کندالینی ، نامی است برای بیداری انرژی خفته ای که در ارگانیزم بدن انسان،در ریشه و بن ستون فقرات قرار دارد.
مرکز این انرژی در جنس مذکر در ناحیه عجان،فاصله بین بیضه ها و مخرج و در جنس مونث در دهانه رحم است و به نام مرکز روانی مولاداهارا شناخته میشود .
که در اصل عبارت است از یک غده بسیار کوچک و قابل لمس و میتواند تحت فشار قرار گیرد و در کل یک ساختار روانی است
.به هر حال کندالینی انرژی خفته قابل فشار است اما اگر به آن فشار آورید مانند یک بمب منفجر نخواهد شد.
کندالینی با روش های یوگا برای بیداری آماده میشود
نکته : بیداری کندالینی با روش های دیگر امکان پذیر است
تمرینات هاتایوگا ، پرانایام ، کریایوگا و مدیتیشن در بیداری انرژی خفته کندالینی موثرند و زمانی که شما قادر شوید نیروی پرانا را در درون کندالینی قرار دهید،انرژی بیدار میشود و به درون نادی سوشومنا(نادی سوشومنا نیز نیاز به بیداری دارد) راه می‌یاید و به سمت بالا صعود میکند تا به کانال مرکزی اعصاب و سپس به مغز برسد
کندالینی در مسیر حرکت صعودی از میان مراکز روانی که با سطوح ساکن مغز مرتبط اند،عبور میکند و با رسیدن به مغز،انفجاری در ناحیه ساکن یا خفته مغز به وجود می آورد،مثل شکوفا شدن گلها.
به هر حال بیداری کندالینی میتواند با بیداری سطوح ساکن ذهن و مغز برابری کند.
اگر چه گفته شده است که کندالینی در مرکز مولاداهارا قرار گرفته ولی ما در سلسله مراتب تکاملی سطوح مختلف،قرار داریم(منظور توقف کندالینی است نه ریشه و بن مکان کندالینی).
در بعضی ممکن است کندالینی به سوادهیستانا یا مانی پورا رسیده و استقرار یافته باشد.در این صورت انجام سادانا تغیر می‌یابد.
رضا وقتی کندالینی بیدار شده و به چاکرای آناهاتا رسیده باشد،باید تمرین برای چاکراهای بعدی باشد.به این جهت که بیداری کندالینی در چاکرای مولاداهارا یک جور است و بیدار کردن آن در ساهاسرارا که در عالی‌ترین نقطه مغز قرار دارد،
نوع دیگر :
با شکوفایی هر گل از گل های لوتوسِ هزاربرگیِ ساهاسرارا ،
آگاهی جدیدی طلوع میکند
ذهن ما وابسته است به اطلاعاتی که از طریق حواس کسب کرده ایم،از این رو توسعه نیافته است. وقتی چشم نباشد،دید هم نیست.
وقتی کر باشید،صدایی نمی‌شنوید
اما وقتی هوشیارس فوق العاده پدیدار گشت،تجارب فوق حس آشکار میشوند و دانش و آگاهی به صورت اشراق ،تجلی می نماید.
کشف کندالینی چگونه صورت گرفت؟
از آغاز آفرینش،انسان بر بسیاری از اتفاقات و رخدادهای مافوق ادراک،گواه بوده است
. در بعضی مواقع قادر به خواندن افکار دیگران می‌شد و شاهد وقایعی بود که بنا به رؤیت او تحقق می‌یافت یا اینکه ناظر بر رویاهایی بود که در عالم بیداری ، به حقیقت می‌پیوستند.
او به اعمال ذهن می‌اندیشید،به اشعار و آنهایی که شعر می‌سرودند یا موسیقی دلنواز می‌نواختند ،به کسی که روزها در میدان جنگ به سر می‌برد و کسی که حتی قادر نبود از رختخواب خود بیرون آید
از خود می‌پرسید که چرا این اختلافات وجود دارد؟ از کجا ناشی میشود؟
به هر حال او می‌خواست علت این تفاوتها را کشف کند.
در این دوره تحقیقاتی،بشر وجود یک انرژی *اختصاصی را که در درون هر شخص شکل گرفته درک نمود و مشاهده کرد که این نیروی محرک در بعضی اشخاص فعال و در بعضی دیگر خفته و ساکن است.
سپس نامهایی از قبیل : نیروهای فوق طبیعت ، الهه‌ها ، اصنام ، خدایان و…. بر آن نهاد و سپس با کشف نیروی پرانا، آنرا پراناشاکتی نامید.
در فلسفه تانتریک اسم این نیرو کندالینی نامیده شده
نام های گوناگون کندالینی
کندال(Kundal) ,در زبان سانسکریت به معنی حلقه و چنبره است و انرژی کندالینی یک نیروی چنبره زده توصیف گردیده. این توضیح بر اساس اعتقاد سنت است که درک صحیح می‌باشد.
کندالینی در حقیقت مشتق واژه << کندا >>است،به معنای لغویِ گودال و مکان عمیق و نیز در مراسم نیایش به رسم برپا کردن آتش،به گودالی که در آن آتش برافروخته میشود اطلاق می‌گردد.
در اصل،کندا نامی بود برای مکان سوختن اجساد مردگان یا هر حفره و سوراخی. اگر شما یک حفره مُقَعَر یا سوراخی ایجاد کنید اصطلاحا به آن کندا گفته میشود.
کندا اشاره به حفره‌ای در سطح ساکن مغز ،مانند حفره‌ای که یک مار در آن چنبره زده باشد.(اگر شما مغز یک انسان را برای تشریح باز کنید،حفره‌ای را به مثابه حفره مار چنبره زده مشاهده میکنید).
و بدین مناسبت این نام حقیقی است برای کندالینی.
واژه کندالینی به شاکتی اشاره دارد،موقعی که او در حالتی از انرژی خفته است و پس از آن بیدار شود و تجلی یابد. در این هنگام آن را به
نامهای ‘دِوی،’کالی، ‘دورگا’ ، ‘ساراسواتی’ ، ‘لاکشیمی’ و غیره،بر حسب مراتب ظهورش می‌نامند.
در سنت و آیین مسیحیت،تثلیث یا اصطلاح راه جدید یا راه بهشت، به صعود کندالینی از میان نادی سوشومنا اشاره میکند و صعود و نزول فیض ربانی در علامت صلیب ( چلیپا ) رمز شده است.
این سؤال مطرح است که چرا حضرت مسیح علامت چلیپا را برای چاکراهای اجنا،اناهاتا،و ویشودهی استعمال کرد؟
به این جهت که ” آگاهی در آجناچاکرا به تعادل می‌رسد ” و اناهاتا مکانی است که نزول فیض ربانی ظاهر می‌نماید.
•«‹آنچه در زندگی روحی اتفاق می‌افتد، با بیداری انرژی کندالینی ارتباط دارد. در وازه هرشکلی از زندگی و حیات‌روحی که شما آنرا به ؛سامادهی² (فناء فی الله) نیروانا ، موکشا ، شرک ، اتحاد ، کاوالیا ، میخوانید ، در حقیقت بیدار شدن کندالینی است›».
واژه سامادهی (Samadhi)
مرکب است از <<سام—آ—دا>> ،یعنی ترکیب یافتن اتصال و در این مبحث به معنی ترکیب بخشیدن به تفکر که در آن اندیشه عین ذات شئ است و محتوای دیگر ندارد.
