ایل قشقایی یکی از ایلهای بزرگ و پرجمعیت ایرانی محسوب میشود که نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا کرده است.
ایل قشقایی یکی از ایلهای پرجمعیت ترین ایرانی است. این ایل را جزوی از ترکمانان دشت قبچاق میدانند که بعدها به هند، عراق و سیستان و در پایان به استان فارس مهاجرت کردهاند. ایل قشقایی با وجود گذر زمان و شکلگیری فرهنگ مدرنیته، آداب و رسوم خود را حفظ کردند و از زندگی کردن در طبیعت بهره میبرند. زندگی در سیاه چادر، موسیقیهای خاص ایلی، زندگی، غذا و خوراکیهای سنتی خاص ایل از ویژگیهای مهم ایل قشقایی است.
آنچه باید درباره ایل قشقایی بدانید:
- خاستگاه ایل قشقایی
- تاریخچه ایل قشقایی
- آداب و رسوم ایل قشقایی
- لباس ایل قشقایی
- وجه تسمیه کلمه قشقایی
- زبان ایل قشقایی
- سکونتگاه ایل قشقایی
- مشاهیر ایل قشقایی
- طوایف و تیرههای ایل بزرگ قشقایی
خاستگاه ایل قشقایی
منبع عکس: ناشناس
ایران بهدلیل موقعیت جغرافیایی خاص، به پل بین شرق و غرب شهرت داشت و نقشی عظیم را در تاریخ خاورمیانه ایفا میکرد. جغرافیای ایران قدیم از سمت شرق به رود سند در هند، از غرب به بینالنهرین، از شمال به جیحون، دریای خزر و قفقاز و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان ختم میشد و مساحت آن در حدود ۲,۶۰۰,۰۰۰ کیلومتر بوده است. اقوام بسیاری در طول تاریخ در جغرافیای ایران نشو و نما یافتهاند. یکی از این اقوام، قوم قشقایی است که به گفته منابع تاریخی از سرزمینهای حاشیه ترکستان که به ایران وابسته بودند و به فلات ایران کوچ کردند و در آنجا ساکن شدند.
به گفته منابع تاریخی، قوم قشقایی از سرزمینهای حاشیه ترکستان به ایران آمدندمطالعه منابع مربوط به ایل قشقایی نشان میدهد که این قوم در سرزمینی به نام «قشق» و طایفهای به نام «قشقه» میزیستهاند. رودخانهای نیز در نزدیکی سرزمین آنها وجود داشت که نام آن «قاشقا» بود. این قوم به زبان ترکی و با گویش قشقهای سخن میگفتند و در ترکستان و ازبکستان زندگی میکردند. قشقاییها در طی دورههای مختلف به سرزمین ایران وارد و در آن ساکن شدند. آنها بعد از سکونت در ایران، گروههای بسیاری را با خود همراه کردند.
درباره خاستگاه قشقاییها، روایات مختلفی ذکر شده است. ظلالسلطان در کتاب خود آورده است که اتابک فارس با سواران خود به دیدار خلیفه در بغداد رفت. در راه به سپاه سلطان محمد برخورد کرد و با آنها جنگید. سلطان، شجاعت اتابک سعد زنگی را ستود و تعدادی از جنگجویان کاشغری را با او به فارس فرستاد که بعدها قشقری خوانده شدند و سپس به قشقایی شهرت یافتند.
خورموجی در کتاب حقایق الاخبار نوشته است که قشقاییها از ترکهای دشت قبچاق بودند و با اتابکان سلغری به فارس آمدند. خواندمیر نیز در کتاب حبیب السیر، «قشقا» را سرزمینی در ترکستان میداند که نزدیک سمرقند و بخارا قرار داشت و مردمان آن از نژاد ترک بودهاند.
پیر ابرلینگ نیز در کتاب کوچنشینان قشقایی فارس مینویسد:
در دوره شاه اسماعیل صفوی کسانی به فرماندهی امیر قاضی شاهیلو که قشقایی بود برای گسترش مذهب شیعه به سرزمین فارس آمدند و با اتحاد با دیگر چادرنشینان این منطقه، ایل قشقایی را تشکیل دادند.
درباره ایل قشقایی نظرات متفاوتی ذکر شده است. طبق نوشتههای روی سنگهایی که در دشت اورخون کشف شده و در دیوان لغت ترک کاشغری نیز آمده است، قایی نام یکی از قبیلههای ۲۴ گانه ترکان اغوز بود که بهدلیل دارا بودن خصلت جنگاوری، وظیفه حفاظت از امپراتوری گویترک را نیز عهدهدار بودند.
قایی نام یکی از قبایل ۲۴گانه ترکان اغوز بود که وظیفه حفاظت از امپراتوری را داشتندبرخی نوشتهها قایی را از نوادگان اغوزخان میدانند و نسب او را به حضرت نوح میرسانند. درباره او گفته شده که باهوشتر از برادران خود بود و شغل سپاهیگری داشت. او سپاهی مخصوص خود داشت که با آنها به کشورگشایی میرفت. قایی نیروهای خود را به جناح راست، جناح چپ و جناح پیشقراول (قاشقایی) تقسیم میکرد. قاش در لغت ترک بهمعنای پیشانی نیز به کار رفته است.
تاریخچه ایل قشقایی
منبع عکس: ناشناس
روسای ایل قشقایی به طایفه شاهیلو تعلق داشتند. اولین رئیس ایل، امیرغازی شاهیلو بود. او در روستای درویش زندگی میکرد و برای مردم ارزش و قداست بسیاری داشت. هنوز هم مردم برای زیارت قبر او به روستای درویش میروند. طبق روایاتی که از این دوره برجای مانده است، امیر غازی به شاه اسماعیل صفوی برای تثبیت مذهب شیعه یاری رساند. اگر به تاریخ توجه کنیم خواهیم دید که در آغاز قرن هجدهم میلادی است که قشقاییها نقش خود را در تاریخ فارس نشان میدهند.
در قرن هجدهم، جانمحمد آقا ریاست ایل قشقایی را بر عهده داشتنددر قرن هجدهم فردی با نام جان محمدآقا که به جانی آقا نیز شهرت داشت، ریاست قشقاییها را عهدهدار بود. طبق روایاتی که از این عصر بر جای مانده است فرزندان جانی آقا، اسماعیل خان و حسن خان بودند که نقش تاثیرگذاری در فتح هند توسط نادر ایفا کردند. با گذشت زمان این قوم مورد غضب نادر قرار گرفتند و او اسماعیل خان را کور کرد و کشت. این موضوع سبب شد که قشقاییها مجبور شوند به دره گز، کلات نادری و سرخس خراسان کوچ کنند. سعید نفیسی در کتاب تاریخ معاصر ایران نوشته است:
گروهی از قزلباشها در دوره شاه اسماعیل صفوی برای حراست و دفاع از مرزهای جنوبی کشور به فارس انتقال داده شدند. این گروه با ایجاد اتحاد بین ایلهای فارس، ایل قشقایی را تشکیل دادند.
با روی کار آمدن کریم خان زند، اسماعیل خان به او نامه نوشت و از او خواست تا به ایل خود در فارس بازگردد. کریم خان خواسته او را پذیرفت و قشقاییها به فارس بازگشتند. بعد از آن، اسماعیل خان تبدیل به یکی از افراد معتمد کریم خان شد. برخی بر این عقیدهاند که فردی که در تابلوی کریم خان زند در کنار او ایستاده و به نظر نابینا میآید، اسماعیل خان است. محل نگهداری این تابلو در موزه بریتانیا است.
در دوره پرآشوب پس از مرگ کریم خان زند، اسماعیل خان بهدلیل ارتباطی که با زکی خان داشت، مدعی فرمانداری فارس شد. او بعد از کشته شدن زکی خان اعدام شد. فرزند اسماعیل خان که جان محمد خان نام داشت و به جانی خان شهرت یافته بود، بعد از او به ریاست ایل قشقایی رسید. او حامی جعفر خان زند بود. با روی کار آمدن آقامحمد خان قاجار او به قشقاییها حمله کرد؛ اما آنها به کوهها پناه بردند و نجات یافتند.
منبع عکس:ناشناس
آقامحمد خان بخشی از ایل قشقایی را به شمال ایران فرستاد. پیش از این، در دوره کریم خان زند، بسیاری از طوایف لر و کرد که با کریم خان به شیراز آمده بودند با ایل قشقایی ترکیب شدند و جمعیت ایل قشقایی افزایش قابلتوجهی پیدا کرد.
بعد از جانی خان، پسرش محمدعلی جانشین او شد. اولین کسی که در ایل قشقایی از عنوان ایلخان برای خود استفاده کرد، جانی خان بود. بعد از او جانشینانش نیز از همین عنوان استفاده کردند. با وجود اینکه محمدعلی خان بیشتر عمر خود را بیمار بود؛ اما قدرت زیادی داشت و علاوه بر ایل قشقایی، دیگر ایلهای مهم استان فارس را نیز به زیر سلطه خود درآورد. او روابط بسیار خوبی با ایل قاجار برقرار کرد و با دختر حسین علی میرزا فرمانفرما ازدواج کرد. حسین علی میرزا در آن زمان حاکم فارس بود. او قصد داشت یکی از دختران محمدشاه قاجار را به عقد پسرانش درآورد؛ اما به تهران فراخوانده شد و مجبور شد در دربار اقامت کند.
اولین کسی که در ایل قشقایی عنوان ایلخان را برگزید، محمدعلی خان بودمحمدعلی خان در ابتدای سلطنت خود به شیراز بازگشت و سه سال بعد درگذشت. برادر او محمدقلی خان جانشین او شد. بعد از آن، پنج محله شیراز که با ابراهیم خان کلانتر مخالف بودند، با قشقاییها متحد شدند و قشقاییها قدرت بیشتری گرفتند. در همین زمان بود که بختیاریها و دیگر اقوام نیز بهدلیل درگیریهای داخلی به خود مشغول شدند و ایل قشقایی بیشترین قدرت را از آن خود کردند.
قاجارها علی محمدخان را که عنوان قوامالملک داشت، حکمران فارس کردند و با ایل خمسه متحد شدند تا علیه ایل قشقایی بایستند. در این زمان، رئیس ایل قشقایی فوت کرد و ایلخانی به پسر او سلطان محمد رسید. سلطان محمد فرد باسیاستی نبود و به دائمالخمری شهرت داشت. او در دوره ریاست ایل قشقایی، با بحران قحطی روبهرو شد و تا زمان مرگ، عنوان ایلخانی را حفظ کرد؛ ولی بهدلیل سست عنصری، کسی از او حساب نمیبرد و خانهای سطح پایین، علنا اوضاع را به دست گرفتند. این اوضاع سبب فروپاشی ایل شد و حدود پنج هزار خانوار قشقایی از این طریق به ایل بختیاری پیوستند.
وقتی اسماعیل خان صولتالدوله در سال ۱۹۰۴ ایلخان شد، قشقاییها قدرت تازهای به دست آوردند. در این دوره، ایران توسط مظفرالدین شاه اداره میشد و قدرت اداره مرکزی ایران در حال کاهش بود. صولتالدوله در شیراز قدرت بسیاری به دست آورد و کنترل بسیاری از سرزمینهای عشایری را به دست گرفته بود.
ایل قشقایی در دوره صولتالدوله
منبع عکس:ناشناس
زمانی که انقلاب مشروطه در ایران رخ داد، فارس به آشوب کشیده شد. بهدلیل اینکه خاندان قوام و طرفداران او از سلطنتطلبان حمایت میکردند، قشقاییها به صف مشروطهخواهان پیوستند. با تسلط بختیاریها بر تهران، قوام نیز در کنار آنها قرار گرفت. صولتالدوله نیز با شیخ خزعل و سردار اشرف بر ضد قوام و بختیاریها متحد شدند.
جنگ داخلی در فارس ایجاد شد و بریتانیا که نفت خوزستان را در انحصار خود گرفته بود از اتحاد جنوب احساس خطر کرد. آنها از راهزنیها و عوارضی که نیروهای عشایر در جاده بوشهر بهسمت شیراز دریافت میکردند، ترس داشتند؛ زیرا این مسیر از میانه قلمرو عشایر عبور میکرد و اگر اتفاقی رخ میداد، مسئولیت آن به عهده صولتالدوله بود. این موضوع سبب شد که بازرگانان انگلیسی از قوام طرفداری کنند.
صولتالدوله قشقایی بهدلیل کینه از انگلیسیها با تشکیل پلیس جنوب موافقت کرددر ژوئیه ۱۹۱۱ میلادی نیروهای نظامی قشقایی به طرفداران قوام در فارس حمله کردند و اوضاع فارس را بهسمت ناهنجاری و آشفتگی بردند. آلمانیها وارد جنوب ایران شدند و روابط بسیار خوبی با عشایر برقرار کردند. در این زمان بود که پسر قوام به فارس حمله کرد و نیروهای او موفق شدند ژاندارمری شیراز را به تصرف خود درآورند. بعد از آن، برای تامین امنیت جنوب و شکلگیری کودتای طرفداران آلمان، نیرویی از افسران انگلیسی ایجاد کرد که پلیس جنوب را تشکیل دادند. صولتالدوله بهدلیل کینه از انگلیسیها و حمایت آنها از قوام و تشکیل پلیس جنوب، از اتحاد آنها استقبال کرد. او وارد جنگ با انگلیسیها شد؛ اما خیلی زود فهمید که توان مقابله با آنها را ندارد.
عصر پادشاهی رضاشاه پهلوی، قشقاییها آسیب بسیاری دیدند. آنها در سال ۱۳۰۶ شمسی صولتالدوله و پسر بزرگ او ناصرخان را با سمت نماینده مجلس به تهران فراخواندند و آنها را به زندان انداختند. در زندان شاه آنها را وادار کردند که با همکاری دولت مرکزی ایل قشقایی را خلع سلاح کنند و سپس روانه زندان شوند. ایلیاتیها مجبور شدند از قانون خدمت اجباری پیروی کنند. پس از آن نیز نظام مالیاتی توسط دولت به اجرا گذاشته شد و ماموران مالیاتی به صولتالدوله و اطرافیان او مشکوک شدند.
منبع عکس:ناشناس
در بهار سال ۱۳۰۹ خشم ایل شعلهور شد و یک قیام سراسری در جنوب شکل گرفت. بعد از چند ماه زد و خورد، دولت مرکزی متارکه کرد و صولتالدوله عضو مجلس شد. فرماندهان نظامی طایفهها را ترک کردند و عفو عمومی برای همگان صادر شد. رضاشاه دستور داده بود نظام کوچنشینی در ایران را پایان دهند. رضاشاه که همه اقوام ایرانی را شکست داده بود، موفق شد قشقاییها را نیز شکست دهد و صولتالدوله نیز در سال ۱۳۱۱ شمسی در زندان رضاشاه کشته شد.
رضاشاه در هنگام تخته قاپو کردن عشایر، راه کوج ایل قشقایی را بسترضاشاه تصمیم گرفت عشایر را تخته قاپو کند. او مسیرهای کوچ آنها را از طریق ارتش میبست. رضاشاه قصد داشت با تخته قاپو کردن عشایر، زندگی آنها را بهبود دهد و شیوه زندگی آنها را مانند افراد یکجانشین کند. این سیاست رضاشاه سبب تبدیل شدن عشایر کوچرو به کشاورز نشد و سبب شد عشایر تا مدتها بهدلیل از دست دادن دامهای خود، گرسنه بمانند و شروع به مهاجرت کنند. بسیاری از افراد از ایلهای مختلف به شهرهای جنوب ایران مهاجرت کردند و بهعنوان کارگر در صنعت نفت و گاز به کار مشغول شدند. تار و مار شدن ایل قشقایی، سبب شد که نتوانند اتحاد سابق خود را ایجاد کنند و این به نفع حکومت مرکزی شد و توانست بهراحتی آنها را مهار و کنترل کند.
آداب و رسوم ایل قشقایی
ایل قشقایی نیز مانند دیگر ایلهای ایران، آداب و رسوم خاص خود را دارند. آنها ذاتا مردمانی شاد هستند و به شادی و جشن علاقه بسیاری دارند و جشنهای خود را باشکوه فراوانی برگزار میکنند. یکی از مهمترین آداب و رسوم قشقاییها عروسیها و جشنهای آنها است.
عروسی در ایل قشقایی
منبع عکس: آرمین فایزی
جشن عروسی در ایل قشقایی از اهمیت بسیاری برخوردار است. چون شادی برای ایل ارزش والایی دارد، آنها تلاش میکنند تا عروسیهای خود را باشکوه خاصی برگزار کنند. زنان و مردان قشقایی در عروسیهای خود، دوش به دوش یکدیگر میرقصند. رقصهای قشقایی، رقص دستمال و رقص با چوب هستند. رقص چوب بازی قشقایی بسیار زیبا است. در این رقص که به «درمرو» نیز شهرت دارد، مردان بهصورت جفت، با چوبهایی که در دست میگیرند با آهنگی خاص میرقصند و با چوب با هم مبارزه میکنند. رقص دستمال نیز به این صورت است که با تشکیل یک دایره بزرگ، هر زن و مردی دو دستمال به دست میگیرند و با آهنگهای دهل و کرنا، دستمالهای خود را با آهنگی موزون بالا و پایین میکنند. یکی از رسوم ایل قشقایی، کشیدن قلیان در مراسم عروسی است. برخی دیگر از مردان قبایل نیز در مراسمهای عروسی خود از چپق استفاده میکنند.
قشقاییها در مراسم عروسی، رقص دستمال و چوب بازی را به نمایش میگذارندنظام خانوادههای قشقایی بر مردسالاری پایهریزی شده است. در این خانوادهها، پدر و شوهر تصمیم گیرنده هستند و کسی حق ندارد روی حرف آنها حرف بزند. بیشتر ازدواجهای ایل قشقایی، ازدواجهای خویشاوندی هستند؛ زیرا خانوادهها معتقدند که شناخت بهتری از یکدیگر دارند و فرهنگ و آداب و رسوم آنها به هم شباهت دارد، پس از این طریق، در زندگی خود مشکلات کمتری خواهند داشت.
در بین قشقاییها، چون فرزند پسر، نیروی کار محسوب میشود، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این اهمیت به میزانی است که اگر همسر یک مرد قشقایی برای او پسر به دنیا نیاورده باشد، آن مرد اجازه دارد تا همسر دیگری اختیار کند. در غیر این صورت، تک همسری در بین مردان قشقایی از اهمیت بالایی برخوردار است و آنها تنها در صورت داشتن موردی که گفته شد، میتوانند همسر دیگری اختیار کنند.
نگاهی به قبرستانهای قشقاییها نشان میدهد که آنها برای بزرگان و خوانین خود احترام زیادی قایل بودهاند؛ زیرا برای آنها مقبرههای بزرگی ساختهاند و به زیارت آنها میروند. آرامگاه برخی از سران ایل قشقایی به شیوه آرامگاه حافظ ساخته شده است. گورستانها در مسیرهای کوچرو قرار دارند تا ایل در هنگام کوچ، به مردگان خود ادای احترام کند.
کوچ ایل قشقایی
ایل قشقایی مانند دیگر ایلها بین سرزمینهای گرمسیر و سردسیر کوچهای سالانه دارند. ییلاق قشقاییها دشت ارژن و میان شیراز، در شمال شرق شیراز از سپیدان تا مرزهای کهگیلویه و از سمت شمال شامل آباده و شهرضا میشود. این منطقه که تا مرز بختیاری تداوم دارد، به سرحد بزرگ شهرت دارد.
منطقه قشلاق اولیه قشقاییها در جنوب شرق فارس است که محل قشلاق طوایف شش بلوکی، فارسیمدان، کشکولی کوچک و عمله است. این منطقه از مناطق کم ارتفاع جلگهای جهرم، لار و فیروزآباد شروع و تا کنارههای خلیج فارس تداوم مییابد. منطقه قشلاق درهشوریها، شامل کشکولی بزرگ و شاخههای وابسته به آن است که از کازرون تا بهبهان و بندر گناوه ادامه دارند.
چادرهای ایل
منبع عکس: ناشناس
ایل قشقایی در چادر زندگی میکنند. سقف چادرها، سیاه چادر نامیده میشود. سیاه چادر را از موی بز میبافند. دیواره جانبی بنا نیز چپق است که از ترکیب نی با موی بز ساخته شده است. چادرهای ایلی بهشکل مستطیل هستند و آنها را به رنگ سیاه میبافند. این چادرها از بخشهای مختلف تشکیل میشوند که شامل لتف، سقف، تیرک،کمج، بند، میخهای چوبی، میشوند. میخهای کوچکی نیز وجود دارند که آنها را شیش میخوانند و به سقف وصل هستند.
چادرهای ایلی بهشکل مستطیل هستند و به رنگ سیاه بافته میشوندتیرکها و کمجها از سقف نگهداری میکنند و سرتیرکهای زیر سقف در سوراخهای کمجها جای میگیرند. چادرهای زمستانی با چادرهای تابستانی فرق دارند. در زمستان، سقف بهشکل مخروط درمیآید تا زمان ریزش باران، آب از لبه سقف به زمین میریزد. در تابستان تیرکها در اطراف چادر قرار داده میشوند تا سقف صاف باشد. چادرهای تابستانه تنها در سمتی که وسایل و رختخوابها را قرار میدهند، دیوار دارند؛ اما در زمستان و پاییز، سه طرف چادر با لتف پوشیده میشوند و تنها یک طرف چادر، راه خروج دارد.
چپق نوعی از حصیر است که در اطراف چادر قرار میدهند تا علاوه بر حفظ چادر از سرما و گرما، جلوی دید چادر از بیرون را بگیرد. لوازم مورد احتیاج برای زندگی را نیز در چمدان، خوابگاه و خورجین میگذارند و آنها را روی هم میچینند. گاهی اوقات یک جاجیم زیبا نیز روی وسایل میکشند که مشخص نباشند.
لباس ایل قشقایی
ایل قشقایی یک اتحادیه ایلی محسوب میشدند که بین نواحی سردسیر و گرمسیر جابهجا میشدند و پیشه دامداری داشتند. لباس ایل قشقایی به دست خود آنها دوخته میشد. آنها پارچهها و تزیینات مخصوص لباس را از بازار میخریدند و لباسهای مورد نیاز خود را میدوختند.
لباس مردان قشقایی
منبع عکس: ناشناس
مردان ایل قشقایی، شلوارهایی میپوشند که دمپا گشاد هستند و به تنبان نیز شهرت دارند. پیراهنیهای آنها یقه نداشتند و عبایی بلند که آرخالق نام داشت به تن میکردند و آن را با شال محکم میکردند. قبایی نمدی نیز به تن میکردند که کپنک نام داشت. این قبا گرم بود و بیشتر در فصل زمستان استفاده میشد. کلاه نمدی قشقایی نیز با نام برک شهرت داشت. کلاه قشقایی ابتدا به رنگ سیاه بود و بعد تغییر رنگ داد. ششمیر، خنجر و تفنگ از ابزاری بود که مردان ایل قشقایی بههمراه خود داشتند. افراد خاص قشقایی که در شهرها زندگی میکردند لباسی میپوشیدند که با لباسهای ایلی تفاوت داشت و بیشتر شبیه لباسهای قاجاری بودند.
در دوره رضاشاه مردم ایل قشقایی لباسهای خود را کنار گذاشتندمردان پیراهنهای بییقه سفید پوشیدند. شلوارهای سیاه آنها دم پایشان جمع میشد و قباهایی داشتند که جلوی آن با کمربند بسته میشد. قشقاییها در قرن بیستم کلاه کوتاه و گرد نمدی بر سر میگذاشتند. برخی از مردان جلیقههایی از جنس نمد و ژاکتهای پوستی میپوشیدند. پاپوش آنها نیز گیوه ملکی بود. استفاده از قطار فشنگ و بستن آن، مایه مباهات بود؛ زیرا مردان طوایف قشقایی را از طریق کمربند و نحوه بستن قطارفشنگ، تشخیص میدادند.
در دوره رضاشاه، قشقاییها مجبور شدند لباسهای مخصوص خود را کنار بگذارند و لباسهای عادی که دیگر مردم ایران در شهرها میپوشیدند را استفاده کنند. بعد از سال ۱۳۲۰ و رفتن رضاشاه، قشقاییها به لباسهای قبلی خود روی آوردند. در این زمان، ناصرخان قشقایی از زندان رضاشاه گریخت و تلاش کرد که ایلخانی قشقایی را عهدهدار شود. او کلاهی جدید برای قشقاییها در نظر گرفت که دوگوش بود و رنگ نخودی و خاکستری داشت. مردان قشقایی این کلاه را پذیرفتند و آن را به نمادی برای قدرت و هویت ایل قشقایی تبدیل کردند.
منبع عکس: ناشناس
لباس زنان ایل قشقایی
زنان قشقایی در قرون معاصر، لباسهایی شبیه به لباسهای زنان عشایر در جنوب ایران را میپوشیدند. لباس زنان قشقایی از رنگهایی زیبا و متنوع برخوردار است. لباس زنان قشقایی از چند بخش تشکیل شده است. آنها لباس خود را تا سالهای ۱۳۵۰ نیز حفظ کردند. لباس زنان از دامنی چند لایه که تنبان و شلیته نام دارد، تونیکی که شکاف در دو سمت آن است و قیناق هم به آن میگویند، یک ژاکت کوتاه، کلاقچه که یک کلاه کوچک بود و تور روسری که مانند چادر بود تشکیل میشد. زنان قشقایی یک بند ابریشیم را نیز روی سرشان میبستند که یاقلق و قالاق نام داشت. جواهرات آن نیز شامل گردنبند، گوشواره، سنجاق چارقد و النگو میشد. قشقاییها از این طریق ثروت خانوادگی خود را نشان میدادند.
منبع عکس: ناشناس
مهمترین ویژگی زنان قشقایی این است که آنها هرگز روی خود را نمیپوشانند. آنها کفشهای خاصی نمیپوشیدند و کفشهای آنها همانند کفشهای عادی زنان ایرانی بود.
وجه تسمیه کلمه قشقایی
منبع عکس: ناشناس
درباره وجه تسمیه کلمه قشقایی، نظرات مختلفی داده شده است. در فارسنامه ناصری واژه ترکی «قاچ قایی» به مفهوم فرد فراری معنی شده است و چون مطابق بعضی از روایات، ایل خلج از سرزمینهای تابع روم به عراق عجم آمده بودند، یک گروه از آنها مجبور به فرار شده و در سرزمین فارس ساکن شدند و مردم این منطقه آنها را قاچ قایی نام گذاشتند. واسیلی بارتولد بر این عقیده است که کلمه قشقایی از واژه ترکی قشقا در معنی اسب سفید گرفته شده است. حسن فسایی ارتباط واژه قشقایی را با واژه ترکی قاچماق در معنای فراری ذکر کرده است و ایل قشقایی را دارای مکانی نامعلوم میداند.
زبان ایل قشقایی
زبان ایل قشقایی زبان ترکی است. آنها نژاد ترک دارند و به زبان ترکی صحبت میکنند. ایل قشقایی از گذشتههای دور در استان فارس و جنوب ایران حضور داشتند. انگلیسیها و پرتقالیها از شنیدن نام قشقایی میترسیدند؛ زیرا آنها را دلاورانی جنگجو میدانستند. واژه قاشقا یک واژه ترکی است که در معنای پهلوان و فرد باجرات و نترس نیز به کار میرود.
سکونتگاه ایل قشقایی
سکونتگاه ایل قشقایی در استان فارس قرار دارد. با این حال نمیتوان گفت که این قوم تنها در استان فارس هستند. ایل قشقایی ترک زبان در برخی از شهرهای دیگر استانها نیز سکونت دارند. برای مثال در شهر گچساران استان کهکیلویه و بویراحمد، در شهر بروجن، کیان، سامان، طاقانک و بلداجی از استان چهارمحال و بختیاری، در شهرهای قلعه تل و هفتکل استان خوزستان، در سمیرم، فریدن و لنجان استان اصفهان و در دشتی و دشتستان از استانهای بوشهر حضور داشتند و در ادوار مختلف تاریخی به این مکانها مهاجرت کردند.
مشاهیر ایل قشقایی
ایل قشقایی از افرادی سرشناس و مشاهیری بزرگ برخوردار است که در ادامه به مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.
صولتالدوله
منبع عکس: ناشناس
اسماعیل خان قشقایی مشهور به صولتالدوله از مشاهیر سیاسی ایل قشقایی بود. او سردار عشایر و ایلخان بزرگ و صاحب نام قشقاییها بود و نقش مهمی را در شکلگیری تاریخ ایل قشقایی به عهده داشت. صولتالدوله مبارزات زیادی برای حفظ ایل قشقایی انجام داد. سابقه مبارزات صولتالدوله به دوره مشروطه باز میگردد. او با نظامیان انگلیسی که در جنوب مستقر بودند نیز در جریان جنگ جهانی اول، مبارزه کرد. او در شانزدهم مهرماه سال ۱۳۱۱ در زندان قصر جان سپرد.
جهانگیرخان قشقایی
منبع عکس: ناشناس
جهانگیرخان قشقایی از شخصیتهای معروف ایل قشقایی است. او تحصیلات ابتدایی را در مکتب گذرانده بود و تا ۴۰ سالگی بههمراه ایل، کوچ میکرد. بعد از ۴۰ سالگی برای تعمیر تار خود به شهر اصفهان رفت. در اصفهان با فردی دیدار کرد که او را به تحصیل علم تشویق کرد. این تشویق بر جهانگیرخان قشقایی موثر افتاد و او به حوزه علمیه اصفهان رفت و در آنجا مشغول به تحصیل شد. جهانگیرخان قشقایی بعد از مدتی از مدرسان حوزه علمیه اصفهان شد و در همان جا ماند و شاگردان زیادی را تربیت کرد. سید حسین طباطبایی و سید حسن مدرس از معروفترین شاگردان او بودند. جهانگیر خان قشقایی در سال ۱۳۲۸ هجری قمری درگذشت و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
ایازخان قشقایی
منبع عکس: ناشناس
ایازخان قشقایی یکی از مشاهیر ایل قشقایی است که همزمان با دوره حکومت احمدشاه قاجار میزیست. او اولین سفرنامه نویس قشقایی بود که سفرنامه حج و عتبات خود را در عصر احمدشاه قاجار نوشت. او نام سفرنامه خود را سفرنامه حاج ایاز خان قشقایی گذاشت. این سفرنامه در سال ۱۳۳۸ منتشر شد. ایازخان قشقایی از نظر سن از صولتالدوله بزرگتر بود و صولتالدوله او را معتمد، مشاور و صندوقدار خود میدانست. ایازخان فردی متدین بود و در برگزاری مراسمهای مذهبی ایل قشقایی نقشی پررنگ داشت. او همچنین در تعمیر مکانهای مذهبی نیز نقشی اساسی را ایفا میکرد.
ماذون قشقایی
محمدابراهیم قشقایی از شاعران ایل قشقایی بود که تخلص ماذون قشقایی را برای خود برگزیده بود. او از تیره قادرلو بوربور و از طایفه عمله بود. محمدابراهیم قشقایی متولد ۱۲۴۶ هجری قمری بود که در سال ۱۳۱۳ هجری قمری فوت کرد. ماذون قشقایی شعرهایی با مضمون عارفانه و عاشقانه به زبانهای ترکی و فارسی میسرود. شعرهای ماذون قشقایی گردآوری و چاپ شده و او عنوان بزرگترین شاعر ایل قشقایی را به خود اختصاص داده است.
محمد بهمن بیگی
منبع عکس: پایگاه خبری نورآباد
محمد بهمن بیگی نویسنده ایل قشقایی و بنیانگذار آموزشوپرورش متحرک عشایری در ایل قشقایی است. او در استان فارس متولد شد و مدرک کارشناسی حقوق را از دانشگاه تهران گرفت. محمد بهمن بیگی تلاش بسیاری برای ایجاد مدارس سیار ایل انجام داد و موفق شد مرکز تربیت معلم عشایری را بنیاد گذاشته و آموزش را بین کودکان ایل قشقایی رواج دهد. محمد بهمن بیگی چند داستان نیز از خود برجای گذاشته است که مضمون آنها تجربههای آموزشی او است.
محمد بهمن بیگی در سال ۱۳۸۹ در سن ۹۰ سالگی درگذشت. از مهمترین آثار او میتوان به کتاب عرف و عادت در عشایر فارس، بخارای من ایل من، اگر قرهقاچ نبود، طلای شهامت و به اجاقت قسم اشاره کرد. برای بزرگداشت نام این نویسنده و معلم بزرگ، در تهران و شیراز، خیابانهایی با نام او نامگذاری شده است.
طوایف و تیرههای ایل بزرگ قشقایی
ایل قشقایی از ۶ طایفه بزرگ تشکیل شده است. اسامی این طایفهها عبارتاند از کشکولی بزرگ، کشکولی کوچک، دره شوری، شش بلوکی، فارسیمدان و عمله. هرکدام از این طایفهها شامل تیرههای گوناگونی میشوند. طایفه کشکولی بزرگ ۴۶ تیره و طایفه کشکولی کوچک ۱۴ تیره دارد. طایفه دره شوری ۵۲ تیره و طایفه عمله ۴۶ تیره دارد. طایفه فارسیمدان نیز ۲۵ تیره و طایفه شش بلوکی نیز ۲۰ تیره دارد.
طوایف ایل قشقایی | تیرهها |
---|---|
دره شوری | قره خانلو – وندا – قره جلو – قرمزی – عمله حسین خان – نره ای – نادرلو – دوندولو – قره قانلو – گرمسیری – باقرکیخایی – آق تومان – طیبی – نیم مرد لو – قراچه – جانبازلو – وزیر خانلو – طاهری – جلال لو – حاجی محمد لو – چارق لو – ایپک لو – حاجی دولو – بهرام کیخالو – کریملو – گوجلو – نفر – زیلابلو – لک – چهارده چریک – ریکه – تله بازلو – سادات – اسه تراش – مهدی کیخالو – قورد - ابولکرلو – خیراتلو – زرگر – آقاکیخالو – میش بسیار – شاهین کیخالو – شاقی – صادقلو – درزی – آهنگر – کوربکش – اروجلو – ایمانلو – بلوردی – کزنلو |
عمله | ایگدر – میچک – اسلاملو – چگینلو – جعفربیگلو – گورکانلو – کورش – رحیم لو – سارویی – محمد زمانلو – صفی خانلو – دمیرچماقلو – کهوا – یلمه – طیبلو – چوبانکاره – کلاه سیاه – مهترخانه – بور بور – نمدی – گله زن – توتولو – ابیوردی - شولو – نفر – توللی – بهلول لی – کرمال لو – بلوکهلو – بیات – هاشم خانلو – سهراب خانلو – اولاد – علی کردی – آردکپان – قجه بیگلو – قره خانلو – قزل لو – موصل لو – کرانلو – قادرلو – کله خرد لو – مختار خانلو – چهارده چریک – بهمن بیگلو |
کشکولی بزرگ | آرخلو – گنجه ای – غوری – قراچه – جرکانلو – ارغانی – هاشمی – لک زندی – ایوب لو – علی عسکرلو – علی پناهلو – لک ... – کشتاسب – لک نیازی – بهرامی – بیگدلی ترک – کهوا – آغاجری – دمادلی – بیگدلی – تولی – مقیمی – آلاقویونلو – فرهادلو – شاه محمدلو – ایمانلو – ددکه ای – یادکورلو – فیوج – قاسملو – طیب لو – قراگوزلو – سلوک لو – مال احمدی – پیرمرادی – چهارده چریک – دینا رستم – چهار بنیچه – صفی خانلو – بوگر – حسن آقالو – ابیلو – کوروش – بلوردی – وندا – دیزگانلو |
فارسیمدان | کرانلو – داروغه – عمله – عرب گاومیشی( ترک و فارس) – مردل – دنگزلو – شیبانلو – قاسملو – لک – اولاد – توللی – زرگر – موصل لو – مرکزی – گورجایی – دتاتلو – ماچانلو – کلبعلی – ظهراب لو – شبانکاره – قره میشاملو – بهلول لو – توابع |
شش بلوکی | کله لو – هیبت لو – قره یارلو – بهلول لو – عرب چرپانلو - علی قیالو – رحیم لو – چهارمحال لو – جعفرلو – آهنگر – دوقوزلو – کوهی – عرب شاملو – بلوردی – عمله علیا – علمدارلو – قورد – شورباخورلو – قجرلو – اسلاملو |
کشکولی کوچک | رحیم لو – لک – اوریاد – لر – کرمانلو – کهواده – بهی – بول لو – نفر – عمله جات – عالیوند – فیل وند – پاگیر |
ایل قشقایی از ایلهای بزرگ ایران است. در این مقاله تلاش کردیم تا شما را با تاریخچه، خاستگاه، آداب و رسوم و مشاهیر این ایل بزرگ آشنا کنیم. هرآنچه را ما در این مورد نمیدانیم، شما کاربران کجارو به ما بگویید. منتظر نظرات شما درباره ایل قشقایی هستیم.
منبع عکس کاور: ناشناس