تعریف ساختار خانواده
خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی از برقراری پیوند زناشویی میان زن و مرد تشکیل می شود. با تولد اولین فرزند زیربنای خانواده محکم تر از قبل شده و با تولد فرزندان بعدی این صمیمیت و استحکام تداوم می یابد. بنابراین ساختار خانواده با برقراری پیوند میان زن و مرد خانواده تشکیل می یابد و با تولد فرزندان گسترش می یابد. ساختار تشکیل دهنده ی خانواده ی سالم شامل پدر، مادر و فرزندان در کنار هم هستند. هرگونه اجتماعی خارج از این ساختار تحت عنوان نظام چند همسری، طلاق رسمی یا عاطفی والدین و... تاثیرات مخربی بر سلامت روان اعضای خانواده داشته و از لحاظ روانی نمی تواند مشخصه های ساختار یک خانواده ی سالم را داشته باشد.آسیب های تغییر ساختار خانواده
همان طور که گفته شد ساختار اصلی خانواده ی سالم متشکل از پدر، مادر و فرزندان است. تغییر ساختار خانواده زمانی اتفاق می افتد که یکی از والدین (شوهر) اقدام به ازدواج مجدد نماید و افراد جدیدی به خانواده اضافه کند یا طلاق عاطفی یا رسمی والدین اتفاق بیفتد. در این شرایط ساختار خانواده از ساختار اصلی و سالم خود فاصله گرفته است و همین موضوع می تواند سبب بروز آسیب های روانی به اعضای خانواده و مخصوصا فرزندان شود.در خانواده هایی که ساختار خانواده به دلیل طلاق و جدایی والدین تغییر یافته است اکثر مشخصه های لازم برای یک خانواده ی سالم خود به خود از بین می رود و افراد نمی توانند مانند سابق از لحاظ عاطفی و روانی در امنیت باشند. احساس ناامنی روانی و عدم حمایت عاطفی آسیب های زیادی برای فرزندان چنین خانواده هایی به همراه دارد و اکثر آنان از شرایط خانوادگی خود رضایت کافی ندارند.برای آشنایی با تاثیر طلاق والدین بر دختران کلیک کنید.
هم چنین به دلیل این که باورهای مخربی در مورد روابط میان زن و مرد در ذهن انان شکل گرفته است در صورتی که از خطاهای ذهنی و باورهای اشتباه خود آگاهی پیدا نکنند نارضایتی زناشویی را به خانواده ی جدید خود پس از ازدواج نیز منتقل خواهند کرد.
تعریف ساختار خانواده | شاخصه های سلامت خانواده
خانواده هایی که از لحاظ روانشناسی کاملا سالم در نظر گرفته می شوند دارای مشخصه هایی هستند که در تمامی آن ها این موارد مشترک است. دارا بودن این مشخصه ها هر کدام به تنهایی سطح سلامت روان افراد خانواده را بهبود می بخشد و علاوه بر تقویت بنیان خانواده باعث می شود هر کدام از اعضای خانواده به دلیل آن که نیازهای اولیه روانی و عاطفیشان در سطح خانواده به طور سالم پاسخ داده می شود در سایر جنبه های زندگی خود نیز موفق عمل نمایند. مشخصه های اصلی خانواده های سالم به شرح زیر می باشند:1-تعریف ساختار خانواده | امنیت و اعتماد
احساس امنیت و اعتماد اولین مشخصه های روانی خانواده های سالم است. خانواده ای که اعضای آن به همدیگر اعتماد دارند و برای فراهم ساختن آسایش و آرامش همدیگر در یک فضای دوستانه تلاش می کنند وظایف خود را به عنوان بخشی از بلوغ عاطفی جمع به طور کامل انجام دهند. فضای خانواده ی سالم به گونه ای است که اعضای خانواده هیچ موضوع مهمی را از همدیگر پنهان نمی کنند زیرا احساس امنیت و اعتماد متقابل میان آن ها برقرار است. هم چنین به دلیل آن که بزرگترها از و عاطفی بالایی برخوردارند قادر هستند مسائل خانواده را در آرامش مدیریت کنند بنابراین امنیت روانی بالایی در این خانواده ها برقرار است.2-همدلی از شاخصه های سلامت خانواده
اعضای یک خانواده ی سالم به هنگام تصمیم گیری های مهم و مخصوصا مواردی که بر زندگی تمامی اعضای خانواده تاثیر می گذارد با هم مشورت می کنند. در تمامی امور زندگی، همدلی و مشارکت دارند و اگر مشکلی برای یکی از افراد پیش بیاید به جای آن که به دنبال مقصر بگردند همگی احساس مسئولیت کرده و برای رفع آن مشارکت و تلاش می کنند. در خانواده های ناسالم از لحاظ روانشناسی این موضوع به ندرت اتفاق می افتد. از آن جایی که طرفین توان پذیرش نقطه نظرات مخالف را ندارند دیده می شود که بسیار خودمختارانه عمل کرده و تاثیری که بر زندگی سایرین می گذارند را به راحتی نادیده می گیرند.3-تعریف ساختار خانواده | مسئولیت پذیری
یکی از مشخصه های مهم خانواده های سالم از لحاظ روانشناسی، توانایی مسئولیت پذیری اعضای خانواده به خصوص والدین است. خانواده هایی که در آن پدر یا مادر احساس مسئولیت پذیری کافی ندارند به عنوان مثال مادر توجهی به وضعیت فرزندان خود ندارد و روزهای زیادی از ماه یا هفته را در مسافرت یا با سایر اطرافیانش می گذراند یا پدر مسئولیت پذیری کمی داشته و از لحاظ مالی مخارج خانواده را تامین نمی کند.معمولا چنین خانواده هایی در معرض فروپاشی قرار دارند و فرزندان نیز پس از رسیدن به استقلال خانه را ترک می کنند و بنیاد خانواده به طور کلی از هم پاشیده می شود. در خانواده های سالم هر کدام از اعضای خانواده به وظایف خود واقف بوده و برای اجرای آن احساس مسئولیت دارند. شانه خالی کردن از بار مسئولیت نشانه خانواده ناسالم است.
4-توجه به نیازهای همدیگر از شاخصه های سلامت خانواده
اساس تشکیل خانواده توسط زن و مرد برآورده ساختن نیازهای جسمی، روانی و عاطفی همدیگر است. زمانی که هر دو طرف شناخت کاملی از نیازهای خود و طرف مقابل داشته باشند می توانند با بهره گیری از یک سری راهکارها پاسخ گوی نیازهای همدیگر بوده و آرامش را برای خود و طرف مقابل در محیط خانواده فراهم کنند. در خانواده های ناسالم زن و شوهر آگاهی و شناخت کافی نسبت به نیاز اساسی زنان و به خصوص همسر خود ندارند و به همین سبب توانایی ارضای نیازهای همدیگر را نیز پیدا نمی کنند و خانواده به جای آن که محلی برای آرامش و آسایش و ارضای نیازهای براورده نشده ی افراد باشد به میدان جنگی برای دستیابی به قدرت تبدیل می شود.5-انعطاف پذیری از شاخصه های سلامت خانواده
در خانواده های سالم، انعطاف پذیری، تفاهم و قدرت درک و پذیرش بالایی میان افراد وجود دارد. از آن جایی که هر فرد برای وجود خود ارزش و احترام قائل است به نقطه نظرات، دیدگاه ها و خواسته های سایر اعضای خانواده نیز احترام می گذارد.احترام گذاشتن به نظرات همدیگر و توانایی گفتگوی موثر، انعطاف پذیری و پذیرش دیگران را در افراد بالا می برد و باعث می شود اعضای خانواده کمترین اختلاف را در برخورد با مسائل گوناگون پیدا کنند. از ان جایی که قدرت درک و پذیرش در چنین افرادی بالاست به هنگام وجود اختلاف نیز به راحتی می توانند نقطه ی مشترکی برای حل مسائل بیابند تا همگی افراد خانواده از تصمیمات اخذ شده رضایت کافی داشته باشند. این روش در پیشگیری از اختلافات خانوادگی موثر است.
6-عدم دخالت دیگران از شاخصه های سلامت خانواده
یکی از شاخصه های سلامت خانواده حفظ اصل صداقت و رازداری در حل مسائل گوناگون مخصوصا به هنگام بروز اختلافات خانوادگی است. در خانواده های سالم به طور خودکار قانونی نانوشته وجود دارد که همه ی افراد با رضایت کامل آن را اجرا می کنند و آن بازگو نکردن اتفاقات داخل خانواده برای دیگر افراد خارج از خانواده است. افراد خانواده سالم به هنگام بروز اختلافات در محیط خانواده یا وقوع هر مسئله ی ناخوشایند، موضوع را مانند یک راز پیش خودشان نگه می دارند و اجازه نمی دهند دیگران و سایر افراد فامیل یا دوست و آشنا در مورد آن نظردهی و دخالت های بی جا کنند.البته مشورت و راهنمایی گرفتن از افراد آگاه به هنگام احساس نیاز تناقضی با این موضوع ندارد اما آنچه واضح است اعضای خانواده ی سالم پذیرفته اند برای این که به درک متقابل برسند و اختلافات و مشکلات خانوادگی را حل کنند نیازی نیست سایر افراد را در موضوع دخالت دهند. زیرا در بیشتر اوقات چاره اندیشی های افراد خارج از خانواده به دلیل عدم آگاهی آن ها از خواسته های تک تک افراد خانواده به جای آن که حلال مسائل باشد درگیری ها و اختلاف ها و سوتفاهم های بیشتر می آفریند.
7-تعریف ساختار خانواده | حد و مرزهای مشخص
در خانواده ی سالم حد و مرزهای مشخص و قوانینی نانوشته وجود دارد که همگی افراد خانواده طبق وظایف شخصی خود آن را اجرا می کنند. خانواده ی بی قانون درست مانند یک جنگل بی سر و ته است که هیچ نظم و سازماندهی در آن وجود ندارد. زمانی که در خانواده ی شما یک قانون مشخص وجود داشته باشد و تمامی افراد ملزم به رعایت قوانین باشند هم بستگی و احترام بین اعضا، هم چنین مسئولیت پذیری نسبت به کانون خانواده بیشتر احساس می شود. افزایش مسئولیت پذیری در خانواده می تواند به صمیمیت بیشتر می انجامد.به عنوان مثال خانواده ای را در نظر بگیرید که تمامی اعضا از زمان رفت و آمدها و فعالیت های همدیگر خبر دارند و به هنگام ورود یا خروج از منزل موضوع را به همدیگر اطلاع می دهند در چنین خانواده ای نظم و هماهنگی بالایی میان اعضا وجود دارد نسبت به خانواده ای که این قانون به طور کلی در آن وجود ندارد یا رعایت نمی شود.
8-تعریف ساختار خانواده | تعادل در صمیمیت و استقلال
اعضای خانواده ی سالم با همدیگر صمیمیت و همدلی زیادی دارند اما در عین حال به حفظ استقلال افراد اهمیت داده می شود. برای درک این موضوع مادری را در نظر بگیرید که با وابستگی بیش از حد به فرزندش مانع تحصیل یا کار او با شرایط بهتر در شهری دیگر می شود با وجود این که فرزند او به سن قانونی و استقلال فکری لازم رسیده است مادر ارزش و احترامی برای تصمیمات و استقلال او قائل نیست و به نام مهر و محبت بی اندازه یا نگرانی های بی مورد مانع اجرای تصمیمات او می شود.در چنین رابطه ای مرز تعادل میان صمیمیت و استقلال افراد رعایت نشده و کاملا آسیب رسان به هردوی آن هاست. در خانواده های سالم در عین صمیمیت بین زوجین و محبت، به استقلال فکری و شخصیتی افراد نیز اهمیت داده می شود.
ساختار خانواده ناسالم
در خانواده ی ناسالم عموما هیچ کدام از مشخصه هایی که برای خانواده موفق و سالم ذکر شد دیده نمی شود. در این گونه خانواده ها معمولا شرایط به گونه ای است که اعضای خانواده در مشخصه های مهم غربالگری سلامت خانواده دچار افراط و تفریط می شوند. به عنوان مثال در مورد به رسمیت شناختن استقلال فرزندان متعادل نیستند.خانواده ناسالم آن قدر به فرزند خود آزادی و استقلال می دهند و تمام امکانات را برای او فراهم می کنند که فرزند خود مختار می شود و خود را در راس تمام امور زندگی دیگران می داند یا به قدری در تصمیمات او دخالت کرده و حریم خصوصی و استقلال او را رعایت نمی کنند که فرزند راه چاره را در ترک خانواده می بیند. در سایر مشخصه های ذکر شده برای خانواده های سالم نیز همین گونه است. در خانواده های ناسالم، مشخصه های مهم به طور کلی وجود نداشته و رعایت نمی شوند و یا به افراط و تفریط کشیده می شوند.
تاثیرگذاری خانواده ناسالم بر خودپنداره ی فرد
خانواده تاثیرات گسترده ای بر سلامت روان فرزندان دارد. در خانواده ای که افراد مخصوصا والدین ویژگی های رفتاری سالم ندارند یا مهارت ارتباط موثر با همدیگر را آموزش ندیده و اطلاعی از آن ندارند بسته به نوع و میزان رفتارهای مخرب و اشتباه به سلامت روان همدیگر و فرزندان خود اسیب جدی وارد می کنند.از آن جایی که خانواده اولین مکانی است که کودک در آن زندگی را تجربه می کند در صورتی که اتفاقات دوران کودکی و رفتارهایی که با او می شود درست و سالم نباشند این موضوع منجر به شکل گیری خودپنداره ی ناسالم در او می شود. خودپنداره ی منفی زمانی شکل می گیرد که فرد در ذهن خود، خودش را با ویژگی های منفی به خود معرفی می کند و همین عامل منجر به بروز انواع نارضایتی و شکست ها و ناکامی ها در زندگی فرد می شود.
تاثیرات خانواده ناسالم بر سلامت روان افراد
نوع رفتار والدین با کودک و با همدیگر بر درکی که کودک از شخصیت خود و محیط اطراف خود دارد نیز تاثیر می گذارد و اگر رفتار پدر و مادر با او سالم و سازنده نباشد آسیب های جدی به سلامت روان و اعتماد به نفس او در همان سال های آغازین زندگی وارد می شود. به علاوه بسیار مشاهده می شود که در خانواده های ناسالم، پدر و مادر ارتباط مناسب و دوستانه ای با همدیگر ندارند و زندگی در خانواده ی چنین افرادی به یک میدان جنگ برای دستیابی به قدرت تبدیل می شود.خانواده به جای آن که محلی برای آسایش و آرامش افراد و محل رشد و پرورش موثر کودک باشد، پر از درگیری و تنش میان اعضای خانواده می شود. بدیهی است که چنین خانواده ای مکان مناسبی برای پرورش یک کودک با روان سالم نخواهد بود و نمی توان این انتظار را داشت که یک خانواده با مشخصات رفتاری ناسالم افرادی با روان و عاطفه ی سالم به جامعه تحویل دهد.