بهترین فیلم های متیو مک کانهی که باید تماشا کنید +عکس

متیو مک کانهی از زمانی که حرفه خود را با بازیگری در آگهی‌های تبلیغاتی آغاز کرد، راه طولانی را پیموده است. در زمینه بازیگری می‌توانید متیو مک‌کانهی را به چند دسته‌ی مجزا تقسیم کنید: یک ستاره اکشن، یک استاد آثار رام-کام و البته درام‌های سنگین دوست‌داشتنی و اساسا هر چیز دیگری. او می‌تواند همه جور نقشی را انجام دهد. این یعنی متیو مک کانهی می‌تواند اجرا کننده مجموعه‌ای از عضلات شکم بدون استفاده از مغز باشد یا همزمان یک اجرای برنده اسکار ارائه دهد. بنابر همین توانایی بالای او در حرفه خود، ما در این مطلب به افتخار حرفه جذاب او، در اینجا 20 فیلم برتر متیو مک کانهی را برای شما معرفی خواهیم کرد.

«Gold»

فیلم «طلا» از نوع پروژه‌های متوسط رو به بالا است که به عنوان «طعمه جوایز» از آن‌ها یاد می‌شود. این فیلم به کارگردانی استفان گاگان، فیلمسازی که در کارنامه خود «سیریانا» را دارد، زندگی کنی ولز را دنبال می‌کند که یک مدیر ارشد شرکتی است. ولز به یک عملیات معدنی در اندونزی علاقه مند می‌شود و زمانی که قصد پیدا کردن طلای پنهان در آن مکان را دارد، دچار وسواس فکری شده و با یک طرح پیچیده درگیر می‌شود؛ زیرا جستجوی او توجه FBI را جلب می‌کند.

این فیلم یک درام معمولی است، اما ولز شخصیت بسیار جذابی است. متیو مک کانهی به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه رویاها می‌توانند افراد را به انجام کارهای عجیب وادار کنند. به نوعی، به نظر می‌رسد که او از تجربیات خود استفاده می‌کند. حس شوخ طبعی عجیبی که ولز دارد با سرعت دیوانه‌وار فیلم همخوانی دارد. بازی صمیمانه مک کانهی به فیلم وزن احساسی بسیار بیشتری نسبت به آنچه در غیر این صورت داشت می‌بخشد. و این نکته‌ای است که فیلم را در آثار تماشایی این بازیگر قرار می‌دهد.

«The Lincoln Lawyer»

وکیل لینکلن نقطه عطفی در حرفه بازیگری متیو مک کانهی بود. مک‌کانهی در نقش یک وکیل مدافع زیرک در فیلم، نمایشی ارائه کرد که به کارگردان‌ها و منتقدان نشان داد که او می‌تواند یک بازیگر جدی برای کسب اسکار باشد. بدون شک بازی در این فیلم پربارترین و تحسین‌شده‌ترین دوران حرفه‌ای او را آغاز کرد که شامل آثاری چون مجیک مایک، ماد و باشگاه خریداران دالاس می‌شد. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام از مایکل کانلی، داستان وکیل میکی هالر را روایت می‌کند که به جای یک دفتر، از یک ماشین شهری برای وکالت استفاده می‌کند.

هالر استخدام می شود تا روی یک پرونده حمله به پسر یک تاجر موفق از لس آنجلس کار کند. همانطور که او دفاع خود را برای پسر آماده می‌کند، متوجه می‌شود که این پرونده شباهت‌های عجیبی به پرونده ای دارد که او در گذشته روی آن کار کرده بود. با گذشت زمان، تصادفات همچنان در حال جمع شدن هستند و هالر باید دقیقاً چگونگی ارتباط این جنایات را دریابد. «وکیل لینکلن» یک موفقیت تجاری و انتقادی بود و منتقدان از عملکرد مک‌کانهی تمجیدهای زیادی کردند.

«Interstellar»

میان‌ستاره‌ای احتمالا یکی از تاثیرگذارترین فیلم های علمی تخیلی فضایی دهه اخیر برای هر کسی از جمله من است. این فیلم داستانی پیچیده و همچنین صحنه‌های شگفت‌انگیز سفر فضایی را ارائه می‌کند که شبیه به آن چیزی است که پیش‌تر در «A Space Odyssey» استنلی کوبریک دیده بودیم. این یک فیلم لذت بخش، پر از فلسفه و کارگردانی استادانه کریستوفر نولان است. فیلم در آینده‌ای نه چندان دور آغاز می‌شود، جایی که خشکسالی، بلای جان و طوفان گرد و غبار جهان را به یک جامعه کشاورزی پسرفته تبدیل کرده است.

زمانی که «Interstellar» در سال 2014 اکران شد، با فروش بالا در آمریکا به موفقیت خوبی در گیشه تبدیل شد. این همان فیلمی بود که مردم نمی‌توانستند درباره‌اش صحبت نکنند. همه چیز، از موسیقی تا جلوه‌های بصری درون فیلم مخاطبان را در دنیایی آینده‌نگر و دیستوپیایی آن غوطه‌ور می‌کند، جایی که انسان‌ها ناامیدانه به دنبال خانه‌ای جدید در وسعت وسیع کیهان هستند. متیو مک‌ کانهی در «بین ستاره‌ای» نقش کوپر، کشاورز بیوه‌ای را بازی می‌کند که زمانی به عنوان خلبان ناسا کار می‌کرد. او با پدرشوهرش، پسرش تام و دخترش مورفی زندگی می کند.

زندگی کوپر زمانی مختل می‌شود که مورفی متوجه الگوهای عجیب و غریبی می‌شود که در کف اتاق خواب او ظاهر می‌شوند و کوپر دلیل می‌آورد که ممکن است یک کد باینری باشد که موقعیت جغرافیایی را نشان می‌دهد. فرضیه او منجر به انتصابش به عنوان خلبان فضاپیمای استقامتی می‌شود، که گروهی از فضانوردان را به امید یافتن سیاره‌ای که می‌تواند به عنوان خانه جدید بشر خدمت کند، از یک کرم چاله عبور می‌دهد.

«Frailty»

«شکستگی» شاید یکی از معروف ترین فیلم‌های مک کانهی نباشد، اما به گفته منتقدان، یکی از بهترین فیلم‌های متیو مک کانهی است و نشان دهنده مهارت‌های مک کانهی در ژانری است که اکثر مردم او را با آن مرتبط نمی‌دانند. بیل پکستون برای سال‌های طولانی در فیلم‌های علمی تخیلی و فانتزی هنرنمایی می‌کرد و در نهایت در سال ۲۰۰۱ تصمیم گرفت برای نخستین بار کارگردانی یک فیلم سینمایی را برعهده بگیرد. او فیلم Frailty را کارگردانی کرد که به‌عنوان یک تریلر روانشناختی، عنوان قدرتمندی بود. داستان فیلم در یک شهر کوچک رخ می‌دهد؛ جایی که وقوع قتل‌های زنجیره‌ای بسیاری از مردم را وحشت‌زده کرده اما به نظر می‌رسد قاتل زنجیره‌ای پشت این مرگ‌ها صحنه‌ قتل را پیش از مرگش دگرگون می‌کند. این تغییرات بسیاری را دچار این تردید کرده که شاید نیروهای شیطانی عامل اصلی قتل‌ها باشند.

دیدن فیلم Frailty این حس را به شما می‌دهد که در اطراف آتشی در جنگل‌های عمیق نشسته‌اید و به صدای یک قصه‌گو چیره دستی گوش می‌دهید که یک افسانه شهری را به شکلی جذاب برای شما تعریف می‌کند! این اثر مصداق گوهری پنهان از فیلم‌های ژانر وحشت در اوایل قرن بیست و یکم است. پیشنهاد می‌کنم اگر فیلم قصه‌گو با چند پیچش داستانی جذاب می‌خواهید که ستاره آن یک متیو مک کانهی جوان است، فیلم Frailty را تماشا کنید. این فیلم هیجان‌انگیز بسیار موثر در مورد پدری است که معتقد است خدا به او دستور داده است که شیاطینی را که به شکل مردم مبدل شده بودند،به همراه دو پسرش بکشد. آیا او دیوانه است؟! یا داستان چیز دیگری است.

«The Gentlemen»

فیلم «جنتلمن‌ها» یک درام جنایی با چرخشی کمدی است. میکی پیرسون با بازی متیو مک کانهی به عنوان یک شاه تولید حشیش ثروتمند شده است، اما اکنون به دنبال خروج از این تجارت است. او به عنوان یک مهاجر آمریکایی، امپراتوری تجاری خود را در انگلیس بنا کرد و به محض اینکه اخباری مبنی بر عقب نشینی او منتشر شد، هر شخصیت مبهمی که بخشی از سود او را می‌خواهد با نقشه‌ای به دنبال نابودی او می‌آید. پیرسون امیدوار است که به سادگی با همسرش بازنشسته شود، اما واضح است که این موضوع هنوز در برنامه کاری او نیست.

در حالی که طرح داستان کمی دارای نقاط ضعف احساس می‌شود، اما بازیگران چیزی هستند که واقعا این فیلم را می‌سازند. هر یک از بازیگران، از ستاره‌های بزرگ گرفته تا بازیگران کوچک، تماشای این فیلم را لذت بخش می‌کنند، و حتی زمانی که مکانیک‌های داستان آن‌ها را تهدید می‌کنند، بازهم اجرای این گروه بازیگری داستان را زنده می‌کنند.

«Amistad»

آمیستاد یک فیلم زندگینامه‌ای و درام است. این فیلم داستان واقعی جوزف سینکو را روایت می‌کند که شورشی را در کشتی برده‌ای که از کوبا به ایالات متحده سفر می‌کرد رهبری کرده و تلاش می‌کند همراهانش را به خانه بازگرداند. با این حال، همه چیز به طرز غم انگیزی اشتباه پیش می‌رود. این فیلم به بسیاری از سوالات در مورد آزادی پاسخ می‌دهد. تلاش جمعی بسیاری از مردان به رهبری سینکو برای دستیابی به آزادی اما با هزینه سنگین انجام شد. این فیلم واقعا قدرتمند است و شما را به شدت شوکه خواهد کرد. بدون تردید این اثر نیز یکی از بهترین فیلم‌های متیو مک کانهی است.

مک کانهی در «آمیستاد» در نقش راجر شرمن بالدوین، وکیلی که برای دفاع از آفریقایی‌ها استخدام شده است ظاهر می‌شود. او باید ثابت کند که این افراد به قصد فروش غیرقانونی ربوده شده‌اند و در واقع آنها را شهروندان آزاد کشور خود می‌سازد تا دارایی دیگران. در حالی که برخی از منتقدان خاطرنشان کردند که آمیستاد تصویر کاملاً دقیقی از رویداد تاریخی که بر اساس آن است ارائه نکرده است، ولی بسیاری دیگر از فیلم قدردانی کردند. این یک فیلم قدرتمند است که داستان یک قیام غیرمنتظره را روایت می‌کند و مخاطبان را با لحظه‌ای از تاریخ آشنا می‌کند که به زودی فراموش نخواهند شد.

«The Wolf of Wall Street»

افراط، عنصر معمولی است که در ساخت فیلم‌‎های وال استریت به کار گرفته می‌شود. خب باید بگویم «گرگ وال استریت» نه تنها از این قضیه مستثنی نیست که آن را به اوج نیز می‌رساند. مارتین اسکورسیزی با ساخت این اثر طنزی گسترده آمیخته با درام مالی را به مخاطب تحویل می‌دهد که تا به امروز یکی از شاخص‌ترین آثار کارنامه او را تشکیل می‌دهد. این فیلم که بر اساس داستان واقعی است، روایتگر زندگی جوردن بلفورت؛ دلال سهام از زمان قدرت گرفتن او و تا زمانی که بخاطر درگیر شدن در خلاف و فساد سقوط کرد را به تصویر می‌کشد.

متیو مک کانهی نقش مکمل کوچکی را در «گرگ وال استریت» در نقش مارک هانا بازی می‌کند، مردی که بلفورت را برای کار در وال استریت استخدام می‌کند. بلفورت جوان و تا حدودی ساده لوح است، اما هانا او را با فرهنگ حرص و آز و بی پروایی در شرکت آشنا می‌کند. او آشکارا رفتارهای غیراخلاقی را تشویق می‌کند و به این نقطه می‌رساند که تنها هدف بلفورت باید تا حد امکان پول برای خودش جمع کردن باشد. «گرگ وال استریت» سه ساعت هرزگی است که منجر به سقوط بلفورت می‌شود. این یک فیلم بحث برانگیز بود، اما همچنان مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و در نهایت نامزد بهترین فیلم اسکار شد.

