اکثر فیلمهای علمی تخیلی همواره به ما احساس بهتری نسبت به آینده میدهند و فیلم های سایبرپانک حس و حال عجیبتری نسبت به آینده میدهند. این مسئله که تکنولوژی و انسانیت در مسیر درستی شامل پیشرفت یکدیگر خواهند شد بسیار هیجانانگیز است. برای مثال، برداشت خوشبینانه مجموعه فیلم های سایبرپانک «Star Trek» نشان داد که اگر فرهنگهای مختلف یاد بگیرند که به طور مسالمتآمیز همزیستی کنند، جهان چقدر جای بهتری خواهد شد.
برخی از پیشبینیهای علمی تخیلی مانند فیلم «A trip to the moon» حتی به وقوع پیوست. اگرچه تمام فیلم های سایبرپانک نسبت به آینده آنچنان هم خوشبین نیستند. بسیاری معتقدند که آینده تلخ و تاریک به نظر میرسد. یک فیلم علمی تخیلی میتواند یک هشدار هولناک درمورد آنچه که در راه است باشد. اگر بشریت به همان اشتباهات ادامه دهد، چه امیدی میتوان داشت که جامعه بتواند مشکلات خودش را حل کند؟ فیلم های سایبرپانک ترسناک هستند زیرا پیشبینیهای آنها گاهی بیش از حد واقعی به نظر میرسد.
زیرژانر «Cyberpunk» یک جایگاه خاص در داستان های دیستوپیایی دارد. این فناوری پیشرفته، نوآوری در هوشمصنوعی و محیطهای بزرگ شهری را باهم ترکیب میکند. درحالی که این پیشرفتهای خیرهکننده ظاهراً اوج دستاوردهای بشر هستند، فقط نشان میدهند که چقدر تنها شدهایم. بسیاری از شخصیتهایی که در دنیای سایبرپانک به دام افتادهاند در سایهها رانده میشوند. قهرمانی بسیار نادر است. در اینجا تعدادی از فیلم های سایبرپانک را به شما معرفی میکنیم.
«2013 Elysium»
نابرابری اقتصادی موضوع اصلی فیلم های سایبرپانک است. همانطور که در زندگی واقعی به آن برمیخوریم، کسانی که توانایی مالی کمک به دیگران را دارند، همیشه در به اشتراک گذاشتن منابع خود سخاوتمند نیستند. فیلم اکشن و علمی تخیلی «Elysium» به کارگردانی «Neil Blomkamp» در سال ۲۰۱۳ به زمانی که شخصیتهای محروم باید برای ایمن نگهداشتن خود ادامه دهند، پرداخته است.
داستان از این قرار است که در قرن بیست و دوم، زمین به یک سیاره پرجمعیت تبدیل شده است. نخبگان ثروتمند در ایستگاه فضایی به نام «الیژم» زندگی میکنند که حاوی فناوری پیشرفته پزشکی و پیشرفتهای علمی است. فقرا نیز رها شدهاند تا در سیاره آلوده خود پوسیده و رنج بکشند. یک کارگر ساختمانی به نام «Max Da Costa» با بازی «Matt Damon» توسط یک متده شیمیایی کشنده مسموم میشود که درمان آن فقط در الیژم موجود است. مکس و بهترین دوستش «Julio» با بازی «Giego Luna» تصمیم دارند به این ایستگاه امنیتی نفوذ کنند. حال وزیر دفاع «Jessica Delacourt» با بازی «Jodie Foster» به نقشه آنها پی میبرد و ماموری را برای شکار آنها میفرستد.
«2012 Dredd»
این فیلم که بر اساس شخصیتی از کامیکی با همین عنوان است در سال ۲۰۱۲ اکران شد. شخصیت این کامیک یکی از اولین کاراکترهای فیلم های سایبرپانک بوده است. برخلاف فیلمی که در سال ۱۹۹۵ از این کامیک ساخته شد، فیلم «Dredd»یک اقتباس مناسب بود. «Karl Urban» در نقش شخصیت اصلی یعنی «Judge Dredd» بازی کرد، که یکی از داورانی است که در خیابان های دنیای دیستوپیایی معروف به «زمین نفرین شده» کار می کند. قاضی ارشد، «Dredd» را به آموزش سرباز جدید، یعنی «Cassandra Anderson» با بازی «Olivia Thirlby» میفرستد.
کاساندرا دارای قدرتی است که میتواند به ذهن مجرمان مظنون حمله کند. درد و کاساندرا مأموریت یافتهاند تا جنگسالار مواد مخدر یعنی «Ma-Ma» با بازی «Lena Headey» را که تبهکاران خود را در یک آسمانخراش جمعآوری کرده است، نابود کنند. آنها در مسیر خود با اتفاقات عجیبی روبرو میشوند.
«Code 46 2003»
روابط عاشقانه معمولا در برخی فیلم های سایبرپانک حالتی ممنوعه پیدا میکنند و به نحوی محکوم به شکست هستند. آیا عشق واقعی با وجود آیندهای تاریک ممکن است؟ در فیلم «Code 46» به کارگردانی «Michael Winterbottom» یک جامعه سایبرپانک به تصویر کشیده میشود که در آن، روابط توسط جفتهای «DNA» که مورد تایید دولت بودهاند، از پیش تعیین میشوند.
دولت توتالیتر با استفاده از دستکاری ژنتیکی، روابط «ایده آل» را طراحی میکند. این بدان معناست که اکنون غیرممکن و غیرقانونی است که به طور طبیعی عاشق شوید. این قوانین در یک سری کدها با عنوان “کد ۴۶” ایجاد شدهاند که افرادی که تشابه ژنتیکی دارند را از داشتن روابط “محارمی” منع می کند.
«Tron 1982»
فیلم های سایبرپانک در واقع فقط در دنیای سینمایی محبوب نیست، بلکه در دنیای بازی هم طرفداران زیادی دارد. مفاهیم سبک سایبرپانک از زمانی که اولین بازیهای ویدیویی ساخته شدهاند، مورد استفاده قرار گرفتهاست. فیلم «ترون» در سال ۱۹۸۲ درواقع این داستان را به تصویر میکشد، که اگر کسی به واقعیت یک بازی سایبرپانک منتقل شود چه اتفاقی میافتد. این فیلم درباره طراح سابق بازیهای ویدیویی، یعنی «Kevin Flynn» با بازی «Jeff Bridges» است که اکنون آرکید خصوصی خود را اداره میکند. فلین یک جادوگر فناوری است، اما تلاش او برای هک کردن فریم اصلی یک سیستم، زمانی که با یک برنامه مرموز به نام «Master Control» روبه رو میشود، با خطا مواجه میشود.
حال فلین به این بازی که زمانی در ساختش دست داشت، منتقل میشود. وی حالا باید از مهارتهای آرکید خود برای شکست دادن سیستم و فرار به واقعیت استفاده کند. ممکن است جلوه های بصری در فیلم «Tron» در حالحاضر قدیمی به نظر برسد، ولی تمها همچنان مرتبط هستند.
«Upgrade 2018»
در فیلم های سایبرپانک دوستیهای واقعی بسیار نادر هستند. فیلم ترسناک و انتقام جویانه «Upgrade» که در سال ۲۰۱۸ اکران شد، در مورد یک رابطه پرفراز و نشیب است که پس از یک تراژدی اتفاق میافتد. یک مکانیک به نام «Grey Trace» با بازی «Logan Marshall-Green» به فناوری بیاعتمادی عمیقی دارد. اگرچه جهان بیشتر تحت تأثیر پیشرفتهای روباتیک قرار گرفته است، گری ترجیح میدهد با دو دست خود چیزهای مختلف را بسازد.
گری که به یک وسیله نقلیه سفارشی که طراحی کردهاست افتخار میکند، هنگامی که با همسرش «Asha» با بازی «Melanie Vallejo» در حال رانندگی است، تصادف می کند. این زوج در خیابانهای خطرناک گیر افتادهاند، جایی که یک گروه تبهکار خشن آشا را میکشند و کمر گری را میشکنند. گری که اکنون ویلچری شدهاست، مجبور است بدن فلج خود را با برنامه هوش مصنوعی «STEM» ادغام کند. وی از اینکه اکنون باید به یک ربات تکیه کند متنفر است، اما متوجه می شود که «STEM» میتواند بدن او را به یک سلاح کشنده تبدیل کند. او به ماموریتی میرود تا باند جنایتکار را ردیابی کند و انتقام قتل همسرش را بگیرد.
«Brazil 1985»
«Terry Gilliam» پس از همکاری با گروه کمدی بریتانیایی «Monty Python» همان سبک طنز را به عنوان نویسنده/کارگردان وارد فیلمهایش کرد. کارهای گیلیام درواقع عجیب و تلخ است و داستان سایبرپانک او یعنی «Brazil» در سال ۱۹۸۵ تخیلیترین دستاورد اوست. داستان فیلم آیندهای را نشان میدهد که کاملا تحت حکومت و دیکتاتوری بوده و توسط صنعتگرایی شرکتها تسخیر شده است. گروه منتخبی از نخبگان در این دنیا سلطنت میکنند و اکثریت شهروندان در یک کلان شهر وابسطه به امور اداری و غیرانسانی کار میکنند.
کارمند سطح پایین دولت «Sam Lowry» با بازی «Jonathan Pryce» در آرزوی برخاستن از ظلم و تبدیل شدن به یک قهرمان بزرگ است. سم همچنین تصورات مرموزی در رابطه با نجات یک زن زیبا دارد. او با یک راننده کامیون یعنی «Jill Layton» با بازی «Kim Greist» آشنا میشود که شبیه دختری است که در رویای وی بوده، اما جیل توسط نیروی پلیس خدمات مرکزی به تروریسم متهم شده است. سم به طور غیرمنتظرهای با یک جنبش مقاومت درگیر میشود که رهبر شورشی خاص آن یعنی «Archibald Tuttle» با بازی «Robert De Niro» پس از تعقیب نگهبانان سرویس مرکزی، در آپارتمان او ظاهر میشود.
«A.I. Artificial Intelligence 2001»
اگرچه فیلم «A.I. Artificial Intelligence» این پیشفرض را نشان میدهد که قرار است با یک فیلم ماجراجویی، خانوادگی دلچسب روبهرو شویم، اما این اثر که جزو فیلم های سایبرپانک قرار میگیرد به کارگردانی «Steven Spielberg» در سال ۲۰۰۱، درواقع یک تراژدی ویرانگر است. داستانی که از دو فیلمساز نابغه الهام گرفته شده است. مفهوم این فیلم در ابتدا توسط «Stanley Kubrick» بزرگ تصور شد که متأسفانه قبل از اینکه بتواند کار خود را روی فیلم کامل کند، درگذشت. وی قبل از مرگش افسار را به «Spielberg» سپرد، چراکه او تصور میکرد «Spielberg» تنها کارگردانی است که میتواند تصاویر پیشرفته مورد نیاز فیلم را که توسط کامپیوتر تولید میشود، به خوبی تولید کند. فیلم «A.I. Artificial Intelligence» در قرن ۲۲ اتفاق میافتد، جایی که جمعیت جهان به شدت کاهش یافته است و اندرویدهایی که ظاهری انسانی دارند اما فاقد احساسات هستند ساخته شدهاند.
زوجی به نامهای «Henry» با بازی «Sam Robards» و «Monica Swinton» با بازی «Frances O’Connor» پس از اینکه پسرشان به کما میرود، بسیار غمگین و دلشکسته میشوند. آنها یک کودک ربات جوان به نام «David» با بازی «Haley Joel Osment» را به فرزندی قبول میکنند. «David» به طرز عجیبی به دنبال عشق یک خانواده است و برای یافتن پذیرش جایگاهش تلاش میکند.
«Videodrome 1983»
آینده بسیار ترسناک بوده و وحشت از ناشناختهها موضوع اصلی فیلمهای سایبرپانک است. «David Cronenberg» که همواره مظهر این اضطرابهاست، در فیلم سایبرپانکی و وحشتناک خود در سال ۱۹۸۳ «Videodrome» غوغا کرد. این فیلم وحشتآور، تفسیری اجتماعی درباره حساسیتزدایی رسانهها نسبت به خشونت را ارائه میکند. «James Woods» در نقش «Max Renn» رئیس پرمدعا ایستگاه تلویزیونی تورنتو «CIVIC-TV» است.
اپراتور ایستگاه «Harlan» با بازی «Peter Dvorsky» یک سیگنال پخش مرموز را به مکس نشان میدهد که به پخش شبکه آنها حمله میکند. سیگنالی که به «Videodrome» معروف است از مالزی میآید و دارای ضبطهای نگران کنندهای از شکنجه و قتل است. متأسفانه مکس مجذوب این نوع سرگرمی فاسد میشود و تصمیم میگیرد آن را از شبکه «CIVIC-TV» پخش کند. همانطور که مکس رفته رفته به این کار معتاد شده و نسبت به «Videodrome» وسواس پیدا میکند، متوجه میشود که ضبطها در واقع پخش زنده هستند. به نظر میرسد که «Videodrome» نوعی تبلیغات از یک گروه رادیکال ضد استبدادی است و آنها اعضای جدید را از طریق محتوای گرافیکی اعتیادآور اضافه میکنند.
«Minority Report 2002»
فیلمشناسی کارگردان آمریکایی، یعنی «Steven Spielberg» در قرن بیست و یکم تیرهتر شد و آثاری از ژانر فیلم های سایبرپانک در این کارنامه دیده میشود. فیلم سایبرپانک او به نام «Minority Report» در سال ۲۰۰۲ یک نئو-نوآر غمانگیز و عجیب است که یک سؤال چالش برانگیز را مطرح میکند: چه مقدار از آینده ثابت لوده و اصلا قابل تغییر نیست؟ در سال ۲۰۵۴ یک بخش ویژه از اداره پلیس به نام «Precrime» از پیشبینیهای روانی به نام «The Precogs» برای متوقف کردن مجرمان قبل از ارتکاب قتل استفاده میکند. در حالی که به نظر میرسد این کار به جنایت برای همیشه پایان دهد، برخی از شکاکان این سؤال را مطرح کردهاند که: آیا میتوان بیگناهی یا گناهکار بودن یک فرد را بر اساس رویدادهایی که هنوز رخ نداده است تعیین کرد؟
«Precogs» پیشبینی میکند که افسر فرمانده «Precrime» یعنی «John Anderton» با بازی «Tom Cruise» مردی به نام «Leo Crow» با بازی «Mike Binder» را در ۳۶ ساعت آینده خواهد کشت. آندرتون شوکه شده زیرا او هرگز نام کرو را نشنیده است و باور نمیکند که بتواند کسی را در کمال خونسردی بکشد. افسر حسابرسی وزارت دادگستری، «Danny Witwer» با بازی «Colin Farrell» گروهی را برای دستگیری اندرتون هدایت میکند و این درحالیست که خود اندرتون درحال جستجوی حقیقت در مورد کرو است.
«Twelve Monkeys 1995»
گاهی اوقات فیلم های سایبرپانک ممکن است با چالش معرفی اسطورههای پیچیده به مخاطب مواجه شوند. انتقال یک شخصیت آشنا به ناشناختهای مدرن، راهی عالی برای نشان دادن آنچه تغییر کرده به بینندگان است. سفر در زمان میتواند وسیلهای عالی برای انجام این کار باشد، زیرا قهرمان داستان در همان زمان تغییراتی را تجربه میکند. فیلم عجیب و غریب«Twelve Monkeys» به کارگردانی «Terry Gilliam» در سال ۱۹۹۵ یکی از بهترین فیلم های سایبرپانک سفر در زمان است.
این کارگردان، فیلم کوتاه علمی تخیلی و کلاسیک فرانسوی به نام «La Jetée» را در یک روایت کامل اقتباس کرد. داستان از سال ۲۰۳۵ شروع میشود، زمانی که بشریت با یک ویروس کشنده سر و کار دارد. سرنخهای نادر در مورد منشأ این بیماری نشاندهنده دخالت یک گروه رادیکال محیطزیست در دهه ۱۹۹۰ به نام «ارتش دوازده میمون» است. این فیلم به دوران قبل از ویروس بازمی گردد، جایی که جنایتکاری محکوم به نام «Jame Cole» با بازی «Bruce Willis» در لانهای زیرزمینی اسیر میشود.
کول برای شناسایی منشا ویروس در زمان به عقب منتقل شده است. او به اوایل سال ۱۹۹۰ بازگردانده شده است و در این تاریخ همه تصور میکنند که وی یک دیوانه و متعهد به پناهندگی است. کول که فکر میکند ماموریتش شکست خورده، با رهبر دوازده میمون یعنی «Jeffrey Goines» با بازی «Brad Pitt» آشنا میشود. دیدگاههای ضدشرکتگرایانه جفری ناشی از رنجشی است که او نسبت به پدرش، دکتر «Dr. Leland Goines» با بازی «Christopher Plummer» احساس میکند.
«Escape From New York 1981»
فیلم «Escape From New York» محصول سال ۱۹۸۱ به کارگردانی «John Carpenter» در آینده سال ۱۹۹۷ و زمانی که ایالات متحده تحت سلطه فعالیتهای جنایی قرار گرفته است، اتفاق میافتد و از بهترین فیلم های سایبرپانک تاریخ است. ایالات متحده به عنوان ابزاری ناامید کننده برای مدیریت جمعیت رو به رشد زندانیان، شهر نیویورک را به یک زندان وسیع با حداکثر امنیت تبدیل کرده است که در آن جنایتکاران را رها میکنند. پس از ربوده شدن نیروی هوایی یک هنگام عبور از منهتن، رئیس جمهور ایالات متحده «John Harker» با بازی «Donald Pleasence» ربوده شده و برای باج گیری در بازداشت نگهداری میشود.
ارتش باید راهی برای بیرون کشیدن او پیدا کند و آنها به یک قهرمان بعید روی میآورند. به سرباز بدنام سابق نیروهای ویژه به نام «Snake Plissken» با بازی «Kurt Russel» یک فرصت منحصر به فرد داده میشود. «Plissken» به دلیل سرقت زندانی شده است، اما اگر رئیس جمهور را نجات دهد، عفو کامل دریافت خواهد کرد. وی طرفدار دولت یا رئیس جمهور نیست، اما این تنها گزینهای است که برای اجتناب وی از زندان وجود دارد. راسل برای این ترکیب از اکشن، علمی تخیلی و طنز اجتماعی یک رهبر عالی است. او نگرش سرکشی دارد که یادآور تفنگداران کلاسیک غربی است.
«Total Recall 1990»
میتوان گفت که در بهترین حالت، فیلم های سایبرپانک میتوانند بینندگان را با پرسشهایی مواجه کنند که بسیار طولانیتر از تیتراژ پایان است. داستانهای پیچیده را میتوان به روشهای مختلفی مشاهده کرد، زیرا هر یک از مخاطبان باورهای شخصی خود را برای تفسیر پایان فیلم به کار میگیرند. تقریبا پایانهای کمی وجود دارند که بینندگان را تا مدتها در خود غرق میکنند. «Douglas Quaid» با بازی «Arnold Schwarzenegger»، یک کارگر ساختمانی کوچک است که رویای بازدید از یک مستعمره در مریخ را در سر میپروراند.
او مجذوب چشم انداز زندگی در سیارهای دیگر میشود و تصمیم میگیرد آن را با تنها راهی که میداند تجربه کند. وی به برنامه شبیه سازی واقعیت مجازی «Rekall» میرود تا ماجراجویی مریخی را در ذهنش بکارد. با این حال، قرار ملاقات به طرز وحشتناکی اشتباه پیش میرود و داگلاس توسط ماموران مخفی تعقیب میشود. همسرش «Lori» با بازی «Sharon Stone» به او اطلاع میدهد که ماجراجویی مریخی یک توهم نیست.
او در واقع یک مامور مخفی بسیار آموزش دیده است و زندگی متوسط او روی زمین توهمی است که «Rekall» ایجاد کرده است. واقعیت چیست؟ «Rekall» چیست؟ داگلاس در طول ماجراجویی خود مجبور است این سؤالات را بپرسد و مخاطبان هم پا به پای او مجبور میشوند همان اسرار را برای خودشان تشریح کنند.
«Robocop 1987»
فیلم های سایبرپانک این فرصت را دارند که چندین زیرژانر را در تجربههای منحصر به فرد ترکیب کنند. فقط به این دلیل که یک فیلم در آیندهای دیستوپیایی اتفاق میافتد، به این معنا نیست که نمیتواند یکباره خندهدار، هیجانانگیز و البته جذاب باشد. بسیاری از بهترین فیلمهای سایبرپانک نیز به عنوان سرگرمی عالی عمل میکنند، اما سوالات عمیق تری در ذهن به وجود میآورند. تعداد کمی از فیلمسازان میتوانند سرگرمیهای مختلف را با تفسیرهای اجتماعی ظریف ترکیب کنند. «Verhoeven» از طنزهای اجتماعی استفاده میکند که برای درک کامل آن باید فیلمها چندگانه او را دید.
هیچ فیلمی این موضوع را بهتر از شاهکار «Verhoeven» یعنی «Robocop» در سال ۱۹۸۷ نشان نمیدهد. این اثر نه تنها یکی از خونینترین فیلمهای اکشن دهه ۱۹۸۰ است، بلکه تفسیری هوشمندانه درباره فرهنگ شرکتها و سیاستهای نئولیبرال دارد. داستان «Robocop» در آیندهای دیستوپیایی میگذرد که شهرها توسط جنایت تسخیر میشوند، فیلم «Robocop» داستان افسر پلیس دیترویت، «Alex Murphy» با بازی «Peter Weller» را دنبال میکند که تلاش میکند خیابانها را از جنایت تمیز کند، اما باقی پلیسها به سادگی جذب باندهای جنایتکار مرگبار که بر شهر تسلط دارند میشوند.
وی پس از ردیابی یکی از بزرگترین جنایتکاران «Clarence Boddicker» با بازی «Kurtwood Smith» مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و به طرز وحشیانهای شکنجه میشود. او بر اثر جراحاتش میمیرد، اما یک مدیر جوان و جاهطلب در شرکت بزرگ «Omni Consumer Products» ایدهای دارد که چگونه او را به زندگی بازگرداند.
«The Matrix 1999»
اگرچه فیلم های سایبرپانک در آینده اتفاق میافتند اما تاثیر آنها میتواند ریشه در گذشته داشته باشد و بسیار قدیمیتر باشد. خواهران «Wachowski» با کلاسیک سایبرپانک خود «The Marix» از فلسفههای یونان باستان افلاطون الهام گرفتند. «تمثیل غار» افلاطون این ایده را ارائه میدهد که بشر ماهیت واقعیت خود را زیر سؤال نمیبرد و اینکه مردم صرفاً اطلاعاتی را که به آنها داده میشد، بدون کنجکاوی بیشتر میپذیرفتند.
در نتیجه، انسانها در غاری از نوع استعاری قرار گرفتند. آنها به جای زندگی در دنیای واقعی به سادگی سایههای روی دیوارها را تماشا میکردند. واچوفسکیها این فرض را گرفتند و آن را به چشماندازی واضح از آیندهای که تکنولوژی بر آن غلبه کرد تبدیل کردند. یک شبکه هوش مصنوعی بسیار پیشرفته به نام ماتریکس به طور مخفیانه بر آگاهی اکثریت جمعیت جهان تسلط دارد. ماتریکس که انسانها را به یک شبکه کامپیوتری وسیع متصل میکند، با شبیهسازی واقعیت، آنها را مشغول نگه میدارد. بیشتر این انسانها به این موضوع توجهی نکردهاند، اما از آنها برای تغذیه یک تکنولوژیک منفور در حال رشد استفاده میشود.
