نقش خانواده در سلامت روان
خانواده به عنوان اولین و کوچک ترین اجتماعی که کودک در آن متولد می شود نقش اساسی در روند شکل گیری شخصیت و میزان سلامت روان افراد دارد. کودکانی که در خانواده هایی سالم از لحاظ روانی و عاطفی بزرگ می شوند در بزرگسالی نسبت به سایر افراد از سلامت روان بالاتری برخوردار بوده و تصمیمات درست تری در زندگی خود و در ارتباط با دیگران اتخاذ می کنند. در مقابل افرادی که در خانواده های ناسالم بزرگ می شوند از همان کودکی، به اشتباه می آموزند که جهان به طور کلی جای امنی برای زندگی نیست، روابط خطرناک و اکثر افراد برای ان ها غیرقابل اعتماد هستند.از آن جا که چنین فردی در خانواده ی خود و در ارتباط با اولین افراد زندگی خود که پدر و مادر او هستند سه عنصر امنیت، اعتماد و صمیمیت را تجربه نکرده است در هیچ رابطه دیگری نیز آن ها را تجربه نخواهد کرد مگر آن که به خودشناسی پرداخته و نکات ضعف شخصیتی و کمبودهای درونی خود را اصلاح نماید.
نشانه های کمبود محبت در سلامت روان دختران و پسران
دختری را در نظر بگیرید که در خانواده ای ناسالم از لحاظ روانی و عاطفی متولد می شود. به عنوان مثال پدر و مادر او معمولا با همدیگر در حال نزاع و بحث هستند و او کمتر شاهد مهر و محبت میان آنان است. او در خانواده ی خود امنیت عاطفی را تجربه نمی کند و این حالت را به تمام روابط خود تعمیم می دهد. از آن جا که پدر و مادر نقش اصلی را در شکل گیری باورهای او نسبت به آدم ها و روابط دارند اگر والدین او به میزان کافی به او مهر نورزیده باشند و نیازهای عاطفی او به صورت سالم برآورده نشده باشد او همواره در درون خود نوعی فقدان و کمبود را احساس خواهد کرد.پسران و دختران معمولا زمانی که در کودکی مورد بی محبتی والدین قرار می گیرند یا احساسات آن ها توسط پدر و مادر اغلب نادیده گرفته می شود رفتار متفاوتی از خود بروز می دهند. در اکثر موارد مشاهده می شود پسرانی که در کودکی مورد بی مهری و بی تفاوتی والدین قرار گرفته اند و والدین سردی از لحاظ احساسی داشته اند رفتاری متوقعانه و پرخاشگرانه در پیش می گیرند، ممکن است به موفقیت های بالایی از لحاظ تحصیلی و شغلی هم برسند اما به دلیل این که در درون خود از کمبود محبت رنج می برند، زمانی که با فردی وارد رابطه عاطفی شوند.
نشانه های کمبود محبت پدر در روابط عاطفی
پدر به عنوان اولین جنس مخالفی که دختر با او ارتباط برقرار می کند، نقشی بسیار مهم و تعیین کننده در روابط عاطفی و اجتماعی دختر در آینده با تمام مردهای اطرافش دارد. معمولا دخترانی که از سمت پدر خود بی توجهی دیده اند یا پدر نامهربانی داشته اند که مدام با آن ها بدرفتاری یا عیب جویی می کرده است به بلوغ عاطفی لازم در برخورد با جنس مخالف خود نمی رسند.1-محبت طلبی
دختری که کمبود محبت از سمت پدر را همیشه احساس کرده است به دلیل این که همیشه نوعی تشنگی احساسی درون خود حس می کند در بزرگسالی تلاش بسیاری برای جلب توجه و محبت از سوی جنس مخالف خواهد کرد. دختری که پدر عیب جو و انتقاد کننده ای دارد که تمام کارهای او را زیرسوال برده و عزت نفس او را خدشه دار می کند، در بزرگسالی با کمبود عزت نفس، احساس خود کم بینی و حقارت دست و پنجه نرم خواهد کرد. یا دختری که پدر سرد و بی عاطفه ای داشته است اغلب به طور ناخودآگاه به سمت برقراری رابطه عاطفی با افرادی کشیده می شود که همان الگوی رفتاری پدر او را تکرار می کنند.2-ناتوانی در عشق ورزی
در اکثر موارد توان عشق ورزی و اعتماد به او را ندارند، خودشیفته و خود نگر هستند و تنها مصلحت خود و خواسته هایشان را در نظر می گیرند. به نظر می رسد که به هیچ عنوان توان محبت کردن به دیگران را ندارند، در این وضعیت اکثرا به بی احساسی، مغرور بودن و خودشیفتگی متهم می شوند و هر گونه اعتراضی از سمت شریک زندگی معمولا با پرخاشگری وی همراه بوده و به نتیجه نمی رسد.در مقابل، دخترانی که در کودکی والدین بی مهر و محبتی داشته اند و در اکثر موارد به احساسات ان ها در خانواده پرداخته نشده و او با کمبود محبت مداوم بزرگ شده است، کاملا برعکس پسرها این کمبود محبت و رنج درونی ناشی از آن را با محبت کردن افراطی به دیگران جبران می کنند. فرد در چنین شرایطی به طور ناخودآگاه برای جبران احساس غم و رنج فقدان محبت از سمت والدین به محبت کردن افرراطی روی می آورد.
3-محبت افراطی یک طرفه
دختربچه ای که در خانواده به احساسات او بی توجهی می شود معمولا خود را با مادری کردن و دلسوزی برای عروسک هایش سرگرم می کند و می کوشد این فقدان محبت و کمبود درونی را با محبت کردن جبران نماید. دختری که پارتنر سرد و بی عاطفه ی خود را در محبت غرق می کند در حالی که همیشه از او بی توجهی و سردی عاطفی می بیند دقیقا همان دختر بچه ای است که در کودکی کمبود محبت خود را با محبت کردن به عروسک هایش جبران می کرده است. برای جلوگیری از این مسائل آگاهی مهم ترین چیز است، مشاوره خانواده تلفنی یکی از راه های کسب اطلاعات و دانش افزایی در این زمینه است.علت کمبود محبت از سمت پدر چیست
مشکل کمبود محبت بسیار بیشتر از آنچه که تصور می شود در سلامت روان افراد و میزان رضایت آنان از زندگی خود تاثیر مستقیم دارد. محبت نکردن والدین به فرزندان خود و ایجاد هرگونه خلا عاطفی و کمبود روانی در آنها می تواند دلایل متعددی داشته باشد. بسیاری از پدران و مادران تمام تلاش خود را برای برآورده ساختن نیازهای مادی فرزندانشان به کار می گیرند.اما به دلیل ناآگاهی از نیازهای اساسی فرزندان و عدم اطلاع از روش های تربیت صحیح با اعمال و رفتار و گفتار خود مشکلات روانی بسیاری برای فرزندان خود در آینده ایجاد می کنند. علاوه بر کمبود آگاهی، شرایط و علت های مختلف دیگری نیز برای بروز کمبود محبت و صمیمیت در خانواده وجود دارد در زیر به برخی از این شرایط که زمینه ساز بروز کمبود محبت در افراد هستند اشاره می کنیم
- طلاق رسمی یا عاطفی والدین
- بروز جر و بحث و مشاجره های فراوان در خانه
- فقدان حس امنیت و صمیمیت میان اعضای خانواده
- بی توجهی به سلامت روان کودک، محبت و تحسین نکردن توانایی های او
- مشغله های فکری، روانی، شغلی بیش از حد والدین
- بیماری مداوم یا اعتیاد هر کدام از والدین
- بستری شدن طولانی مدت پدر یا مادر در بیمارستان
- عدم حضور موثر یک یا هردوی والدین در زندگی کودک
- عیب جویی و انتقاد شدید پدر و مادر
- کنترل گری و توقع بیش از حد پدر و مادر
- پدران و مادرانی که خودشان کمبود محبت داشته اند
- پدران و مادرانی که در کودکی والدینشان آنها را ترک کرده اند یا با انها همواره بدرفتاری می شده است
- پدران و مادرانی که خودشان از مشکلات روانی رنج می برند یا عزت نفس پایین دارند
- والدینی که به شدت نیازمند تایید شدن توسط اطرافیانشان هستند
- و...
دخترانی که کمبود محبت پدرانه دارند چه کنند؟
دانستید دخترانی که کمبود محبت پدرانه دارند در روابط خود به نوعی غیربالغانه عمل می کنند. از آنجا که اکثر این افراد از عزت نفس پایینی برخوردار هستند برای دستیابی به احساس ارزشمندی درونی و ارضای نیاز به محبت، عموما دست به انتخاب افرادی اشتباه می زنند و وارد رابطه های ناسالم می شوند. بسیاری از این روابط نیز هم چنان به عزت نفس فرد آسیب وارد می کند و فرد ممکن است تا آخر عمر در این چرخه گرفتار شود. اما اگر خود شما فردی هستید که در طول زندگی خود همواره با مشکل کمبود محبت پدر روبرو بوده اید چگونه می توانید با پایان دادن به این چرخه به خودتان کمک کنید؟ در زیر به ارایه راهکارهایی مفید برای رفع این مشکل می پردازیم.1-خودشناسی و عدم انکار واقعیت موجود
گام برداشتن در مسیر خودشناسی و آگاهی از نقطه ضعف های خویشتن، به معنای طی شدن نیمی از مسیر حل مشکل است. زمانی که شما پی ببرید که با مشکل کمبود محبت روبرو هستید و بسیاری از شکست های عاطفی و ناکامی های شما در ارتباط با دیگران ریشه در کودکی های شما داشته و به خاطر کمبود محبت در درون شما بوده است، می توانید امیدوار باشید که بالاخره توانسته اید از این چرخه ی اشتباه خارج شوید. بخشش خود اولین قدم در این راه است.سعی کنید تا جایی که امکان دارد از پذیرش مشکل فرار نکنید. کمبود محبتتان را انکار نکنید. سعی کنید گذشته تان و واقعیت تلخ موجود در آن را با تمام درد و رنج هایی که برای شما به همراه داشته است بپذیرید. پذیرش مشکل به شما کمک می کند راه حلی برای رفع آن و درمان خودتان بیابید و برعکس، انکار واقعیت موجود تنها بر رنج های شما خواهد افزود.
2-تایید طلبی
تمامی دخترانی که در کودکی مشکل کمبود محبت پدر یا حتی مادر داشته اند یک ویژگی اخلاقی مشترک دارند و آن هم این است که در درون خود عطش زیادی برای دوست داشته شدن از سمت دیگران احساس می کنند. گاهی این تشنگی احساسی به قدری زیاد است که فرد را وادار به انجام رفتارهای اشتباه مانند جلب توجه دیگران برای گرفتن محبت از آنان، منتظر تایید شدن بودن، باج دادن به افراد برای این که مورد محبت آنان قرار گیرند، وارد شدن در رابطه های عاطفی متعدد و... می کند. واقعیت این است که بعد از انجام چنین رفتارهایی فرد باز هم به خواسته ی واقعی خود و حس رضایت از خود نمی رسد و هم چنان در درون خود احساس نارضایتی دارد.بهترین روش برای کمک به خودتان در این شرایط این است که تمامی رفتارهایی که به صورت ناخوداگاه برای گرفتن حس عشق و دوست داشته شدن از سمت دیگران انجام می دادید را آگاهانه متوقف کنید تا روند درمان شما آغاز شود. برای این کار بهتر است قبل از انجام هر عملی در رابطه با دیگران از خود سوال کنید که این کار را با چه نیت و هدفی انجام می دهید و توقع دارید بعد از آن به چه نتیجه ای دست پیدا کنید. با خودتان صادق باشید. اگر قصد و نیتتان گرفتن تایید و رضایت دیگران است و برخلاف میل باطنی خودتان قصد انجام آن را دارید به هیچ وجه آن را انجام ندهید.
3-افزایش عزت نفس
این موضوع که شما در درون خود برای خودتان تا چه اندازه ارزش و احترام قائل هستید و خودتان را چقدر دوست داشتنی می دانید، نشان دهنده ی میزان عزت نفستان است. اگر کودکی سختی داشته اید و به شما به هر دلیلی کمتر محبت می شده است، احتمالا در بزرگسالی عزت نفس پایینی خواهید داشت.عزت نفس پایین موجب می شود وارد رابطه های ناسالم شوید، به کمتر از انچه لیاقتش را دارید رضایت دهید و به طور کلی کیفیت ارتباطی که با دیگران دارید متاثر از میزان عزت نفس شماست. تقویت عزت نفس و افزایش حس خودارزشمندی موجب می شود تصمیم های درست تری در زندگی خود اتخاذ کنید.
4-رها سازی احساسات ناگوار
ممکن است در کودکی یا حتی بزرگسالی، خواسته هایی داشته اید که می خواستید اطرافیان نزدیکتان مخصوصا پدر یا مادرتان برای شما انجام دهند و چون آن ها به هر دلیلی این کار را برای شما انجام نداده اند هم چنان در درون خود حسرت و غم ناشی از آن را احساس می کنید. ممکن است حتی این حس شما با گذر زمان تبدیل به عقده و خشم سرکوب شده یا کینه شده باشد. واقعیت این است که شما هر چقدر هم نسبت به این مسائل خشمگین و آزرده خاطر باشید این کار کمکی به شما نمی کند. برای آرامش خودتان سعی کنید افراد مهم زندگیتان را به خاطر بی مهری های احتمالی که در حق شما انجام داده اند ببخشید و خودتان را از شر احساسات ناگوار رها کنید.برای این کار، هر آنچه که دوست داشتید دیگران در حق شما انجام دهند و این ارزو براورده نشده است، خودتان ان کار را انجام دهید. به عنوان مثال شاید در کودکی آرزو داشتید که پدرتان یک اسباب بازی خاص را برایتان بخرد و او هرگز ان را نخریده است. با خودتان مهربان تر از پدرتان باشید. حال که خودتان می توانید ان اسباب بازی را بخرید این فرصت را از خودتان دریغ نکنید. مطمئن باشید این کار تاثیر فوق العاده مثبتی بر ذهن و روان شما خواهد گذاشت و چه بسا تصویر ناکامی گذشته را برای همیشه از ذهنتان پاک کند. از تکنیک های آرام سازی خود استفاده کنید.