«Magic Mike»

مطمئناً، «مایک جادویی» قرار نبود فیلمی عمیق باشد. به هر حال، افراد زیادی صرفاً برای تماشای رقص «چنینگ تیتوم» به دیدن آن رفتند، اما این فیلم واقعاً سرگرم‌کننده است. در میان فیلم‌شناسی متیو مک‌ کانهی، این فیلم به‌عنوان یکی از بهترین فیلم‌های او شناخته می‌شود. مجیک مایک بر اساس تجربیات واقعی زندگی تیتوم است که در کلوپ‌های استریپ در تامپا، فلوریدا، قبل از اینکه مدل و بازیگر شود، کار می‌کرد. تیتوم مایک را به تصویر می‌کشد که فقط سعی می‌کند با انجام کارهای عجیب و غریب زندگی خود را تامین کند. او در روز، هر کاری را که می‌تواند انجام دهد، برمی‌دارد، اما شب‌ها، او یکی از ستاره‌های یک باشگاه استریپ مردانه است.

او رویاهای بزرگتری دارد، اما برای راه اندازی کسب و کار خود باید پول پس انداز کند. مک‌کانهی نقش دالاس را بازی می‌کند که قبلاً خودش یک رقصنده بود اما اکنون مالک باشگاه است، جایی که مایک می‌رقصد. دالاس می‌خواهد یک امپراتوری ایجاد کند، اما همانطور که او عادت‌های بد را در میان رقصندگان خود تشویق می‌کند، مایک شروع به درک این می‌کند که زمان آن رسیده است که از این صنعت خارج شود.

«Killer Joe»

بر اساس نمایشنامه‌ای به همین نام در سال 1993، «جو قاتل» یک فیلم جنایی گوتیک با لحن کمدی سیاه است. متیو مک‌کانهی نقش جو کوپر، کارآگاه پلیس را بازی می‌کند که اتفاقاً یک قاتل قراردادی است. او پس از اینکه برای کشتن مادر مشتری خود استخدام می‌شود، درگیر یک ماجرای خانوادگی بد و چالش‌ برانگیز می‌شود. «جو قاتل» به قدری گرافیکی و خشن بود که در ابتدا رتبه‌سنی NC-17 را دریافت کرد که در نهایت به نفع رتبه R حذف شد. با این حال، حتی با وجود برخی از آزاردهنده ترین صحنه‌های ویرایش شده، بازهم دیدن این فیلم برای افراد با وضعیت روحی ضعیف مناسب نیست.

با وجود این، منتقدان تحت تاثیر عملکرد مک کانهی قرار گرفتند. بازی مک کانهی به طرز باورنکردنی خوب است. او به عنوان رئیس پلیس قاتل، بازی در قلمروی هویت سادیستی از خود به نمایش می‌گذارد که تعداد کمی از بازیگران جرأت قدم گذاشتن در آن را دارند. به طور کلی این فیلم غم انگیز، ناراحت‌کننده و فراموش نشدنی است. «جو قاتل» از آن دسته فیلم‌هایی است که محدودیت‌های سلیقه خوب را جابجا می‌کند. نقش وحشتناک متیو مک‌ کانهی به عنوان قانون‌گذار، نوعی ضدقهرمان طغیان‌کننده است که نمی‌توانید چشم‌هایتان را از آن بردارید.

«Contact»

آیا حیات فرازمینی وجود دارد؟ اگر آن را پیدا کنیم، چه تاثیری بر روی دید ما از خودمان خواهد گذاشت؟ این مفاهیم، تشکیل دهنده هسته مرکزی و احساسی فیلم تماس است، یک فیلم علمی تخیلی که تلاش می‌کند نگاهی واقع بینانه به واکنش انسان‌ها به این احتمال که ما تنها نیستیم نشان دهد. متیو مک‌ کانهی به عنوان بازیگر مکمل در این حماسه علمی-تخیلی پیچیده که از رمان کارل سیگان اقتباس شده است، به دانشمند شکاک و قهرمان فیلم جودی فاستر (که از قضا به موجودات فضایی اعتقاد دارد) علاقه شدیدی دارد.

تماس بر اساس رمانی از کارل سیگان در سال 1985 ساخته شده و جالب است بدانید ابتدا این فیلم قرار بود توسط جرج میلر کارگردان Mad Max تولید و هدایت شود. با این اوصاف، در حالی که تعاملات واقعی با بیگانگان چند دقیقه از روایت کلی این فیلم را تشکیل می‌دهد، اما این اثر کماکان یک قطعه علمی تخیلی مهم است زیرا به شکلی جالب به تأثیر وجود بیگانه بر فلسفه، مذهب، و سرنوشت بزرگتر بشر می‌پردازد.

«Tropic Thunder»

در «تندر استوایی» گروهی از بازیگران برای ساختن فیلمی درباره جنگ ویتنام راهی جنگل می‌شوند. اما وقتی کارگردان از بازی‌های گران قیمت آنها ناامید می‌شود، تصمیم می‌گیرد تاکتیک متفاوتی را امتحان کندو او آنها را رها می‌کند تا خودشان را در جنگل زنده نگه دارند و قصد کارگردان از این کار تولید یک فیلم با سبک چریکی است. اما همه چیز به سرعت از بین می‌رود زمانی که کل گروه فیلم در قلمرو یک باند بدنام قرار می‌گیرند و پس از کشته شدن کارگردان، بازیگران مجبور می‌شوند برای زنده ماندن در این محیط خصمانه به خودشان تکیه کنند. اما با نگرش‌های متفاوت آنها و فقدان هر گونه مهارت واقعی برای بقا، یک کمدی به وجود می‌آید.

متیو مک‌ کانهی نقش کوچکی در «تندر استوایی» در قامت ریک پک، ماموری که نماینده قهرمان اکشن سابق تاگ اسپیدمن (بن استیلر) است، بازی می‌کند. از آنجایی که ما معمولاً نقش کوتاه تام کروز در تندر استوایی را یکی از بهترین اجراهای او می‌دانیم، پس درست است که مک‌کانهی را نیز در این دایره در نظر بگیریم. او در نقش ریک پک، مامور حیله گر هالیوودی بازی می‌کند که تلاش دارد تا کار مشتری خود تاگ اسپیدمن (بن استیلر) را در طول یک فیلم فاجعه بار از نوع آخرالزمان حفظ کند.

«Bernie»

جک بلک در نقش برنی تاید در کمدی سیاه «برنی» نقش اول را بازی می‌کند. این فیلم بر اساس یک داستان واقعی است که در مقاله‌ای در مجله ماهانه تگزاس شرح داده شده است، و صرفاً یک فیلم مستند یا داستانی نیست، در عوض، کارگردان ریچارد لینکلیتر عناصر هر دو شکل را در فیلم خود جای داده است. علیرغم این واقعیت که این فیلم علاوه بر مشارکت ساکنان محلی، بازیگرانی حرفه‌ای را نیز در خود جای داده است، اما همچنان به دلیل دقت در به تصویر کشیدن وقایع مورد تحسین قرار گرفت.

متیو مک کانهی در این فیلم نقش دادستان منطقه دنی باک دیویدسون را بازی می‌کند که باید یک پرونده را مدیریت کند. او یکی از معدود بازیگران حرفه‌ای است که در این فیلم ظاهر می‌شود، بنابراین حضور او قطعا خودنمایی می‌کند. این یک فیلم منحصر به فرد است و اگر علاقه مند به اطلاع از وقایع واقعی هستید، با تماشای آن تصویر نسبتاً جامعی از آنچه اتفاق افتاده است به دست خواهید آورد.

«Thirteen Conversations About One Thing»

«سیزده گفتگو درباره یک چیز» پنج نفر را دنبال می‌کند که زندگی‌شان به شیوه‌های غیرمنتظره‌ای با هم دچار یک تلاقی می‌شود. همه آنها به دنبال خوشبختی هستند، اما کاملا مطمئن نیستند که چگونه آنچه را که واقعاً در زندگی به دنبال آن هستند، بیابند. متیو مک کانهی در مرکز فیلم به عنوان شخصیت تروی، دادستانی است که بیش از حد بر حرفه خود متمرکز است. او علیرغم اهداف بلندپروازانه‌اش برای آینده، بار گناهی را به دوش می‌کشد: او مسئول یک تصادف است که یک زن نظافتچی به نام بئاتریس (کلا دووال) را مجروح کرد. بئاتریس همیشه خوش بین بود، اما اکنون که زندگی او به دلیل تصادف مختل شده است، او نیز می‌بیند که مانند همکارش دوری، بدبین شده است.

در همین حال، جین (آلن آرکین) پس از اخراج یکی از کارمندانش بدون دلیل، با پشیمانی دست و پنجه نرم می‌کند و واکر (جان تورتورو)، استاد فیزیک کالج در بحبوحه بحران میانسالی، شروع به خیانت به همسرش می‌کند. این اثر در کارنامه حرفه‌ای مک کانهی نوعی از فیلم است که شما را به این فکر می‌اندازد که کدام برخوردهای تصادفی بر زندگی شما تأثیر گذاشته است و چگونه می‌توانید بدون اطلاع از آن بر دیگران تأثیر بگذارید.

«A Time to Kill»

این فیلم که از رمانی به همین نام نوشته جان گریشام اقتباس شده است، در باکس آفیس موفقیت خوبی از نظر انتقادی و تجاری داشت و توانست ۱۵۲ میلیون دلار در سراسر جهان بفروشد. داستان از این قرار است که یک کودک ده ساله آفریقایی-آمریکایی به نام تونیا توسط دو مرد سفیدپوست محلی ربوده شده، وحشیانه مورد تجاوز، و بی‌رحمانه مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد و بعدا پس از تلاش ناموفق برای حلق آویز کردن در جایی رها می‌شود تا بمیرد.

پدرش، کارل لی هیلی، که از این ماجرا خونش به جوش آمده، از دوستش جیک بریگانس، وکیل سفیدپوستی که بین هموطنان سفید و سیاه تبعیض قائل نمی‌شود، درخواست کمک می‌کند. کارل با درک اینکه چقدر برای یک مرد سیاهپوست دشوار است که عدالت را برای دختر خردسالش اجرا کند، کنترل اوضاع را به دست می‌گیرد، و به قصد انتقام هر دو متجاوز را می‌کشد و ناخواسته ماموری را زخمی می‌کند. کارل زندانی و محکوم به اعدام است. آنچه در ادامه می‌بینیم، یک درام گیرای دادگاهی است که در آن بریگانس بی‌وقفه می‌جنگد تا عدالت را برای کارل و خانواده‌اش برقرار کند.

اما نقش این قهرمان پیچیده و سفیدپوست بسیار مورد توجه قرار گرفت. زمانی که این نقش توسط فردی به نام متیو مک‌ کانهی که در آن زمان کمتر شناخته شده بود به تصویر کشیده شد، دنیا را غافلگیر کرد. بازی جذاب او به عنوان یک متحد سیاه‎پوست و دوست وفادار، توجه مخاطبان و همچنین جان گریشام، نویسنده‌ی رمانی که فیلم از آن اقتباس شده بود را به خود جلب کرد.

«How to Lose a Guy in 10 Days»

متیو مک‌ کانهی بخش خوبی از زندگی حرفه‌ای خود را در دهه 90 میلادی با بازی در نقش اصلی مرد در مجموعه‌ای از کمدی‌های رمانتیک گذراند؛ در واقع آنقدر این آثار زیاد بودند که نمی‌توان از این دوران فیلم‌شناسی او گذشت. فیلم چگونه مردی را در 10 روز از دست بدهیم اثری به کارگردانی دونالد پتری است که با توجه به موفقیتش در باکس‌آفیس، جزو بهترین فیلم‌های متیو مک کانهی محسوب می‌شود. باوجود اینکه این فیلم در جلب نظر مخاطبان موفق عمل کرد، اما نتوانست مورد تحسین منتقدان قرار بگیرد.

ازجمله بازیگرانی که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند می‌توان به کیت هادسون، متیو مک ‌کانهی، آدام گلدبرگ، بی‌بی نیوورتس، آنی پاریس، مایکل میشل، شالوم هارلو، سلیا وستونف کاترین هان، لیلیان مونته‌وکیا، ماروین هملیش، نتالی برون، رابرت کلاین و توماس لنون اشاره کرد. فیلم چگونه مردی را در 10 روز از دست بدهیم که با بودجه 50 میلیون دلاری تولید شد، توانست چیزی در حدود 177 میلیون دلار فروش داشته باشد. خلاصه داستان این فیلم بدین شرح است: که بنجامین بری یک متخصص تبلیغاتی و همین‌طور مورد علاقه خانم‌هاست. او برای برنده شدن در یک رقابت شرط می‌بندد که می‌تواند کاری کند یک زن در طول 10 روز عاشق او شود.

«Sahara»

متیو مک‌ کانهی قبل از اینکه برای نقش‌های دراماتیک‌تر شناخته شود، به عنوان مرد اصلی در کمدی‌های رمانتیک و فیلم‌های اکشن ماجراجویی، که صحرا از جمله آن‌ها بود، نقش بسزایی داشت. صحرا بر اساس رمان کلایو کاسلر در سال 1992 با همین نام، به دنبال ماجراجویی‌های باستان شناس و کاشف مشهور درک پیت با بازی مک کانهی است که برای جستجوی یک ناو جنگی گمشده که شایعه شده حاوی گنج بزرگی است، استخدام می‌شود. پیت در طول فیلم به همراه دوستان ماجراجوی خود به زودی درگیر توطئه‌ای می‌شوند که شامل یک دیکتاتوری در غرب آفریقا و یک صنعتگر فرانسوی است که کارخانه انرژی او مسئول ریختن زباله‌های سمی در آبراه‌های محلی است.

استیو زان در نقش آل جووردینو، و پنه لوپه کروز در نقش دکتر اوا روجاس، که به پیت و جوردینو در سرنگونی ژنرال کاظم (با بازی لنی جیمز) دیکتاتور کمک می‌کند، در طول لحظات اکشن ماجراجویی به مک کانهی می‌پیوندند. جدای از مسائل تولید و باکس آفیس، صحرا همچنان یک بازی اکشن-ماجراجویی سرگرم‌کننده با طرحی بزرگ و شخصیت‌های به یاد ماندنی است. این فیلم بازتاب ویژگی‌های معمول سفرهای سرگرم‌کننده اکتشافی در ژانر اکشن ماجراجویی است. در حالی که شخصیت درک پیت به اندازه ایندیانا جونز شناخته شده نیست، اما نام او مترادف با خطر و هیجان است که توسط متیو مک کانهی در صحرای آفریقا به شکلی به یاد ماندنی زنده شد.

«U-571»

داستان فیلم U-571 درباره یک زیردریایی به همین نام است که متعلق به ارتش آلمان نازی بود و در تاریخ ۲۸ ژانویه ۱۹۴۴ غرق شد تا همه ۵۲ سرنشین آن کشته شوند. بنابراین در این اثر متیو مک کانهی با یک فیلم اکشن جنگی هالیوودی مواجه هستیم که ساخته شده تا برای چندمین بار جسد آلمان نازی را با طناب دار هنر هفتم خفه کند. متیو مک‌ کانهی ستاره اصلی فیلم است و دیوید آیر یکی از نویسندگان فیلم‌نامه این کار. در کارنامه هنری مک کانهی وجود آثاری با شمایل این گونه کم است؛ بنابراین چنین اثری نیز جزئی از برترین فیلم‌های این بازیگر توانا به حساب می‌آید.

داستان این فیلم بدین شرح است که: هنگامی که یک زیردریایی نازی در طول جنگ جهانی دوم به شدت آسیب می‌بیند، یک سیگنال خطر ارسال می‌کند که توسط نیروی دریایی ایالات متحده رهگیری می‌شود. در نتیجه نیروی دریایی ایالات متحده زیردریایی را برای بازیابی اطلاعات دستگیر و متوقف می‌کند. اما به زودی زمانی که یک ناوشکن آلمانی از راه می‌رسد و تلاش می کند تا U-571 اسیر شده را نابود کند، همه طرف‌ها در یک نبرد برای بقا قرار می‌گیرند.

«Dazed And Confused»

فیلم کمدی «مات و مبهوت» یکی دیگر از آثار شاخص متیو مک کانهی است که باید تماشا کنید. کمدی مات و مبهوت از چهارچوب فیلم «American Graffiti» جرج لوکاس پیروی می‌کند. این اثر محافل مختلف یک دبیرستان در استین را برای اخرین روز سال تحصیلی 1976 بررسی می‌کند. همانند دیگر فیلم های ژانر نوجوانان، این اثر نیز نقطه شروعی برای ستارگانی همچون متیو مک کانهی، بن افلک، میلا یوویچ و پارکر پوزی بود. بدون شک این یکی از خنده‌دارترین فیلم‌های دبیرستانی است. و نکته جالب‌تر این است که مک‌کانهی چیزی است که طرفداران از فیلم بیشتر به یاد دارند.

مک‌ کانهی به سختی شخصیت اصلی فیلم «مات و مبهوت» به حساب می‌آید، اما او به راحتی برنده هر صحنه‌ای است که در آن حضور دارد. شخصیت او، دیوید وودرسون، صرفاً ناظر وقایع عجیب فیلم است. وودرسون مردی در 20 سالگی که هنوز با نوجوانان معاشرت می‌کند، هم کاملاً رقت‌انگیز است و هم جالب‌ترین شخصیت فیلم است. اگر وودرسون نادرست رفتار می‌کرد، می توانست احساس بدی به مخاطب بدهد، اما کاریزمای مک کانهی او را کاملاً دوست داشتنی می‌کند.

«Dallas Buyers Club»

مک‌ کانهی در نقش ران وودروف در «باشگاه خریداران دالاس» شخصیتی را بازی کرد که باعث دریافت تنها جایزه اسکار او در دوران حرفه‌ای حضورش بر پرده‌های سینما شد. این فیلم یک درام زندگی‌نامه‌ای است که داستان واقعی تجارب وودروف در طول اپیدمی ایدز را به اشتراک می‌گذارد. وودروف شخصیتی است که در اواسط دهه 1980 به ایدز مبتلا شد و در آن زمان، دسترسی بیماران مبتلا به ایدز به درمان‌های موثر به دلیل انگ و عدم تحقیق در مورد این بیماری دشوار بود. بنابراین، وودروف تصمیم گرفت اوضاع را به دست خود بگیرد. او شروع به قاچاق دارو به تگزاس برای درمان علائم خود کرد، حتی اگر داروها هنوز تایید نشده بودند، و در نهایت شروع به رساندن آنها به سایر بیماران ایدز نیز کرد.

«باشگاه خریداران دالاس» فیلمی بود که در نهایت اسکار بهترین بازیگر مرد را برای مک‌کانهی به ارمغان آورد و منتقدان پذیرفتند که شایسته آن بود. اجرای متیو مک کانهی به عنوان یک گاوچران HIV مثبت در باشگاه خریداران دالاس یکی از آن لحظات خاص سینمایی است که همه باید دیدن آن را تجربه کنند. شاید «باشگاه خریداران دالاس» لزوماً بهترین فیلم متیو مک‌ کانهی نیست، اما همه چیزهایی را نشان می‌دهد که او را منحصر به فرد می‌کند.

«Lone Star»

متیو مک کانهی نسبتاً در اوایل کار خود روی «ستاره تنها» کار کرد و در حالی که مخاطبان قبلاً به دلیل حضور در فیلم «مات و مبهوت» با او آشنا شده بودند، ولی این فیلم واقعاً مهارت‌های بازیگری او را نشان داد. ستاره تنها یک فیلم معمایی وسترن پر تعلیق است که کلانتر سام دیدز را دنبال می‌کند که سعی دارد حقیقت مبهم پشت قتل همکار خود، چارلی وید را بررسی کند.

مک کانهی در چارچوب داستان در نقش بادی دیدز، پدر فقید سام دیدز ظاهر می‌شود. بادی مورد علاقه جامعه خود در فرونترا تگزاس بود و پس از مرگش از او به نیکی یاد می‌شد. اما در حالی که سم شروع به تحقیق در مورد مرگ وید می‌کند، حقایق ناخوشایندی را در مورد اجرای قانون در فرانترا کشف می‌کند و به این فکر می‌افتد که آیا شهرت پدرش به عنوان یک مرد منصف و متین واقعاً شایسته است یا خیر. ممکن است «ستاره تنها» یک وسترن سنتی نباشد، اما طرفداران این ژانر از آن استقبال خواهند کرد و تماشای سم دیدز که اسرار خانواده و جامعه‌اش را کشف می‌کند، شگفت‌انگیز است.

«Mud»

متیو مک کانهی ممکن است اسکار خود را برای «باشگاه خریداران دالاس» در سال 2013 برده باشد، اما این بهترین بازی او در سال نبود. چرا که او همچنین در درام تاثیرگذار «ماد» ساخته جف نیکولز نیز بازی کرد که در آن یکی از متمایزترین اجراهای دوران حرفه‌ای خود را ارائه داد.

بدون شک فیلم «Mud» در صدر فهرست بهترین فیلم های متیو مک کانهی قرار دارد. این درام که یادآور داستان‌های کلاسیکی مانند «هاکلبری فین» است، نقدهای تحسین برانگیزی از منتقدان به دست آورد. دو نوجوان در برخورد با یک زندانی فراری تصمیم می‌گیرند تا او را از دست پلیس و جایزه بگیرها فراری دهند و به او کمک کنند تا به عشق اش برسد. مک‌کانهی نقش شخصیت اصلی، ماد را بازی می‌کند، مردی که پس از کشتن مرد دیگری در تگزاس متواری است. این یک فیلم جذاب است که شما را به دنیای مناطق روستایی جنوب آمریکا می‌کشاند و داستانی تکان دهنده از دوران بلوغ را با کمی جذابیت روایت می‌کند. بازی تحسین شده مک کانهی از نکات برجسته فیلم است.