قوانین حاکم بر ضمیر ناخودآگاه
در بیان قدرت ما فوق تصور ضمیر ناخودآگاه همین بس که کنترل نزدیک به ۷۰ میلیارد سلول بدن انسان را بر عهده دارد و همچنین عضوی مانند مغز تحت مدیریت ضمیر ناخودآگاه فعالیت می کند و فعالیت هایی چون تنفس ، گردش خون و رشد اعضای بدن بر عهده ضمیر ناخودآگاه است .
قدرت ضمیر ناخودآگاه آنقدر زیاد است که آن را با روح اشتباه می گرفتند و یا به آن خدای درون نیز گفته می شد . اگر بتوانید یاد بگیرید چگونه ضمیر ناخودآگاه را آموزش دهید و از آن استفاده کنید، می توانید رفتارخود را کنترل کرده،عادت های مخرب خود را ترک کرده، احساسات ناخواسته و بد را از بین ببرید.
ناخودآگاه قوانینی دارد که بر آن حاکم است.
قوانین حاکم بر ناخوداگاه
۱ . ناخودآگاه تفاوت بین تصویر تخیلی را با شرایط واقعی تشخیص نمی دهد:
آیا تاکنون یک فیلم وحشتناک مشاهده کرده اید؟ اگر مشاهده کرده اید پس باید توجه کرده باشید که چگونه ضربان قلب تان افزایش پیدا می کند و احساس ترس و وحشت می کنید با وجود اینکه با هیچ خطر واقعی مواجه نیستید. به زبان ساده دلیل این موضوع این است که ضمیر ناخودآگاه تفاوتی بین شرایط واقعی و تخیلی قائل نمی شود.
این بخش از ذهن اینگونه تصور می کند که شما واقعا با یک خطر جدی رو به رو هستید نه یک خطر تخیلی. تصور کنید که باید یک سخنرانی انجام دهید.
احتمالا اگر خود را چند بار در حال سخنرانی تصور کنید حتی قبل از اینکه واقعا این کار را انجام دهید، ضمیر ناخودآگاه باور می کند که شما قبلا یک ارائه ی خیلی خوب از مبحث سخنرانی خود داشته اید و در نتیجه به احتمال زیاد در سخنرانی واقعی نیز موفق تر خواهید بود.
۲ . ناخودآگاه احساس می کند زمان خیلی سریع می گذرد:
آیا تا کنون به این موضوع فکر کرده اید که چرا وقتی در حال انجام فعالیتی جالب و دلخواه هستید زمان خیلی سریع می گذرد؟ دلیل این موضوع این است که شما هر چند دقیقه به ساعت خود نگاه نمیکنید. کاری که در عکس این شرایط انجام می دهید و به همین دلیل زمان آرام می گذرد.
از آنجایی که ضمیر ناخودآگاه، درک دقیقی از زمان ندارد، وقتی کار لذت بخشی انجام دهید اینگونه احساس می کنید که زمان به سختی می گذرد. همین اتفاق وقتی در خواب هستید نیز رخ می دهد. زمانی که به خواب می روید، ضمیر خودآگاه در حالت ساکن قرار می گیرد در حالی که ضمیر ناخودآگاه همچنان بیدار است. به همین دلیل است که وقتی در حالت خودآ گاه نباشید، زمان بسیار سریع می گذرد.
۳ .هرچه ضمیر ناخودآگاه به مدت طولانی تری به چیزی باور داشته باشد، این باور نیز سختتر تغییر خواهد کرد:
اگر به مدت طولانی به یک اعتقاد خاص چسبیده باشید، تغییر این اعتقاد بدون شک دشوارتر از اعتقادی است که به تازگی پیدا کرده اید.
۴ .هر فکری باعث ایجاد یک عکس العمل جسمی می شود:
اگر تصور کنید که در سخنرانی قرار است عملکرد بدی داشته باشید، به محض اینکه شروع به صحبت کردن کنید، ضربان قلب و میزان سرعت تنفس تان شروع به افزایش پیدا کردن می کند.
۵ .چیزی که انتظار دارید، اتفاق خواهد افتاد:
اگر مطمئن باشید که قرار است در امتحان شکست بخورید، پس واقعا شکست خواهید خورد حتی ا گر برای موفقیت همه کاری انجام داده باشید. افکار و انتظارات شما، به عنوان یک طرح مسلط برای ضمیر ناخودآگاه در نظر گرفته می شود. به عبارت دیگر هر موقع به چیزی فکر می کنید، ضمیر ناخودآگاه همه ی سعی خود را می کند که آن چیز واقعا اتفاق بیفتد.
۶ .پیدا کردن مدرک و شواهد باعث می شود باورهایتان قوی تر شود:
اگر باور کنید که ظاهرخوبی ندارید و شخصی این تردید شما را تایید کند، به احتمال زیاد باور شما نسبت به این موضوع که ظاهر خوبی ندارید شدید تر خواهد شد.
۷ .ضمیر ناخودآگاه همیشه در مبارزه ضمیر خودآگاه را مغلوب می کند:
اگر آکلوفوبیا/achluophobia دارید ( ترس از تاریکی) و وارد یک اتاق تاریک شوید بدون شک احساس ترس و نگرانی خواهید کرد حتی اگر تلاش کنید به صورت خودآگاه خود را متقاعد کنید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. این اتفاق به این دلیل رخ می دهد که ضمیرناخودآگاه قوی تر از ضمیر خودآگاه است.
۸٫یک ایده وقتی پذیرفته شود تا وقتی یک مورد جدید جایگزین نشود در جای خود باقی خواهد ماند:
مثلا، تا قرن ۱۵ انسان ها باور داشتند که زمین صاف است. وقتی ثابت شد که زمین گرد بوده و انسان ها باور کردند که زمین گرد است، باور جدید جایگزین باور قبلی شد.
۹ .هرچه ضمیر خودآگاه بیشتر تلاش کند، ضمیر ناخودآگاه کمتر پاسخ خواهد داد:
این بهترین توضیحی است که برای شخصی که از بیخوابی ( اینسومنیا / insomnia (رنج می برد وجود دارد. تلاش برای خوابیدن به صورت خودآگاه، فقط باعث می شود بیشتر بیدار بمانید. با رها کردن تلاش خودآ گاه و فکر نکردن، خوابیدن بسیار ساده تر می باشد.
۱۰ .القاء و انتقال باور می تواند برای برنامه ریزی ضمیر ناخودآ گاه مورد استفاده قرار بگیرد:
این مهمترین ایده ی موجود برای هیپنوتیزم است. روش این تکنیک ارسال القاء به ضمیر ناخودآگاه می باشد. ضمیر ناخودآگاه همه ی پیشنهادات و القاء ها را که برایش فرستاده شده است در صورتی که نظارت ضمیر خودآگاه وجود نداشته باشد می پذیرد. برای اطلاعات بیشتر به بخش هیپنوتیزم بروید.
۱۱ .به خاطر ساده لوحی ضمیرناخودآگاه است که به آن لقب ”کودک درون“ داده می شود
چون همانند کودکان همه چیز را قبول می کند . ضمیر ناخودآگاه به هیچ وجه قدرت تشخیص خوب از بد را ندارد و ساده لوحانه تمامی اطلاعات دریافتی را ثبت کرده و سپس شروع به برنامه ریزی می کند “ ضمیر ناخودآگاه آنقدر ساده لوح است که اگر شما به او بگویید که ۵=۲*۲ است باور می کند و اگر ۱۰ سال دیگر از او سوال کنید ۲*۲ می شود چند ، همان جوابی که به او تلقین شده است را جواب می دهد.