2 سال پیش / خواندن دقیقه

چرا از پدرم متنفرم؟ چه باید کرد؟ |دلایل تنفر از پدر

چرا از پدرم متنفرم؟ چه باید کرد؟ |دلایل تنفر از پدر

تنفر از پدر احساسی نیست که همه آدم‌ها دچارش شوند، اما غیرممکن هم نیست و افراد زیادی درگیر این مشکل می‌شوند. اگر دوست دارید پاسخی برای این پرسش که «چرا از پدرم متنفرم» پیدا کنید و روش‌هایی برای کنارآمدن با این حس منفی یاد بگیرید، تا پایان مقاله همراهمان باشید.


چرا از پدرم متنفرم؟

یکی از احساسات ناخوشایندی که بعضی افراد ممکن است در زندگی دچارش شوند، تنفر از پدر است. کسانی که از پدر تنفر دارند، با دیدن روابط گرم و صمیمانه‌ والدین دیگر با فرزندانشان ممکن است درگیر احساسات ناخوشایندی از جمله حسادت شوند.

کنارآمدن با این شرایط سخت و گاهی دردناک است. این حس تنفر ممکن است به جروبحث و حتی درگیری فیزیکی بین پدر و فرزند تبدیل شود و تنش بین اعضای خانواده و اضطرابشان افزایش پیدا کند. درک‌کردن این احساس و پیداکردن روشی برای مهار آن کمک می‌کند که زندگی آرام‌تری داشته باشید.

دلایل تنفر از پدر

افراد به دلایل مختلفی ممکن است دچار این حس شوند و تجربه هیچ دو نفری مثل هم نیست. این احساس برای بسیاری از افراد بسیار عجیب و غیرمعمول است و دائم از خودشان می‌پرسند چرا از پدرم متنفرم؟ در ادامه، دلایل تنفر از پدر را بررسی کرده‌ایم.

۱. نداشتن ارتباط عاطفی

اگر پدرتان همواره مشغول کارش باشد و زمان کمی را با شما بگذراند، ممکن است احساس کنید با او رابطه نزدیکی ندارید. فارغ از شرایط، فرزندان نیاز دارند که در اوایل زندگی خود حضور پررنگ والدینشان را احساس کنند. وقتی این نیاز برآورده نشود، کودکان احساسات شدیدی مثل خشم و نفرت به والدین پیدا می‌کنند.

۲. سبک فرزندپروری مستبدانه

اکثر بچه‌ها نوعی سرکشی دوران رشد را در طول سال‌های شکل‌گیری شخصیتشان بروز می‌دهند. هرچند این سرکشی معمولا طبیعی است، واکنش‌های والدین به آن بسیار متفاوت است، از سهل‌گرفتن تا کنترل شدید.

وقتی والدین بیش‌ از حد از زور برای کنترل کودکان سرکش استفاده می‌کنند، این رفتار می‌تواند باعث ایجاد نفرت و سرکشی بیشترش شود. برخی از والدین به‌جای کمک به فرزندان خود برای تحقق استقلالی که دنبال آن هستند، از رویکردی مقتدرانه استفاده می‌کنند و باعث می‌شوند که فرزندانشان بیشتر به‌سمت رفتارهای سرکشانه گرایش پیدا کنند.

۳. سوء‌استفاده از کودک

کودکان برای بقا به والدین خود وابسته‌اند. وقتی والدین به آنها آزار جسمی یا روانی می‌زنند، بچه‌ها در طول زندگی با مشکلاتی مثل «پذیرش خود» و «احساس امنیت» درگیر می‌شوند. اگر قربانی سوء‌استفاده عاطفی یا کودک‌آزاری هستید یا کسی را می‌شناسید که در این شرایط قرار دارد، با تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید. این خط تلفن متعلق به سازمان بهزیستی است و ۲۴‌ساعته تماس‌ها و گزارش‌ها را دریافت و در صورت لزوم، مداخله می‌کند.

۴. خشونت خانگی

کودکان حساس و باهوش هستند و به‌ روابط میان مراقبان اصلی خود (مانند والدین) بسیار دقت می‌کنند. وقتی پدر خانواده با مادر بدرفتاری می‌کند، بچه‌ها در نقش محافظ ظاهر می‌شوند و ممکن است پدرشان را تهدیدی برای رفاه خودشان بدانند.

هنگامی که کودکان شاهد خشونت خانگی و رنج مادر از دست پدر هستند، به رابطه آنها با پدر آسیب می‌رسد. این شرایط آنها را به پذیرش نقشی مشابه نقش والدین سوق می‌دهد که در آن مسئولیت‌های نامتناسب با سن‌وسال و شرایطشان را بر عهده می‌گیرند تا از بزرگ‌سالان آسیب‌پذیر دنیای خود محافظت کنند.

