تاریخ فیلم های خونآشامی به قدمت خود سینماست و آثار کلاسیک خونین فراوانی دارد. شاید خود خون آشامها موجودات مخوف بدی باشند، اما بهترین فیلم های خون آشامی قطعا اینطور نیستند. زیرژانر خونآشام بیش از 100 سال است که در خط مقدم آثار ترسناک بوده است و افسانههای موجودات مردهای که از خون انسان تغذیه میکنند به سالهای بیشماری بازمیگردد. بهترین فیلم های خونآشامی که تا کنون ساخته شدهاند، عمدتاً بسیار متنوع هستند. مطمئناً تعداد زیادی فیلم عالی با نام «دراکولا» وجود دارد، اما همچنین کابوسهای هنری، فیلمهای اکشن، کمدیهای متنوع، نئو وسترنها و عاشقانههای دلانگیز نیز در این شاخه قرار میگیرند.
از زمانی که برام استوکر برای اولین بار دراکولا، داستان اصلی خون آشامها را در سال 1897 منتشر کرد، فرهنگ غربی و به دنبال آن کل جهان وسواس خاصی نسبت به این هیولاها پیدا کرد. اما خون آشامها به عنوان موجودات فراطبیعی که جاودانگی آنها مستلزم رفع تشنگی با خون است، در فرهنگهای عامیانه بسیاری از کشورها به اشکال مختلف ظاهر شدهاند. چیزی وحشتناک در مورد این خونخواران وجود دارد که شبها طعمه خود را تعقیب میکنند (و گاهی اوقات قربانیان خود را به خون آشام نیز تبدیل میکنند)، بنابراین منطقی است که ژانر وحشت مملو از فیلمهایی در مورد خون آشامها باشد (که بسیاری از آنها از رمان استوکر الگوبرداری شدهاند. مستقیم یا آزاد).
از فیلمهای پرفروش هالیوود مانند گرگ و میش و مصاحبه با خون آشام گرفته تا فیلمهای کمهزینهای مثل Let the Right One In و What We Do in the Shadows، این لیست شامل بهترین فیلمهای خون آشامی تمام دوران است. در این فهرست گسترده، ما همه آثار شاخص این شاخه را پوشش میدهیم.
Nosferatu
پدرخوانده سینمای خون آشام، یعنی فیلم کلاسیک و وهمآور نوسفراتو، سمفونی وحشت 100 سال قدمت دارد و هنوز هم قدرت شوکهکردن و وحشت را دارد. نوسفراتو فیلمی سیاه و سفید و در ژانر فانتزی/ترسناک است. کارگردان فیلم نوسفراتو فریدریش ویلهلم مورنائو است. این فیلم در سال ۱۹۲۲ بر اساس رمان دراکولا اثر برام استوکر ساخته شد. همچنین، این فیلم نخستین فیلم تاریخ سینما در ژانر ترسناک است. بدون تردید باید گفت تقریباً تمام فیلمهای خونآشام که پس از این فیلم ساخته شدهاند در سایه «نوسفراتو» زندگی و تغذیه میکنند.
مورنائو داستان خون آشام استوکر را از دریچه اکسپرسیونیسم آلمانی خودعبور داد و فضایی سرشار از سایهها و تضاد فاحشی بین فضاهای روشن و تاریک ایجاد کرد. تمام این نکات آن را تبدیل به فیلم صامت کمیابی میکند که همچنان ترسناک است. فیلم Nosferatu احتمالاً اکثر مخاطبان مدرن را وادار به ترس و وحشت نخواهد کرد، اما زیبایی عجیب و غریب آن رویاهای شما را تحت الشعاع قرار خواهد داد. این یک موفقیت ویژه برای فیلمی است که نزدیک به صد سال قدمت دارد.
Bram Stoker’s Dracula
فرانسیس فورد کاپولا با فیلم دراکولای برام استوکر، افسانه دراکولا خون آشام را کاملاً حول راههای جنسی و خوی شهوانی دراکولا میچرخاند؛ بنابر همین دیدگاه فیلم کاپولا، دراکولا را نسبت به خون آشامهای گذشته بسیار عاشقانه تر جلوه میدهد. داستان فیلم از این قرار است که سلحشوری به نام «ولاد»، معروف به «دراکولا» (اولدمن) از نبرد با سپاهیان ترک بازمیگردد و میفهمد که همسرش، «الیزابتا» (رایدر)، به تصور مرگ او خودکشی کردهاست. «دراکولا» ایمانش را رها میکند و خونآشام میشود؛ و حالا برای تجدید حیات همسرش دست به کارهای وحشتناکی میزند.
دراکولا این فیلم به جای اینکه قصد داشته باشد دندانهای نیش خود را به هر زنی که از مسیر او عبور میکند فرو برد، یا یک آدمی شیاد و متلک گو باشد، بیشتر موجودی است که توسط عشق عمیق خود به همسرش تعریف میشود، و این فیلم اعلامیه اشتیاق او در تمام اعصار برای یک زن است. بنابراین فیلم دراکولای برام استوکر نیز یکی از آثار شاخص این لیست است.
Let The Right One In
عاشقانهای متفاوت از ژانر وحشت خون آشامی که برای سینمای سوئد است. در حالی که سایر فیلمهای این لیست روابط بزرگسالان و شور و نشاط پرشور میان آنها را بزرگ جلوه میداد، فیلم آدم درست را راه بده، نگاهی به رشد عاشقانه بین دو نوجوان در آستانه بزرگ شدن است، جایی که همه چیز جدید، ترسناک و ظریف است؛ و این فیلم متمرکز بر حساسیت چنین موقعیتی نسبت به یک عشق جوان است. مرگ و خون و خونریزی در این اثر وجود دارد، اما رابطه عاشقانه شخصیتهای اصلی هسته عاطفی فیلم را شکل میدهد. فیلم «Let The Right One In» قطعاً یک قطعه جذاب و تاریک است، اما در مرکز آن داستان بسیار مهیجی وجود دارد که آن نیز یک داستان عاشقانه اجتناب ناپذیر است.
در این فیلم سوئدی، دختر بچهای تنها به نام الی همسایه پسری به نام اسکار می شود. با وقوع چند قتل در اطراف خانه آنها کم کم متوجه میشویم الی یک دختر بچه معمولی نیست. قابهای تصویری و تدوین عالی در کنار بازی بسیار خوب بازیگران نوجوان، فیلم را بسیار خوشساخت کرده است.
Underworld
دنیای زیرین عنوان فیلم اکشن ترسناکی به نویسندگی دنی مکبراید و کارگردانی لن وایزمن است که در سال ۲۰۰۳ درباره راز تاریخ خونآشامها و نوعی از گرگینهها به نام لایکن ساخته شدهاست. این فیلم به عنوان اولین قسمت از مجموعه فیلمهای جهان زیرین، و دومین نسخه به ترتیب زمانی این سری به شمار میرود. داستان فیلم درباره سیلین (کیت بکینسیل)، خونآشامی است که لایکنها را شکار میکند.
در این بین او به یک انسان، با نام مایکل کوروین (اسکات اسپیدمن) علاقه پیدا میکند که مورد هدف لایکنها قرار گرفته. ۶۰۰ سال است که خونآشامها با گرگینهها (در این فیلم به نام لایکنها) در مبارزهاند. گرگینهها که تدریجاً در حال افولند، توسط رهبرشان لوسین (مایکل شین) با کشف یک ترکیب خونی مخصوص از خونآشام و گرگینه، موفق به ایجاد یک نسل جدید گرگینه میشود. منتقدان خیلی به این فیلم روی خوش نشان ندادند، اما دنیای زیرین توانست نظر مخاطبان زیادی را به خود جلب کند.
Twilight
گرگومیش را میتوان جزو پرفروشترین فیلم های خون آشامی در تاریخ این آثار دانست. خیلیها ممکن است این فیلم را دیده باشند و بهخاطر تم عاشقانهاش، از آن خوششان نیامده باشد. گرگومیش یا همان (Twilight) عنوان نام آشنایی است که بر اساس رمان تخیلی و رمانتیک گرگ و میش، نوشته استفانی مایر و به کارگردانی کاترین هاردویک در سال ۲۰۰۸ اکران شد. این فیلم در روز اول اکران توانست ۳۵٫۷ میلیون دلار فروش کند. عنوان ماه نو (The Twilight Saga: New Moon) دنباله داستان همین فیلم است.
بلا سوان (کریستن استوارت) به شهر کوچک فورکس میرود، جایی که مردم به طرز عجیبی ناپدید میشوند. او خیلی زود متوجه میشود خانواده خون آشامها در این شهر زندگی میکنند؛ اما این خانواده خوب هستند و خون آشامهای بد مردم را میخورند. او عاشق ادوارد (رابرت پتینسون) شده و وارد دنیایی ممنوعه میشود. رابرت پتینسون، بیلی بروک، پیتر فاسینلی، تیلور لاتنر و الیزابت ریسر از جمله بازیگران این فیلم هستند. بیشاز ۱۲۰ میلیون کپی از ۴ رمان اصلی این فیلم به فروش رسید و باتوجه به فروش فوقالعاده خود فیلم در باکسآفیس میتوان نتیجه گرفت که تعداد طرفداران این فیلم با کسانی که علاقهای به آن ندارند برابر است.
What We Do In The Shadows
آنچه در سایهها انجام میدهیم فیلمی کمدی ترسناک به کارگردانی و نویسندگی تایکا وایتیتی و جامین کلمنت، محصول سال ۲۰۱۴ نیوزیلند میباشد. این اثر نگاهی اجمالی به زندگی چهار هم اتاقی خون آشام دارد که در حومه نیوزیلند یک آپارتمان مشترک دارند. داستان هوشمندانه این کمدی درباره تعدادی خونآشام است که هر کدام به دورهای بخصوص از تاریخ تعلق دارند و از قضا، حالا با یکدیگر هماتاق شدهاند و در تلاش هستند تا خودشان را با شرایط زندگی در قرن بیست و یکم وفق بدهند. غریبگی خونآشامها و هیولاها و ناآشناییشان با زندگی در عصر جدید، در کنار قتلهای آمیخته به حس شوخطبعی، فضای کمیک و بسیار خندهداری در فیلم ایجاد میکنند و از جمله دلایل جذابیت آن هستند.
این کمدی ترسناک اثبات میکند که هنوز مقداری خون تازه وجود دارد که باید از رگهای زیرشاخه خونآشامی خارج شود. این اثر برداشتی عجیب و غریب از داستانِ خون آشامان است، اما در 86 دقیقه خوب، اگر میخواهید ترسهای عجیب و غریب خود را برطرف کنید، آنچه در سایهها انجام میدهیم یک انتخاب عالی است.
Fright Night
فیلم Fright Night یکی از آن عناوینی است که مدافعان پرشور و به خصوص مخالفان پرشوری را در اردوگاه خود دارد. نسخه اورجینال این فیلم خون آشامی در سال 1985 مورد علاقه بسیاری از طرفداران ژانر وحشت قرار گرفت، اما بازسازی آن به خودی خود یک سواری هیجان انگیز ماوراء طبیعی است که توسط یک جفت اجرای عالی از آنتون یلچین فقید و کالین فارل تثبیت شده است. یلچین بهعنوان پسر مصمم همسایه، یک قهرمان نوجوان ایدهآل و مطمئن است، و در طرف مقابل خونآشام شرور، یعنی کالین فارل به نوعی شیطانی است و در عین حال به همان اندازه جذاب است که همیشه بوده است.
این اثر کاملا به فیلم تام هالند در سال 1985 وفادار است که در آن یک نوجوان 17 ساله متوجه میشود که همسایهاش یک خون آشام است. کالین فارل برای بازی در نقش جری خون آشام در این فیلم مورد تحسین فراوانی قرار گرفت. چیزی که در اینجا داریم یکی از بهترین فیلمهای خونآشام مدرن است که به شکل مسخرهای از مکالمات درباره فیلمهای خونآشام مدرن کنار گذاشته شده، احتمالاً به این دلیل که یک بازسازی است، اما این اثر بدون شک یک فیلم جذاب است.
Let Me In
این فیلم با محتوای خاصش عملاً موجودی فراطبیعیتر از هیولای اصلیاش است؛ در واقع این اثر نه تنها یک اقتباس آمریکایی از یک فیلم خارجی (سوئدی) است که وقت همه را تلف نمیکند، بلکه از برخی جهات به فیلمی که بر اساس آن ساخته شده است، برتری دارد. مانند فیلم اصلی سوئدی، Let the Right One In، بهروزرسانی مت ریوز (کارگردان فیلم بتمن) با طرحریزی دقیق و تصاویر دیدنی، تنش و دسیسه قابل توجهی را به تصویر میکشد. داستان این فیلم پیرامون انزوای یک پسر 12 ساله است که توسط والدین و هر شخصیت واقعی که در اطراف اوست نادیده گرفته شده است، و همین باعث پیوند او با یک خون آشام میشود. شکی نیست که این اثر یک کلاسیک ترسناک مدرن است که از نامحتمل ترین ریشههای داستانی، ماجرایی پُر التهاب را بیرون میآورد.
Near Dark
کاترین بیگلو، کارگردان آثار مطرحی چون نقطه شکست، مهلکه و سی دقیقه پس از نیمه شب در طول زندگی حرفه ای خود بین ژانر های مختلفی ماجراجویی کرده است، بدون توجه به محتوایی که لنز دوربین او به آن اشاره دارد، تنش زیاد و سکانس های اکشن عظیم از پُرتکرار ترین مؤلفه های آثار اوست. در چند دهه گذشته، بیگلو یک تریلر پلیسی کلاسیک، چند فیلم جنگی پروپاگاندا محور و برخی آثار علمی تخیلی دیستوپیایی را در کارنامه خود به ثبت رسانده است. اما عجیب ترین تولید ژانری او شاید به فیلم وسترن ترسناک تاریکی نزدیک در سال ۱۹۸۷ بازگردد، جایی که او سبک وسترن را با ژانر وحشت و خون آشامی تلفیق کرده است.
داستان فیلم از این قرار است که پسری مزرعهدار پس از اینکه متوجه میشود دختر مورد علاقهاش عضو گروهی از خونآشامان است با اکراه میپذیرد تبدیل به یکی از آنان شود. اما یکی از مراحل تبدیل او حملهای خونین به باری محلی است که باعث بروز جریانات ترسناکی می شود. شاید فضای این فیلم کمی شبیه به آثار گرگ و میش باشد، اما حوادث این کار تفاوت فراوانی از منظر فرم و سبک با آن آثار دارد.
Vampires
اگر استفن کینگ در ادبیات عنوان «استاد وحشت» را به خود اختصاص داده، در سینما هم هستند صاحبنظرانی که معتقدند جان کارپنتر را باید «استاد سینمای وحشت» خواند. استاد سینمای وحشت عنوان قانعکنندهای به نظر میرسد چرا که جان کارپنتر در طول بیش از سی سال فیلمسازی نشان داده که فقط کارگردانی نیست که به لحاظ مضمونی و بصری در ژانر وحشت کار کرده باشد، بلکه او در واقع تجسمی از این ژانر است.
اما جدا از استاد وحشت بودن، کارپنتر استاد تلفیق ژانر هم می باشد؛ و شاید خون آشامان بهترین مثال کاری او در این زمینه باشد. این فیلم همچنین نزدیک ترین اثر کارپنتر به فضای یک وسترن خالص است که او کارگردانی کرده است. شاید باید گفت خون آشامان آخرین فیلم قابل تأمل اوست، زیرا کارهای بعدی او دیگر آنچنان چنگی به دل نزدند.
علاوه بر این، خون آشامان همچنین یکی از بهترین فیلم های بصری و خیره کننده ترسناک به لطف مناظر هیجان انگیز، جاده های باز و فیلمبرداری خوب گری کیبه است. همچنین باید گفت این فیلم کارپنتر نیز متأثر از وسترنهای سرجیو لئونه و جان فورد بود، اما کارپنتر با تغییر در نوع روایت، ساختارهای تازهای خلق کرد و با مضامین اسطورهای وسترنها هم بازی کرد.
Byzantium
شخص نیل جردن به عنوان فیلمساز دوبار در ژانر خون آشام غوطهور شده است، و اگرچه «مصاحبه با خون آشام» او شناخته شدهترین اثر اوست، اما ما در ابتدا به بزانتیوم که از لحاظ بصری جذاب است اشاره میکنیم. همانطور که مصاحبه زیبا است، و برای نشان دادن غم و اندوه ابدی خون آشامها مهم است، ببزانتیوم نیز در این شاخه فیلم مهمی است. در واقع این اثر یکی از معدود فیلمهایی است که خونآشامها را نه بهعنوان تخلیهکننده خون طبقه بالای اجتماع، بلکه بهعنوان اعضای یک طبقه پایینتر جامعه نشان میدهد. به طور کلی این فیلم جردن ترسناک، فمینیستی و کمی پر پیچ و خم است.
داستان فیلم در یک شهر ساحلی جریان دارد که حضور ناگهانی دو زن مرموز این شهر را تحتتاثیر خود قرار میدهد. این دو زن در این شهر بهدنبال یک خانه یا سرپناه میگردند و از طرفی اهالی شهر روحشان هم خبر ندارد که با چه خطر بزرگی روبهرو خواهند شد. دو زن مرموز قصه خونآشامهایی بهشمار میروند که از سایر خونآشامها پنهان شدهاند و درحال فرار از دست آنها هستند. حضور این دو زن خونآشام در این شهر برای اهالی آن عواقبی بسیار خطرناک و مرگبار بهدنبال دارد که داستان این فیلم را شکل میدهد.
Interview With The Vampire
این فیلم خون آشامی ترسناک که براساس یک رمان پرفروش ساخته شده است را میتوان یک اثر خاص از دغدغههای دو خون آشام دانست که در اواسط داستان با مفاهیم فلسفی دنیای خون آشامان و انسانها مواجه میشوند. دو ستاره فیلم برد پیت و تام کروز هستند که کماکان یکی از شناخته شده ترین خون آشامان تاریخ سینما محسوب میشوند. داستان این فیلم روایتگر یک خونآشام با بازی برد پیت است که روی صندلی مصاحبه مینشیند و تمام زندگیش را از ابتدا تا انتها تعریف میکند. از عاشق شدنش میگوید، خیانتی که در حقش شده، عذابی که از تنهایی میکشد و عطش سیری ناپذیرش برای خون.
این اثر یکی از اولین فیلمهای بزرگ سینمایی بود که خون آشامها را در نقش شخصیتهای اصلی محبوب و نه شخصیتهای شرور به نمایش گذاشت. سبک زندگی رمانتیک و جذاب، اما تراژیک خون آشامها در این فیلم با استقبال مشتاقانه مخاطبان همراه شد که خواهان داستانهای بیشتری در این حال و هوا بودند. اگر چه خون آشامهای این فیلم همان کلیشههای خون آشامی معمول را رعایت میکنند، اما یک قانون جدید نیز به آن اضافه میشود و آن مورد این است که اگر قبل از تبدیل شدن به خون آشام موهایتان را بد کوتاه کنید باقی عمر با آن چهره باقی خواهید ماند.
Thirst
در سال ۲۰۰۹ فیلم خون آشامی ترسناکی به نام عطش به کارگردانی پارک چان-ووک منتشر شد. فیلمنامه عطش توسط چان-ووک و جئونگ سئو-کیونگ بر اساس رمان فرانسوی ترز راکن (۱۸۶۷)، به قلم امیل زولا به رشته تحریر درآمده است. فیلم Thirst توسط پارک چان ووک ساخته شده که مغز متفکر ساخت فیلم ماندگار Oldboy است و اگر فیلم را تماشا کنید در مییابید که بین این دو فیلم چه ارتباطی وجود دارد. این فیلم متفاوت پیچیدگیهای اخلاقی دنیای خونآشامها را از طریق لنز یک کشیش کاتولیک معتقد به تصویر میکشد، مردی که بعد از کار داوطلبانه در یک بیمارستان بیمار شده و به خون آشام تبدیل میشود و در ادامه رابطه عاشقانه او با زنی که به زودی او نیز خونآشام خواهد شد به تصویر کشیده میشود.
مانند بسیاری از آثار پارک، «عطش» نیز یک مثلث عشقی عجیب را به تصویر میکشد که در آن کشیش فیلم و زن دوست او در آن قرار دارند. عطش توانست برنده جایزه هیئت داوران جشنواره فیلم کن ۲۰۰۹ شود. خون آشامهای این فیلم نسخههای جهش یافته از خود انسانی شان هستند. همچنین فیلم Thirst از رابطه عاشقانه یک خون آشام خشن برای نشان دادن ماهیت روابط دنیای واقعی انسانی استفاده میکند.
Vampire Hunter D: Bloodlust
انیمیشن Vampire Hunter D Bloodlust عنوان انیمه اکشن و ماجراجونهای است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. این انیمه اقتباسی از سومین کتاب هیدیوکی کیکوچی و به کارگردانی تویو آشیدا است. دی پسر کنت دراکولا پادشاه افسانهای خونآشامها است. او نیمه خونآشام و نیمه انسان است زیرا مادرش انسانی معمولی بوده؛ دی به عنوان یک شکارچی خونآشامان به شکار خون آشامهای خبیث میپردازد. اما روزی در کلیسایی مخروبه خانواده دختری با نام شارلوت از دی میخواهند تا دخترشان را از دست خونآشامی قدرتمند به نام مایر نجات بدهد، و این شروع یک نبرد جذاب است. این اثر به عنوان یک ماجراجویی سورئالیستی متحرک و فوق العاده در این لیست میدرخشد؛ تولید هیجان انگیز از هر نظر، با عناصر داستانی سورئال، هیولاهای وحشتناک و احساساتی عجیب.
The Little Vampire
در دهه ۲۰۰۰ دو فیلم خون آشامی با موضوع دوستی بین پسری جوان و کودکی خونآشام ساخته شده بود که یکی از آنها مورد تحسین بسیاری از منتقدان قرار گرفت. خونآشام کوچک عنوان فیلمی به کارگردانی اولی ادل است که بر اساس کتابهای کودکان اثر Angela Sommer-Bodenburg در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. فیلم داستان جوانی به نام «تون» را دنبال میکند که میخواهد در زندگیاش مقداری ماجراجویی داشته باشد. چیزی که او بدست میآورد «رادلف» است، یک پسر خونآشام و مهربان که خانوادهاش تنها از خون حیوانات تغذیه میکنند و میخواهد دوباره به یک انسان تبدیل شود. با این حال، شکارچیای در شهر وجود دارد که میخواد تمام خونآشامها را از بین ببرد.
30 Days of Night
سیروز شب عنوان فیلم ترسناکی است که در سال ۲۰۰۷ اکران شد. این فیلم بر اساس داستان مصوری به همین نام ساخته شده. داستان فیلم در آلاسکا اتفاق میافتد، در شهری بهنام بارو که هر سال 30 روز در تاریکی فرو میرود. دورهای در زمستان که در تاریکی به سر میبرد و روز نمیشود. پس از آماده شدن شهر برای یک ماه تاریکی، یک غریبه از یک کشتی بزرگ در ساحل وارد شهر میشود و ارتباطات و حمل و نقل شهر را با دنیای بیرون خراب میکند. در این شرایط گروهی از خونآشامها، به سرپرستی مارلو، به اکثر شهرها حمله کرده و مردم را به قتل میرسانند. در این بین چند بازمانده دیگر مجبور میشوند تا در یک خانه مسکونی با یک اتاق زیر شیروانی پنهان شوند.
جالب است که بدانید دیوید اسلید به عنوان کارگردان این اثر پس از تولید این فیلم، هدایت سومین فیلم از مجموعه گرگومیش یعنی The Twilight Saga: Eclipse (گرگومیش: خسوف) را نیز برعهده داشته است. این فیلم دقیقاً در مقابل روایت عاشقانه خون آشامی است که معمولاً در فیلمهای قرن بیستمی این ژانر دیده میشود. در اینجا با مخلوقاتی هیولایی مواجه هستیم که تنها یک چیز در ذهن آنهاست و آن خون است. رهبر این گروه مارلو نام دارد که دنی هیوستون به شکلی ترسناک و متفاوت نقش او را ایفا میکند. چشمهای سیاه و شبیه کوسه اش، پوستی به سفیدی برف و دندانهای بلند او از همان لحظه اول انسان را از هیبتش به وحشت میاندازد و همانند یک گرگ انسانها را تعقیب و شکار میکند. اگر به فیلمهای خون آشامی علاقه دارید این فیلم را از دست ندهید.
Vampire’s Kiss
داستان این فیلم ژانر خون آشامی از این قرار است که رفتار یک مدیر انتشاراتی پس از این که توسط زنی گاز گرفته میشود، تغییر میکند. دیوانگی و جنون این شخص تا جایی ادامه دارد که مرز بین توهم و خونآشام شدن برایش کم رنگ میشود. فیلم بوسه خون آشام در گیشه موفق نبود، اما در طول سالها تبدیل به اثری کالت و یکی از بهترین فیلمهای خون آشامی تاریخ سینما شده است. کمدی سیاه ماوراء الطبیعه رابرت بیرمن بیشتر به خاطر چیزی که مسلماً با ارزشترین و نمادینترین فیلم «خشم کیج» نیکلاس کیج در تاریخ سینما شناخته میشود، معروف است. اما کل فیلم عجیب و غریب و شرورانه است و بازی کیج ممکن است بهترین بازی او تا کنون باشد.
Blade
وسلی اسنایپس در این فیلم نقش یک شکارچی خون آشام جذاب را بازی میکند که از قضا خودش نیمه خون آشام است. این پیشفرض «بلید» است، فیلم ابرقهرمانی از کمپانی مارول که چنان موفقیت غیرمنتظرهای کسب کرد که بهخاطر شروع کردن شور و شوق آثار ابرقهرمانی مدرن، که بیش از دو دهه است رکوردهای باکس آفیس را میشکند، اعتبار ویژهای دارد. فهمیدن دلیل موفقیت این اثر آسان است: اقتباس پر اکشن استیون نورینگتون مملو از لحظات به یاد ماندنی است، چیزی بزرگتر و جلوتر از حقههای زمانش. (اگر زمانی که «ماتریکس» بازی Bullet Time را انجام داد، آن را دوست داشتید، ممکن است از دانستن این موضوع که «بلید» تقریباً یک سال قبل این کار را انجام داده، متعجب شوید.) و البته اسنایپس نیز وجود دارد که عاقلانه قهرمان را با حیلهگری کامل بازی میکند.
وسلی اسنایپز موفق شده بود تا در این فیلم، نقش اصلی را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد؛ او کاملا نقش را متعلق به خودش کرده بود و از آن لذت میبرد. از همین رو، ماهرشالا علی برای ایفای این نقش در دنیای سینمایی مارول، کار سختی پیشرو دارد. در هر صورت، ساخت فیلمهای بیشتری از شخصیت بلید با بازی وسلی اسنایپز در آن سالها میتوانست بسیار جالبتوجه و جذاب باشد.
Cronos
اولین فیلم بلند گیرمو دل تورو، یک افسانه وهمآور کمهزینه درباره یک دلال عتیقهفروش مهربان با بازی فدریکو لوپی شگفتانگیز است که بهطور تصادفی قفل یک اسکراب طلایی مرموز را باز میکند که او را به موجودی شبزی و خونآشام تبدیل میکند. فیلم روایتگر زندگی کیمیاگری است که در سال ۱۵۳۶ دستگاهی میسازد که به کمک آن بتواند عمری جاودان داشته باشد.
پس از گذشت حدود ۴ قرن و در سال ۱۹۳۶ بهخاطر تخریب یک ساختمان قدیمی، کیمیاگر داستان ما کشته و در زیر آوار آن دفن میشود. دههها بعد یک دلال عتیقه به نام جسوس گریس متوجه یک شی مجسمهمانند میشود و زمانیکه آن را باز میکند درمییابد که یک ماشین ۴۵۰ ساله درون آن قرار دارد. پس از باز کردن آن بهطور ناگهانی سوزنی حاوی موادی مرموز زیر پوست او تزریق میشود و همین موضوع او را تشنه نوشیدن خون دیگران میکند. داستان جسوس گریس و دستگاهی که پیدا کرده است روند اصلی داستان نخستین فیلم گیرمو دلتورو را شکل میدهد.
The Lost Boys
فیلم The Lost Boys در مورد دنیای دهه ۸۰ میلادی است، اما یکی از بهترین گزینههای آثار خون آشامی برای تماشا خواهد بود. این فیلم کلیشههای مربوط به خونآشامها را از طریق دار و دستهای موتورسوار نوجوان زنده میکند. رهبر گروه، کیفر ساترلند است که دستکم به خاطر بازی زیبای او تماشای این فیلم را به شما توصیه میکنیم. عنوان فیلم به پسران گمشده داستان پیتر پن اشاره دارد، کودکانی که دوست نداشتند بزرگ شوند.
بدین ترتیب خون آشامهای این فیلم را میتوان نماد نوعی جریان ضدفرهنگی در جوانان دهه ۸۰ میلادی دانست. لباسهای پانک، رفتارهای بی پروایانه و قتلهای خون آشامی روش نوجوانان برای شورش علیه جامعه است، علیه یکنواختی که در اثر زندگی در شهر سرد و بیروح کالیفرنیا ایجاد شده است. فیلم «پسران گمشده» موفق شد تا در ژانر درام نوجوانانه و همچنین ژانر وحشت عالی عمل کند. این فیلم یکی از بهترین آثار جوئل شوماخر فقید به شمار میرود و در حقیقت، میتوان این اثر را به عنوان یکی از سه فیلم برتر او در کارنامه هنریاش دانست.
From Dusk Till Dawn
این فیلم یک اثر پاپکورنی بسیار لذت بخش است که توسط افراد حرفهای ساخته شده است که واقعاً میدانند دارند چه میکنند. این یکی از آن فیلمهای عجیب و غریب است و برای فیلمی که رابرت رودریگز آن را کارگردانی کرده و نویسنده و بازیگر آن کوئنتین تارانتینو است نیز نباید انتظار دیگری داشته باشید.
در نیمه ابتدایی فیلم From Dusk till Dawn، در حال تماشای یک داستان جنایی بسیار خوش ساخت هستید که برادران سث و ریچی (جورج کلونی و تارانتینو) خانوادهای را به گروگان میگیرند تا از آنها برای عبور از مرز مکزیک استفاده کنند. اما وقتی گروه از مرز عبور کرده و وارد یک کافه مرموز در دل بیابان میشوند شرایط تغییر میکند. با فرا رسیدن شب مشخص میشود که کافه به طور کامل در تصرف خون آشامهایی است که انتشار شکار را میکشند. اگر چه نیمه ابتدایی فیلم بسیار جذاب است تغییر خون آشامی نیز تجربه متفاوتی را برای مخاطب رقم میزند.
Van Helsing
ون هلسینگ فیلمی در ژانر اکشن گوتیک ترسناک به نویسندگی و کارگردانی استیون سامرز و محصول سال ۲۰۰۴ ایالات متحده آمریکا است. در این فیلم هیو جکمن در نقش ویژیلانته و شکارچی هیولا ون هلسینگ و کیت بکینسیل در نقش آنا والریوس ایفای نقش میکنند. یک شکارچی هیولاها به اسم آبراهام ون هلسینگ در اواخر سده ۱۹ (میلادی) پس از اتمام اولین مأموریتش که تعقیب و نابودی مستر هاید است به واتیکان فراخوانده میشود. او از سوی واتیکان ماموریت مییابد هرچه زودتر عازم ناحیه ترانسیلوانیا در کشور رومانی شود و در آنجا کنت دراکولا را بیابد و نابود سازد تا جلوی جنایتهای این هیولای خون خوار و همسرانش را بگیرد.
در واقع این فیلم داستان مشهورترین نابودکننده خون آشامها و دراکولاها، ون هلسینگ شکارچی (هیو جکمن) را روایت میکند که به تازگی به ترانسیلوانیا اعزام شده تا بتواند با کمک آخرین نسل خاندان والریوسها، کنت دراکولا (ریچارد راکسبرگ) را برای همیشه نابود کند و به زندگی شومش پایان دهد. در این حین، زنی به نام آنا والریوس (کیت بکینسیل) به ون هلسینگ اطلاع میدهد که قدرت کنت دراکولا مانند گذشته ناچیز نیست، چرا که کنت دراکولا با دکتر فرانکشتاین (شولر هنسلی) متحد شده و توانسته قدرتش را از گذشته بیشتر کند و خودش را برای مبارزه با کسانی که قصد جان او را کردهاند آماده کند. ولی ون هلسینگ قصد دارد که بازهم به نبرد با کنت دراکولا برود.
Priest
فیلم کشیش را میتوان اثری جذاب دانست که با ترکیب ژانرهای مختلف از جمله اکشن و وسترن، موفق شد مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. این فیلم خونآشامی توسط اسکات استوارت کارگردانی شد. داستان فیلم کشیش توسط کوری گودمن به رشته تحریر درآمد. مایکل دی لویس، سم ریمی و جاش دنویل نیز بهعنوان تهیهکننده در این پروژه همکاری داشتند.
حوادث فیلم در دنیایی متعلق به آینده جریان دارد؛ قرنهاست که میان انسانها و خونآشامها جنگ وجود دارد و این خونآشامها هستند که بیشتر اوقات پیروز میشوند. طی یکی از همین درگیریها، خونآشامها به خانوادهای هجوم برده و دختری را به اسیری میبرند. کشیش که بین مردم و در شهری محصور شده زندگی میکند، پی میبرد دختری که توسط خونآشامها دزیده شده، برادرزاده اوست. او همراه با دوست برادرزادهاش که کلانتر شهر بهحساب میآید و به رغم مخالفت اصحاب کلیسا، تصمیم میگیرد جهت مقابله با خونآشامها خود را آماده کند. او بعد از نزدیک شدن به مکان آنها و یافتن ردی از برادرزادهاش، پی میبرد این گروگانگیری درواقع یک تسویه حساب قدیمی است.
Abraham Lincoln: Vampire Hunter
فیلم آبراهام لینکلن: شکارچی خونآشام یکی از آثار خون آشامی جذاب سینما بهحساب میآید که توسط تیمور بکمامبتوف کارگردانی شد. فیلم آبراهام لینکلن: شکارچی خونآشام بر پایه رمانی به همین نام اثر سث گراهام-اسمیت ساخته شد. تیمور بکمامبتوف علاوه بر انجام وظیفه کارگردانی، بهعنوان تهیهکننده در این فیلم همکاری داشت. البته او در امر تهیهکنندگی تنها نبود و تیم برتون نیز او را همراهی کرد. منتقدان استایل بصری، سکانسهای اکشن، اصالت، هنرنمایی بنجامین واکر و موسیقی فیلم را ستودند. البته نقدهایی هم نسبت به فیلمنامه و لحن جدی آن داشتند.
داستان فیلم آبراهام لینکلن: شکارچی خونآشام بدین شرح است: مادر آبراهام لینکلن (شانزدهمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا) در کودکی به شکل مرموزی کشته میشود. او که حالا بزرگ شده به فکر انتقام است؛ اما قاتل مادرش انسانی عادی نیست. او یک خونآشام است که به راحتی کشته نمیشود. لینکلن جوان در حین اینکه سعی میکند با خونآشامها مبارزه کند، سعی دارد بردهداری در آمریکا را نیز از بین ببرد.
Dracula
در لیست بهترین فیلم های خون آشامی نمیتوان صحبت از خون آشام کرد و صاحب تاج و تخت اصلی این عنوان را در لیست قرار نداد. تابحال اقتباسهای بسیار زیادی از داستان فیلم سینمایی خون آشام دراکولا انجام شده است که میتوان به نسخه مشهور فرانسیس فورد کاپولا با بازی گری اولدمن اشاره کرد که در لیست ما بود.
اما نسخهای از فیلم سینمایی خون آشام دراکولا که در این لیست قرار گرفته، مربوط به سال ۱۹۳۱ است که به جهت هیبت جناب دراکولا با بازی بلا لوگوسی در این لیست حضور دارد و یکی از مشهورترین دراکولاهای تاریخ سینماست و آن نگاه سنگینش هنوز هم او را به جذاب ترین خون آشام تاریخ سینما تبدیل میکند. بسیاری از منتقدین سینمایی عقیده دارند که اگر فیلم دراکولا در سال ۱۹۳۱ ساخته نمیشد بسیاری از فیلمهای خونآشامی کیفیتی پایینتر از چیزی که تماشا کردیم، پیدا میکردند و همین موضوع دلیل تاثیرگذاری این فیلم بر سینمای ترسناک را بهخوبی نشان میدهد.
خون آشامها یکی از قدیمیترین عناصر ژانر وحشت در سینمای جهان هستند. یکی از نخستین نمونههای موفق این ژانر فیلم آلمانی Nosferatu است که بر اساس رمان Dracula (اثر برام استوکر) ساخته شد. با این حال فیلم سینمایی Dracula محصول ۱۹۳۱ به عنوان بهترین فیلم خون آشامی شناخته میشود؛ اثری که موفق شد چراغ راهی برای بسیاری از فیلمهای این ژانر در دهه ۴۰ تا ۶۰ میلادی باشد و در حقیقت خون آشامهای سینما را برای مدتی طولانی زنده نگه دارد.
اواخر دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی را میتوان اثر طلایی فیلم های خون آشامی دانست. در دهه ۸۰ آثاری نظیر The Lost Boys (پسران گمشده)، Near Dark (تاریکی نزدیک) و دراکولای دیگری به کارگردانی فرانسیس فورد کوپولا ساخته شدند و جانی دوباره به این ژانر بخشیدند. با شروع دهه ۲۰۰۰ رفته رفته تفاوت چشمگیری در فیلم های خون آشامی رخ داد که تاحدی ناشناخته به نظر میآمد. آن هیولاهای ترسناک دیگر جای خود را به قهرمانان اکشن و روابط عاشقانه داد، اگرچه تک و توک شاهد موضوعات ترسناک نیز بودیم.
عناوین دیگری نظیر The Vampire Diaries (خاطرات خونآشام)، Only Lovers Left Alive (تنها عاشقان زنده ماندند)، What We Do in the Shadows (آنچه در سایهها انجام میدهیم)، Byzantium (بیزانتیوم) و A Girl Walks Home Alone at Night (دختری در شب تنها به خانه میرود) نیز شایستگی حضور در این لیست را داشتند.
پرسشهای متداول در مورد فیلم های خون آشامی
بهترین فیلم خون آشامی کدام است؟
فیلم سینمایی Dracula محصول ۱۹۳۱ به عنوان بهترین فیلم خون آشامی شناخته میشود؛ اثری که موفق شد چراغ راهی برای بسیاری از فیلمهای این ژانر در دهه ۴۰ تا ۶۰ میلادی باشد و در حقیقت خون آشامهای سینما را برای مدتی طولانی زنده نگه دارد.
اثر طلایی فیلم های خون آشامی چه زمانی بود؟
اواخر دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی را میتوان اثر طلایی فیلم های خون آشامی دانست. در دهه ۸۰ آثاری نظیر The Lost Boys (پسران گمشده)، Near Dark (تاریکی نزدیک) و دراکولای دیگری به کارگردانی فرانسیس فورد کوپولا ساخته شدند و جانی دوباره به این ژانر بخشیدند.
با شروع هزاره جدید میلادی، فیلم های خون آشامی چه فرقی کردند؟
با شروع دهه ۲۰۰۰ رفته رفته تفاوت چشمگیری در فیلم های خون آشامی رخ داد که تاحدی ناشناخته به نظر میآمد. آن هیولاهای ترسناک دیگر جای خود را به قهرمانان اکشن و روابط عاشقانه داد، اگرچه تک و توک شاهد موضوعات ترسناک نیز بودیم.