تاریخ سینما مملو از شاهکارهایی است که هرکدامشان حرفهای زیادی برای گفتن دارند اما بین یک فیلم خوشساخت و فیلمی سرشار از احساس خوب تفاوتهای روشنی وجود دارد. گاهی اوقات بیشترین چیزی که دوران رخوت و ناامیدی را تحملپذیر میکند، دیدن فیلمی است که از تجربیات شخصی و روزمرهی ما حرف بزند اما با دیدنش سرشار از امید شویم؛ در واقع اثری که طراوت ناشی از تماشایش روی زندگیمان تاثیر بگذارد.
فیلم هایی که انگار از روی زندگی خودمان ساخته شدهاند اما در انتها به ما یاد میدهند چگونه حال بهتری پیدا کنیم. فیلمهایی که شخصیتهای اصلیشان با مسائل بسیار واقعی و قابل درک زندگی دستوپنجه نرم میکنند و در عاقبت به سعادت و خوشبختی میرسند.
در دورانی که همه بهخاطر مسائل شغلی و مالی در نگرانی و استرس بهسر میبرند بهراحتی میتوان ناامید بود و از زندگی جدا شد. بهخصوص با یک دورهی قرنطینهی دو ساله بهخاطر کووید-۱۹ که کسب و کارهای زیادی را تعطیل کرد و جانهای بسیاری را گرفت. به همان اندازه که دیدن سریالهای کمدی و ریلیتیشوها برای دمی فراغت و بهدست آوردن آرامش در زندگی روزمره مفیدند گاهی هم نیاز به آثاری درونیتر و عمیقتر برای گذر از دوران سخت و بازیابی خودمان داریم.
نترسید! نمیخواهیم به شما خواندن کتابهای فلسفی یا تراپیهای گرانقیمت بیفایده را پیشنهاد کنیم. پیشنهاد ما تماشای فیلم است. دنیای جادویی و شگفتانگیز سینما. این مطلب لیست فیلمهای امیدبخش و باطراوتی را پیش روی شما قرار میدهد که پس از تماشایشان میتوانید زندگی را جور دیگری ببینید و شاید از آن لذت بیشتری ببرید.
۱. پایهی هشتم (Eighth Grade)
- کارگردان: بو بورنهام
- بازیگران: السی فیشر، جان همیلتون، امیلی رابینسون
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۸
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
«پایهی هشتم» یا «کلاس هشتم» اولین ساختهی بلند کارگردانش بو برنهام آمریکایی است که سال ۲۰۱۸ و در ژانر کمدی-درام جلوی دوربین رفت.این فیلم در همان سال و در نخستین نمایش خود در جشنوارهی ساندنس بسیار مورد توجه قرار گرفت. اثر دلنشین و زیبایی که هم فیلم محبوب تماشاگران شد و هم از منتقدان نقدهای مثبتی دریافت کرد که خب با توجه به ساختار قوی و سوژهی ارزشمندش کاملا لیاقت آنهمه تعریف و تمجید را داشت. «کلاس هشتم» در داستان روانشناسانهی خود فقط به ناهنجاریها و مشکلات دوران نوجوانی نمیپردازد بلکه پیامدهای اضطراب شدید اجتماعی و چالشهای قرار گرفتن فرد در آن شرایط را بررسی میکند. البته نه خیلی جدی و خشک مثل آنچه در درامهای روانشناسی مرسوم میبینیم بلکه همگی با یک دز مناسب از طنز به سبک برنهام که در هیچ لحظهای از فیلم بیرون نمیزند.
السی فیشر نقش کایلا دی، نوجوان یوتیوبر و درونگرایی را بازی می کند که در تلاش است تا خود را برای سال های پیش رو و ورود به دبیرستان آماده کند. روایت زندگی دختری ۱۴ ساله که در موقعیتهای مختلف دچار اضطراب میشود و حالا باید در آستانهی ورود به دبیرستان آن را کنترل کند. کایلا به دنبال کنترل و هدایت درست اضطراب اجتماعی، کنار آمدن با مشکلات خاص مربوط به سن بلوغ و بهبود دستوپا چلفتی بودن ناامید کنندهی خودش است. همهی اینها درحالی اتفاق میافتد که پدرش (جاش همیلتون) که به اندازه ی او، چه در زندگی و چه از لحاظ ذهنی، آشفته و سراسیمه است تلاش میکند تا با احساسات طوفانی دخترش همراه شود و با درک آنها گرهای از مشکلاتش باز کند. بازی روان و بسیار فوقالعادهی فیشر همراه با شوخطبعی بهاندازهای که برنهام وارد کار کرده است به جذابیت هرچه بیشتر فضای فیلم کمک شایانی میکند. «پایهی هشتم» دربارهی مسائلی چون شبکههای اجتماعی،سلامت ذهنی نسل زد،مسائل جنسی و مسیرهای موفقیت حرفهای زیادی برای گفتن دارد و در پایان آن سیگنالهای بسیار مثبت و امیدوارکنندهای دربارهی خود بودن و غلبه بر اضطراب در چالشبرانگیزترین دوران زندگی دریافت میکنید که این پیامها به زیبایی و ظرافت هرچه بیشتر و بدون ذرهای شعار به شما مخایره میشوند. دیدن این فیلم را نه تنها به تمام نوجوانانی که میخواهند دید بهتری نسبت به آینده و زندگی داشته باشند، بلکه به پدر و مادرانی که در پی رفتار درست با نوجوانان خود هستند نیز توصیه میکنیم.
۲. فرانسیس ها (Frances Ha)
- کارگردان: نوآ بامباک
- بازیگران: گرتا گرویگ، میکی سامنر، آدام درایور
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
«فرانسیس ها» فیلمی کمدی-درام محصول سال ۲۰۱۳ به کارگردانی نوآ بامباک و با بازی گرتا گرویگ، داستان برشی از زندگی دختری سرزنده و شاداب و اهل نیویورک که به سبک کاناپهگردی (نوعی سبک زندگی که شخص در آن هرشب را خانهی یکی از دوستان یا اقامتگاه ها سر میکند) روزگار میگذارد و تلاش میکند تا جایگاه و فلسفهی وجودی خود را در جهانی که پیوسته در حال تغییر است پیدا کند. بامباک فیلمنامهی اثر را با کمک گرویگ که نقش اول فیلم نیز هست بازنویسی کرد و نتیجهی همفکری همکاری این دو تبدیل به یک تجربهی سینمایی بسیار قابل اعتماد و پر از رنج و امید شد که هم خندهدار بود و هم غمانگیز و دردناک.
وقتی که بهترین دوست و هم اتاقی فرانسیس (گرتا گرویگ) عاشق میشود و ازدواج میکند، او باید با این موقعیت ترسناک و روند رنجآور و وحشتناک دور شدن از تنها شخص مورد علاقهاش در جهان کنار بیاید آنهم تماما در زمانی که هویتش به عنوان یک رقصنده و زندگی عاشقانهاش در مسیر مشابهی مورد چالش قرار میگیرند. «فرانسیس ها» دربارهی استوار و پایدار ماندن در دنیایی بیثبات است و گرتا گرویگ شخصیت مثبت غیرواقعی قهرمان داستان ما را به شیوهای زیبا واستادانه زنده میکند تا نظارهگر نحوهی مواجههی او ناملایمتهای زندگی باشیم. فرانسیس به واسطهی روح سرکش خود از تنهایی بیزار است و پیوسته به زندگی مردم وارد و از آن خارج میشود اما در انتهای شب خودش است و خودش و باید به آرامی با شرایط جدیدیش و زندگی در حاشیهی زندگی اجتماعی خودش کنار بیاید و در نهایت آرامش را در درون خود و کاری که انجام میدهد پیدا کند. این یک فیلم بسیار تاثیرگذار است که اصلا نباید آن را از دست داد. اگر خود را گرفتار در تنگناهای زندگی میبینید، قطعا «فرانسیس ها» به شما کمک خواهد کرد که از آن خارج شوید و با روحیهای تازه قدم به میدان بگذارید.
۳. هارولد و ماد (Harold and Maude)
- کارگردان: هال اشبی
- بازیگران: باد کرت، روث گوردون، ویویان پیکلز
- تاریخ انتشار: ۱۹۷۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
این فیلم یک کمدی سیاه زیرزمینی و ترکیبی عالی از حضور توامان خوشبینی و بدبینی در کنار هم است و البته یک درمان عالی برای زمانی که دلتان از دنیا گرفته و دچار افسردگی و اندوه هستید. یک داروی ضدافسردگی ۹۱ دقیقهای به کارگردانی هال اشبی و محصول آمریکا. داستان فیلم از این قرار است که وقتی هارولد (باد کرت) نوجوانی که کسالت از سرورویش میبارد و مدام در فکر مرگ است، با ماد (روث گوردون) یک پیرزن ۸۰ سالهی سرزنده و عجیب و غریب که عاشق زندگی است ملاقات میکند دنیایش توسط او و ایدههایش زیرورو میشود. این فیلم خاطرهانگیز به خاطر طنز بینظیر و منحصربهفرد و دیالوگهای عمیقی که دارد شناخته میشود و علیرغم اینکه مضامین سنگینی را در بطن به بیننده منتقل می کند اما کمدی فوقالعادهای است که لحظهای از ریتم نمی افتد و کار خود را در نت بالا و شادی به پایان میرساند.
