ماجراجویی با طعمِ پاپ کورن
تام هالند (تهیه کننده اجرایی) در نقش نیتن دریک و مارک والبرگ در نقش ویکتور سالیوان و سوفیا علی، تاتی گابریل و آنتونیو باندراس در نقشهای فرعی بازی میکنند. در این فیلم دریک توسط سالیوان ترغیب میشود تا گنج افسانهای اکسپدیشن ماژلان را پیدا کند.
ریتم و تمپو در خدمت پاپ و کورن
ابتدا با جلوههای ویژه و بصری شروع کنیم. باید اعتراف کنم بدون جانبداری جلوهها نسبتِ به نُرمِ امروزیِ هالیوود باورپذیر از آب درنیامدهاند. حتی در بخشِ جدیای از فیلم (مانند فرار از هواپیما، همان سکانس ابتدایی) به شدت انیمیشنمانند به نظر میرسید اما بدلکاری خوب و کروگرافی موجود در میزانسن تا حدودی این نقیصه را جبران میکرد.
تام هالند در آنچارتد و بازیاش در این فیلم کپی پیستی ناموفق از بازیاش در نقش اسپایدرمن است. به نظر میرسد ایندست بازیگرها فقط در یک قالب میتوانند ایفای نقش کنند و خب اتفاقا مخاطب پاپ کورنی هم همین را میخواهد. بازی بازیگران دیگر هم جایی برای نقد نمیگذارد چون چیزی برای نقد ارائه نمیدهند. بازیهای روتینِ سوپرهیروئیِ هالیوودی با شوخیهای دمدستی در موقعیتهای حساس (که همان شوخیها هم نوشته شده، اساسا بعید میدانم این دست بازیگران بتوانند شوخی کنند [شوخی میکنم]).
ریتم فیلم خوب است. مخاطب را همراه فیلمنامهی نسبتا خوب فیلم میکند و تمپو و زیباییهای بصری باعث میشود که هنگام دیدن فیلم و خوردن پاپ کورن (شما بخوانید پفک) آدم خوابش نگیرد. در کارگردانی نوآوری (نسبت به این دست فیلمها) دیده نمیشود و همانند نسخهای کپی از فیلمهایی مانند ایندیانا جونز است.
در انتهای این بخش اذعان میکنم نیازی به اشاره به باگهایی مانند: ورود سه نفر به یکی از قدیمیترین کلیساهای بارسلون در شرایطی که یک نفر هم نیامد به آنها بگوید اینجا چکار میکنید؟ و یا زبانِ قاصرِ علم فیزیک و شتابِ جاذبه و خودِ جاذبه، در سکانس سقوط کلوئی و نیت و… نمیبینم. چراکه ذاتِ اینگونه فیلمها در همین باگها خلاصه میشود.
ماژلان واقعی
فردیناند ماژلان پوینده و دریانوردی پرتغالی بود که به دولت اسپانیا خدمت میکرد. او نخستین کسی بود که در جهت غرب از اروپا به آسیا رفت و در اقیانوس آرام کشتی راند. ماژلان همچنین نخستین کسی بود که با هدف دور زدن کره زمین، رهبری یک ناوگان اکتشافی را عهدهدار شد. اگرچه خود در میانه سفر درگذشت، گروهی از افراد و ناوگانش به سرکردگی خوان سباستین الکانو با کشتی ویکتوریا توانستند در ۱۵۲۲ میلادی کره زمین را با موفقیت دور بزنند و به اروپا بازگردند.
آنتونیو پیگافتا، جهانگرد ثروتمندی که به عنوان وقایعنگار ناوگان ماژلان را همراهی میکرد تنها شاهد عینی و قابل اعتماد این واقعهاست. او مینویسد: با دمیدن صبح ما [سوار بر قایقها به راه افتادیم تا] به فاصله دو تیر پرتاب از ساحل رسیدیم. صخرههای زیر آب اجازه نمیداد که پیشتر برویم؛ پس چهل و نه نفر از افراد ما به آب که تا رانهایشان میرسید پریدند و باقیمانده راه را پیاده پیمودند.
یازده نفر هم ماندند تا نگهبان قایقها باشند. در خشکی سه گروه از بومیان جنگجو بهشمار بیش از یک هزار و پانصد نفر انتظارمان را میکشیدند و به محض روبرو شدن، با فریادهای گوشخراش به ما حمله آوردند… تفنگچیان و کمانداران ما از فاصله نیم ساعتی شروع به شلیک کردند ولی بیفایده بود…
نقد فیلم Uncharted
با شناختن ناخدا گروهی از بومیان چنان بر وی هجوم بردند که کلاهخود را از سرش انداختند. یکیشان نیزه خیزرانی را به طرف صورت او انداخت ولی خود با ضربت نیزه ناخدا از پای درآمد. ناخدا خواست که دست به شمشیر برد ولی با زخمی که بر بازویش وارد آمده بود، نتوانست. جنگجویان که چنین دیدند، با هم بر او حملهور شدند.
یک بومی با قمه بر پای چپ او زخم زد که سبب شد ناخدا با صورت به زمین افتد. بومیان هم با نیزه و قمه بر سرش ریختند و او را که آیینه و نور ما و راهنمای واقعی ما بود، به قتل رساندند. در حین نبرد او بارها سربرگرداند تا از رسیدن همه افرادش به قایقها اطمینان یابد و ما که شاهد کشته شدنش بودیم، مجروح و خسته به قایقهایمان عقبنشینی کردیم.
در ۶ سپتامبر ۱۵۲۲ میلادی سه سال بعد از ترک اسپانیا خوان سباستین الکانو و هفده نفر خدمه سوار بر کشتی ویکتوریا به بندر سِویل وارد شدند و ماموریت دور زدن کره زمین را با موفقیت به پایان بردند. تحلیل فیلم Uncharted را با بازی آنچارتد ادامه میدهیم.
بازی آنچارتد
آنچارتد عنوان یک سری بازی ویدئویی به سبک اکشن ماجراجویی، سکوبازی است که توسط استودیوی ناتی داگ برای کنسولهای خانگی و دستی شرکت سونی ساخته شدهاند و توسط شرکت سونی اینتراکتیو انترتینمنت منتشر شدهاند. داستان تمام نسخههای این مجموعه (همانند فیلم) درباره جوینده گنج خوشچهره (همانند فیلم) به نام نیتن دریک است که با همکاری دوستانش ویکتور سالیوان و چارلی کاتر که بعدا به آنها میپیوندد، به دنبال گنجهای باستانی و افسانهای در سراسر جهان میگردند.
این مجموعه شامل چهار قسمت اصلی شامل آنچارتد: اقبال دریک، آنچارتد ۲: درمیان دزدان، آنچارتد ۳: فریب دریک بر روی کنسول پلیاستیشن ۳ و شماره چهارم آن با نام آنچارتد ۴: عاقبت یک دزد در ۱۰ مه ۲۰۱۶، همراه با نسخه فرعی آنچارتد: میراث گمشده برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر شد و همچنین دو نسخه فرعی دیگر به نامهای آنچارتد: ژرفای طلایی و آنچارتد: نبرد برای ثروت بر روی کنسول بازی دستی پلیاستیشن ویتا منتشر شدهاست.
روند داستان فیلم آنچارتد
داستان فیلم Uncharted از برادران سم و نیتن (نیت) نشات میگیرد. دریک توسط نیروهای امنیتی موزه در تلاش برای سرقت اولین نقشه ساخته شده پس از اکسپدیشن ماژلان دستگیر میشود. یتیم خانهای که هر دو پسر را در خود جای داده سم را بیرون میکند. قبل از رفتن سم قول بازگشت به نیت را میدهد و حلقهای با کتیبه “Sic Parvis Magna” برای او میگذارد.
پانزده سال بعد نیت به عنوان بارمن در شهر نیویورک کار میکند و مشتریان ثروتمند را تیغ میزند (با جیببُری). ویکتور سالیوان، یک شکارچی ثروت است که پیشتر با سم کار میکرده تا گنجهای پنهان شده توسط خدمه ماژلان را ردیابی کند. او به نیت توضیح میدهد که سم پس از کمک به او برای سرقت دفتر خاطرات خوان سباستین الکانو ناپدید شد. در ادامه بررسی فیلم آنچارتد نیت متوجه نکتهای عجیب میشود.
نقد فیلم Uncharted
نیت که در طول سالها چندین کارت پستال از سم دریافت کرده، موافقت میکند که به سالی برای یافتن برادرش کمک کند. سالی و نیت به حراجی میروند تا یک صلیب طلایی مرتبط با خدمه ماژلان را بدزدند، جایی که با سانتیاگو مونکادا، آخرین نواده خانواده مونکادا که هزینه اکسپدیشن ماژلان را تامین میکرد و جو برادوک رهبر مزدوران استخدام شده توسط مونکادا، ملاقات میکنند.
در نهایت این دو به بارسلونا سفر میکنند جایی که گمان میشود گنج در آن پنهان شده است و با کلویی فریزر ملاقات میکنند. کلویی اولین صلیب را از نیت میدزدد اما آن دو او را متقاعد میکنند تا با آنها همکاری کند. در همین حال مونکادا از پدرش میفهمد که ثروت خانواده اهدا خواهد شد و بنابراین به برادوک دستور میدهد که پدرش را بکشد تا او آن پول را به ارث ببرد.
نقد فیلم Uncharted
در جریان یافتن کلید کلوئی به نیت خیانت میکند. سالی نیت را بیدار میکند و میگوید پس از اینکه او و سم دفتر خاطرات الکانو را پیدا کردند، برادوک در کمین آنها افتاد. سم مورد اصابت گلوله قرار گرفته و سالی به سختی فرار کرد. تیم مونکادا کلوئی و برادوک با یک هواپیمای باری حرکت میکنند تا گنج را پیدا کنند اما برداک برای به دست آوردن قدرت، مونکادا را میکشد.
او همچنین کلویی را مجبور میکند تا با نقشه پنهان شود. نیت و سالی مخفیانه سوار هواپیما میشوند و نیت با کمک کلویی با براداک روبرو میشود در حالی که سالی با چتر نجات فرار میکند. نیت و کلویی در طول نبرد بعدی از هواپیما بیرون میروند و هردو در فیلیپین فرود میآیند، جایی که متوجه میشوند نقشه گنج را مشخص نمیکند.
نقد فیلم آنچارتد
نیت مکان واقعی گنج را از طریق اشاراتی که از کارت پستالهای سم به جا میگذارد کشف میکند اما پس از شک به وفاداری کلوئی، مختصات جعلی را برای کلویی میگذارد. او کشتیهای ماژلان را کشف میکند و دوباره با سالی متحد میشود. برادوک آنها را تعقیب میکند و نیت و سالی را مجبور میکند تا زمانی که خدمه کشتیها را با هواپیما حمل میکنند پنهان شوند.
در فرار آنها سالی فرماندهی یکی از هلیکوپترها را برعهده میگیرد و باعث میشود که براداک به هلیکوپتر دیگر دستور دهد تا برای سوار شدن به هواپیما نزدیک شود. نیت از خود در برابر مزدوران دفاع میکند و هلیکوپتر دیگر را با یکی از توپهای کشتی قدیمی ساقط میکند. در حالی که نیت به سمت هلیکوپتر میرود برداک لنگر کشتی را رها میکند.
سالی کیسهای از گنج جمعآوری شده را به سمت برداک پرتاب میکند که به دریا میافتد و وقتی کشتی شکسته میشود و روی او میافتد تا حد مرگ له میشود. با رسیدن واحدهای نیروی دریایی فیلیپین، نیت و سالی با چند تکه گنج اندک فرار میکنند در حالی که کلویی در حالی که این دو نفر را تعقیب میکند، دست خالی میماند.