چند بازمانده شجاع توانسته اند خود را بیدار کنند. رهبر مقاومت «Morpheus»با بازی «Laurence Fishburne» خدمهای از شورشیان را در کشتی «Nebuchadnezzar» هدایت میکند تا از نیروهای دنیای ماشینی دوری کنند. مورفیوس به مسیحایی که در راه است به نام «The One» اعتقاد دارد که آینده را نجات خواهد داد. او به این باور میرسد که این «The One» برنامهنویس کامپیوتر «Thomas Anderson» با بازی «Keanu Reeves» است که با نام رمز هکری خود «Neo» نیز شناخته میشود. مورفیوس نئو را با حقیقت آشنا میکند.
«Blade Runner 1982»
منطقی است که فیلم های سایبرپانک اغلب با داستان های نوآر ظاهر میشوند. فیلمهای کلاسیک نوآر دهههای چهل و پنجاه میلادی با محوریت چشمهای اسرارآمیز تنها که معماهای درون شهرهای سرد و تاریک را حل میکنند بهوجود آمدهاند. این محققان یا ضدقهرمانان سرنخهایی را کشف میکنند که بدترین چیزهایی که بشریت ارائه کرده است را آشکار میکند. حتی در یک کلان شهر وسیع و گسترده، آنها هنوز هم به نوعی احساس تنهایی و افسردگی میکنند. فیلم کلاسیک علمی-تخیلی رویایی «Blade Runner» به کارگردانی «Ridley Scott» ژانر نوآر را به آیندهای نه چندان دور برد. بر اساس داستان کوتاه «آیا اندرویدیها رویای گوسفندان برقی را میبینند؟» توسط نویسنده مشهور علمی تخیلی یعنی «Phillip K. Dick».
این فیلم نقش فناوری و احتمال ایجاد هوش مصنوعی توسط بشر را زیر سؤال میبرد. «Blade Runner» به سختی اولین فیلم علمی تخیلی است که شخصیتهای اندرویدی را معرفی میکند. لقب «Blade Runner» به «Rick Deckard» با بازی «Harrison Ford» تعلق دارد. بلید رانرها محققین خصوصی نخبهای هستند که اندرویدهایی به نام «replicants» را که بیشتر از عمر مورد نظرشان دوام آوردهاند، شکار میکنند.
داستان «بلید رانر» در نوامبر ۲۰۱۹ اتفاق میافتد و دکارد را نشان میدهد که به دنبال گروهی سرکش از «replicants» به رهبری «Roy Batty» مسیحایی با نقشآفرینی «Rutger Hauer» میگردد. او با یک ریپلیکنت دیگری به نام «Rachael» با بازی «Sean Young» سفر میکند که به تدریج عاشق او میشود. در حالی که دکارد خود را انسان میداند، تنها از طریق تعامل با «replicants» در مورد همدلی میآموزد.
فیلم محبوب سایبرپانکی شما چیست؟
فیلم های سایبرپانک با فیلم علمی تخیلی چه تفاوتی دارد؟
آثار سایبرپانک جزو زیرژانر این فیلمها قرار میگیرند. فیلم های سایبرپانک به نوعی ترسناک و تیره هستند زیرا پیشبینیهای آنها گاهی بیش از حد واقعی به نظر میرسد.
بهترین فیلم های سایبرپانک تاریخ چه آثاری هستند؟
در تاریخ هالیوود و سینمای جهان آثار سایبرپانکی خوبی ساخته شده، از ماتریکس گرفته تا فیلمهایی مثل بلید رانر و هوش مصنوعی و گزارش اقلیت.