تناسخ چیست ، آیا پس از مرگ در کالبد دیگری ورود میکنیم؟ آیا باززایی یا وازایش (تناسخ) تاکنون به اثبات علمی رسیده است؟ در ادامه مقاله به این سوالات پاسخ خواهیم داد.
تناسخ چیست
تناسخ عبارت است از تولد دوباره پس از مرگ. درباره جزئیات زندگی دوبارهای که موجودات پس از مرگ تجربه میکنند، نظرات مختلفی وجود دارد. وازایش یا تناسخ یا باززایی یا زادْمُرد در ادیان مختلفی نیز وارد شده است. البته در مورد مکانیسم تناسخ در بین مذاهب و فرق گوناگون، تفاوتهایی وجود دارد.
برخی معتقدند که امکان خروج از چرخه تولد و مرگ دوباره وجود دارد. برخی نیز “وجود داشتن” را یک مساله ابدی میدانند. به این ترتیب، نه تولد را آغاز و نه مرگ را پایان کار میدانند.
به طور کلی میتوان گفت که بر اساس نظریه تناسخ، با توجه به نحوه کردار افراد در زندگی گذشته، امکان حلول در کالبدی والاتر یا پایینتر را خواهند داشت. از زندگی در قالب جمادات، نظیر سنگ گرفته تا گیاه و حیوان و انسان. پس از رسیدن به مرحله انسانی نیز، در برخی نظرات ورود به کالبد انسانی دیگر یا سقوط به مرحلهای پایینتر پیشبینی شده است.
در عین حال، برخی نیز معتقدند با رسیدن به این مرحله در صورتی که کرداری مطابق با دستورات آیینی مورد نظر داشته باشید، از چرخه زیستن خارج خواهید شد و به آرامش ابدی (مرگ کامل) خواهید رسید؛ چراکه در نهایت، زیستن را سراسر رنج میدانند.
ادیانی که به وازایش یا باززایی (تناسخ) اعتقاد دارند، بیشتر در شبه قاره هند دیده میشوند. هندوئیسم و یا آیین بودایی از جمله این ادیان هستند. اعتقاد به تناسخ در جامعه به شدت طبقاتی هند، امکان کنترل ذهن تودههای مردم را جهت جلوگیری از شورشهای اجتماعی فراهم کرده بود؛ چراکه فردی که اکنون در طبقه پایینتری به لحاظ اجتماعی قرار داشت، این امکان را میدید که در تولدهای بعدی در یک جسم بهتر و والاتر قرار گرفته و صعود کند.
هرچند اعتقاد به تناسخ تنها محدود به هندوها نمیشود، اما پس از نام بردن از آن، ذهن به سرعت به سمت هند حرکت میکند. به طور کلی، نمیتوان اعتقاد به تناسخ را تنها متوجه گروه خاصی از افراد دانست، تا جایی که حتی فرقهای خاص از شیعیان به نام غلات شیعه (غُلات به کسانی گفته میشود که در دین خود غُلو میکنند) نیز معتقد به تناسخ هستند.
آیا پس از مرگ در کالبد دیگری ورود میکنیم؟
گذشته از اینکه به تناسخ اعتقاد داشته باشیم یا نه، یک سوال در ذهن تداعی میشود؛ آیا امکان زندگی درون کالبدی دیگر برای انسانها فراهم است؟ پاسخ به این سوال، مستلزم یکسان کردن تعاریف و پیش انگارههایی است که افراد از مفاهیمی همانند روح دارند.
از منظر علم، امکان بررسی وجود روح وجود ندارد. به بیان دیگر، علم در برابر مفهوم روح سکوت میکند. این مفهوم از آن دسته موضوعاتی است که در شاخه شبه علم قرار میگیرند.
بدون در نظر گرفتن روح، این سوال مطرح است که آیا در مکانسیم تناسخ خللی وارد میآید؟ پاسخ آری و خیر است. برخی معتقدین به تناسخ، به وجود روحی که در کالبدهای دیگر حلول میکند، معتقدند و برخی دیگر اعتقادی ندارند.
با توجه، به اینکه امکان ارائه تعریف دقیقی از این مفاهیم وجود نداشته و همزمان نیز نمیشود از روشهای علمی، مفاهیم پایهای چون تناسخ را بررسی کرد، این موضوع را نمیتوان به صورت علمی رد کرد یا آن را پذیرفت!
به طور کلی، در خاطر داشته باشید، علم در مورد اعتقادات افراد زمانی که قابلیت سنجش را نداشته باشند، توان هیچگونه موضع گیری خاصی را ندارد. به عنوان مثال، بنده خدمت شما عرض میکنم که تمام زندگی حال و حاضر شما، یک رویا است! آیا امکان رد یا اثبات این نظریه را دارید؟ هرچند همزمان میتوانید به این مساله از صمیم قلب معتقد باشید.
آیا اثبات علمی برای تناسخ وجود دارد؟
در دنیای علم نمیتوان به همین سادگی از کنار مسائل عبور کرد. دکتر استیونسن، استاد روانشناسی دانشگاه جورجیا، بیش از چهل سال از عمر خود را وقف مطالعه این موضوع نمود. برخی وی را نیوتن معاصر دانسته و برخی وی را تنها فردی میدانند که هرچند دارای شان و مقام علمی بالایی بود، اما معتقدند که در بررسیهای خود مرتکب اشتباهاتی ساده شده است.
قبل از ادامه، ذکر این مساله ضروری به نظر میرسد که اکثر باورمندان به تناسخ، در کنار نوع نگاهی که به مساله حیات پس از مرگ دارند، زندگی حال و حاضر هر فرد یا هر موجود را سراسر تحت تاثیر زندگی گذشته و خاطرات او میدانند.
حتی برخی افراد، عادات و رفتارهایی که فرد به صورت ناخوداگاه از خود بروز میدهد و یا برخی نشانهها مانند خال را نیز، برگرفته از زندگی در کالبد قبلی میدانند.
اکنون، به استیونسن باز میگردیم. این استاد دانشگاه، فارغ از نتیجه تحقیقاتش، دری تازه به سوی دنیای علم گشود. وی برای بررسی امکان بروز یا وجود چنین چیزی، متدی بسیار هوشمندانه و خلاقانه اعمال نمود. بهتر است قبل از مطالعه ادامه مطلب، قدری تامل کرده و فکر کنید که چطور میتوان به صورت علمی، در جایی که حتی الفبای مشترکی برای تناسخ وجود ندارد، به دنبال آثار و نتایج آن دست به جستجو زد؟
دکتر یان استیونسن برای پیدا نمودن شواهدی از تناسخ به سراسر دنیا سفر نمود. بعضی از کیسهای مورد بررسی در حالت هیپنوتیزم قرار گرفتند و برخی نیز، قبل از استیونسن شناخته شده بودند و نیاز به بررسی بیشتری داشتند. برای فهم سادهتر متد استیونسن، با ذکر یک مثال واقعی از نتایج تحقیقات وی آشنا خواهید شد.
در نظام طبقاتی هند، آیین خاصی وجود دارد. رعایت این مقررات در داخل هر طبقه بسیار حایز اهمیت است، اما در طبقات مختلف اجتماعی، این قوانین بعضا کاملا متفاوت با یکدیگر هستند. یکی از کیسهای مورد بررسی استیونسن، کودک خردسالی بود که مدعی بود قبلا متعلق به طبقه برهمن بوده است.
وی نه تنها به آداب غذا خوردن برهمنها تسلط داشت، بلکه اعضای خانوادهای که مدعی بود، قبلا در میان آنها زندگی کرده است را شناسایی کرده بود. هرچند، هیچ آشنایی قبلی بین این دو خانواده وجود نداشت و حتی شهر محل سکونت آنها نیز متفاوت بود.
اکنون، استیونسن در مقام قاضی و دادستان، شروع به بررسی ارتباطات بین این دو خانواده میکند تا کوچکترین اثری از ارتباطات قبلی بین این دو را پیدا کند. استیونسن از طرف دیگر، کودک را با سوالات مختلف و بعضا انحرافی مورد آزمون قرار میدهد تا متوجه شود که آیا دسیسهای در کار است یا خیر.
علاوه بر این، از روشی که کاراگاهان پلیس برای پیدا نمودن سر نخهای کم اهمیت و ارتباطات پنهان استفاده میکنند نیز استفاده نمود. در نهایت، استیونسن نتایج مطالعات خود را در چند جلد کتاب به چاپ رسانید که مهمترین آنها، بیست مورد پیشنهادی برای تناسخ است.
در مطالعات استیونسن، انواع کیسهای بدون توضیح به چشم میخورد. از جمله، صحبت به زبانی بیگانه توسط فردی که با این زبان آشنایی نداشته است! با این حال، مطالعات استیونسن مورد قبول اکثریت جامعه علمی قرار نگرفتند و یافتههای وی در دسته شبه علم قرار گرفتند، ولی دلیل این مساله چه بود؟
قبل از هر چیز، دادگاه گالیله را به خاطر بیاورید. وی، از موضوعی صحبت میکرد که نه تنها مخالف با نظر دانشمندان زمان خود بود، بلکه با عقاید سردمداران کلیسا نیز مغایرت داشت. ادعای گالیله، علیرغم اسناد موجود در آن زمان پذیرفته نشد، احتمالا همه شما با این داستان آشنایی دارید، اما به نظر شما چرا دانشمندان آن زمان حاضر به پذیرش این مساله نشدند؟ آیا تمام این دانشمندان افرادی ترسو یا خودفروخته بودند یا قادر به درک و فهم نظرات گالیله نبودند؟
همین امروز، افرادی معتقدند که در سمت تاریک ماه، فضاییها دارای ایستگاههای مخصوص به خود هستند. در زیر زمین، موجوداتی خزنده که قادرند خود را به شکل انسانها در بیاورند زندگی میکنند که عمده مشکلات بشریت از آنها منشا میگیرد و… نکته جالب توجه اینکه، برای ادعاهای خود اسناد بسیار زیادی را نیز فراهم آوردهاند، اما از سوی دانشمندان جدی گرفته نمیشوند، چرا؟
مساله ساده است، اگر بخواهیم کل جهان بینی و دستاوردهای خود را زیر سوال ببریم، به مدارکی نیاز داریم که غیر قابل انکار باشند و به روشنی نتایج قبلی را زیر سوال ببرند.
در مورد استیونسن، مشکل اولیه این مساله بود. او، در اجرای متد خود اهمیت دستاورد و نقدهای وارده را لحاظ نکرده بود، بنابراین متد وی، برای چنین آزمایش بزرگی دارای خطاهای بسیار بود. مثلا، در هنگام مطرح نمودن سوال و جواب، اقدام به ضبط مکالمات صورت گرفته نکرده بود.
این مساله آنجا اهمیت بیشتری پیدا میکند که بیشتر کیسهای مشاهده شده توسط وی در هندوستان حضور داشتند و او بدون مترجم قادر به گفتگو با آنها نبوده است.
به گفته مترجم وی، استیونسن در بسیاری موارد ناخواسته اندیشههای خود را در آزمایش دخالت میداده است. از طرف دیگر، یادداشت برداری وی، معمولا با تاخیر انجام میشد، یعنی چند ساعت پس از اتمام مصاحبه، وی دست به یادداشتبرداری میزد. در این میان، امکان دخل و تصرف ناخواسته در نتایج بسیار زیاد است؛ هرچند، در موردی این مساله توسط ضبط صوت مورد آزمون قرار گرفت و استیونسن با دقت بالایی موضوعات را پس از چند ساعت از طریق حافظه خود ثبت نمود.
در نهایت نیز، هرچند استیونسن تمام تلاش خود را کرد تا روابط پنهان این موضوع را بررسی کند، اما در بررسیهای بیشتر، زوایای دیگری از این مساله روشن شد.
به عنوان مثال، قبل از شروع مصاحبه به طور رسمی، خانوادهها به مدت چند دقیقه در اتاق انتظار با حضور کیس مورد بررسی قرار داشتند و امکان دسترسی به اطلاعات در این مدت کوتاه نادیده گرفته شده بود. در مورد صحبت به زبان خارجی نیز مشخص شد، فرد مورد بررسی در کودکی، با فردی که با آن زبان سخن میگفته ارتباط داشته و در عین حال، قواعد زبانی را به درستی رعایت نمیکند.
به هر حال، نتایج آزمایشات استیونسن مورد پذیرش اکثریت جامعه علمی قرار نگرفت. هرچند برخی فرقهها و مذاهب و عرفانهای سراسر دنیا به آزمایشات وی استناد میکنند و عناد جامعه علمی را در پذیرش ماورا، دلیل اصلی نپذیرفتن نتایج تحقیقات وی عنوان میکنند.
استیونسن قبل از مرگ گاو صندوقی رمزدار در اتاق مخصوص خود در دانشگاه قرار داد. وی قول داد در صورتیکه روزی به زندگی بازگردد، این گاو صندوق را باز کند. به نظر شما، آیا این گاو صندوق هرگز باز خواهد شد؟
در هر صورت پاسخ به برخی سوالات بسیار سخت است و شاید نتوان برای آن جواب درستی پیدا کرد، حداقل نه به این زودیها و “تناسخ چیست” از این دست سوالات است.