۵. تأثیرپذیرفتن از حرف دیگران

گاهی فرزندان تحت‌تأثیر حرف دیگران درباره پدرشان قرار می‌گیرند. دیگران ممکن است به هر دلیلی با حرف‌هایشان سعی کنند پدر فرد را تحقیر کنند. اگرچه این دلیل ممکن است نادر به نظر برسد، زیاد اتفاق می‌افتد.

سعی کنید تا می‌توانید خصوصیات، نگرش، گفتار و رفتار پدرتان را عینی در نظر بگیرید و درباره رفتار او با خودتان منطقی فکر کنید. عملکردش چطور بوده است؟ اگر مشکلی وجود ندارد، بهتر است حرف دیگران را نادیده بگیرید.

تأثیر تنفر از پدر بر سلامت روان

چرا از پدرم متنفرم؟ چه باید کرد؟ |دلایل تنفر از پدر

تنفر از پدر صرفا نوعی احساس منفی ناخوشایند است، اما ممکن است تبعاتی جدی داشته باشد. مشکل در برقراری رابطه با پدر می‌تواند بر سلامت روان و روابط فرد با دیگران هم اثر بگذارد.

۱. فقدان اعتماد و صمیمیت

کودکانی که احساسات منفی شدید به پدران خود دارند ایجاد دلبستگی به دیگران در بزرگ‌سالی برایشان مشکل می‌شود.

تعارض در رابطه با پدر در دوران کودکی باعث ایجاد احساس بی‌اعتمادی می‌شود. این شرایط می‌تواند منجر به ایجاد حس تردید هنگام نزدیک‌شدن به دیگران به‌دلیل پیش‌بینی‌کردن آسیب‌های مرتبط با صمیمیت شود.

۲. مشکل در روابط عاطفی

وقتی والدین به شیوه‌های پیش‌بینی‌نشده رفتار می‌کنند یا با فرزندانشان بدرفتاری می‌کنند، فرزندان در درک عواطف خود و دیگران دچار مشکل می‌شوند. این مسئله توانایی ایجاد روابط پایدار و نزدیک را محدود می‌کند.

در نهایت ممکن است این افراد برای برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل شوند، از صمیمیت اجتناب کنند یا در روابط خود بسیار مضطرب باشند.

چطور با این شرایط کنار بیایم؟

۱. شکستن دور باطل

ابتدا تمام مواردی را شناسایی کنید که تنفر از پدر رویشان تأثیر گذاشته است. بررسی کنید که این موارد چطور می‌توانند رابطه شما با مردان دیگر یا شریک عاطفی شما را تغییر دهند.

این تأثیرات را «جاذبه محرومیت» می‌نامند، یعنی افراد ناخودآگاه دنبال شریک‌هایی برای زندگی خود می‌گردند که راضی‌کننده نباشند یا حتی ناامیدکننده باشند و به عبارت دیگر، ویژگی‌هایی مشابه پدرشان داشته باشند.

این افراد به این باور می‌رسند که در‌ نهایت نیازهای برآورده‌نشده دوران کودکی را از طریق اصلاح عاطفی شریکشان برآورده خواهند کرد، اما معمولا این نوع تفکر اشتباه است، زیرا چنین شریکی به‌ندرت تغییر می‌کند.

به‌جای این کار، کسی را انتخاب کنید که:

  • مجبور نباشید دائم برای به‌دست‌آوردن عشقش تلاش کنید؛
  • در پی تغییردادن او نباشید؛
  • به شما انگیزه بدهد بهترین نسخه خود باشید.

۲. مراجعه به درمانگر

تشخیص تأثیر پایدار روابط ما با والدینمان بر عملکرد فعلی‌مان بسیار مهم است. روان‌درمانی می‌تواند روشی برای شناسایی این تأثیر باشد و الگوهای ناسالم را حذف کند.

۳. تلاش برای پذیرش

به‌جای وخیم‌ترکردن اوضاع برای خودتان و تصویرکردن پدری که دوست دارید داشته باشید، پدر خودتان را بپذیرید. به‌جای اینکه دائم دنبال پاسخ این سؤال باشید که چرا از پدرم متنفرم، سعی کنید واقعیت را بپذیرید.

زمانی که بتوانید فانتزی را از واقعیت تفکیک کنید، خود را از ناامیدی همیشگی رها می‌کنید و می‌توانید زندگی پایدارتر و باثبات‌تری داشته باشید.

تجربه‌های شما

شما هم دچار تنفر از پدر شده‌اید؟ به‌نظرتان بهترین راهکار برای کنارآمدن با مسئله یا حتی تغییر عقیده در این باره چیست؟ 


شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع