2 سال پیش / خواندن دقیقه

چگونه انیمیشن «دلیر» پیکسار کلیشههای جنسیتی را به چالش میکشد؟

چگونه انیمیشن «دلیر» پیکسار کلیشههای جنسیتی را به چالش میکشد؟


انیمیشن «دلیر» پیکسار که سال ۲۰۱۲ منتشر شد، به شیوه‌ای کاملاً متفاوت با شخصیت پرنسس‌ معمولی که از انیمیشن‌های دیزنی سراغ داریم، رفتار کرد و برای مخاطب خرد یا بزرگسال خود دیدگاه جدیدی نسبت به فردگرایی را ترسیم کرد. این انیمیشن کامپیوتری فانتزی زمانی که اکران شد، تغییر بسیار مهمی در دنیای انیمیشن به شمار می‌آمد. چرا که پیکسار برای نخستین بار بعد از بیست و پنج سال سیستم انیمیشن‌سازی خود را کاملاً تغییر داد و دوباره از نو نوشت. «دلیر» نخستین فیلم پیکسار با قهرمان زن و نخستین انیمیشنی بود که با سیستم پرستو (Presto) ساخته شد.

پرنسس مریدا، قهرمان قصه، نه تنها قدرتمند بود، بلکه در قرون وسطی نقش‌های جنسیتی را که به زنان تحمیل شده بود، به چالش کشید. در طول تاریخ، تنها کار مهمی که یک زن باید انجام می‌داد، ازدواج بود و مادر مریدا در ابتدای قصه‌ی «دلیر» سعی می‌کند این باور را به دخترش تحمیل کند. اما مریدا نمی‌پذیرد و تصمیم می‌گیرد مسیر متفاوتی را پیش بگیرد، و همین تبدیل به پیرنگ اصلی فیلم می‌شود و جایگاه زنان را در جامعه برجسته می‌کند.

انیمیشن «دلیر» به نکاتی در روابط خانوادگی اشاره می‌کند که انیمیشن «افسون» دیزنی هم که سال گذشته با استقبال بسیار خوبی از طرفداران دیزنی مواجه شد، روی آن‌ها دست گذاشت. مریدا و میرابل، قهرمان دو فیلم، هر دو درگیر وظایف خانوادگی و انتظاراتی که خانواده از فرزندان خود دارد هستند، اما واکنش متفاوتی دارند. مریدا نمی‌خواهد با پسر یکی از متحدان پدرش ازدواج کند. او شانزده ساله است و به رسم زمانه‌ی خودش باید ازدواج کند، اما هیچ علاقه‌ای به ازدواج ندارد. او به تیراندازی با کمان علاقه‌مند است و در مسابقه‌ای که برای ازدواج او ترتیب داده شده است، برنده می‌شود که خشم مادرش را برمی‌انگیزاند. مریدا نه این باور اجتماعی را قبول دارد که زنان باید فوراً ازدواج کنند و نه می‌پذیرد که تنها نقش همسر و مادر را در جامعه به خود بگیرد؛ نقشی که جامعه‌ی سنتی برای زنان قائل است و نه تنها تمایلی ندارد هویت مستقلی فارغ از این دو نقش برای آن‌ها بسازد، که جلو آن را می‌گیرد. مریدا در برابر این فشار اجتماعی می‌ایستد.

ملکه الینور از رفتار مریدا ناراحت است؛ چون دوست ندارد که دخترش اصلاً حق انتخابی داشته باشد. او می‌داند که جایگاه مریدا در جامعه بسیار مهم است و می‌خواهد مطمئن شود دخترش چنان‌که سنت می‌گوید، بهترین زندگی را داشته باشد و این جایگاه را حفظ کند. شکاف نسلی زیادی بین مادر و دختر وجود دارد که الینور را مجبور می‌کند در ابتدا در برابر مریدا قرار بگیرد و بعد ببیند که خودش چطور سد راهی بر سر خواسته‌های و آرزوهای دخترش است. البته که او برخاسته از سنت است و شکل تربیتی و طرز فکرش ایجاب می‌کند دخترش را به سمتی سوق دهد که جامعه خود او را پیش از این سوق داده است، بنابراین ابتدا در انکار است و با مریدا مقابله می‌کند. اما وقتی این دو، به دنبال طلسمی که گریبان الینور را می‌گیرد، سر از جنگل درمی‌آورند، به‌تدریج شروع به درک یکدیگر می‌کنند و پیوندشان مهم‌تر از مجادله‌ها و اختلاف‌هایشان جلوه می‌کند.

چگونه انیمیشن «دلیر» پیکسار کلیشههای جنسیتی را به چالش میکشد؟

جایی در فیلم الینور بالاخره تسلیم می‌شود و به تصمیم دخترش که نمی‌خواهد تا وقتی که خودش آماده نباشد ازدواج کند، احترام می‌گذارد و از آن دفاع می‌کند، و به نظر می‌رسد که مریدا به هر آنچه ‌می‌خواهد می‌رسد. اما اوضاع در قلعه بدتر می‌شود و الینور تبدیل به خرسی وحشی می‌شود که باید به حیات وحش برگردد. الینور فکر می‌کرد اگر آنچه را مریدا می‌خواهد، به او بدهد طلسم می‌شکند، همان‌طور که مریدا فکر می‌کرد درست کردن پارچه‌ی ملیله طلسم را می‌شکند، اما مادر و دختر هر دو اشتباه می‌کردند.

در آخرین لحظات «دلیر»، مریدا الینور را در تابلو فرش خانواده پیچیده است و سعی می‌کند طلسم را خنثی کند. مریدا به نقش خودش در گرفتاری‌ای که بر سر مادرش آوار شده است، اعتراف می‌کند و بابت رفتار نسنجیده‌اش عذرخواهی می‌کند. این کار اوست که طلسم را می‌شکند و خانواده‌اش را به حالت عادی باز می‌گرداند. روز بعد، آن‌ها رسماً با خواستگارها خداحافظی می‌کنند و الینور از مریدا می‌خواهد برود دنبال هر آنچه خوشحالش می‌کند. این پایان برای رشد الینور ضروری بود، و پذیرش فردیت مریدا به او این فضا و فرصت را می‌دهد تا بدون تکیه بر ازدواج خودش را بکاود و بشناسد.

این‌طور که به نظر می‌رسد پیکسار هیچ ابایی ندارد که برای پرداختن به مسئله‌ی رشد خانواده از پیرنگ‌‌های پیچیده استفاده کند. «درون و بیرون»، «روح» و «افسون» همگی با به نمایش گذاشتن موقعیت‌هایی به مراتب پیچیده‌تر از «دلیر»، جریان‌های مهمی را در انیمیشن کودکان به وجود آورده‌اند. شخصیت‌ها اغلب با کشمکشی فراتر از باورهای قبلی‌شان مواجه می‌شوند، که باعث می‌شود به درون خود بنگرند و جایگاه خود را در جامعه و معنای خوشبختی در سطح فردی را زیر سؤال ببرند. «دلیر» این کار را به خوبی انجام داده و به تماشاگران تصویر درست و مناسبی از شاهزاده خانمی را ارائه می‌کند که تا پایان داستان نیازی ندارد حتماً با یک شاهزاده ازدواج کند تا خوشبخت شود. عاشقانه جای خود را در افسانه‌ها دارد، اما کند و کاو و جست‌وجوی عشق بین دوستان و خانواده یا دوست داشتن خود به همان اندازه مهم است و دقیقاً نیازمند تصویری است که مریدا و الینور در انیمیشن «دلیر» به نمایش می‌گذارند.

شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع