کودک و نوجوان
3 سال پیش / خواندن دقیقه

چرا فرزندم از شب می ترسد؟

چرا فرزندم از شب می ترسد؟

کودکی که در زمان نوپایی یا در سنین پیش دبستانی در خواب نمی ترسید، حال که بزرگتر شده است ممکن است عجیب به نظر برسد اگر از چیزهای زیادی بترسد (مثالا ترس از تاریکی، ترس از هیولایی که زیر رختخواب قایم شده است و ترس از به تنهایی خوابیدن) اما اگر از دیدگاه تکاملی l به آن نگاه کنیم، چیزی غیر طبیعی نیست. کودکان مدرسه ای تفاوت بین واقعیت و دنیای خیالی را تشخیص می‌دهند اما در عین حال تخیلات زنده‌ای دارند که گهگاه با آنها همراه می‌شوند. دسترسی بیشتر به برنامه های تلویزیونی، ویدیوها، کتاب و اخبار هم پیام های ترسناک بیشتری را به بچه ها منتقل می‌کند. دنیای او حالا نسبت به زمانی که کوچک‌تر بود بسیار بزرگ‌تر شده است.این مسئله روزها جذاب و سرگرم کننده است اما شب ها می‌تواند ترسناک باشد.
 پاتریشیا شیت، استاد آموزش مشاوره در دانشگاه آلاباما در بیرمنگام می‌گوید «ترس‌های شبانه، ترس از تاریکی، جدا شدن از والدین، ترس از صداها و آدم بدها که کتک می زنند، مرحله ای طبیعی از رشد است که به مراتب بیشتر از آنچه والدین انتظار دارند، یعنی حداقل تا 8 یا 9 سالگی طول می‌کشد». کودکان مدرسه ای کاملاً این واقعیت را درک می‌کنند که چیزهایی در دنیا وجود دارد که می تواند به آنها آسیب برساند و والدینشان همیشه نمی‌توانند از آنها محافظت کنند. در همین سن است که ترس از این که مبادا چیز وحشتناکی برای مامان یا بابا اتفاق بیفتد، ظاهر می‌شود. کودکی که بین 5 و 8 سالگی است، ممکن است مثل یک فرد بزرگسال نتواند مرور ذهنی آن روز و پیش بینی فردا را کنار بگذارد. به طور مثال، کودکتان ممکن است به شما بگوید که از صدای ترسناکی ترسیده است اما در حقیقت ممکن است جنگ در خاور میانه که از زبان همکلاسی‌هایش شنیده است او را ترسانده باشد. کار شما تا 10 سال آینده این است که به فرزندتان کمک کنید تفاوت بین خطر واقعی (سوار ماشین یک غریبه شدن یا سیگار کشیدن) و چیزی که تهدیدی شخصی محسوب نمی‌شود (جنگی که در یک گوشه دنیا)را تشخیص دهد.


چه کمکی می‌توانم به فرزندم بکنم تا بر ترس های شبانه اش غلبه کند؟

ممکن است نتوانید به او کمک کنید تا همین الان ترس هایش را کنار بگذارد (به خاطر این که ترس‌هایش بیشتر مربوط به مرحله ای از رشد کودک است که باید طی شود) اما کارهای زیادی می‌توانید بکنید که به او کمک می‌کند با ترس‌هایش کنار بیاید و راحت تر به خواب برود. در ساعت های قبل از خواب روحیه اش را با داستان‌یا فیلم شاد کنید(حتی هری پاتر ممکن است برای کودکی که دارد دوره¬¬ی ترسناکی را پشت سر می‌گذراند، مناسب نباشد). موقع خواب یک سری کارهای آرامش بخش را انجام دهید مثلا حمام، داستانی لطیف یا چند قطعه شعر (یا 15 دقیقه به تنهایی مطالعه کردن) و آواز یا خواندن دعای شبانه با یکدیگر در کنار تخت کودکتان. یک ورد شبانه همیشگی که نقش طلسم را بازی کند و آدم های بد و افکار بد را براند، به خواب عمیق کمک می کند. یک چراغ خواب در شب هم ممکن است موجب شود که فرزندتان بیشتر احساس امنیت بکند. همچنین در اتاق خواب را نیم باز گذاشتن، روشن کردن نوار داستان یا موسیقی ملایم و تشویق کودک به این که با اسباب بازی یا پتویی که دوست دارد بخوابد (به او یاد آوری کنید که هنوز آن قدر بزرگ نشده است که این کارها مناسب او نباشد)، ممکن است مفید باشد. اگر فرزندتان خواهر برادر یا حتی حیوان خانگی دارد، موافقت با خوابیدن آنها در کنار هم می تواند باعث شود ترس‌های شبانه به همان سرعتی که ظاهر شدند ناپدید شوند.
بعضی از کودکان مدرسه ای به تجسم( visualization) و دیگر تکنیک های تمدد اعصاب به خوبی جواب می‌دهند و این زمان مناسبی است که این مهارت را به او آموزش دهید. بگویید که چشمانش را ببندد و از طریق بینی‌اش نفس عمیقی بکشد و آن را از دهانش بیرون بدهد. از او بخواهید که در خیالش به زیباترین و آرام ترین جایی که تا به حال دیده است، سفر کند. اگر یک ساحل آفتابی را در نظر دارد، تشویقش کنید تا در ذهنش شن ها را که از لای انگشتان پایش رد می شوند و آفتاب داغ را که به صورتش می‌خورد، احساس کند. به او بگویید که هر وقت بخواهد می‌تواند در خیالاتش به این محل برود، چه شب که از چیزی نگران است یا در مدرسه که به خاطر امتحان اضطراب پیدا کرده است. قبل از خاموش کردن چراغ ها، شاید در حالی که در رختخواب کودکتان را بغل می کنید، سعی کنید او را به صحبت کردن در مورد چیز هایی که در سرش می گذرد تشویق کنید. سوال هایی که جواب مشخصی ندارند مثل «امروز چطور بود عزیزم» شما را به جایی نمی برد. به جای آن چیزی شبیه به «بهترین و بدترین یا عجیب ترین قسمت امروز چی بود؟» را بپرسید. وقتی می گوید نکران است نگویید که لازم نیست نگران باشد. در عوض به آنچه که باید بگوید، گوش بدهید. حتی می توانید کمکش کنید تا نگرانی هایش را یادداشت کند. این کار بی فایده به نظر می‌رسد اما بیرون کشیدن این افکار از سرش و ریختن آنها بر روی کاغذ می تواند فشار آنها را کم کند.


از کجا بدانم که ترس های شبانه کودکم غیر طبیعی است یا خیر؟

اگر هر کاری که از دستتان بر آمده انجام داده اید و با این وجود هنوز هم شدیداً نگران است، ممکن است که ترس هایش از از حد طبیعی گذشته و ترس مزمن( phobia )یا اضطراب در کار باشد که در این صورت لازم است از روانشناس یا مشاور کمک بگیرید. نشانه های مهم ترس مزمن عبارتند از گریه کردن مکرر که بیشتر از چند دقیقه طول  بکشد و خارج شدن ترس از حالت طبیعی (از عبارت «از تاریکی می‌ترسم» به «همه چراغ ها را روشن کنید تا دزدها نتوانند ما را بکشند»). ترس های شبانه‌ی شدید یا مزمن ممکن است از یک اتفاق بد در منزل یا مدرسه ناشی شده باشند. کودکان مدرسه ای از استرس ناشی از طلاق یا مرگ یکی از اعضای خانواده، از دست دادن شغل یکی از والدین، نقل مکان به منزل جدیدو تغییر پرستار یا معلم، آگاه و در برابرشان آسیب پذیر هستند. نیازی به گفتن نیست که ترس های شبانه ممکن است در نتیجه‌ی سوء استفاده جسمی یا عاطفی هم به وجود بیایند (که در آن صورت، واقعاً ممکن است که هیولایی در اتاق کودک بوده باشد).
اگر کودکتان دست به هر کاری می زند تا از مواجه با یک ترس دوری کند، اگر در رختخوابش نمی ماند و نمی تواند بخوابد و دلیل واقعی این است که ترسیده است (و نه صرفاً به این خاطر که می خواهد بیدار بماند)، ممکن است یک مشکل عاطفی اساسی داشته باشد که نیاز به رسیدگی داشته باشد. پزشک خانواده میتواند مشاور مناسبی را پیشنهاد کند. از این کمک نهایت استفاده را ببرید حتی اگر ذهنیت مثبتی نسبت به آن ندارید. افکار تازه و کمی توجه ممکن است تمام آن چیزی باشد که شما و فرزندتان نیاز دارید.

شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع