابقهای در طراحی عروسک ندارد. شاید همین موضوع باعث شده، عروسکهای «شهرک کلیله و دمنه» آنطور که انتظار میرفت، به دل مخاطب ننشیند. الگوی کاریکاتوری و اغراق شدهای در ساخت این عروسکها وجود دارد که پذیرش آنها را برای همهی ردههای سنی مخاطب این مجموعه سخت میکند.
موضوع دیگر اصرار بر استفاده از لهجه و لحن حرفزدن اغراق شده عروسکها است. خود مرضیه برومند در مصاحبهای این را یکی از نکات مثبت سریال معرفی کرده، اما واقعیت این است که طراحی عروسکها به شکلی اغراق شده و لهجه غلیظ و لحنهای نامفهومی که برخی از آنها دارند، بیشتر از آنکه شخصیتها را قابل پذیرش کند، مخاطب را خسته میکند. مثلا گربهای که فروشنده سوپر مارکت است، با لحن گربه و با لهجه ترکی حرف میزند، یا سگی که نگهبان ساختمان است، صدای بم نامفهومی دارد که با لهجه آمیخته شده و اینها گوش مخاطب را آزار میدهد.
انتقادات مستقیم اجتماعی
مرضیه برومند از زمان ساخت سریال «کتابفروشی هدهد» مسئولیت اجتماعی را که به عنوان هنرمند بر گردن خود احساس میکند، به صورت مستقیم و با دراماتیزه شدن حداقلی در آثارش بیان میکند. «کتابفروشی هدهد» به دلیل خرده روایتهای طنز و زمان پخشش که هنوز شبکه ۳ تلویزیون محبوبیت زیادی داشت، دیده شد. اما پس از این مجموعه وقتی سراغ موضوع صرفهجویی در مصرف آب با سریال «آب پریا» رفت، دیگر برای مخاطب قابل پذیرش نبود که یک موضوع و رسالت اجتماعی را به صورت انتقادات مستقیم بپذیرد. همین موضوع آخرین سریال برومند در تلویزیون را با شکست مواجهه کرد و پس از آن دیگر سراغ این رسانه نرفت. «شهرک کلیله و دمنه» هم با وجود اینکه پس از یک دهه از ساخت مجموعههای قبلی تولید و منتشر شده، اما بازهم از همین انتقادات بیپرده و دراماتیزه نشده رنج میبرد. محیطزیست، گرانی، معضلات آپارتمان نشینی، تفاوتهای فرهنگی و… همه مسایلی است که هر روز، همهی ما خواسته و ناخواسته با آن درگیریم. اما وقتی قرارباشد هزینه کنیم، سریالی را بخریم که به صورت مستقیم نقد اجتماعی کند، ریتم کندی دارد و سرگرمی را در مرحله دوم اهیمت قرار دهد، پذیرش این محصول کمی سخت میشود.
بلاتکلیف در رده سنی مخاطب
زمانی که پای مرضیه برومند و یک مجموعه عروسکی به میان میآید همه منتظر یک محصول برای رده سنی کودکان هستند. اما واقعیت این است که این مشکل فرهنگی و رسانهای کشور ما است که هنوز نمیتوانیم قبول کنیم که یک اثر عروسکی میتواند برای کودکان تولید نشود و جامعه هدفش تنها بزرگسالان باشد. مرضیه برومند خود پس از انتشار و در زمان پخش قسمتها ابتدایی در صفحه شخصیاش در اینستاگرام بارها اعلام کرد که این محصول برای کودکان متولد دهه شصت و نوجوانان ساخته شده. از سوی دیگر در ابتدای سریال هم اعلام شده که این مجموعه برای افراد بالای ۱۵ سال مناسب است. اما مخاطب و نهادهای قانونگذار باز هم تکلیف خود را با این سریال نمیدانند. یک خانواده را در نظر بگیرد که بزرگسالان در کنار کوچترها میخواهند محصولی عروسکی را تماشا کنند. اما کودکان اجازه دیدن آن را ندارند. مشکل دیگر این است که دیالوگها و فضاسازی هم بلاتکلیف است. یعنی با وجود اعلام سازندگان، اما بازهم مخاطب بزرگسال نمیتواند بپذیرد که این مجموعه برای او ساخته شده.
در قیاس با مهمونی
با وجود اینکه مرضیه برومند در همان روزهای ابتدایی انتشار «شهرک کلیله و دمنه» اعلام کرده بود که «مهمونی» ساخته ایرج طهماسب و سریال او هیچ رقابتی باهم ندارند، اما ناگزیر این دو مجموعه عروسکی وقتی با هم در حال پخش از دو پلتفرم آنلاین هستند، در مقام مقایسه با هم قرار میگیرند. این درحالی است که «مهمونی» ساختار کاملا متفاوتی دارد، ترکیب بازیگران واقعی و عروسکها است و گفتگو با میهمان اصل اساسی شکلگیری آن است. اما از طراحی عروسکها تا داستانها و شخصیتپردازیهای این دو مجموعه با هم مقایسه میشوند. واقعیت هم این است که در این قیاس غیر همتراز، «مهمونی» برنده میدان است چون فاکتورهای ایجاد سرگرمی و همذات پنداری بیشتری در اختیار مخاطب قرار میدهد و در پلتفرمی منتشر میشود که از لحاظ تبلیغات در میان مخاطب عام شناختهشدهتر است. این در صورتی است که «شهرک کلیله و دمنه» به لحاظ تولیدی، اجرای سختی دارد، با تعداد زیادی پرسوناژ و داستان پردازیهای غنیتری برای آن در نظرگرفته شده.
حاشیهها
با همه نقاط ضعفی که گفته شد و آنها که شاید از سوی طیفهای مختلف مخاطب دیده شود، به هر حال «شهرک کلیله و دمنه» یکی از آثار قابل ملاحظهای است که در این دو سال اخیر در شبکه نمایش خانگی ساخته شده. یک تیم بزرگ حرفهای با هدایت یکی از کارگردانهای مهم حوزه کارهای عروسکی، مجموعهای را تولید کرده که اگرچه از جهاتی راضی کننده نیست، اما مخاطبهای خود را پیدا کرده و برای برخی میتواند سرگرم کننده باشد. اما بدون درنظر گرفتن این مسایل، ساترا و نهادهای مسئول و نظارتی، مشکلاتی را برای پخش این مجموعه به وجود آوردهاند.
اولین مسلهی مهمی که درباره «شهرک کلیله و دمنه» مطرح است، بی حجاب بودن شخصیتهای زن داستان است. این موضوعی است که شاید تا پیش از این چندان توجهی به آن نمیشد. سابقهای که از سریالهایی مانند «خانه مادربزرگه» و «مدرسه موشها» و سایر مجموعههای عروسکی داریم نشان میدهد، حجاب برای حیوانات مونث چندان حایز اهمیت نبود. اما انگار درباره «شهرک کلیله و دمنه» این موضوع اهمیت پیدا کرده. این اهمیت تاجایی است که تبلیغات شهری هم در اختیار این سریال شبکه نمایش خانگی گذاشته نشده و در نتیجه یکی از ابزارهای اصلی، جذب مخاطب از مجموعهای که ماهها برای ساخت آن زحمت کشیده شده، سلب شده است.
در این هفت قسمت، حاشیههایی هم برای این مجموعه مشکل آفرین شده. پس از پخش قسمت چهارم، کارزاری از سوی خبرگزاری فارس راه افتاد که در آن خواستار بازبینی این سریال شده بودند. دلیل این اتفاق هم به سکانسی از قسمت چهارم بر میگردد که در آن خمار و ختن همدیگر را هنگام خداحافظی و رفتن از خانه میبوسند. همان موضوع بلاتکلیفی در نوع مخاطب این مجموعه اینجا هم نقش پررنگی داشت و بیشتر انتقادات درباره محتوایی بود که برای کودکان مناسب نیست. اما موضوع زمانی شکل جدیتری پیدا کرد که مسئولین ساترا به عنوان نهاد نظارتی بر سریالهای شبکه نمایش خانگی اعلام کرد که مجموعه «شهرک کلیله و دمنه» اصلا مجوز ندارد. این حاشیه در حالی اتفاق افتاد که پیش از این تکلیف سازمان سینمایی و ساترا برای نظارت بر مجموعههای نمایش خانگی تقریبا روشن شده بود. در نزاعی که در ماههای ابتدایی اقبال به نمایش خانگی به وجود آمده بود، ساترا براساس قانونی که در دهه شصت در مجلس به تصویب رسیده، خود را محق نظارت بر سریالهای تولیدی این رسانه خصوصی میدانست و از سوی دیگر سازمان سینمایی وزرات ارشاد تمایلی به رسیدن این قدرت به ساترا و در واقع تلویزیون نداشت. با روی کار آمدن دولت سیزدهم، عملا اعلام شد که نمایش خانگی تحت نظارت ساترا است، اما هنوز هم مانند حاشیههایی که برای سریالهای دیگر مانند «میخواهم زنده بمانم»، «دراکولا»، «قورباغه» و… اتفاق میافتاد و ساترا خود را مبرا میکرد، درباره مجموعه «شهرک کلیله و دمنه» نقش خود را بدون اثر کرده.
به هر حال، بدون اینکه دلیل این عکسالعمل ساترا مشخص شود یا تغییری در روند پخش سریال به وجود بیاید، همهی این حاشیهها و حتی شایعه توقیف سریال «شهرک کلیله و دمنه» با پخش قسمتهای پنجم و ششم این مجموعه، با اجازه مستقیم ساترا، کمکم به دست فراموشی سپرده شد و این حاشیه هم چندان نتوانست در جذب مخاطب بیشتر موثر باشد.