بازیگران اصلی فیلم عملکرد فوقالعاده ای دارند (روث گوردون برای بازی خود برنده ی اسکار شد) و خود فیلم هم مزد تمام خوبیهایش را از طرفدارانش گرفت و امروزه بهعنوان یک فیلم کلاسیک کالت شناخته میشود. البته باید بگوییم که این فیلم هرگز نمیتوانست بدون موسیقی متن کت استیونز که بهطور اختصاصی و تماما برای فیلم نوشته شده بود فیلم کاملی یاشد. موسیقی در سکانس به سکانس فیلم حضور موثری دارد و بهقدری روی کار نشسته که اگر لحظهای قطع شود همهچیز ناقص خواهد بود. اگر حالتان زیادی بد است و حوصلهی دیدن هیچ فیلمی را ندارید، به طور جدی و اکیدا توصیه می کنیم که حداقل به موسیقی متن این فیلم گوش کنید. قطعا ارزشش را دارد و شما هم آنرا به نفر بعدی پیشنهاد خواهید کرد.
۴. پایان تور (The End Of The Tour)
- کارگردان: جیمز پانسولت
- بازیگران: جیسون سیگل، جسی آیزنبرگ، آنا کلامسکی
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۵
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
جیمز پانسولت فیلمنامهای اقتباسی از کتاب «اگرچه البته شما در نهایت خودتان میشوید» اثر دیوید لیپسکی را کارگردانی کرد که دربارهی مصاحبهی یک هفتهای او با رماننویس مشهور دیوید فاستر والاک نوشته شده بود. نتیجهی کار یک درام بیوگرافی خیرهکننده از آب درآمد که مطمئنا شما را تا پایان با خود همراه خواهد کرد. «پایان تور» یک فیلم درگیر کننده و عمیقا فلسفی است زیرا شیوهی روایت آن طوری است که گفتوگوهای بین لیپسکی (جسی آیزنبرگ) و دیوید فاستر والاک (جیسون سیگل) را به تصویر میکشد که در آنها موضوعاتی مانند افسردگی، اعتیاد و انزوای عاطفی بهطور مفصل مورد بحث قرار میگیرند.در فیلم چند لحظهی دلخراش و حساس هم وجود دارد که توسط سیگل و آیزنبرگ به خوبی بازی شده اما بحث کلی فیلم دربارهی سلامت روان و انزوای اجتماعی در تصدیق مفید بودن احساس غم و تنهایی است و آن را تایید میکند.
اگرچه انزوای اجتماعی و احساس تنهایی میتوانند احساسات ناراحت کنندهای باشند اما کاملا انسانی و از مهمترین ویژگیهای ذاتی او هستند که اغلب نیاز به جدی گرفته شدن دارند و این فیلم نقشهی راهی فوق العاده برای انجام این کار و نفوذ به اعماق وجودی انسان و نشان دادن چگونگی عملکرد آن است. البته صحنههای پایانی فیلم کمی غمانگیز است و باعث برون ریزی انبوهی از احساسات فروخوردهی شما خواهد شد و در آن لحظات بهتر است دستمال کاغذی کنارتان باشد اما پس از تماشای آن قطعا احساس سبکی خواهید کرد و همه چیز سادهتر از قبل بهنظر خواهد آمد.
۵. املی (Amelie)
- کارگردان: ژان پیر ژونه
- بازیگران: آدری توتو، متیو کاسوویتس، جمال دبوز
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
«سرنوشت شگفتانگیز آمِلی پولن» که به اختصار در سراسر دنیا با نام «آمِلی» شناخته میشود یکی از موفقترین فیلمهای تاریخ سینمای اروپا و از تحسین شدهترین فیلمهای غیر انگلیسی زبان است. داستان یک دختر جوان و رمانتیک و خیالپرداز بداخلاق اما باروحیه به نام آمِلی پولن (آدری توتو) را روایت میکند که هر لذتی را در دنیا تجربه کرده و در آخر باز هم از تنهایی بیشتر لذت میبرد. او با ایجاد ناراحتیهای جزئی و کوچک به سبک خودش که از قضا بسیار مفرح و خندهدار نیز هستند از افراد سنگدل و بد فیلم انتقام میگیرد و خود را زورو مینامد. او اوغات فراغت خود را عمدتا به تمرکز برای هماهنگی ازدواج افراد و رساندن دو فرد عاشق به یکدیگر، ردیابی غریبهها برای رساندن اشیایی که در کودکی گم کرده اند به دستشان و کمک به مرد نابینای آنسوی خیابان میگذارد.
آملی یک فیلم فوقالعاده دلگرم کننده و مفرح دربارهی مهربانی و کمک به دیگران است. دربارهی فایدههای بهدست آوردن شانسی در زندگی و تجربهی عشق است وآدری توتو با چهرهی معصوم و منحصربه فردش به به خوبی این شخصیت دوستداشتنی و بسیار خواستنی را بازی میکند. در کنار نویسندگی هوشمندانه و خلاقانهی فیلم، بازیهای شگفتانگیز، فیلمبرداری و نورپردازی زیبا و در آخر موسیقی متن فوق العاده و روحنواز فیلم که شهرتی جهانی دارد عناصری هستند که این فیلم را تا به امروز جزو علاقمندیهای درجهی یک دوستداران فیلم و سریال قرارداده است. «آمِلی» این فرانسوی شاهکار، به طرز باشکوهی رمانتیک است و باعث به پرواز درآمدن روح و ذهن شما و خلاصی از وابستگیهای دنیوی می شود. به من اعتماد کنید. این فیلم از حال خوب کنترینهایی است که خواهید دید.
۶. پدرخواندههای توکیو (Yokyo Godfathers)
- کارگردان : ساتوشی کن
- بازیگران: آیا اوکاموتو، یوشیاکی اومهگاکی، تورو اموری
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۳
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
«پدرخوانده های توکیو» یکی از فیلمهای بانشاطتر و امیدوار کنندهتر در مجموعه فیلم های ساتوشی کن است که اغلب او را فیلمهایی دارک بهیاد داریم. این انیمه داستان سه مرد بی پناه و کارتنخواب را روایت میکند که یک نوزاد تازه متولد شده را که کف خیابان رها شده پیدا میکنند و با احساس مسئولیت و قلب و روح پاکی که دارند ماموریتی غیرممکن را برای یافتن والدین بچهی بیگناه در شب کریسمس آغاز میکنند.
«پدرخوانده های توکیو» یک پیچ و تاب هوشمندانه و خندهدار در روایت داستان سه مرد عاقل و باهوش است که ساتوشی کن با استادی هرچه تمام تر آنرا به تصویر کشیده. فیلمی گرم و دعوت کننده دربارهی عشق، از دست دادن و شادی. فیلمی که بدون قضاوت به کاوش دربارهی زندگی مردمان بیپناه میپردازد و به هریک از قهرمانانش شخصیتی منحصربفرد و دوست داشتنی میدهد. بنابراین در این انیمه دنبال کلیشههای توهینآمیز و متداولی که تاکنون از افراد بیپناه به عنوان زامبی و جنایت کار دیده اید نگردید. این انیمهی دیدنی نشان میدهد که مردم چقدر واقعا میتوانند دلسوز باشند بدون آنکه رتبهی اجتماعیشان بالا باشد، چه در حاشیه ی جامعه زندگی کنند چه در مرفهترین نقطهی آن. به ما یاد میدهد که انسان بودن در این دنیا بر هرچیز دیگری مقدم است. «پدرخواندههای توکیو» یک فیلم کمدی خانوادگی آموزنده و پایان آن به همان شیرینی هر فیلم پیکسار است. دیدنش را از دست ندهید.
۷. من و ارل و دختر در حال مرگ (Me and Earl and the Dying Girl)
- کارگردان: آلفونسو گومز ریخون
- بازیگران: توماس مان، اولیویا کوک، آرجی کایلر
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۵
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
براساس رمانی به همین نام «من و ارل و دختر درحال مرگ» یک کمدی دربارهی ناامنیهای فلج کننده و اجازه دادن به نزدیکترین افراد به خودمان که کمکی باشند برای یافتن قدرتهایمان. فیلم داستان زمانی است که پسری بیدستوپا به نام گرگ (توماس مان) و بهترین دوستش( که البته او را بهترین دوست خود نمیداند) ارل (آرجی کایلر) به ریچل معرفی میشوند و از آن ها خواسته میشود تا با ریچل (اولیویا کوک) که یکی از همسنوسالان آنهاست و اخیرا به سرطان مبتلا شده دوست شوند. در پی این دوستی و رابطه هر سه نفر آنها به شیوههای غیرمنتظرهای بر زندگی یکدیگر تاثیر میگذارند.
شوخطبعی و طنز خشک فیلم بهطور دقیق و خندهداری بدبینی نوجوانان از تجربه دبیرستان را به تصویر میکشد و توماس مان هم نقش گرگ که نوجوانی غیرقابل نفوذ است را بهخوبی بازی میکند. تمام راههایی که گرک تلاش میکند تا از آسیب دنبا در امان بماند هم مرتبط با واقعیت است و بیننده آنها را باور می کند و هم آگاهی دهنده و روشنیبخش. قرار گرفتن در مسیرهایی که زندگی گرک را بهخاطر دوستی با ریچل برای همیشه تغییر خواهد داد چیزی است که فیلم را بسیار خاص و احساسی میکند. این فیلم علاوه بر داستان امیدبخش و حساسی که دارد از بازیگران مشهوری مثل نیک آفرمن، جان برنتال،کانی بریتون و مالی شنون را نیز بهره میبرد که با بازی خوبشان اثرگذاری فیلم را چند برابر کرده اند. گاهی اوقات ما در زندگی یک روز بد را تجربه میکنیم که به ما این حس را میدهد که در تمام زندگی شکست خوردهایم اما قطعا اینگونه نیست. پس بهتر است شاکر تمام داشتههایمان باشیم و برای فردایی بهتر آماده شویم.
۸. باج: روزی روزگاری در هند (Lagaan: Once Upen A Time In India)
- کارگردان: آشتوش گواریکر
- بازیگران: عامر خان، گریسی سینگ، پل بلکتورن
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
حتما شما هم با دیدن نام این فیلم تاریخی هندی خاطرههای زیادی برایتان زنده شد. پخش چندین بارهی «باج» از صداوسیما باعث شده تا کمتر کسی این فیلم را ندیده باشد. بهخصوص که پخش دو قسمتیاش باعث میشد تا کسی بخاطر زمان بلندش خسته نشود و فیلم را تا آخر دنبال کند. «باج: روزی روزگاری در هندوستان» یا به اختصار فقط «باج» یک فیلم خاطرهانگیز و حال خوب کن بالیوودی است. شک نکنید، گاهی اوقات شما نیاز به یک تعمیر و سرویس از نوع بالیوودی دارید تا دوباره به زندگی برگردید و هیچ فیلمی بهتر از «باج» برای اینکار وجود ندارد. داستان این فیلم مربوط به قرن نوزدهم و روستای کوچکی در هندوستان است که ماجرای شورش اهالی آن در برابر حکومت بریتانیا را روایت می کند. زمانی که یک کاپیتان بیرحم وسنگدل امپراطوری بریتانیا به نام راسل (پل بلکتورن) برنامههای خود برای دوبرابر کردن مالیات از قبل سنگین یک روستای گرسنه را اعلام میکند،این یک جوان جسور از اهالی روستا بهنام بووان (عامر خان) است که جلوی او میایستد و با به چالش کشیدن بریتانیاییها در بازی کریکت میخواهد تا روستای خود را از این مهلکه نجات دهد. رهبران بریتانیا که حالا این موضوع برایشان تبدیل به یک سرگرمی شده با خنده و تمسخر چالش را میپذیرند زیرا فکر میکنند کریکت برای سرخپوستان بومی منطقه خیلی متمدنانه است آنها شکست مفتضحانهای خواهند خورد.
«باج» همچنان که نگاهی به شیوههای ظالمانه و توهینآمیز حکومت استعماری بریتانیا در هند میاندازد، شکلگیری عشق و دوستی را نیز تحت تاثیر ظلم استعماری به تصویر میکشد. با مدت زمان نزدیک به چهار ساعت «باج» طولانی ترین فیلم لیست اما اجازه ندهید که این زمان طولانی شما را بترساند و از دیدن فیلم منصرف کند. فیلم آنقدر سرحال و روی ریتم است که اصلا به نظر نمیآید چهار ساعت وقت صرف آن کردهاید و نیم ساعت آخر فیلم کاری با شما می کند که بعد از آن با خود بگویید ارزشش را داشت.
۹. من راپاپورت نیستم (I’m Not Rappaport)
- کارگردان: هرب گاردنر
- بازیگران: والتر ماتائو، اوسی دیویس، امی اروینگ
- تاریخ انتشار:۱۹۹۶
- امتیاز راتن تومیتوز: ۴۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
هرب گاردنر این فیلم را از روی نمایشنامهای با همین نام که خودش تحریر کرده بود اقتباس کرد و نتیجهی حاصل ازین ترکیب دیدنی بود. «من راپاپورت نیستم» داستان دوستی شکل گرفته بین دو پیرمرد هنگامی که یکدیگر را در پارک می بینند است و بحثهایی که آنها دربارهی زندگیشان می کنند. والتر ماتائو و اوسی دیویس به ترتیب ایفاگر نقش های نات مویر و نیچ کارتر در این فیلم هستند. هردوی آنها داستان هایی از تجارتشان میگویند (البته با چند دروغ کوچک)، برای هم قپی میآیند، یکی دو سیگار میگیرانند و با لذت میکشند، با قاچاقچیان مواد مخدر و جوانهای منحرف روبرو میشوند و تمام اینها در حالی است که در تلاش برای حفظ احترام و استقلال خود در دوران پیری هستند. همانطور که از یک فیلمنامهی اقتباس شده از یک نمایشنامه انتظار میرود دیالوگهای فیلم بسیار سنگین است بنابراین اگر از طرفداران فیلم های اکشن هستید این فیلم ممکن است برای شما مناسب نباشد از دیدنش زده شوید. با این حال اگر این سنگینی را نادیده بگیریم گقتگوها بسیار جالب و سرشار از شوخطبعی هستند و بده بستانهای عالی بین ماتا و دیویس برقرار است که تعاملات آنها را کاملا هیستریک می کند. این یک داستان زیبا برای مخاطبان مسنتر است اما نسل جوان هم میتوانند قدردان نگارش استادانهی فیلمنامه و کمدی سهل و ممتنع این شاهکار باشند.
۱۰. ۲۸ روز (۲۸ Days)
- کارگردان: بتی توماس
- بازیگران: ساندرا بولاک، ویگو مورتنسن، آزورا اسکای
- تاریخ پخش: ۲۰۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۳۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
ساندرا بولاک در این فیلم نقش گوئن کامینگز یک روزنامه نگار معتاد به الکل و مواد مخدر را بازی میکند، ستون نویسی حرفهای که پس از افتضاحی که در عروسی خواهرش بهخاطر مستی به بار میآورد و کیک اورا سرنگون میکند و بعد از آن لیموزین عروسی آنها را میدزدد توسط دادگاه محکوم میشود که بیست و هشت روز را در یک مرکز بازپروری بگذراند و با گذراندن سلسله درمانهای توانبخشی دوباره به زندگی عادی بازگردد. فیلم نگاهی میاندازد به دلایل و راههایی که ما از مواد استفاده میکنیم. برای مقابله با احساس افسردگی و تنهایی و اینکه چگونه چنین روشهای مقابلهای میتوانند از کنترل ما خارج شوند و بهجای آنکه به ما کمک کنند نتایج فاجعه باری به همراه داشته باشند.
«۲۸ روز» نگاهی عمیق و صادقانه به زندگی چند معتاد در مرکز ترک اعتیاد دارد و بسیار باطراوت و واقعی اینکار را می کند. اتفاقات داستان عمدتا در یک مرکز توانبخشی روی میدهد و نحوهی تعامل شخصیت ها با یکدیگر و حمایتهایشان از هم طی پروسهی سخت و دردآور ترکنشان دهندهی تصویر زیبایی از انسانهاست که با هم برای یک هدف که رهایی است تلاش میکنند و این مسئله بسیار دلگرم کننده است. فراتر از آن کار بسیار خوبی در آگاه کردن مردم در مورد خطرات و بدنامی و انگ زدنهای اعتیاد به مواد و الکل انجام میدهد. ویگو مورتنسن، استیو بوشمی و آلن تودیک کوستار نقشهای دیگر معتادان و درمانگران مرکز را برعهده دارند و دومنیک وستالسو به عنوان شوهر دوستداشتنی اما آسیب زنندهی گوئن ایفای نقش میکند.