با مووی همراه باشید . با معرفی بهترین فیلم ها و سریال های روز دنیا
2 سال پیش / خواندن دقیقه

نقد فیلم Tár | سقوط تدریجی یک خودشیفته یکی از شانسهای اصلی جوایز اسکار

وقتی یک نابغه یا یک سلبریتی با شکل‌گیری یک رسوایی از اوج بیفتد، دنیا چه سودی می‌برد؟ اصلا چرا برای ما چنین موضوعی اهمیت دارد؟! تاد فیلد با فیلم «تار» هر سوالی را که در چند سال اخیر در مورد فرهنگ سلبریتی‌ها و مشکلات آن مطرح شده است، به شکلی تماشایی پاسخ می‌دهد


نقد فیلم Tár | سقوط تدریجی یک خودشیفته یکی از شانسهای اصلی جوایز اسکار

در تار، کیت بلانشت نقش شخصیت اصلی، آهنگساز و رهبر تخیلی ارکستر مشهور جهان «لیدیا تار» را بازی می‌کند که در زمانی که حرفه‌اش در آستانه رسیدن به اوج است، اشتباهات مبهم او آشکار می‌شود؛ این اتفاق شروع یک چالش فرهنگی اجتماعی و شخصیتی است که این فیلم پیرامون آن حرف‌های جدی خود را در چارچوب طنزی سرد بیان می‌کند.

اما جالب است بدانید «تاد فیلد» به عنوان کارگردان و خالق این اثر قسم خورده که فیلمنامه «تار» را با در نظر گرفتن شخص کیت بلانشت نوشته است و اگر این بازیگر پیشنهاد همکاری را نمی پذیرفت، این پروژه هرگز ساخته نمی‌شد. خوشبختانه ستاره ایده کارگردان آمریکایی را پسندید و پس از 16 سال وقفه (!) بالاخره می‌توانیم کار جدید این فیلمساز را تماشا کنیم. احتمالاً تنها تعداد کمی از مخاطبان جوان کنونی سینمای هنری، از فیلم‌های نامزد اسکار تاد فیلد به نام‌های «در اتاق خواب» و «بچه‌های کوچک» چیزی را به یاد می‌آورند که در آن‌ها فیلد تصویری جسورانه از جوامع کوچک آمریکایی ساخته است.


این دو فیلم هم پرتره‌هایی از اعضای جامعه بومی آمریکاست که در معرض آزمون‌های اخلاقی قرار گرفته‌اند و هم نمایندگان سوخته طبقه متوسط ساکن در حومه‌های آفتابی این کشور که استعداد داستانی عظیم این هنرمند (تاد فیلد) را آشکار می‌کنند. این بار خالق و فیلمساز دو اثر نام برده به سراغ بیوگرافی‌های سینمایی رفته است، اما این اثر او از زندگینامه‌های هالیوودی خسته‌کننده مانند «Bohemian Rhapsody» فاصله زیادی دارد. فیلد داستان را به شیوه خود، بدون عجله و حتی آبرومندانه روایت می‌کند و سعی می‌کند چهره لیدیا تار را از دیدگاه‌های متضاد بسیاری کاوش و برای مخاطب روشن کند.

نقد فیلم Tár | سقوط تدریجی یک خودشیفته یکی از شانسهای اصلی جوایز اسکار

این اثر چندین ماه از زندگی یک زن شهره و شناخته شده را در بر می‌گیرد که از نظر منتقدان درون جهان فیلم، بزرگترین رهبر ارکستر زنده در جهان یاد می‌شود. اگرچه خود شخصیت تخیلی است، اما تاد فیلد به ما اجازه نمی‌دهد این احساس را داشته باشیم، و مراقب است که سرنوشت شخصیت مرکزی فیلم خود را با جزئیات ترسیم کند و آن را در پر جنب و جوش ترین زمینه‌های بحث شده معاصر وارد کند.


سال 2022 است و ما به همراه قهرمان داستان بین برلین و نیویورک حرکت می‌کنیم. لیدیا به طور همزمان ارکستر سمفونیک برلین را رهبری می‌کند، کتاب زندگی نامه‌ای خود را تبلیغ می‌کند، آلبومی را ضبط می‌کند و از دخترش نیز دز این میان مراقبت می‌کند. به نظر می‌رسد دنیای این نوازنده گرامی با دقت خاصی چیده شده است و علاوه بر این نکته شاخص این است که همه چیز و همه اطرافیان تابع هوس‌های او هستند. بنابراین، بحران از کمترین جایی که انتظار می‌رود، می آید. در واقع عواقب یک رابطه طولانی مدت بین لیدیا و شخصی در گذشته او به مجسمه بی عیب و نقص یک شخص مشهور آسیب می‌رساند.

بنابراین، «تار» بخشی از یک بحث جذاب و بی پایان درباره موقعیت و امتیازات هنرمندان برجسته‌ای است که در فرهنگ غرب جایگاهی تقریباً مافوق بشری به دست آورده‌اند. تصادفی نیست که ما در اولین نما با لیدیا در ملاقات با یک روزنامه نگار نیویورکر که صدها نفر از عاشقان او نیز در آن حضور داشتند، ملاقات می‌کنیم. با پوشیدن لباسی شیک، این شخصیت از اعتماد به نفس و شوخ طبعی بسیار لذت می‌برد، تمام توجه جمعیت را به خود جلب می‌کند و خود را به عنوان یک مرجع بی چون و چرا در زمینه موسیقی نشان می‌دهد. کارگردان از این رویداد شروع می‌کند تا روند آهسته اما مؤثر حذف تار از بناها و جلدها را آغاز کند.

نقد فیلم Tár | سقوط تدریجی یک خودشیفته یکی از شانسهای اصلی جوایز اسکار

از این گذشته، فیلمساز این اثر یعنی تاد فیلد به تصویر ایده‌آل رسانه‌ها از شخصیت علاقه‌مند نیست، بلکه به چیزهایی که پنهان است علاقه دارد: تناقضات و پارادوکس‌های شخصیتی او، رازهای تاریک سال‌ها پیش، آشفتگی زندگی خصوصی و ارتباطات او در محیط موسیقی. بنابراین، گفتگوهای لیدیا تار با نزدیکترین بستگان و همکارانش که در نماهای ثابت فیلمبرداری شده است، به تدریج به من مخاطب اجازه می‌دهد تا به او نزدیکتر شوم؛ زن خاصی که احساسات زیادی را آشکار نمی‌کند و چهره واقعی خود را فقط در تعاملات صمیمی با شریک زندگی خود و در جریان اختلاف با اعضای ارکستر نشان می‌دهد.

تاد فیلد او را به‌عنوان فردی بینا، کمال‌گرا و الگوی دیگر رهبران ارکستر می‌بیند که در سالن‌های موسیقی برای به رسمیت شناخته شدن مبارزه می‌کنند، و همچنین فردی کاملاً خودخواه و فراری از مسئولیت. بنابراین، او موفق می‌شود مضامین فمینیستی و رهایی‌بخش را با انتقاد آشکار از هنرمند سلبریتی نما، متقاعد به درستی خود و عبور از مرزهای اخلاقی بدون مجازات، پیوند دهد. توانایی خارق‌العاده کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی فیلد را این واقعیت نشان می‌دهد که در یک صحنه می‌تواند بی‌رحمانه به نکات پوچ‌ و به اصطلاح خاکستری شخصیت اشاره کند.

نقد فیلم Tár | سقوط تدریجی یک خودشیفته یکی از شانسهای اصلی جوایز اسکار

برای مثال: در لنز دوربین تاد فیلد، لیدیا تار گاهی اوقات استادی است که چیزی را از ساخته‌های افسانه‌ای مالر استخراج می‌کند که دیگران نمی‌توانند آن را ببینند، و البته همزمان کسی است که نسبت به رنج‌ها و موانع افرادی که در آن نزدیکی ایستاده‌اند کاملا بی‌تفاوت است. در نتیجه به نمایش گذاشتن چنین نکاتی است که فیلم تار را به اثری قابل بررسی و چالش‌ برانگیر بدل کرده است. بنابراین، جای تعجب نیست که فیلد نقش اصلی بسیار سختی را برای کیت بلانشت ارائه کرد، زیرا چه کسی می‌تواند وزن بیش از دو ساعت و نیم روایت را با زیبایی بیشتر بر دوش خود حمل کند؟!

در تفسیر گسترده و ظریف این بازیگر زن توانا، لیدیا به طور متناوب یک هنرمند سرد و غیرقابل دسترس است که در دنیایی از وسواس‌های خودش حبس شده و فردی معلول است که به شدت موج احساسات منفی را سرکوب می‌کند. اگرچه این استرالیایی همه فن حریف با یک نگاه نافذ می‌تواند ترس‌های وجودی و زیرپوستی را از یک شخصیت ویژه بیان کند و ما را برای همدردی با خود همراه کند، اما بازی تمام و کمال تماشایی او شخصیتی ضدحمله و ناخوشایند برای دفاع ایجاد می‌کند.

در عین حال، بلانشت اجازه ارزیابی عجولانه شخصیت خود را نمی‌دهد و به طور ظریفی تأکید می‌کند که او فردی شبیه به خود ما است. نه یک بنای یادبود عظیم یا یک نماد موسیقی، بلکه یک موجود ناقص که گاهی قادر به دستاوردهای کاملاً بزرگ است، و گاهی اوقات برای نفرت انگیزترین اعمال مورد نفرت قرار می‌گیرد.

همکاری پربار تاد فیلد و بلانشت اما نمی‌تواند کاستی‌های جزئی فیلم را تحت الشعاع قرار دهد. در کمال تعجب، کارگردان فاقد ایده‌ای برای یک پایان رضایت بخش بود، چیزی که چنین فیلم طولانی، پیچیده و خاصی ایجاب می‌کند. من نمی‌گویم که تاد فیلد آمریکایی داستان فیلم را بی‌رویه و بدون هدف طولانی کرد، اما او به وضوح در جستجوی خلاصه‌ای واضح‌تر و مؤثرتر از آن گم شد. در میان رشته‌هایی که این فیلم دنبال می‌کرد، فضای بیشتری برای روشن شدن جنبه‌های مرموز گذشته تار وجود نداشت، از جمله رابطه تقریباً بی‌وجود او با مادرش و ازدواج ناموفق، که برای هنرمند همجنس‌گرا می‌توانست نوعی شاخص برای طرد شدن اجتماعی باشد.

نقد فیلم Tár | سقوط تدریجی یک خودشیفته یکی از شانسهای اصلی جوایز اسکار

البته حتی با وجود مخالفت‌های فوق، «تار» اثری به نسبت دقیق و با حسی عالی از موضوعات مختلف است. کارگردان تاد فیلد با دستی ثابت ما را در اطراف دنیای عجیب موسیقی کلاسیک و فرهنگ سلبریتی‌ها راهنمایی می‌کند و چهره ساختگی و تخیلی یک رهبر ارکستر را واقعی‌تر از بسیاری از قهرمانان یک فیلم زندگی نامه‌ای بر اساس واقعیت‌ها به نمایش می‌گذارد. اگر بناهای یادبود هنرمندان را تخریب کنید و افسانه تخطی و برتری آنها را بشکنید، به چیزی شبیه به فیلم «Tár» ساخته تاد فیلد خواهید رسید.

تار فیلمی است که خیلی روشمند حرفش را بیان می‌کند، شاید در بعضی مواقع خطا داشته باشد. اما این فیلم با حرکت آهسته زمان خود را صرف نمی‌کند تا صحنه‌ها نفس بکشند یا به بازیگران فضایی بدهد تا شخصیت‌ها و حالات ذهنی‌شان را کاملاً تجسم کنند، بلکه به این دلیل است که تماشاگران مجبور می‌شوند یک قطار حرکت آهسته را تماشا کنند. سقوط تدریجی یک خودشیفته؛ این قطعاً فیلمی است که به دنبال تفسیر زمانی است که افراد ثروتمند، قدرتمند و مشهور خود را در حال فروپاشی می‌بینند و رفتارشان را برای پاسخگویی به اعمال خود با دیگران و همچنین سیستم‌هایی که از آنها در برابر این تجربه محافظت می‌کنند به میدان عمومی نقد می‌کشانند.

در پایان باید گفت: تار حاوی مضامین جالب و تفسیرهای اجتماعی است، حتی اگر بیان نظر و نتیجه گیری نهایی آن احتمالاً 30 دقیقه طول بکشد. دیدن سفر لیدیا تار از اوج حرفه‌اش تا جایی که فرود می‌آید (این یک پایان ناگهانی است که شوکه می‌کند) به طور کامل نقص‌های یک خودشیفته را در بر می‌گیرد. بازی کیت بلانشت به تنهایی باعث می‌شود که این موضوع ارزش بررسی را داشته باشد زیرا او همچنان به تقویت افسانه بازیگری خود ادامه می‌دهد.


خلاصه‌ای از نقد فیلم Tár

نقد فیلم Tár | سقوط تدریجی یک خودشیفته یکی از شانسهای اصلی جوایز اسکار

نکات مثبت: تاد فیلد پس از 16 سال با یک اثر هنری دارای تمرکز و حرف‌های قابل بررسی با توجه بر زنی کارآمد که در نهایت درخشش او توسط غرور نامناسب خودش او را از بین برد، به سینما بازمی‌گردد. کیت بلانشت در نقش اصلی پیروز است و نمایشی را ارائه می‌دهد که تماشاگران سال‌ها بعد همچنان درباره آن صحبت خواهند کرد.

نکات منفی: انتخاب فیلد برای سرد جلوه دادن فیلم با کام سرد و پیشروی نامطلوبش ممکن است برخی از تماشاگران را ناامید کند.

چشم انداز اسکار: بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر زن، بهترین فیلمنامه اورجینال، بهترین موسیقی متن و بهترین صدا


شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع