هایپراستار سیاست
کیانوش دل زنده
سیاست یک فروشگاه زنجیره ای بزرگ است با انواع، اقسام کالاها که مشارکت کنندگان را چون مشتریان فعال در خودش هدایت میکند. آن چیزی که این ابر مارکت ها را بر انواع کوچکتر از خودش پیروز میگرداند، کیفیت کالاها یا ارزان بودن قیمت آنها نیست، بلکه، تکمیل بودن اجناس، همنشینی و رابطه هم ارزی میان آنهاست. فروشگاه جذاب و پرهیاهوی سیاست نیز تفاوت چندانی در ماهیت آنچه به فروش میرساند با اشکال قدیمیتر خود ندارد هر دوی آنها به یکسان در برابر خدماتی که ارائه میدهند، پول یا مالیات میگیرند، و هر دو انتظاری بیشتر از خرید و پرداخت رای ندارند. هر دویشان بحرانها را میان اکثریت عمومی و منافع را میان خود خصوصی میکنند، کوچکترین بحرانی قیمیتها را افزایش میدهد و کوچکترین ضربهای بر پیکره اقتصاد مالیات را افزایش میدهد. هر دوی آنها به فکر طبقهبندی، باکسبندی، زینتبخشی آنچه میفروشند هستند. به نحوی که ارزش مصرفی جوراب موجب ارزش تزئینی توپ راگبی هم شود. هر دوی، آنها به فکر فروپاشی و کوفتن حصار و مرزهای نیاز واقعی و تخیلی هستند و هر دویشان به فکر به صف کشیدن خریداران، شما همانطور که در راهروهای هایپر استار فرصت زیادی برای چشمچرانی دارید فرصت زیادی هم برای خرید دارید، اما فاصلهای میان چشمچرانی شما و خرید شما نیست، ترافیک هایپر استار شما را به صف میکشد و به جلو میبرد، و شما نمیتوانید از ماحصل چشمچرانی خود یعنی اندک نگاه انتقادی برخوردار باشید. شما فرصت فکر کردن ندارید. همانطور که در یک انتخابات، اگرچه انواع و اقسام گزینهها برای شما طبقهبندی میشود.انواع و اقسام کالاها و کاندیداها، اگرچه نوید گزینههای بالای انتخاب را به شما میدهد اما به همان میزان شما تنها یک خریدار هستید، که در راهروها به صف کشیده میشود چرا که فاصله شما میان چشمچرانی و مشارکتتان بدون فاصله است. شما در دالانهای فروشگاه شناور هستید و فکر میکنید خودتان انتخاب میکنید، به شما گزینه انتخاب داده شده است اما از قبل تمام گزینهها برای شما دستچین شده است و به همان میزان انگیزه و میلتان طبقهبندی شده است. هر دوی اینها، هاپیر استار و سیاست یک منطق مشترک دارند، مدیریت. اداره دستجمعی یک فروشگاه. هر دوی اینها یک سازکار مشترک دارند، نمایش. « نمایش؛ ایدئولوژی تمام عیار است، زیر ذات هر نوع نظام ایدئولوژیکی را حد کمال نشان میدهد و نمودار میسازد، یعنی فقیر شدن، اجیر شدن و نفی شدن زندگی واقعی » ( دوبور، ۱۳۹۳ : ۱۹۴ ). از مزایای زبان فارسی است که تکمیل و کمال هم آوا و هم واج میشوند. فروشگاهی که اجناسش جور باشد، کامل است، مهم نیست چه چیزی را به فروش میرساند.
فروشگاه شما را به هپروت میبرد، آگاهی کژ ریخت و قناسی به شما میدهد که شما خیال میکنید آزاد هستید هر چه را دوست دارید بخرید اما شما یکی از هزار مشتری هستید که برای سود یک بورژوا خرید میکنید. و شما یکی از چند میلیون نفری هستید که رای میدهید، فاصلهی که شما باید در آن نسبت به سیاست با خود زیست میکردید، از شما بر علیه شما گرفته شد. آن فاصله، مرز شما برای انتقاد بود، اما آن هنگام که از خود دریغش کردید تبدیل به دره ژرفی شد برای دور شدن شما، برای خفه کردن شما از سیاست و اینگونه سیاست از شما دور شد. این دره ژرف همان گفتمان است با سازکار ایدئولوژیکی خود. به کمک گفتمان است که یک کارگزار یا کنشگر، می تواند عاملان را برجسته سازد و حاملان را در راستای منافع خود بسیج گرداند. به کمک گفتمان است که یک فروشگاه در شما انگیزه خرید توپ راگپی را ایجاد میکند وقتی برای خرید جوراب میروید به کمک گفتمان است که اساساً همه چیز میخرید جز خود همان جوارب. وقتی ارزش اجناس مصرفی شما را رابطه هم ارزی اشیاء و اجناس تعیین میکند، دور از واقعیت نیست که در سیاست رابطه همنشینی نظام معنای شما را شکل ببخشد. « گفتمان نظام معنایی است که چگونگی توصیف و تفسیر ما از پدیدههای جهان را شکل میبخشد » ( آقاگلزاده، ۱۳۹۲، ۱۵۰). با سازکار حمایتی که از این واقعیت اخذ میشود که « کلیتی که در آن هر نشانهای در قالب یک بُعد ( moment ) به واسطه رابطهاش با سایر نشانهها ( درست مثل تور ماهیگیری ) تثیبت شده است. این عمل از طریق طرد تمامی سایر معناهایی که نشانه میتوانست داشته باشد، انجام میگیرد: یعنی کلیه دیگر روابطی که ممکن است نشانهها با یکدیگر داشته باشند. به این ترتیب گفتمان عبارت است از تقلیل حالتهای ممکن. گفتمان تلاشی است برای ممانعت از لغزش نشانهها از جایگاهشان نسبت به یکدیگر و در نتیجه خلق یک نظام واحد معنایی» ( یورگنسن، فیلیپس، ۱۳۸۹، ۵۷). تقلیل حالتهای ممکن، یعنی تعلیق آگاهیِ شنونده و ایستایی آگاهی شنونده و مخاطب به نحوی که برای تصمیم سیاسی نیازی به مراجعه به بستر روزمرهای که آن حکم درون آن ادا شده است، نباشد. اما، پیروزی یک فرد در انتخابات و تصدیگری دولت او، به معنی پیروزی یک گفتمان و تسلط بر اجرای امور نیست. چه بسا فرد یا گروهی در یک بازه زمانی و تحت شرایطی خاص در انتخابات پیروز شوند، اما، نه گفتمان داشته باشد و نه توانسته باشد از طریق مفصلبندی، موضع طرفدارانش را در کنار خود تثبت کند. این بازه زمانی که چنین شرایط ناپایداری را پدید می آورد محصول بحران است. « در همۀ کارهایی که نیازی به تلاش استثنایی یا جرات و استقامت خاص نیست، هیچ افسون و هیچ افسانهای به چشم نمیخورد. اما هرگاه که کار خطرناک و نتیجهاش نامطمئن باشد، افسون و افسانۀ مفصلی همراه آن وجود دارد » ( کاسیرر، ۱۳۸۵، ۳۵۱).
پیام واضح است، اگر توان تولید ندارید، بازرگانی کنید. چه کالایی بهتر از بحران ؟
بحران باعث میشود، رای دهندگان و مشارکتکنندگان در انتخابات به جای آنکه به مفصل بندی گزارهها و علت اقناعی گفتمان کاندیدای مذکور توجه کنند، به ضرورت وعدههای او توجه کنند، و به جای تحقق وعدهها به ضرورت حضور آن فکر کنند. وعدههایی که چون افسون فقط زمانی مطرح میشوند « که انسان با مسالهای روبهرو شده باشد که حل آن بیرون از دایرۀ قدرتهای طبیعی او به نظر برسد » (همان). از یک سو، ضرورت به آن وعده یک آرزوی جمعی زورآور است و از سوی دیگر امید به برآوردن آن به ناامیدی رسیده است. شبیه فیل سفیدی، که آنقدر باارزش است که نه میتوان از آن به راحتی گذشت و نه آنقدر ارزش دارد که آن را در جایی نگهداشت. میتوان این افسون جمعی را سیمای تمرکز یافته و متراکم شده در دالمرکزی یا گرهگاه دانست. بی آنکه، گفتمان بسازد حتی به عنوان یک پادگفتمان، تمایلات را به سوی خود جلب کند و مشارکت کنندگان را به رای دادن بدان تشویق کند. به طور خلاصه، آنچه اقبال عمومی را برمیانگیزد دال مرکزی، آن هیچ تهی که به شما میگوید کامل است. یک انگار دروغین از کمال. یک وعده که باورهایتان را در خود خلاصه کند. نه کیفیت بالای اجناس و قیمت نازل آنها.
چه کار باید کرد؟
واضح است، فاصله چشمچرانیتان و خریدتان را بازتولید کنید. حفرههای خالی را به نام خود پرکنید اجازه ندهید کسی در آن حفر در آن خلا جای شما سنگر بسازد. سیاست؛ نرم افزار آشنایی با فتوشاپ نیست که گام به گام با آن پیش بروید به یکباره خصوصی ترین مسائل زندگیتان برایتان مسئله میشود چون خوره بزگتر بزرگتر میشود، چه میشود کرد با مسئله شدنشان زندگی کنید تا اینکه اجازه دهید یک نفر جای شما آن را پر کند.
– سید علی اصغر سلطانی، قدرت، گفتمان و زبان، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۹۱
– سارا میلز، گفتمان، ترجمه فتاح محمدی، زنجان، نشر هزاره سوم، چاپ دوم، ۱۳۸۸
– ماریان یورگنسن، لوئیز فیلیپس، نظریه و روش در تحلیل گفتمان، ترجمه هادی جلیل، تهران، چاپ سوم، ۱۳۹۲
– گی دبور، جامعهنمایش، بهروز صفدری، تهران، چاپ دوم، انتشارات آگه ۱۳۹۳
– فرودس آقاگلزاده، فرهنگ توصیفی، تحلیل گفتمان و کاربرد شناسی، تهران نشر علمی، تهران، ۱۳۹۲